رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
رهبر انقلاب: دعای روزهای ماه رمضان دعای خوبی است، در آن چیزهای زیادی از خدا خواسته شده.
نجات از مرض بی انگيزگی، نجات از نبود نشاط کار و غفلت، نجات از سخت شدن دل. اينها چيزهايی است که به ذهن ماها نميرسد که بيماری است بايد از خدای متعال نجات و شفای از اين مرضها را خواست. ۹۵/۳/۲۵
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما يُحْييکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ( انفال /24)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی میخواند که شما را حیات میبخشد! و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری میشوید!
حائل بودن خداوند میان آدمى و قلب او تمامى عذرها را در نپذیرفتن دعوت او و رسولش را از اعتبار مى اندازد، چون دعوت او دعوت به چیزى است که آدمى را زنده مى کند و آن توحید است که حقیقت و لب دعوت اوست،
از آنجایى که خدا از هر چیزى به انسان نزدیکتر است حتى از قلب او
و از آنجایى که قلب اولین چیزى است که انسان آن را به و جدان خود درک نموده و مى شناسد پس انسان خداى تعالى را از قلب خود که بوسیله ادراک و سبب اصلى علم و معرفت او است بهتر و زودتر مى شناسد.
پس انسان قبل از اینکه قلب خود را و هر چیزى را که با قلب مى شناسد بشناسد خداى تعالى را معبودى یکتا و بى شریک مى شناسد، پس او اگر در باره چیزى شک کند بارى در باره معبود واحدش که پروردگار هر چیز است شک ننموده و در تشخیص مصداق حقیقى این کلمه گمراه نمى شود.
ازیک منظر دعوت خدا ورسول اعظمش و دعوت همه انبیای اولوالعزمش به همین حیات طیبه جاودانش است دعوتی که قابل رد شدن از طرف انسان نیست
انقلاب اسلامی ما هم آرمان وهدف والایش رساندن مردم و جامعه به همین حیات طیبه است
رهبرانقلاب امام خامنه ای در جایی بیان زیبایی دارند که مناسب این مقام است:
(کاری که انقلاب در آغاز انجام میدهد، ترسیم آرمانها است؛ آرمانها را ترسیم میکند. البتّه آرمانهای عالی، تغییرناپذیرند؛ وسایل تغییرپذیر است، تحوّلات روزمرّه تغییرپذیر است امّا آن اصول که همان آرمانهای اساسی است، تغییرناپذیر است؛ یعنی از اوّل خلقت بشر تا امروز، عدالت یک آرمان است؛ هیچوقت نیست که عدالت از آرمان بودن بیفتد؛ آزادی انسان یک آرمان است -آرمانها یعنی اینجور چیزها- آرمانها را انقلاب تصویر میکند، ترسیم میکند، بعد آنوقت به سمت این آرمانها حرکت میکند. حالا آرمان را ما اگر بخواهیم در یک کلمه بگوییم و یک تعبیر قرآنی برایش بیاوریم، «حیات طیّبه» است که: فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَة؛ اِستَجیبوا للهِ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم؛شما را زنده کند. دعوت پیغمبر و همهی پیغمبران به حیات است؛ چه جور حیاتی؟ طبعاً حیات طیّبه.
خب، حیات طیّبه یعنی چه؟ یعنی همهی این چیزهایی که بشر برای بِهزیستی خود، برای سعادت خود به آنها احتیاج دارد. مثلاً عزّت ملّی جزو حیات طیّبه است؛ ملّت ذلیل، توسریخور، حیات طیّبه ندارد. استقلال، وابسته نبودن به بیگانگان و به دیگران جزو حیات طیّبه است. حیات طیّبه را فقط در عبادات و در کتابهای دعا که نباید جستجو کرد؛ واقعیّات زندگی اینها است.۱۳۹۴/۰۶/۲۵)
چگونگی مرگ واقعی
استادالهی قمشه اي. فیلسوف بزرگ جهانی اینگونه می گوید
که مرگ واقعی چگونه است؟
آیا فشار قبر واقعیت دارد؟
پاسخ استادالهی قمشه اي؛
جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی ، در کسری از ثانیه انجام میشود . این لحظه چنان سریع اتفاق می افتد که حتی کسی که چشمانش لحظه مرگ باز است فرصت بستن آن را پیدا نمیکند . یکی از شیرین ترین تجربیات انسان دقیقا لحظه جدا شدن روح از جسم میباشد . یه حس سبک شدن و معلق بودن .
بعد از مرگ اولین اتفاقی که می افتد این است که روح ما که بخشی از آن هاله ذهن است و در واقع آرشیو اطلاعات زندگی دنیوی اوست شروع به مرور زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگ میکند و تصاویر بصورت یک فیلم برای روح بازخوانی میشود . شاید گمان کنیم که این اتفاق بسیار زمان بر است . زمان در واقع قرارداد ما انسانهاست . این ما هستیم که هر دقیقه را 60 ثانیه قرارداد میکنیم . اما زمان در واقع فراتر این تعاریف است .
با مرور زندگی ، روح اولین چیزی که نظرش به آن جلب میشود، وابستگیهای انسان در طول زندگی میباشد . برخی از این وابستگی ها در زمان حیات حتی فراموش شده بود ولی در این مرحله دوباره خودنمایی میکند .میزان وابستگی دنیوی برای هرکس متغیر است .
روح از بین خاطراتش وابستگی های خود را جدا میکند . این وابستگی ها هم مثبت است هم منفی . مثلا وابستگی به مال دنیا یک وابستگی منفی و وابستگی مادر به فرزندش هم نوعی دلبستگی و وابستگی مثبت محسوب میشود . ولی به هرحال وابستگی ست .
این وابستگی ها کششی به سمت پایین برای روح ایجاد میکند که او را از رفتن به سمت هادی یا راهنما جهت خروج از مرحله دنیا باز میدارد . یعنی روح بعد از مرگ تحت تاثیر دو کشش قرار میگیرد . یکی نیروی وابستگی از پایین و دیگری نیروی بشارت دهنده به سمت مرحله بعد . اگر نیروی وابستگی ها غلبه داشته باشد باعث میشود روح تمایل پیدا کند که دوباره وارد جسم گردد . چون توان دل کندن از وابستگی را ندارد و دوست دارد دوباره آن را تجربه کند . به همین جهت روح به سمت جسم رفته و تلاش میکند جسم مرده را متقاعد کند که دوباره روح را بپذیرد . فشاری که به “روح” وارد میشود جهت متقاعد کردن جسم خود در واقع همان فشار قبر است . این فشار به هیچ وجه به جسم وارد نمیشود . چون جسم دچار مرگ شده و دردی را احساس نمیکند . پس فشار قبر در واقع فشار وابستگی هاست و هیچ ربطی ندارد که شخص قبر دارد یا ندارد . این فشار هیچ ربطی به شب زمینی ندارد و میتواند از لحظه مرگ شروع گردد .
یکی از دلایل تلقین دادن به فرد فوت شده در واقع این است که به باور مرگ برسد و سعی در برگشت نداشته باشد .
بعد از مدتی روح متقاعد میشود که تلاش او بیهوده است و فشار قبر از بین میرود .
وابستگی ها باعث میشود که روح ، شاید سالها نتواند از این مرحله بگذرد . بحث روح های سرگردان و سنگین بودن قبرستانها بدلیل همین وابستگی هاست . گاهی تا سالها فرد فوت شده نمیتواند وابستگی به قبر خود و جسمی که دیگر اثری از آن نیست را رها کند .
به امید اینکه بتوانیم به درک این شعر برسیم:
دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ …
بگذار و بگذر
ببین و دل مبند
چشم بینداز و دل مباز
که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت …
یکی از شیوه های همسرداری این است که صمیمیت کلامی با هم داشته باشیم:
یکی از راههای ایجاد عشق و محبت بین زن و شوهر صمیمیت کلامی است، یعنی همدیگر را خوب صدا زدن و خوب جواب دادن.
بسیار زیباست که هریک از زن و شوهر، همسر خود رابا نامی صدا کند که او بیشتر دوست دارد و چه بهتر که نامش را با کلمات محبت آمیز چاشنی کند.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:« همسرتان را با نامی که او دوست دارد صدا کنید.» کافی/ جلد 2/ صفحه 643
خانمها سعی کنند خود را با نام خانوادگی همسرشان معرفی کنند. این چیزی از شخصیت آنها کم نمی کند، بلکه در محبت و پیوند زندگیشان مؤثر خواهد بود.
مصداق بعدی در صمیمیّت کلامی جواب محبت آمیز دادن به یکدیگر است. اگر همسر شما، شما را صدا کرد با کلمه ی «جانم، جان، …» جواب دهید. مخصوصاً خانم ها باید دقت کنند که لحن ظریف و لطیف و حساسی که خداوند به شما داده برای این است که در کلمات و گفتگوها از آن استفاده کنید.
خلاصه اینکه برخوردهای محبت آمیز زبانی شاه کلید نفوذ در دل مردان است، هر چه این برخوردها در قالب کلمات اثرگذار و جذاب ارائه شود کاربرد بیشتری دارد.
آیت_الله_جوادی_آملی :
توفيق بده تا دين تو به دست من زنده شود
فرمود: «هو شهرٌ دُعيتم فيه إلي ضيافة الله» در اين ماه شما مهمان خدا هستيد. ميهمان بايد كاري كند كه صاحبخانه ميكند. روزهدار، ميهمان خدايي است كه «يُطعِمُ ولا يُطعَم» اطعام ميكند ولي خود اطعام نميشود؛ پس او هم ميتواند «يُطعِمُ ولا يُطعَم» باشد. اگر خداي سبحان ميبخشد و نميگيرد، انسان هم بايستي در اين ماه خويي پيدا كند كه ببخشد و نگيرد؛ چون هيچ دستي بهتر از دست بخشنده و هيچ دستي هم بدتر از دست بگير نيست. خوي گدامنشي را خداوند ناپسند دارد و خوي بخشش را ميپذيرد. اگر كسي تلاش و كوشش كرد كه ديگران در كنار سفرهٴ او به بهشت بروند، دست او دست بخشنده است و اگر كسي تلاش كرد كه به بركت ديگران به بهشت برود، او دست گيرنده دارد.
يكي از كلمات بلندي كه قبل از رسول خدا (ص) كسي نگفته است اين است كه: «اليد العُليا خيرٌ من اليد السُفلي». دست بالايي بهتر از دست زيرين است؛ زيرا انساني كه ميبخشد دستش بالاست، وقتي ميگيرد دستش پايين است.
در ضمن دعاهاي شبهاي ماه مبارك رمضان، داشتن چنين روحي بلند را به انسان توصيه ميكنند كه به خدا عرض كنيد: «خدايا تو كه دينت را حفظ ميكني و ممكن نيست دست از آن برداري، توفيق بده تا دين تو به دست من زنده شود» نه اينكه ديگران دين تو را زنده كنند و من كنار سفرهٴ دين بنشينم. بگذار، نماز و روزه به دست من و با خون من زنده شود كه ديگران ميهمان من باشند؛ نه اينكه ديگران بجنگند و خون بدهند و دين را احيا كنند و من نماز بخوانم و روزه بگيرم. «واجْعلنى ممّن تنْتصر به لدينك ولا تسْتبدل بى غيرى».
خداي سبحان عدهاي را تهديد كرده ميفرمايد: من از دينم حمايت ميكنم و دست از آن بر نميدارم، شما توفيق اجراي اين فيض را نيافتي به دست ديگري انجام خواهم داد: ﴿إنْ تتولّوا يسْتبدلْ قوماً غيْركم ثمّ لا يكونوا أمثالكم﴾. چنين نيست كه اگر ديگران در برابر اسلام صف بستند خداوند دست از اسلام بكشد. به طور يقين خدا دينش را حفظ ميكند. حال اگر حفظ دين با شما ممكن نشد، و خلوص را از دست داديد، شما را ميبرد و ديگران را جاي شما ميآورد.
بر اساس اين تهديد و تعليم قرآن كريم است كه فرمودهاند: در شبهاي ماه مبارك رمضان بگوييد: خدايا تو كه دينت را حفظ ميكني، اين توفيق را بده كه دين تو به دست من حفظ و زنده شود. اين را دست بخشنده و همّت بلند ميگويند.
(منبع : #حکمت_عبادات صفحه ۱۴۵ تا ۱۴۷)