ترك تدريجى عادت ناپسند.
يكى از اهل علم كه عادت داشت سيگار بكشد قسم خورد يا نذر كرد كه كشيدنِ سيگار را ترك كند. بدين منظور يكباره دست از دخانيات كشيد. از آنجا كه نفس او بدين كار خو گرفته بود، هر گاه وقت سيگار كشيدن او فرا مى رسيد، احساس ناراحتى مى كرد، اما او همچنان مقاومت مى كرد.
چند روزى كه بدين منوال گذشت حالات عصبى به او دست مى داد و رنگ چهره اش تغيير مى كرد. براى جبران ناكامى حاصل شده به چاى پناه برد. اگر پيشتر در شبانه روز دو يا سه استكان چاى مى نوشيد، پس از ترك سيگار ده الى پانزده استكان چاى غليظ مى نوشيد.
عده اى از نزديكان ايشان خدمت آقا ميرزا محمد تقى شيرازى آمدند و گفتند: وضعيت خواب ايشان نيز به هم ريخته است. روزانه چندين چاى سنگين مى نوشد كه براى سلامتى وى زيان آور است. حواسش جمع نيست و نمى تواند مانند گذشته به درس و بحث بپردازد.
ايشان فرمودند: اشكالى ندارد، برود سيگار بكشد. و افزودند: ايشان نبايد يكباره و بدين نحو، بلكه بايد كمكم آن را ترك كند.
آقاى ديگرى در قم بود كه مرحوم شده است. ايشان مبتلا به سيگار بود و مى گفت: پزشك به من گفته است: سيگار برايت ضرر دارد. لذا هر گاه مى خواست سيگار بكشد، سيگار را نصف مى كرد و نصف آن را مى كشيد و نيمه ديگر را براى وعده ديگر مى گذاشت.
پس از مدتى ديدم سيگارهايش را سه قسمت مى كند و هر سيگار را در سه وعده مى كشد.
چنين كسى بى شك موفق مى شود و بدون آنكه به سلامت يا فعاليتهاى روزانه خود ضرر برساند، آهسته آهسته سيگار را ترك مى كند.
«تمام امور - اعم از خير و شر - به عادت بستگى دارد. انسانهاى بد به يكباره بد نشده اند و انسانهاى الهى نيز قدم به قدم مسير خير و درستى را طى كرده اند».
.