همیاری و همکاری در کارهای خانه
همکاری مرد در کارهای خانه، از دیدگاه اسلام بسیار ارزشمند است. رسول اکرم(ص) که بهترین الگو برای همه انسانها است، هم خودش در کارهای منزل مثل دوشیدن گوسفند و شتر، جاروکردن و وصلهکردن جامه، همکاری می کرد و هم دیگران را به این کار سفارش می نمود.
امیر مؤمنان، علی(ع) فرموده است: «دَخَلَ عَلَیْنا رَسُولُ اللهُ و فاطِمَةُ جالِسَةٌ عِنْدَ القَدَرِ واَنا اُنَقِّیِ العَدَسَ قال: یا اَبَالْحَسَنِ قُلْتُ: لَبَّیْکَ یا رَسُولَ اللهِ قال: اِسْمَعْ مِنِّی و ما اَقُولُ اِلّا ما اَمَرَ رَبِّی. ما مِنْ رُجُلٍ یُعِینُ اِمْرَاَتَه فی بَیْتِها اِلّا کانَ لَهُ بِکُلِّ شَعْرَةٍ عَلی بَدَنِهِ عِبادَةَ سِنَةٍ صِیامَ نِهارِها وقیامَ لَیْلِها و اَعْطاهُ اللهُ تَعالی مِنَ الثّوابِ مِثْلَ ما اَعطاهُ الصّابِرینَ…؛ روزی رسول خدا(ص) بر ما وارد شد، در حالی که فاطمه(س) بر سر دیگ غذا بود و من عدس پاک می کردم. حضرت فرمود: ای ابوالحسن! گفتم: بله، ای رسول خدا! فرمود: از من بشنو و من جز آنچه پروردگارم مرا بدان فرمان داده است، نمیگویم؛ هیچ مردی به همسرش کمک نمی کند، مگر اینکه در ازای هر موی بدنش، برایش عبادت یک سال باشد که روزهایش به روزه و شبهایش به نماز شب بگذرد وخدای متعال ثواب صابران را به او بخشد… .»
در روایت دیگر آمده است که روزی رسول خدا(ص) به خانه علی(ع) وارد شد. او و فاطمه(س) را دید که با کمک هم با آسیاب دستی، گندم آرد می کنند. حضرت فرمود: کدام خسته ترید؟ علی(ع) فرمود: فاطمه، خسته تراست. پیامبر(ص) به فاطمه فرمود: دخترم برخیز! فاطمه برخاست و حضرت به جای او نشست و علی را در آردکردن گندم کمک کرد.»
امام صادق(ع) نیز در این باره فرمود: «کانَ اَمیرُالمؤمنین(ع) یَحْتَطِبُ ویَسْتَسْقِی ویَکْنِسُ وکانَتْ فاطِمَةُ تَطْحُنُ وتُعْجِنُ وتَخْبِزُ؛ امیر مؤمنان(ع) هیزم جمع می کرد و آب می کشید و جارو می کرد و فاطمه(س) آرد تهیه می کرد و خمیر درست می کرد و نان می پخت.»
امام خمینی نیز با پیروی از اجداد طاهرین خود به انجام این عمل ارزشمند توجه داشت. عروس ایشان در این باره می گوید: «چون بچههایشان شبها خیلی گریه میکردند و تا صبح بیدار می ماندند، امام شب را تقسیم می کردند؛ یعنی مثلاً دو ساعت خودشان از بچه نگهداری می کردند و خانم می خوابیدند و دو ساعت خود می خوابیدند و خانم بچه ها را نگهداری می کرد. روزها بعد از تمامشدن درس، امام ساعتی را به بازی با بچه ها اختصاص می دادند تا کمک خانم در تربیت بچه ها باشند.»
یکی از دختران امام در همین باره گفته است: «یک روز، مادرم مهمان داشتند. مهمان حالا یا سرزده آمده بود و یا بالأخره کارها درست و آماده نبودند. یادم هست، خانم با دستپاچگی می خواستند شیرینی و میوه ای جور کنند. آقا گفتند: «نه، شما بروید پیش مهمانها!» و خودشان به طرف سماور رفتند. آن موقع سماور ذغالی بود و خیلی هم سخت می گرفت. آقا این قدر سماور را تکان دادند تا بگیرد و چایی جور کردند و تشریفات چیدند و نگذاشتند خانم مهمانها را تنها بگذارند و بیایند اتاق دیگر کار کنند.»
مصطفی کفاشزاده میگوید: «خانمی در پاریس که گاهی به منزل امام می آمدند و در امور منزل کمک می کردند، می گفت: «گاهی اوقات وقتی که نماز صبح و دعای صبح امام تمام می شد، امام به آشپزخانه میآمد و ظرفها را می شست.»
مرضیه حدیدهچی در این مورد می گوید: «روزی بر حسب اتفاق، تعداد مهمانان منزل امام زیاد شده بود. پس از صرف غذا و جمعکردن ظروف، دیدم امام به آشپزخانه آمدند. چون وقت وضوگرفتنشان نبود، پرسیدم: چرا امام به آشپزخانه آمدند؟ امام فرمودند: چون امروز ظروف زیاد است، آمدم کمکتان کنم.»