رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
رعایت ادب و احترام نسبت به همسر
در روایتی آمده است آن حضرت ملاک و معیار ارزشمندی انسان را در مهربانی با همسر و نرمی با دیگران ذکر کرده است:
«بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر باشد و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با زنان خود مهربان و بخشنده اند .» (1)
و آنگاه که میخواهد شدت علاقه و وفاداری خود را به شوهر مظلومش ابراز نماید می فرماید:
«علی جان! جانم فدای تو، و جان و روح من سپر بلاهای جان تو، ای اباالحسن! همواره با تو خواهم بود، اگر تو در خیر و نیکی به سر میبری با تو خواهم زیست و یا اگر در سختی و بلاها گرفتار شدی باز هم با تو خواهم بود .»(2)
به خلاف عشقهای ظاهری و دروغین، که تنها در هنگام عافیت و شادی ابراز میشود، نه در هنگام مشکلات و ناراحتیها .
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
پی نوشت:
1) نهج الحیاه، ص 157
2) همان، ص 147.
الإمام العسکری (عليه السلام):
مَنْ کانَ الوَرَعُ سَجِیَّتَهُ وَالکَرَمُ طَبِیعَتَهُ وَالحِلْمُ خَلَّتَهُ، کَثُرَ صَدِیقُهُ.
راز دوستی
امام عسکری (عليه السلام):
کسی که پارسایی خوی او، بخشندگی طبیعت او و بردباری منش او باشد، دوستانش زیاد شوند.
The Friendship secret
mam Al-Askari(as)
Those who are scrupulously pious by attribute, generous by personality and lenient by nature will win many friends.
بحار الأنوار، ج 78، ص 379
قطعا بسیاری از ما ضرب المثل «فوت کوزهگری» را شنیدهایم و خیلی از ما داستان این ضرب المثل را هم میدانیم.
اما این داستان چقدر ما را به فکر واداشته و چقدر در آن تأمّل کردهایم؟
بیایید یکبار دیگر این داستان را به گونهی دیگر بازخوانی کنیم.
ماجرای شاگرد کوزهگر را شنیدهای؟
که مغازهای زد و کوزهگری را به راه انداخت.
روزی میخواست لعاب کاری کند. چون کوزهی بی لعاب قیمتی دارد و کوزه لعاب دار قیمتی.
کوزه بی لعاب مصرفی دارد و کوزه لعاب دار مصرفی.
کوزههای بی لعاب، توی روستاها، خانههای گِلی و کلنگی، زیر درخت، توی باغچه و خلاصه پا در گِل اند،
اما کوزههای لعاب دار در موزهها و قصرها و یا بالای طاقهای بلند…
اما بیچاره شاگرد هر چه میکرد لعابها بر کوزهها نمینشست.
روزی نزد استاد خود رفت و ماجرا را باز گفت.
استاد کوزهگر از او خواست تا در پیش چشمش کوزه را لعاب دهد.
شاگرد همانجا کوزهای را برداشت و بر آن لعاب ریخت. باز هم ریزش کرد و بر کوزه ننشست.
استاد کوزهگر تبسمی کرد و گفت: همان کوزه را بیاور و آورد. اما پیش از آنکه بر آن لعاب ریزد، کوزه را فوت داد و با فوتهای خود گرد و غبارها را از کوزه دور ساخت و آنگاه لعاب را بر آن ریخت و چه خوش نشست!
سپس رو به شاگرد خود کرد و گفت: فوت کوزهگری یادت نرود، چون کوزهها غبار دارند و غبارها مانع لعاب میشوند و نمیگذارند لعاب بر کوزهها بنشیند.
آری . . .
ما همان کوزهایم و هویها و هوسها همان غبارها.
حقایق سرایی است آراسته *** هوی و هوس گرد برخاسته(سعدی)
و تا این گرد و غبارها را فوت نکرده و از خود دور نکنیم، آیات قرآن و معارف اهلبیت(ع) که همان لعابها بوده و ما را قیمتی میکنند، بر جان و دل ما نخواهد نشست و برای ما دلنشین نخواهد بود.
پس؛
فوت کوزهگری یادت نرود، چون کوزهها غبار دارند و غبارها مانع لعاب میشوند و نمیگذارند لعاب بر کوزهها بنشیند.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود:
روزی رسول خدا(ص) به منزل ما آمد در حالى که فاطمه نزدیک دیگ غذا نشسته بود و من عدس پاک میکردم.
به من فرمود: یا ابا الحسن!
عرض کردم: بفرما یا رسول الله(ص).
فرمود: خوب گوش کن که آنچه میگویم به فرمان پروردگار من است:
. . . یا علی! هر که در خانه به خدمت عیال پردازد و تکبّر نورزد، خدا نامش را در دفتر شهدا ثبت فرماید
و به عوض هر شب و روزی که میگذراند، ثواب هزار شهید در حقّ او مینویسد
و به عوض هر گامی که بر میدارد، ثواب حجّ و عمره برای او مینویسد
و به عوض هر رگی که در بدن اوست، شهری در بهشت به وی میبخشد . . . .
متن حدیث:
«دَخَلَ عَلَیْنَا رَسُولُ اللهِ(ص) وَ فَاطِمَةُ جَالِسَةٌ عِنْدَ الْقِدْرِ وَ أَنَا أُنَقِّی الْعَدَسَ.
قَالَ: یَا أَبَا الْحَسَنِ؟
قُلْتُ: لَبَّیْکَ یَا رَسُولَ اللهِ.
قَالَ: إسْمَعْ مِنِّی وَ مَا أَقُولُ إِلَّا مِنْ أَمرِ رَبِّی؛
. . . یَا عَلِیُّ مَنْ کَانَ فِی خِدْمَةِ الْعِیَالِ فِی الْبَیْتِ وَ لَمْ یَأْنَفْ کَتَبَ اللهُ تَعَالَى اسْمَهُ فِی دِیوَانِ الشُّهَدَاءِ وَ کَتَبَ اللهُ لَهُ بِکُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ ثَوَابَ أَلْفِ شَهِیدٍ وَ کَتَبَ لَهُ بِکُلِّ قَدَمٍ ثَوَابَ حِجَّةٍ وَ عُمْرَةٍ وَ أَعْطَاهُ اللهُ تَعَالَى بِکُلِّ عِرْقٍ فِی جَسَدِهِ مَدِینَةً فِی الْجَنَّةِ . . .»
«جامع الأخبار: 102»
هدفهاى تربيت دينى را در سه محور هدف غايى، كلى و تفصيلى مى توان بررسي کرد.
۱. هدف غايى
هدف غايى تربيت دينى، قرب به حقيقتى است بى نهايت و جامع كمالات و ارزشها كه از آن به لفظ جلاله «اللّه» تعبير مى شود. اوست كه بى نهايت وكامل مطلق است و مى تواند محور تمام فعاليتهاى آدمى شود.
منظور از قرب، كم شدن فاصله زمانى و مكانى نيست؛ زيرا خداوند آفريننده زمان و مكان و محيط بر همه زمانها و مكانهاست و با هيچ موجودى نسبت زمانى و مكانى ندارد «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ* وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَمَا كُنتُم وَاللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[1]؛ «وَلِلّهِ الْمَشْر قُ وَالْمغْرِبُ فَأَيْنَما تُوَلُّوْا فَثَم وَجْهُ اللّهِ.[2]
منظور قرب تكوينى به خداوند هم نيست؛ زيرا خدا احاطه وجودى بر همه آفريدگان و از جمله انسان دارد «إِنَّهُ بِكُلِّ شَىءٍ مُحيطٌ.[3]؛ «وَ نَحنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلكِن لَا تُبْصِرونَ.[4]بلكه منظور از قرب به خدا، كمالى است اكتسابى كه تنها انسانهاى شايسته و صالح در پرتو بندگى خدا و عبادت و پيمودن مسير تكاملى خويش به آن مى رسند. در اين مقام خويشتن را عين تعلّق و ارتباط به او مى يابند و براى خود و هيچ موجود ديگرى استقلالى در ذات و صفات و افعال نمى بينند و هيچ پيش آمدى آنها را از اين مشاهده باز نمى دارد. علوم و مشاهداتى كه در اين مسير براى انسان حاصل مى شود، بر مرتبه وجودى اش مى افزايد و به تدريج جوهر ذاتش را كامل تر مى سازد و به حدى مى رساند كه با خدا همه چيز دارد و بى خدا هيچ.[5]
۲. اهداف كلى
اين اهداف، حدّ واسط هدف غايى و اهداف رفتارى و جزئى اند. هدفهاى واسطه اى مسير حركت انسان را تا حدّى مشخص تر و روشن تر مى كنند و مجموعه اى را تشكيل مى دهند كه از به هم پيوستن آنها پيكره هدف نهايى ساخته مى شود.
با توجه به اينكه تربيت دينى درصدد هدايت تعامل انسان با خدا، خود، ديگران و طبيعت است، اهداف كلى در چهار محور شايان بررسى است؛ با اين توضيح كه ارتباط انسان با يك يا چند عامل، مانع ارتباط او با ديگر عوامل نخواهد بود، براى مثال، ارتباط انسان با خويشتن، ديگران يا طبيعت، از جهتى، ارتباط با خداوند نيز شمرده مى شود.
الف. برخى هدفهاى تربيتى در ارتباط انسان با خدا عبارت اند از: معرفت به خدا، ايمان به آموزه هاى دينى، تقوا، عبادت و شكرگزارى خداوند.
ب. برخى هدفهاى تربيتى در ارتباط انسان با خود عبارت اند از: پرورش قوه عقل و انديشه، خودشناسى، پرورش روح حقيقت جويى و فضيلت جويى و گرايش به فضايل اخلاقى.
ج. پاره اى از هدفهاى تربيتى در ارتباط انسان با ديگران عبارت اند از:
پيوند عملى با پيشوايان معصوم، احترام به والدين، احترام به همنوع و پاسداشت حرمت انسانها، پرورش روح اجتماعى، اخوت، تعاون و همكارى؛ امانتدارى، وفا به عهد و پيمان، صداقت، حسّ نوع دوستى، همدردى، ايثار و فداكارى و مانند آن.
د. از جمله هدفهاى تربيتى در ارتباط انسان با طبيعت عبارت اند از:
شناخت طبيعت و بهره بردارى صحيح از آن.
۳. اهداف تفصيلى
براى اينكه بهتر و روشن تر بدانيم كه متربيان خود را در چه جهتى مى خواهيم سوق دهيم و آنان را از وضع فعلى به كدام وضع و موقعيت جديد برسانيم، ضرورى است اهداف كلى، به گونه اى جزئى تر و تفصيلى مشخص گردند. آنچه در مباحث اخلاقى اسلام درباره الگوى اخلاقى اسلام و فضايل و كمالات انسانى مطرح مى شود، همه در اهداف تفصيلى تربيت دينى قرار مى گيرند.[6]
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
پی نوشت:
ر. ك. بحثى پيرامون انسان، تربيت، اسلام، ص ۳۱- ۳۴.
[1] حديد: ۳- ۴.
[2] بقره: ۱۱۵.
[3] فصلت: ۵۴.
[4] واقعه: ۸۵.
[5] ر. ك: به سوى خودسازى، استاد محمدتقى مصباح يزدى، ص ۲۴۶- ۲۵۹، انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى( ره)، چاپ اول، ۱۳۸۰.
[6] ر. ك. تعليم و تربيت اسلامى، تربيت معلم، ص ۳۰- ۳۱.