رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
امام خامنهای:
به جوانان عرض میکنم که نماز جمعه را قدر بدانید؛ نماز جمعه متعلّق به شماست. به آحاد مردم عرض میکنم که نماز جمعه را مأمن و ملجای دل و جان خودتان بدانید. فکر و روح، از نماز جمعه طراوت پیدا میکند. نمازهای جمعه را اقامه کنید.
۱۳۷۷/۰۸/۰۸
امام خامنهای:
اینکه بنده میگویم «اقتصاد مقاومتی» و تکرار میکنم، بهخاطر این است. بنده از ده سال، دوازده سال پیش دارم این حرف را با صدای بلند میزنم که اگر اقتصاد کشور را در درون مقاومسازی بکنیم، عمدهی مشکلات ناشی از دشمن از بین خواهد رفت و برای اشتغالمان، برای جوانهایمان، برای رفع خیلی از آسیبهای اجتماعی که ناشی از بیکاری و رکود است، آنوقت دیگر راهحلهای روشنی پیدا خواهد شد.
امام خامنهای:
خودتان را مجهز کنید، مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهای فرهنگی - هنری بروید و پذیرای جوانها باشید. با روی خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبیّه» ، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس» ؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زنندهای داشته باشد؛ داشته باشد. بعضی از همینهائی که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقای مهماننواز، هم بقیهی آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباختهی به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمیبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که مینمائی هستی؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم میکند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت.
در زمان قدیم در بصره مردی به نام برقعی خروج کرد.
گروهی از زنگیان و مردمان اوباش و بی دین زیر پرچمش گرد آمدند و او جان ومال مردم را به زنگیان بخشید.
در این هنگام آن گروه یاغی به شهر هجوم بردند و دختری علوی از اهالی بصره را گرفتند و خواستند به وی تجاوز کنند، برقعی هم آنان را از این کار زشت باز نداشت.
⚜ن دختر جوان چون چنین دید گفت: ای پیشوا مرا از دست زنگیان بستان، تا دعایی به تو بیاموزم که هیچ گاه شمشیر بر بدن تو اثر نکند. برقعی دختر را پیش خود خواند وگفت : آن دعا را به من بیاموز. دخترک گفت: تو اول شمشیرت را با تمام قدرت بر بدن من آزمایش کن، تا چون بر من کارگر شد یقین کنی که به سبب این دعا است و قدر آن را بدانی.
برقعی از جا برخواست و شمشیر خود را با شدت هر چه تمام تر بر بدن آن دخترک فرود آورد. و آن دختر در آن حال بیفتاد و دیده از جهان فرو بست. رهبر زنگیان از کار خویش پشیمان شد و دریافت که مقصود آن دختر حفظ عفت و پاکدامنی بوده و بدین ترتیب خواسته خود را از بی حرمتی محفوظ نماید.
( میر امام - سید مرتضی- داستانها و پندهای عبرت انگیزص55)
از نظر علي(ع) بايد پيوسته دشمن را زير نظر داشت، اگر لحظه اي از دشمن غفلت كنيم، آسيب هاي فراواني از ناحيه دشمن وارد مي شود.
ايشان مي فرمايند:
«من نام عن عدوه انبهته المكائد»
«كسي كه از دشمن_غفلت كند، حيله ها و كيدهاي دشمن بيدارش خواهد ساخت.»