رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
بارالها
از کوي تو بيرون نشود پاي خيالم
نکند فرق به حالم
چه براني
چه بخوانی
چه به اوجم برساني
چه به خاکم بکشاني …
نه من آنم که برنجم
نه تو آني که براني…
نه من آنم که ز فيض نگهت چشم بپوشم
نه تو آني که گدا را ننوازي به نگاهي
در اگر باز نگردد…
نروم باز به جايي
پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهي
کس به غير از تو نخواهم
چه بخواهي چه نخواهي
باز کن در که جز اين خانه مرا نيست پناهي
خواجه عبدالله انصاری
هنگام مواجه شدن با مشکلات
یادت باشد که
حتما راه حلی وجود دارد
زیرا هر چیز با جفتش خلق شده.
بعد از هر سقوطی، صعودی
و بعد از هر شبی، روزی وجود دارد
ذهنت را روی راه حل ها متمرکز کن.
برای بیرون آمدن از یک اتاق؛
باید در را پیدا کنی،
نه این که به دیوارها فکر کنی
خداوند هميشه در كنار ماست
رسول خدا (ص) می فرماید :
کسی که در پی کسب حلال باشد تا آبرویش را حفظ کند ، و به دیگران نیازی نداشته باشد
روز قیامت در حالی می آید که چهره اش بسان
ماه شب چهاردهم می درخشد.
مفاتیح الحیاة ، ص ۵۹۰
چند روز قبل خانوادهی شهید بابایی اینجا آمده بودند؛ این خاطره یادم آمد و برای آنها گفتم. سال ۶۱ شهید بابایی را گذاشتیم فرمانده پایگاه هشتم شکاری اصفهان. درجهی این جوان حزباللّهی سرگردی بود، که او را به سرهنگ تمامی ارتقاء دادیم. آنوقت آخرین درجهی ما سرهنگ تمامی بود. مرحوم بابایی سرش را میتراشید و ریش میگذاشت. بنا بود او این پایگاه را اداره کند. کار سختی بود. دل همه میلرزید؛ دل خود من هم که اصرار داشتم، میلرزید، که آیا میتواند؟ اما توانست. وقتی بنیصدر فرمانده بود، کار مشکلتر بود. افرادی بودند که دل صافی نداشتند و ناسازگاری و اذیت میکردند؛ حرف میزدند، اما کار نمیکردند؛ اما او توانست همانها را هم جذب کند. خودش پیش من آمد و نمونهیی از این قضایا را نقل کرد. خلبانی بود که رفت در بمباران مراکز بغداد شرکت کرد، بعد هم شهید شد. او جزو همان خلبانهایی بود که از اول با نظام ناسازگاری داشت. شهید عباس بابایی با او گرم گرفت و محبت کرد؛ حتی یک شب او را با خود به مراسم دعای کمیل برده بود؛ با اینکه نسبت به خودش ارشد هم بود. شهید بابایی تازه سرهنگ شده بود، اما او سرهنگ تمامِ چند ساله بود؛ سن و سابقهی خدمتش هم بیشتر بود. در میان نظامیها این چیزها خیلی مهم است. یک روز ارشدیت تأثیر دارد؛ اما او قلباً و روحاً تسلیم بابایی شده بود. شهید بابایی میگفت دیدم در دعای کمیل شانههایش از گریه میلرزد و اشک میریزد. بعد رو کرد به من و گفت: عباس! دعا کن من شهید بشوم! این را بابایی پس از شهادت آن خلبان به من گفت و گریه کرد.۱۳۸۳/۱۰/۲۳
امام خمینی(ره):
باید تمامی قدرتها و ابر قدرتها بدانند که ما تا آخرین منزل و آخرین قطرهی خون برای اعلای کلمه الله ایستادهایم و بر خلاف میل تمامی آنان، حکومت نه شرقی و نه غربی را در اکثر کشورهای جهان پایهریزی خواهیم نمود.
صحیفه امام، جلد۲۰، ص۱۹۹