رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
اگر حالی از من خواسته باشی؛
باید بگویم
دیگر دلم مچاله نیست.
من در تاریکی این شبها
دستانِ آفتابی تو را، پیدا کرده ام!
دستان تو چشمانم را
به دیدن نـور عادت داده است.
✍️ و…..
هجدهمین سحر رمضان، “دردناک ترین” ساعات این ضیافت است…
❄️آسمان و زمین، عجیــب بوی درد گرفته اند.
میدانی…. ؛
شق القمری در کوفه، درپیش است،
که بر غربت هزار ساله تو، تلنبار شده است.
❄️بی قراری، جان مرا به آتش کشانده است…
حِصن حَصین زمین، آماده پرواز می شود.
و این اولین بار است که شیعه، درد یتیمی را به جان خویش، می خرد!
تصور دردهای فردا، استخوان سوز است!
عـلـی، با همه هیبتی که آسمان را به تعظیم واداشته است، به محرابی میرود، که قرار است، ماه را در آن بشکافند.
وای، که درد این ثانیه ها، پای قلمم را لنگ می کند!
❄️یوسفم…
من نخستین بار، بوی درد را از مشام رمضان، ادراک کرده ام.
علــی… همه پناه من… و همه پناه اهل زمین و آسمان است.
من؛ بی علی، هزار بار، یتیمی را تجربه کرده ام.
❄️فاجعه ایست رمضان های بدون تو!
نمیدانیم… بر کدامین درد، شکیبایی پیشه کنیم؟
بر هیبت آنکس، که از دست میدهیم،
یا بر غربت آنکس که بدستش نمی آوریم؟
❄️تو بگو…..
شیعه چند سال دیگر، به تحمل این درد، محکوم است؟
لیلةالقـــ✨ـدر در پیش است…
و مـــن..
فقط یک نشانی از پیراهنت، می خواهم!
تقدیر مرا، به همین یک نشانه، زیبـــا کن
#دلنوشته_رمضان
برای رفتن… چقــــدر بی تابی؟
از لحظه ای که سیاهی، یَقِـــه ی آسمان را گرفته است ، چند بار نگاهت را به بالا دوخته ای؟
منتظر کدام اشــــاره ای؟
️دل دل میکنـــم، بی خیالِ رفتن شوی…
با رفتن تــو، فقط زینب، نیست؛ که زمین می خورد!
که تمـام فرزندانت، تا قیامت، به خاک می افتند!
️نــــرو …
دردِ نداشتنت ، سلولهای قلب مرا، از هم باز میکند.
وقارِ حیدری ات، حتی اجازه پلک زدن را هم، از من ، ربوده است.
تو می روی….و تمامِ چشم مرا، با خودت میبری!
تو میروی ، تا با یک ضــربــه، رستگار شوی.
اما من با همان یک ضربه، به غربتی هزار ساله، مبتلا می شوم.
️تکرار هر رمضان، تکرار از دست دادن قدم های سنگینی است، که راه نَفَس های مرا ، مسدود می کند.
همان قدم هایی که سنگ و کلوخِ خیابان نیز، از رفتنــش، به درد آمده اند.
هنوز هم ، درد امشب زینب، چون آتشفشانی مذاب، در میان قلبمان می جوشد.
من یقین دارم…؛
تا لحظه دیدارت، هیــچ مرهمی، این انفجار مداوم را خاموش نخواهد کرد.
تمام رازِ زمیـــن؛ تویی علــی!
و خداوند، لیلةالقدرش را نیز، با تــو هماهنگ کرده است.
و این؛ شرافتیست، که، جان مرا در تحمل این درد، تسکین داده است.
می روی…. چاره ای نیست جان دلم!
اما به جان بی نظیرت قسم؛
من به اعتبار تو ، در زمین راه می روم.
و به اتصالِ تــو ، راه آسمان را ، طی می کنم.
دستان خالی مــرا، تا آخر بازار دنیا….رها مکن.
شلوغی اش، مرا نابود خواهد کرد!
#سحرهای_رمضان
#دلنوشته_رمضان
#سحربیستم…
✍ فقط… ده ضیافت دیگر، تا جمع شدن خوان رحمتت باقی مانده است.
و من هنوز، جامانده ترین مسافر پرواز رمضانم!
ناله های الغوث الغوث مرا شنیده ای….
و اگر اذن تو یاریم کنــد، باز هم خواهی شنید.
❄️من از “خودم"، عجیــب به تنگ آمده ام، که اینگونه دستانم را، مضطرانه بالا گرفته ام.
آنقدر، منیت هایم، زمین گیرم کرده اند، که صد بار فریاد الغوث الغوث سر داده ام.
❄️من آتشـی به سوزانندگی خودم، سراغ ندارم؛ خدا
هر الغوث من، استغاثه به فریادرسی است، که تنها قدرت رها کننده من، از حصار منیت هایم است.
❄️باز هم می آیم دلبرم.
و تو را به “خودت” قسم می دهم ؛ تا مرا از “خودم” برهانی.
بِــکَ یا اللّـه….
آیا مرا در زمره آزاد شدگان از نفسم، قرار می دهی؟
وعده فردا شبمان، هراس به دلم افکنده است؛
می ترسم از چشمانی که گناه، خشکشان کرده است!
می ترسم از دستانی که غرور… فقر را، از لابلای سرانگشتانش، دزدیده است!
می ترسم از قلبی که نجاسات نَفْسَم، بال پروازش را شکسته است.
❄️به فریاد دلم برس…
من جز تو، فریادرسی سراغ ندارم.
نام محبوب ترین بندگانت را پیشکش کرده ام، شاید به اعتبار هیبتشان، مرا نیز، به پروازی بلند، مفتخر کنی!
✨ترس دلم را بریز…
همیشه مرا به هر بهانه ای بخشیده ای!
من سالهاست که جز بخشــش، خاطره ای از تو، به یادم ندارم
دستانم را بالا گرفته ام،
مرا از میان لجن زار منیت هایم، بیرون می کشی؟
دعایی که بعداز نمازها در ماه مبارک خوانده می شود، از چنان اهمیتی برخوردار است که اگر شرح آن را بدانیم، موجب می شود که آن را با حضور قلب بیشتری بخوانیم.
دعاهای ماه مبارک بر اساس حقایق و روابط بین نفس انسان، بخش انسانی انسان با الله تنظیم شده است.
فهمی که باید از مهمانی خدا داشته باشیم، این است که بدانیم مورد شفقت و مهرورزی قرار گرفته ایم؛ خداوند از ما پذیرایی می کند؛ یک ماه به ما احترام گذاشته و هدایا و خوراک های معنوی خوبی برای ما در نظر گرفته است. اگر کسی در ماه مبارک به این فهم رسید، یعنی بخش انسانی او بخش زنده و فعالی شده است.
از جمله این دعاها، دعایی است که با 4 اسم از اسماء عظیم الهی شروع می شود. «یا علیُّ یا عَظیم یا غفورُ یا رَحیم». این اسم ها تصادفی انتخاب نشده اند، بلکه متناسب با حال و نیاز ما تنظیم شده اند که از بین 1000 اسم الهی، فقط با این 4 اسم خدا را صدا کنیم.
«َعلی» همان اسمی است که در سجده می گوییم: «سبحان ربی الاعلی و بحمده». در این اسم، با علوّ الهی خداوند کار داریم. «عظیم» همان اسمی است که در رکوع می گوییم: «سبحان ربی العظیم و بحمده» و دراین اسم، با عظمت الهی کار داریم.
ما با این 2 اسم، خدا را صدا می زنیم: «یا علی یا عظیم» و بعد می گوییم: «یا غفور یا رحیم». زیرا این 4 اسم تکلیف بقیه دعا را برای ما مشخص می کند. با این4 اسم، در می زنیم تا برای بقیه ی خواسته های ما دَرِ دعا به روی ما باز شود. نیازها و درخواست های حقیقی ما با این 4 اسم و براساس ساختار وجودی، مصلحت دنیا و آخرت ما تنظیم شده است.
در«یا غفور یا رحیم»، غفور یعنی ای کسی که همه گذشته ی ما را می آمرزد و معاصی ما را نادیده می گیرد و حساب ما را صفر می کند. ما در ماه مبارک به این احتیاج داریم که حساب مان صفر شود.