رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
در غرب خیلی مسلمان زندگی می کند اما روی پیشونی اش ننوشته که من مسلمانم. اسم اش را هم اگر ببرد می فهمید. فقط با یک چیز است که بدون اینکه حرف بزند می فهمیم مسلمان است. اگر ببینید در خیابان یک خانم محجبه راه می رود.
در عین حال که در دین ما این مقدار توصیه شده است که کار خیر را آهسته و بی سر و صدا انجام دهید و ثواب آن چند برابر است اما بعضی از اعمال را به ما گفتند آشکار انجام دهید. به آن دسته اعمال که سفارش شده آشکارا انجام دهیم شعائر دینی می گویند.
در اینجا به ۵ مورد از شعار های دینی اشاره می کنیم:
۱- بلند صلوات فرستادن: صلوات یک شعار هم است. لذا پیغمبر فرمودند: وقتی می خواهید بر من صلوات بفرستید صداهایتان را بلند کنید. این یک نشانه است و مثل پرچمی است که باید بلند شود. نشان می دهد این دین زنده است و طرفدار دارد. تاثیر تربیتی هم بربچه های ما بسیار زیاد است. نگاه کنید یک بچه سه چهار ساله وقتی می بیند بزرگتر با این اسم احترام می گذارد می فهمد این اسم مقدس است. تاثیر تربیتی بر بچه های ما خیلی زیاد است. این شعار در بین ما پررنگ است.
۲- اذان را پخش کردن: به محض اینکه صدای اذان بیاید …
ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﯾﻮﻧﺲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺁﺏ،
ﻧﻮﺡ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﺏ
ﻭ ﯾﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻌﺮ ﭼﺎﻩ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﺏ ﺣﻔﻆ ﮐﺮﺩ
ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ …
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺿﺮﺑﻪ ﻋﺼﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺩ ﻧﯿﻞ
ﻧﻮﺍﺧﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺧﺸﮑﯽ ﻇﺎﻫﺮ ﮐﻨﺪ
ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﻋﺼﺎ ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ
ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﭼﺸﻤﻪ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﻮﺩ .
ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ …
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺏ ﻭ ﻗﺎﺭﻭﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ
ﺧﺎﮎ ﻏﺮﻕ ﮐﻨﺪ
ﺍﻣﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﺗﺶ ﺳﺎﻟﻢ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ؛
اﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ …
ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺑﺮﺳﯽ
شهید مطهری می فرمایند:
یکی از علل عدم موفقیت ما مردم به اصلاح جامعه خود، همین است که هر فردی آنگاه که به خودش نگاه میکند و به اعمال خودش نظر می افکند، عینک خوش بینی به چشم می زند و آنگاه که به دیگران و اعمال دیگران نظر می کند عینک بدبینی و بد گمانی،
و نتیجه این است که هیچ کس خود را تقصیر کار نمی داند و چنین می پندارد که تقصیر به دیگران است .
ده گفتار
طلوع خورشید
ابو بصیر گفت: همراه امام صادق علیه السلام برای شرکت در مراسم حج عازم مکه بودیم. وقتی به سرزمین ابواء رسیدیم، حضرت برای ما صبحانه ای تدارک دید. مشغول صرف صبحانه بودیم که کسی از طرف همسر امام صادق علیه السلام آمد و به ایشان خبر داد که حال همسرتان دگرگون شده و درد زایمان آغاز شده است و چون فرموده بودید در این باره قبل از هر کار شما را مطلع کنیم، خدمتتان آمدم.
امام صادق علیه السلام همان لحظه برخواست و همراه فرستادهی همسرش رفت و بعد از چند لحظه برگشت. ما که قیافه ی شاداب ایشان را دیدیم، شاد باش گفتیم و از وضعیت همسرشان پرسیدیم، فرمود: خداوند حمیده را به سلامت داشت و به من پسری عنایت فرمود که در میان مخلوقاتش از همه بهتر است. همسرم در باره ی آن نوزاد مطلبی به من گفت: که گمان میکرد من از آن بی خبرم; اما من پیرامون آن موضوع از او آگاه تر بودم.
من (ابو بصیر) درباره ی محتوای آن مطلب سؤال کردم، ایشان فرمود: «حمیده گفت: هنگامی که آن نوزاد متولد شد، دستهایش را بر زمین گذاشت و سر به سوی آسمان بلند کرد.» من به حمیده گفتم این کار نشانه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله و نشانه ی وصی بعد از اوست. (1)
و به این ترتیب بود که ابو الحسن موسی کاظم علیه السلام در روز شنبه هفتم ماه صفر سال 128 ه ق در سرزمین ابواء (بین مکه و مدینه) به دنیا آمد. (2)
عالم همه غرق زیب و زیور آمد از جلوه ی نور حق منور آمد آمد به جهان باب حوایج کاظم محبوب خدا موسی جعفر آمد (3)
از تبار نور
پدرش حضرت امام جعفر صادق علیه السلام و مادرش «حمیده» (سلام الله علیها) بود. این بانو در مکتب امام صادق علیه السلام به چنان صفای باطنی دست یافت که حضرت درباره اش فرمود:
حمیده مانند طلای خالص از ناپاکی ها، پاک است. فرشتگان او را همواره نگهداری کردند تا به من رسید، به خاطر کرامتی که خدا نسبت به من و حجت پس از من عنایت فرمود. (4)
تثبیت امامت
1- امام صادق علیه السلام از همان لحظه نخست تولد، شیعیان را نسبت به امامت فرزندش موسی آگاه ساخت و اینگونه فرمود: «فعلقوا بابنی هذا المولود… فهو والله صاحبکم من بعدی» . (5)
به فرزندم، این مولود بچسبید.. او به خدا بعد از من صاحب شماست.
2- علائم برتری این مولود پاک از همان روزها بر همگان آشکار شد. از جمله میتوان به سخن گفتن حضرت در گهواره اشاره کرد. یعقوب بن سراج میگوید: «به حضور امام صادق علیه السلام رفتم و دیدم حضرت در کنار گهواره پسرش موسی ایستاده و فرزندش در گهواره است. امام مدتی با او راز گفت. پس از آن که سخنانش به پایان رسید، نزدیک تر رفتم. به من فرمود: نزد مولایت (در گهواره) برو و سلام کن. من کنار گهواره رفتم و سلام کردم.
موسی بن جعفر علیه السلام که در میان گهواره بود با کمال شیوایی جواب سلام مرا داد و فرمود: «برو و نام دخترت [حمیرا] را که دیروز برایش برگزیده ای، عوض کن، آن گاه نزد من بیا; زیرا خداوند چنان نامی را نمی پسندد. من هم رفتم و نام او را عوض کردم» . (6)
دوران امامت
دوران امامت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از 25 شوال سال 148 ه. همزمان با شهادت پدر بزرگوارش امام صادق علیه السلام آغاز شد. در این زمان حضرت 20 سال داشت. در آغاز امامت، حضرت با قاتل پدرش، منصور دوانیقی رو در رو بود.
وی که از سال 136 خلافت اسلامی را پس از ابو العباس سفاح به دست گرفته بود، به دلیل وصیت امام صادق علیه السلام در مورد تعیین جانشین خود و ملاحظات دیگر علنا تعرضی به امام نمیکرد. (7)
شهادت
سرانجام امام موسی بن جعفر علیه السلام به دستور هارون و به دست سندی بن شاهک با خرمای زهرآلود مسموم گردید و مطابق قول مشهور در روز جمعه 25 رجب سال 183 ه.ق به شهادت رسید. (8)
منابع :
1) شرح مفصل این خبر را در اصول کافی، ج1 ص385، حدیث 1، باب موالید ائمة بخوانید و المحاسن ص314.
2) سال 129 هجری نیز نقل شده استبه کافی ج1 ص476، بحار الانوار ج48 ص2، ارشاد مفید ص269، کشف الغمه ج2، ص212 و اعلام الوری ص286، و 310، رجوع کنید.
3) شعر از ابو الفضل آسمانی.
4) اصول کافی، ج1 ص477.
5) محاسن برقی، ج2، ص314.
6) اصول کافی، ج1، ص310.
7) مناقب ابن شهرآشوب، ج4 ص349.
8) مناقب ابن شهرآشوب: ج4 ص349.