رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
آیتـ الله مجتهدی تهرانے(ره):
زنبور روی گل می نشیند
و مگس اینهمه گل را رها کرده و روی زشتی می نشیند.
مثل زنبور باشید و خوبی های مردم را ببینید،
بعضی ها مثل مگس می مانند و فقط دنبال عیب و بدی مردم می گردند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: …
قسم به خدایی که جز او خدایی نیست،
خداوند مومن را پس از توبه و استغفار عذاب نمی کند مگر به دو چیز:
سوظن به خدا، و غیبت مردم…
غیبت واقعا گرفتاری می آورد.
خــــداوند توفیق خوش گمانی به خودش
و غیبت نکردن را به ما بدهد که گرفتار عذاب الهی نشویم.
شیــــطان
در محیط مجـازے هم بعد از یڪ خــانم و
یڪ آقــا نفر ســــوم مے شود !
فرقے نــــمے کند
در فضاے حقیقے باشد یا مجـازے ،
پیــــامڪ باشد یا ڪـــامنت ،
ڪلامے باشد یا نوشتارے ، تلفنے باشد
یا حضورے …
این را قبل از آنکه ادبــــ سخن
بر ما دیڪته کند،
تقوا حڪم مے کند که ارتباط با نــــامحرم
را بہ حداقــل برسان
و وقتے روے سخنــــ با جنــس مخــــالف است
باید بداند که فعــــل ها را همیشه جمــــع ببندد …
و همیشـــــه یادش باشد که
شیـــــطان برای اضافه شدن ⇜ بہ گفتگوهاے
دو نفره ،
نیازے بہ دعوت نامہ نــــدارد !
(نہ در دنیای حقیقے نہ دنیای مجـازے …)
دنیاستـــــ ؛
مجـازے بودنش فریبـــت نــــدهد
پیامبر گرامے اسلام ( صلوات الله علیه )
فرمود :
بدانيد كه هيچ مردے با زن نامحرم خلوت نمےكند ،
جز آن كه سومے آن ها شيطان است.
نهج الفصاحة
مجموعه كلمات قصار حضرت رسول، ص۲۴۷
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
حاضر جوابی؛
آتاتورک گفته بود اذان را به ترکی بگویید
نماز را باید به عربی خواند، کسی بگوید من میخواهم به فارسی بگویم (خدا بزرگتر است از آن که وصف کرده شود) یا به ترکی بگویم، نمیشود… . یک وقتی در ترکیه شنیدم آتاتورک گفته بود اذان را به ترکی بگویید. در مأذنههای ترکیه، در استامبول، ترکی اذان میگفتند، حالا الحمدلله اینطور نیست.
بابا هر چه دین گفته است [انجام دهید]. نمیروند به دکتر بگویند که شما چرا نسخه را انگلیسی مینویسید، به فارسی بنویسید. یک نفر نشده تا حالا چنین چیزی بگوید. دکتر خندهاش میگیرد، میگوید نسخه را باید اینجوری بنویسم، وقتی پای دین میآید هی انگولک میکنند، چرا به عربی بگوییم؟
پاسخ بیمار به پزشکی که گفت چرا قرآن را که عربی است میخوانی؟
یک وقتی مرحوم استاد ما آقا شیخ اکبر برهان شصت و چهار، پنج سال پیش این را فرمودهاند، من یادم هست، فرمودند: یکی از شیعهها مریض بود در بیمارستان شورویها، آنوقتها نظر ایشان هم این بود که این خارجیها که در ایران بیمارستان درست میکنند، این دارالتبلیغ است. نه اینکه واقعا نظری دارند که خدمت کنند به جامعه … بیمارستان شورگال که الآن اسم دیگری دارد. هر مملکتی در ایران برای خودش بیمارستان داشت.
یک نفر آنجا بستری بوده، دکتر که میآید میبیند این دارد قرآن میخواند. به او میگوید این قرآن عربی است تو که نمیفهمی چه میگوید، برای چه میخوانی؟ این هم میگوید: آقای دکتر شما این نسخههایی که مینویسید مگر ما میدانیم چیست؟ نه، نمیدانیم اما چون شما میگویید بخوریم خوب میشویم ما هم میخوریم. دین ما هم گفته قرآن را ولو اگر عربی نمیفهمید بخوانید. البته، اگر عربی بفهمید بهتر است.
خوب جوابی داده است. اینها را حفظ کنید و بنویسید در کتابهایتان. شصت و چند سال پیش ایشان فرمودهاند. من الآن یادم هست، مثل اینکه دو روز پیش بود. گفت آقای دکتر شما دوا که به ما میدهید ما میفهمیم که چیست؟ اما چون به شما اطمینان داریم که نظر خیر دارید و برای معالجه ما به ما نسخه میدهید ما هم ساکتیم و هیچ اعتراضی به شما نمیکنیم. نمیگوییم چرا نسخه انگلیسی است؟ چرا این داروها را دادید؟ هیچ چیز نمیگوییم، تسلیم محضیم. دین ما هم به ما گفته است قرآن را ولو نفهمید بخوانید، محکومش کرده بود، دکتر ساکت شده بود.
بلد باشید به کسانی که به دین اعتراض میکنند جواب بدهید
چقدر خوب است آدم بتواند جواب بدهد. یک کاری کنید بتوانید جواب بدهید، اینهایی که به دینتان اعتراض میکنند بلد باشید جواب بدهید. من یادم هست وقتی که صرف میخواندیم روز اول این بود: بدان أیّدک الله. چرا بدان گفت؟ بخوان نگفت؟ میگفتند برای اینکه در دانستن خواندن هست اما در خواندن ممکن است دانستن نباشد. خیلیها صرف میخوانند، اما نمیفهمند. فایدهاش چیست؟
هر که داند صرف میر میر را بگسلد هفتصد غل و زنجیر را
چرا أیّد گفت؟ أیّد ماضی است. میگفتند چهار جا ماضی معنای مضارع میدهد. یکیاش در مقام دعاست.
نهضتها در برخى از عوامل مشترک بوده و در برخى اصول و عوامل تفاوت دارند.
قیام امام حسین به رغم این که یک حادثه تاریخى است، اما از برخى مؤلفهها و ویژگىها برخوردار است که آن را از سایر نهضتها متمایز کرده و آن را جاودانه و مقدس گردانیده است.
مهمترین آن عناصر و مؤلفه ها را در موارد ذیل می توان جستجو کرد:
1 - خدا محورى و اخلاص:
انجام فعالیتها بر اساس اخلاص و جلب رضایت خدا مهمترین عامل قداست و بقا است. پیوند عمل با مقدس ترین و جاودانه ترین حقیقت که حقیقت وجود الهی است ، عمل را ماندگار و جاودانه میسازد. خدا فرمود:«ما عندکم ینفد و ما عند الله باق؛(1) آنچه نزد شما است از بین میرود و آنچه نزد خدا است ، باقی می ماند.» امام حسین حرکت و قیام خود را برای خدا و رضای او به انجام رسانید و با خداوند پیوند برقرار کرد ؛ پس او و قیام و حماسه اش ، مقدس و جاودان است .
هنگامی که عمل رنگ خدایی یافت ، جاودانه ترین رنگها را خواهد داشت و از بین رفتنی نیست.
بیتردید یکى از ویژگىهای مهم قیام امام حسین(ع) در خدا محورى ، معنویت و اخلاص ظهور یافته است. امام براى خدا و بر اساس انجام تکلیف الهى قیام نمود و به صراحت و با کمال اخلاص به خدا عرض نمود : «الهی رضا برضائک و تسلیماً لأمرک لامعبود سواک؛(2) خدایا راضیم به رضایت . تسلیم فرمان توام و هیچ معبودی جز تو نیست». امام در وصیتنامه سیاسى - الهى و خطبههای خویش شائبه هر گونه قدرت گرایى و دنیا پرستى را نفى نمود. (3) در آخرین لحظات زندگى، به خدا عرض کرد:
«مالی سواک ولا معبود غیرک یا غیاث من لاغیاث له … ؛خدایا! جز تو کسی را ندارم و غیر تو معبودی نیست، تو یاور کسانی هستی که یاری ندارند».(4)
2 - آزادى خواهى و عزتمندى:
آزادگی زیباترین واژهاى است که همگان، حتى ستمگران آن را دوست دارند. عزتمندى ریشه در آزادى خواهى دارد. یکى از علل مهم حرمت و قداست قیام امام، آزادى خواهى است. همه جهانیان آزادى را دوست داشته و آن را ارمغانى بزرگ مىدانند که طلایه دار و پرچمدار آن امام حسین (ع) رهبر آزادگان است که به منظور ستم ستیزى و حاکمیت حق و عدالت قیام نمود. از این رو محبوب جهانیان بوده و انقلاب او مقدسترین انقلابها است. امام در یک جنگ نابرابر اثبات نمود که مرگ در راه خدا و رهایی از بندگی ستمگران ، افتخار است (5) و مرگ عزتمند بهتر از زندگى ننگین است.
الموت اولى من رکوب العار و العار اولى من دخول النار (6)
3 - پاسدارى از دین تا ایثار جان:
دین وارزشهاى آن میان مسلمانان جایگاه بس مهم دارد؛ از این رو هر فعالیتى به منظور حفظ دین و ارزشهاى آن صورت گیرد، مقدسترین عمل بوده و همیشه قداست خواهد داشت. بى تردید یکى از اهداف قیام امام حسین (ع) حفظ دین و سنت پیامبر اسلام(ص) است.(7) دین ستیزى امویان و دیگر حاکمان جابر به اوج خود رسیده بود، تا آن جا که یزید شعار کفر سر مىداد (8) و به اعمال خلاف دین عمل میکرد. دین در معرض تحریف و نابودی قرار میگرفته، مسلمانان از معارف دین فاصله گرفته بودند. در چنین فضایى امام حسین (ع) مرگ در راه دین را زینت خواند.(9) جاودانگی او در آن است که در این راه و هدف مقدس ، گرانبها ترین دارایی خود (جان ) را نثار کرد و از جان فرزندان عزیز و برادر و… نیز مایه گذاشت و به اسارت اهل بیت که بسیار سخت بود رضایت داد.
4- بصیرت و روشن بینی:
یکی از ویژگی های فکری و عملی در نهضت عاشورا بصیرت و بینش امام(ع) و یارانش بود. این موضوع راه و عمل آنان را بسیار بزرگ و برجسته و جاودانه نمود. آنان به خوبی می دانستند که در یک جنگ نابرابر شرکت کردند و هیچ احتمال پیروزی ظاهری در آن نمی رفت ؛ از این رو یاران امام با رشد فرهنگی و با شناخت عمیق از امام و حجت خدا، نیز شناخت دشمنان دین و معرفت به حق و باطل به امام حسین(ع) پیوستند. جهاد و قیام آنان مکتبی و عقیدتی بود و بر اساس انجام تکلیف الهی به دور از هر گونه تعصبات قومی و جاهلی صورت گرفت. در حالی که عموم مسلمانان در غفلت و بیخبری بودند، حتی کسانی که سالها در کنار علی جنگیده بودند، امروز در صف دشمن بودند! انقلاب حسین و یارانش همانند انفجار نور در تاریکی بود و چنین نوری هم مقدس است و هم جاودانه. امام سجاد(ع) یکی از ویژگی های عموی خود حضرت عباس (ع) را بصیرت و آگاهی او معرفی میکند: «کان عمّنا العباس بن علیّ نافذ البصیره صلب الایمان».(10)
نافع بن هلال شب عاشوار پس از سخنان امام حسین(ع) برخاست و ضمن اعلام وفاداری گفت: «فانّا علی نیّاتنا و بصائرنا؛(11) همان انگیزه ها و بصیرت ها را داریم و از دست نداده ایم».
از امام حسن علیهالسلام سخنان پندآموز بسیاری در کتب نقل شده است که به برخی از آنها اشاره میشود:
قال علیهالسلام:
لا أدب لمن لا عقل له، و لا مروة لمن لا همة له، و لا حیاء لمن لا دین له، و رأس العقل
[صفحه 274]
معاشرة الناس بالجمیل و بالعقل تدرک الداران جمیعا، و من حرم من العقل حرمهما جمیعا [375].
امام حسن علیهالسلام فرمود:
(آن کس که عقل ندارد، ادب ندارد و آن کس که همت ندارد، مردانگی ندارد و آن کس که دین ندارد، حیا ندارد. رفتار خوب با مردم، اصل دانایی است و به وسیلهی عقل، هر دو جهان با هم به دست میآیند و هر کس که از عقل محروم باشد از هر دوی آنها محروم خواهد بود.)
و در حدیث دیگری آمده است:
قال علیهالسلام:
حسن السؤال نصف العلم، و مداراة الناس نصف العقل و القصد فی المعیشة نصف المؤونة [376].
امام حسن علیهالسلام فرمود:
(نیک پرسیدن، نیمی از دانایی است و خوش رفتاری با مردم نیمی از عقل است و میانهروی در معاش نیمی از هزینه است.)
و در حدیث دیگری آمده است:
قال علیهالسلام:
ان أشد الناس حسرة یوم القیامة رجلان: رجل نظر الی ماله فی میزان غیره سعد به و شقی هو به، و رجل نظر الی علمه فی میزان غیره سعد به و شقی هو به [377].
امام حسن علیهالسلام فرمود:
[صفحه 275]
(افسوس خورندهترین مردم در روز قیامت دو نفرند: یکی آن کسی که مال خود در ترازوی دیگری ببیند که او با آن رستگار شده و خود آن شخص با داشتن آن «همه مال، اکنون در قیامت» بدبخت است. و آن کس که دانش خویش را در ترازوی دیگری بنگرد که وی بدان سعادتمند شده و خود آن شخص که در اختیار دیگران قرار داد، اکنون خودش «در قیامت» بدبخت است.)