رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
وصیت و سفارش امیر المؤمنین علی (ع) به امام حسین(ع):
پسرم!
گنه کار را ناامید مکن.
چه بسا کسى هست که همیشه با گناه است
سرانجامش بخیر پایان یابد.
چه بسا آدم خوبی ست در اول عمرش
سرانجامش به آتش کشیده شود.
پناه می برم بخدا از آن آتش
برگرفته از کتاب الروضه در مبانی اخلاق صص ۲۵۳ الی۲۵۶
امام رضا عليه السلام فرمودند:
اِنَّ اللَّهَ اَمَرَ بِثَلاثَةٍ مَقْرُونٌ بِهَا ثَلاثَةٌ اُخْرى: أمَرَ بِالصَّلاةِ وَالزَّکَاةِ فَمَنْ صَلَّى وَلَمْ یُزَکِّ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ صَلاتُهُ، وَاَمَرَ بِالشُّکْرِ لَهُ وَلِلْوَالِدَیْنِ فَمَنْ لَمْ یَشْکُرْ وَالِدَیْهِ لَمْ یَشْکُرِ اللّهَ، وَأَمَرَ بِاتِّقاءِ اللّهِ وَصِلَةِ الرَّحِمِ فَمَنْ لَمْ یَصِلْ رَحِمَهُ لَم یَتَّقِ اللّهَ؛
خداوند به سه کار همراه سه کار دیگر فرمان داده است:
1 ـ فرمان به نماز و زکات داده است. پس کسى که نماز بجا بیاورد ولى زکات را نپردازد نمازش از او پذیرفته نمى شود.
2 ـ و فرمان به سپاسگزارى از خود و پدر و مادر داده پس کسى که از پدر و مادرش قدردانى نکند شکر خدا را هم بجا نیاورده است.
3 ـ و فرمان به تقواى الهى و صله رحم داده است، پس کسى که صله رحم انجام ندهد تقواى الهى را مراعات نکرده است.
وسائل الشيعه، ج6، ص13
يكي ديگر از مواردي كه زنان مي توانند زينت پنهاني خود را ظاهر نمايند، در برابر كودكاني است كه آگاهي ندارند و توانايي جنسي در آنها بيدار نشده است:
(او الطّفل الّذين لم يظهروا علي عورات النّساء) 2
«يا كودكاني كه از امور جنسي مربوط به زنان آگاه نيستند».
اما ظاهر كردن زينت باطني و پنهاني در برابر كودكاني كه توانايي جنسي آنها بيدار شده است، جايز نيست؛ چون مي تواند اثرات سوء اخلاقي و تربيتي قابل توجهي را دربرداشته باشد؛ لذا در اين رباطه حتي مادران و خواهران وظيفه دارند كه در خانه در مقبال فرزندان و برادران خويش نوع پوشش را رعايت كنند و شايسته نيست كه لباس هاي ناهنجار بپوشند يا اينكه آرايش هاي مصنوعي خود را بروز دهند.
(سئل اميرالمؤمنين (ع) عن الصّبيّ يحجم المراه، قال (ع) : اذا كان يحسن ان يصف فلا) 3
از اميرالمؤمنين علي (ع) سوال شد: پسر بچه مي تواند زن را حجامت كند؟ حضرت (ع) فرمود: «اگر بچه مي تواند تعريف كند حجامت نكند.»
يعني زنان مي بايست از كودكي كه از امور جنسي آگاه است، دوري كنند.
1 . عقاب الاعمال، ص 661.
2 . نور، 31.
3 . وسايل الشيعه، ج 14، ص 172. والي مكه، محمد بن ابراهيم شوهر دختر امام صادق (ع) بود. او دختري داشت كه لباس هاي رنگارنگ بر او پوشانده، او را به مجلس نامحرم مي آورد او را بغل مي كرد، تا اينكه روزي دخترك نزد حضرت موسي بن جعفر (ع) كه دايي او مي شد، آمد. حضرت در حالي كه دو دست خويش را دراز كرده بود، دخترك را گرفت و فرمود:
«دختر وقتي شش ساله شد بر مرد نامحرم جايز نيست او را ببوسد و يا بغل كند.» 1
1 . همان، ص 17.
«شعيب بن ابي حمزه ميگويد: به خدمت امام حسين عليهالسلام شرفياب شدم و پرسيدم: آيا شما صاحب اين امر هستيد؟ فرمود: نه، پرسيدم: آيا پسر شما صاحب اين امر است؟ فرمود: نه. گفتم: آيا پسر پسر شما صاحب اين امر است؟ فرمود: نه. گفتم: پس چه کسي صاحب اين امر است؟ فرمود:«الذي يملأها عدلا، کما ملئت جورا، علي فترة من الأئمة يأتي کما ان رسول الله صلي الله عليه و [آله] و سلم بعث علي فترة من الرسل».«صاحب اين امر کسي است که روي زمين را پر از عدالت خواهد کرد آنچنان که پر از ستم شده است، او به هنگام فترت امامان خواهد آمد، چنانکه رسول اکرم صلي الله عليه و آله در زمان فترت پيامبران بر انگيخته شد».
عقد الدرر/ ص159
شخصي در بني اسراييل فاسد بود به طوري كه او را بني اسراييل از خود راندند . روزي آن شخص به راهي مي رفت به عابدي برخورد كرد كه كبوتري بر بالاي سر او پرواز مي كند و سايه بر او انداخته است .
پيش خود گفت : من رانده شده هستم و او عابد است اگر من نزد او بنشينم اميد مي رود كه خدا به بركت او به من هم رحم كند .
اين بگفت و نزد آن عابد رفت و همانجا نشست . عابد وقتي او را ديد با خود گفت : من عابد اين ملت هستم و اين شخص فاسد است او بسيار مطرود و حقير و خوار است چگونه كنار من بنشيند ، از او رو گردانيد و گفت : از نزد من برخيز !
خداوند به پيامبران آن زمان وحي فرستاد كه نزد آن دو نفر برو و بگو اعمال خود را از سر گيرند . زيرا من تمام گناهان آن فاسد را بخشيدم و اعمال آن عابد را (به خاطر خودبيني و تحقير آن شخص ) محو كردم
شنيدنيهاي تاريخ ص 373 - محجه البيضاء 6 / 239