رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
1-آگاهانه باشد ( لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ)
2- نرم باشد (قَوْلاً لَّيِّناً) ، زبانمان تیغ نداشته باشد.
3- حرفی که میزنیم خودمان هم عمل کنیم (لِمَ تَقُولُونَ مِالا تَفْعَلُونَ)
4- منصفانه باشد ( وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا)
5- حرفمان مستند باشد (قَوْلًا سَدِيدًا) منطقی حرف بزنیم.
6- ساده حرف بزنیم (قَوْلاً مَّیْسُورًا) پیچیده حرف زدن هنر نیست.روان حرف بزنیم.
7- کلام رسا باشد (قَوْلاً بَلِیغًا)
8- زیبا باشد (قولوللناس حسنا)
9- بهترین کلمات را انتخاب کنیم (یَقُولُ الَّتی هِیَ اَحْسَن)
10- حرف هامان روح معرفت و جوانمردی داشته باشد (و قولوا لهم قولا معروفا)
11- همدیگر را با القاب خوب صدا بزنیم (قولاً كريماً)
12-کمک کنیم تا در جامعه حرفهای پاک باب شود (هدو الی الطیب من القول)
حلقههای تربیتی، محل رشد افراد است، از آن جهت که گروه ظرفی است برای شکوفایی استعدادها و توانمندیها تا سرگروه ضمن ارتباط با اعضا آن را در حرکت بهسوی رشد و بالندگی یاری نماید؛ لذا نوجوان در این مرحله باید احساس نیاز و بعد از آن احساس رشد نماید. برای تحقّق این مهم، لازم است که مربی به موارد زیر ملتزم شود:
1. ایجاد جزم نسبت به موضوعات مورد نیاز؛ یعنی ارائه شناخت و تشخیص درست نسبت به مولّفههای تربیتی و سپس تعمیق این شناخت و رساندن آن به باورهای قلبی.
2. فراهمنمودن مقدمات عمل؛ یعنی عزم بر آن فعل را در فرد ایجاد نماید و با بهوجود آوردن انگیزه، تقویت آن و تبدیل به اراده، وی را به سمت عمل رهنمون سازد.
به صورت خلاصه، مراحل رشد به ترتیب ذیل است:
شناخت ……> تشخیص ……> تصمیم ……> اراده …….> عمل (رفتار) ……> ملکه …….> انگیزه.
مربیان محترم نباید از جایی شروع کنند که مخاطب میخواهد و یا مسیری را طی کنند که مخاطب میپسندد و به جایی برسند که مخاطب تصمیم داشته به آنجا برسد. به عبارت دیگر، متأسّفانه گاه مشاهده میشود که نه مربی طرح مشخصی برای تغییر رفتار در متربیان دارد و نه شکل رابطه، به گونهای است که در متربیان، انگیزه تغییر و تحوّل ایجاد کند و نه سیر نهایی این روند، به رشد و تعالی و اصلاح فرد منجر میشود و شاید به همین دلیل است که متربی نسبت به ادامه حضور، بیانگیزه میشود. این در حالی است که مربی در فرایند جذب متربی نسبت به حلقه، حتی یک لحظه نباید از اصول، ارزشها و سیره عملی خود در زندگی، کوتاه آمده و عقبنشینی کند تا مخاطب را راضی نگاه دارد، امّا در عین حال لازم است که در مواجهه با مخاطبان انعطافپذیری لازم را داشته باشیم و خشک و متعصّب به نظر نرسیم؛ بنابراین، مربی باید در اوّلین برخورد با متربیان، سفیر مهربانی و محبت و دوستی باشد و با رفتار و کردارش، شخصیت مخاطبان را تکریم نماید، ناآگاهی و کجروی آنان را به رُخشان نکشد، در مقابل آنچه که هستند موضعگیری نکند، منتظر تغییر آنی و دفعی در مخاطبانش نباشد، گاه خود را به تغافل بزند و از خطاهای قابل اغماض آنها در اوّلین برخورد چشمپوشی کند، امّا در عین حال نباید وانمود کند که او نیز مانند برخی از مخاطبان گروه انسانی، سطحی، هیجانی، احساساتی و دلبسته به نیازهای مادی و کاذب است.
رسالتهای مربی جهت افزایش انگیزه عبارتند از:
1. افزایش سطح آگاهی متربی نسبت به علّت حضور در حلقه.
2. تلطیف فضای حلقه جهت تضمین حضور متربی در برنامههای حلقه با برگزاری برنامههای پرشور و نشاطی مانند: ورزش، مسابقه، تفریح، اردو و… .
3. افزایش جلسات مشاوره تربیتی با متربی و خانواده ایشان برای شنیدن مشکلات و مسائل آنها و پاسخدادن به پرسشهای آنان و یا مطرحکردن مسائلی که گریبانگیر آن فرد خاص است.
4. تبدیل فضای حلقه به فضای رشد و بالندگی اعضا.
حلقههای تربیتی، محل رشد افراد است، از آن جهت که گروه ظرفی است برای شکوفایی استعدادها و توانمندیها تا سرگروه ضمن ارتباط با اعضا آن را در حرکت بهسوی رشد و بالندگی یاری نماید؛ لذا نوجوان در این مرحله باید احساس نیاز و بعد از آن احساس رشد نماید. برای تحقّق این مهم، لازم است که مربی به موارد زیر ملتزم شود:
1. ایجاد جزم نسبت به موضوعات مورد نیاز؛ یعنی ارائه شناخت و تشخیص درست نسبت به مولّفههای تربیتی و سپس تعمیق این شناخت و رساندن آن به باورهای قلبی.
2. فراهمنمودن مقدمات عمل؛ یعنی عزم بر آن فعل را در فرد ایجاد نماید و با بهوجود آوردن انگیزه، تقویت آن و تبدیل به اراده، وی را به سمت عمل رهنمون سازد.
به صورت خلاصه، مراحل رشد به ترتیب ذیل است:
شناخت ……> تشخیص ……> تصمیم ……> اراده …….> عمل (رفتار) ……> ملکه …….> انگیزه.
مربیان محترم نباید از جایی شروع کنند که مخاطب میخواهد و یا مسیری را طی کنند که مخاطب میپسندد و به جایی برسند که مخاطب تصمیم داشته به آنجا برسد. به عبارت دیگر، متأسّفانه گاه مشاهده میشود که نه مربی طرح مشخصی برای تغییر رفتار در متربیان دارد و نه شکل رابطه، به گونهای است که در متربیان، انگیزه تغییر و تحوّل ایجاد کند و نه سیر نهایی این روند، به رشد و تعالی و اصلاح فرد منجر میشود و شاید به همین دلیل است که متربی نسبت به ادامه حضور، بیانگیزه میشود. این در حالی است که مربی در فرایند جذب متربی نسبت به حلقه، حتی یک لحظه نباید از اصول، ارزشها و سیره عملی خود در زندگی، کوتاه آمده و عقبنشینی کند تا مخاطب را راضی نگاه دارد، امّا در عین حال لازم است که در مواجهه با مخاطبان انعطافپذیری لازم را داشته باشیم و خشک و متعصّب به نظر نرسیم؛ بنابراین، مربی باید در اوّلین برخورد با متربیان، سفیر مهربانی و محبت و دوستی باشد و با رفتار و کردارش، شخصیت مخاطبان را تکریم نماید، ناآگاهی و کجروی آنان را به رُخشان نکشد، در مقابل آنچه که هستند موضعگیری نکند، منتظر تغییر آنی و دفعی در مخاطبانش نباشد، گاه خود را به تغافل بزند و از خطاهای قابل اغماض آنها در اوّلین برخورد چشمپوشی کند، امّا در عین حال نباید وانمود کند که او نیز مانند برخی از مخاطبان گروه انسانی، سطحی، هیجانی، احساساتی و دلبسته به نیازهای مادی و کاذب است.
رسالتهای مربی جهت افزایش انگیزه عبارتند از:
1. افزایش سطح آگاهی متربی نسبت به علّت حضور در حلقه.
2. تلطیف فضای حلقه جهت تضمین حضور متربی در برنامههای حلقه با برگزاری برنامههای پرشور و نشاطی مانند: ورزش، مسابقه، تفریح، اردو و… .
3. افزایش جلسات مشاوره تربیتی با متربی و خانواده ایشان برای شنیدن مشکلات و مسائل آنها و پاسخدادن به پرسشهای آنان و یا مطرحکردن مسائلی که گریبانگیر آن فرد خاص است.
4. تبدیل فضای حلقه به فضای رشد و بالندگی اعضا.
حضرت آیت الله بهجت(ره):
تمام نقشه ها و کارهای کفار برای تفرقه اندازی بین مسلمانهاست؛ فَرقْ، تَسُدْ (جدایی بینداز و آقایی کن).
با اینکه خدا و رسول و ائمه علیهم السلام به ما فرمودند: با هم باشید، وحدت خود را حفظ کنید، مواظب باشید بیگانه در بین شما رخنه نکند، با کفار مخلوط نشوید، با آنها هم پیمان نشوید، اینها بر ضرر دین و دنیای شما هستند، ولی ما به فرموده های آنها گوش نکردیم و آخر دیدیم آنچه را که نباید ببینیم.
انسان برای رسیدن به سطح بالایی از توان مدیریتی و پیدا کردن پتانسیل واقعی خود ابتدا باید بینشی صحیح از توانایی ها و استعدادهایش داشته باشد و سپس آنها را به فعلیت برساند.
ماری کوری، دانشمند مشهور لهستانی و برنده دو جایزه نوبل می گوید: «باید باور کنیم که هریک از ما استعداد انجام کاری را داریم و هر طور که شده باید آن استعداد را به مرحله بلوغ برسانیم.»
به فعل رساندن آن استعداد باید هدف مان شود و از همه نیروها و توانمندی هایمان برای این منظور بهره بگیریم. اهمیتی ندارد که به عنوان یک مدیر چقدر هوش و استعداد دارید؛ بلکه شرط رسیدن به موفقیت واقعی در مدیریت، این است که ویژگی ها و توانایی های لازم برای شکوفایی استعداد هایتان را بشناسید.
در ادامه قصد داریم شما را با 60 روش ساده ای آشنا کنیم که توان مدیریتی تان را به میزان قابل توجهی افزایش خواهند داد.
1- هدفمند باشید
هدف از زندگی این است که شخص مفیدی باشید، به خود افتخار کنید و بین آنچه که هستید و آنچه که می توانید بدست آورید، تفاوت ایجاد کنید.
2- شخصیت خوبی داشته باشید
رهبری یک مجموعه، ترکیبی از سیاست و شخصیت را در خود دارد؛ اما اگر خواستید یکی از این دو مورد را نداشته باشید، بهتر است سیاست را حذف کنید.
3- پر شور و نشاط باشید
انگیزه برای تحقق دیدگاه ها، دنبال نمودن ارزش ها و بالا بردن سطح استانداردهای زندگی مواردی هستند که از شور و نشاط افراد سرچشمه می گیرند نه جایگاه و موقعیت افراد.
4- دانا باشید
شخص موفق کسی است که درک و فهمش زیاد باشد نه دارایی و سرمایه اش.
5- انگیزه داشته باشید
خود را به منابع الهام بخش نزدیک نگه دارید و در عین حال سعی کنید از درون برای خود انگیزه ایجاد کنید.
6- متوجه باشید
هنگامی که شخصی در حال صحبت با شماست، حواستان را جمع کنید. تمام توجه خود را به او جلب کرده و از مشغول کردن خود با چیزهای دیگر خودداری کنید.
7- زیرک باشید
سادگی و زودباوری دو سم مهلک برای هر فرد است. گاهی اوقات لازم است، زیرک و فرصت طلب باشید.
8- هوش حسی داشته باشید
افرادی می توانند مدیریت کنند که آسیب دیده باشند؛ آنهایی می توانند به نکات مهم پی ببرند که درک خوبی دارند و آنهایی می توانند رهبری کنند که هوش حسی داشته باشند.
9- جسور باشید
معمولاً جسورانه ترین کارها در زندگی همان هایی هستند که در نگاه اول نمی توان آنها را انجام داد.
10- حاضر باشید
زندگی مانند یک جلسه است؛ آیا شما حاضر هستید؟
11- معتبر باشید
اعتبار داشتن و قابل اعتماد بودن خصیصه ایست که به همخوانی قلب، سر و ذهن ارتباط پیدا می کند و در این صورت است که فرد به صورت مستمر تفکر، احساس و عملی یکسان دارد.
12- پاسخگو باشید
10 درصد از زندگی آن چیزی است که برای شما اتفاق می افتد اما 90 درصد آن، به عکس العمل شما نسبت به اتفاقات بستگی دارد. به یاد داشته باشید که همواره حق انتخاب دارید.
13- در حال یادگیری باشید
هیچگاه به بهانه اینکه همه چیز را بلدید، دست رد به فرصت هایی که چیزی از آنها یاد می گیرید، نزنید. سعی کنید در هر لحظه نکته ای تازه بیاموزید.
14- قابل اعتماد باشید
به تعهداتی که داده اید، پایبند باشید. همواره به آنچه که گفته اید، عمل کنید.
15- شنونده خوبی باشید
یکی از اساسی ترین احتیاجات انسان، نیاز به درک کردن و درک شدن از سوی دیگران است و بهترین روش برای شناخت دیگران، ساکت بودن و گوش دادن به حرف های آنهاست.
16- شجاع باشید
از چالش ها و مشکلات نترسید و در برابر آنها شجاع باشید.
17- مشوق باشید
تشویق و ترغیب کردن کارمندان باعث می شود تا به رهبری بزرگ و محبوب تبدیل شوید.
18- منظم و با برنامه باشید
هرکاری را در زمان خودش انجام داده و همه چیز را سر جای خودش قرار دهید.
19- دلسوز باشید
این یک ضرورت برای هر شخص است که می تواند محبوبیت انسان را نیز افزایش دهد.
20- متعهد باشید
هیچ موفقیت پایداری بدون تعهد حاصل نمی شود.
21- قوی باشید
همواره بخاطر داشته باشید؛ شما قدرتمند تر ار چیزی هستید که فکرش را می کنید.
22- مشتاق و علاقمند باشید
کارهای خود را با هیجان و علاقه انجام دهید و همان انرژی را که صرف انجام کارها می کنید، به ملاقات با افراد نیز اختصاص دهید.
23- نوع دوست باشید
نوع دوستی علاوه بر موفقیت به شما ارزش می بخشد و به زندگی تان مفهوم می دهد.
24- مولد باشید
افزایش بازدهی هیچگاه تصادفی اتفاق نمی افتد؛ بلکه همواره نتیجه اراده، تلاش، پشتکار و تمرکز بالای افراد است.
25- روحیه کار تیمی داشته باشید
زندگی جز با همکاری و در کنار یکدیگر امکان پذیر نخواهد بود.