رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
خانواده را باید یک سیستم بدانیم و زن و شوهر باید در این سیستم هر شب یک تمرینی را انجام بدهند، این تمرین را در قالب مثال برایتان بیان می کنم؛ به عنوان مثال وقتی شما یک غذایی را تولید می کنید، یک سری آشغال هم در کنار آن تولید می شود و تولید غذا بدون آشغال امکان پذیر نیست و سطلی را برای این آشغال تولید شده در نظر گرفته اید و هر شب آن سطل را تخلیه می کنید و اگر آشغال ها را چند روز داخل منزل نگه دارید قطعا دچار مشکلاتی از قبیل تولید حشرات و … خواهید شد؛ در ارتباطات زن و شوهر هم یک سری آشغال تولید خواهد شد و آشغال در سیستم روابط زن و شوهری عبارت است از اینکه من در تعامل با همسرم آنگونه که باید مراعات بکنم، نکردم و یا توقع من در مقابل همسرم آنگونه باید برآورده بشود، نشده است؛ در کنار این ارضای نیاز یک آشغال تولید خواهد شد و آشغال آن کدورتی هست که طرف مقابل از من به دل گرفته و ارزش بیان هم در آن زمان ظاهرا ندارد.
مثلا همسرم برای شام مرا صدا می کند و من چون سرگرم کارم هستم، چند دقیقه دیرتر می روم و این دیرتر رفتن من در او یک کدورتی ایجاد می کند و این کدورت هم از دید خودش ارزش بیان کردن ندارد ولی تبدیل به یک آشغال در وجود خود این فرد و در سیستم خانواده می شود.
حالا برای حل این کدورت چکار باید بکنیم؟ کسانی که در زمینه خانواده کار می کنند معتقد هستند که خانواده ها باید یک تمرین انجام بدهند و آن این است در یک روز تعطیل یا فرصت مناسب خانواده را دور هم جمع کرده، مخصوصا زمانی که بچه کوچکی داریم -چون بچه ها بلد نیستند احساسشان را بیان کنند- و به همراه خانواده یک جلسه بیان احساس داشته باشیم و این جلسه فقط برای بیان احساس باشد نه مجادله، پاسخ دادن و …. مثلا اون شب که برای شام صدات کردم دیر اومدی و ناراحت شدم و برای اینکه تولید منفی نشود هرکس فقط از احساس خودش بگوید و هیچ قضاوتی نکند و همچین جلسه ای باعث از بین رفتن زمینه بسیاری از قهرها و تو خود رفتن ها و … می شود.
امام صادق علیه السلام میفرمایند:
إنَّ سُوءَ الخُلُقِ لِیُفسِدُ العَمَلَ کَمَا یُفسِدُ الخَلُّ العَسَلَ
بد اخلاقی عمل را تباه می کند، همانند سرکه، که عسل را فاسد می کند
کافی(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 321
مهارت_تبلیغ
اصل آگاهی بخشی
آموزش مبتنی بر بصیرت و آگاهی دانش آموز از اصول اساسی نظام آموزشی اسلام است. در منابع اسلامی، آیات و روایات فراوانی وجود دارد که علم و آگاهی را می ستاید و مردم را به سوی آن می خواند و تشویق می کند و از جمود و تقلید کورکورانه و بدون تفکّر و تعقّل بر حذر داشته و به شدت نکوهش می نماید؛
مثلا، کریمه ۱۰۸ سوره «یوسف» می فرماید: «قُلْ هذِهِ سَبیلی أَدْعُوا الیَ اللّهِ عَلی بَصیرة أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنی وَ سُبْحانَ اللّهِ وَ مااَنَا مِنَ الْمُشرِکین.»(1) در این آیه، خداوند از انسان ها می خواهد بر اساس بصیرت و آگاهی رفتار نمایند و دین حق را بپذیرند، و شیوه دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله نیز بر اساس آگاهی است.
از این رو، در نظام آموزشی اسلام دیگر جایی برای تحمیل عقیده و القائات و به تبع آن، تقلید کورکورانه باقی نمی ماند؛ چرا که اصولاً این مفاهیم با مفهوم پذیرش بر اساس بصیرت و آگاهی، به هیچ وجه سازگار نیست. در برخی از روایات نیز بر این نکته تأکید شده که آموزش اگر بر اساس فهم و آگاهی نباشد، چندان سودمند و پایدار نخواهد بود.
روایت علوی زیر نمونه ای از این روایات است: «اَلا لا خَیْرَ فی عِلْم لَیْسَ فیه تَفَهّم، اَلا لاخَیْرَ فی قراءة لَیْسَ فیه تَدَبّرٌ…»؛(2) هان! بدانید دانشی که بر اساس اندیشه و آگاهی فرا گرفته نشود، خیری ندارد، و یادگیری که در آن تدبر نباشد نیز خیری نخواهد داشت.»
همان گونه که پیروان نظریه گشتالت، یادگیری را عبارت از کسب بینش دانسته و عقیده دارند اگر دانش آموز آنچه را که در مدرسه می آموزد واقعا بفهمد و نسبت به آن بصیرت حاصل کند به آسانی می تواند به موقعیت های جدید انتقال دهد، صاحب نظران تعلیم و تربیت اسلامی نیز به آموزش بر اساس فهم و آگاهی بخشی تأکید می کنند، بلکه برخی با تمایز بین مفهوم فهم و بصیرت با حفظ کردن و به خاطر سپردن، معتقدند فهم یا بصیرت پایه و اساس یادگیری را تشکیل می دهد.(3)
از دیدگاه شهید مطهری، هدف در تعلیم و تربیت اسلامی باید دادن رشد فکری به دانش آموز باشد.(4) از دیدگاه برخی دیگر، رشد و تعالی کودک در فرآیند آموزش و پرورش به عمق و معرفت درونی وابسته است نه افزایش حجم اطلاعات.(5)
بنابراین، آنچه باید در جریان آموزش مفاهیم دینی به کودکان، مورد توجه معلمان قرار گیرد، تأکید بر درک و آگاهی مفاهیم است، ضمن این که حفظ و تکرار و تلقین شرط لازم آموزش در سنین کودکی است ولی کافی نیست.
این حقیقت را می توان در کلام امیرالمؤمنین علی علیه السلام یافت که می فرماید: «فَضْلُ فِکْر وَ تَفَهّم اَنْجَعُ مِنْ فَضْلِ تِکْرار وَ دِراسَة»؛(6) یادگیری ای که بر اساس تفکّر و فعالیت فکری دانش آموز باشد، به مراتب سودمندتر از تکرار و مرور آن است.»
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_
پی نوشت:
1)«بگو: این راه من است! من و پیروانم، با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می کنیم. منزه است خدا و من از مشرکان نیستم.»
2)اصول کافی، ج ۱، روایه ۳، ص ۳۶.
3)علی شریعتمداری، روان شناسی تربیتی،تهران،امیرکبیر،۱۳۷۰،ص۳۴۴۳۴۵.
4)مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، قم، صدرا، ۱۳۷۴، ص ۲۴.
5)عبدالعظیم کریمی، کودک و مدرسه، تهران، تربیت، ۱۳۷۸، ص ۲۳.
6)آمدی، غررالحکم، حدیث ۶۵۶۴.
ارتباط زن و شوهری یک ارتباط حساس و دارای نقاط بحرانی بسیاری است؛ دو نفر به میزان عشقشان نسبت به همدیگر ارتباطشان آسیب پذیر است و چون توقعاتشان از همدیگر خیلی بالاست ممکن است با کوچکترین اتفاقی، دچار مشکل بشوند.
بعضی از آدم ها نسبت به بیان احساسات خودشان کم رو بوده و خجالت می کشند و کسانی که خجالت می کشند ترجیح می دهند که قهر کنند تا اینکه حرفشان را بزنند؛ اگر کسی بداند که همسرش برای چه چیزی با او قهر و ارتباطش را پنهان کرده؛ قطعا بهتر از شخصی است که هیچ اطلاعی از دلیل قطع ارتباط همسرش با او ندارد و با اینکه امکان باز کردن این بحث وجود ندارد اما همین را باید بگویم که بسیاری از قهر کردن ها از مشکلات اتاق خواب به وجود می آید.
قهر ناشی از مسائلی است که شخص نمی تواند درمورد آن حرف بزند و به همین دلیل سعی می کند با پنهان کردن، ناراحت نشان دادن خودش و یا فاصله انداختن بین خودش و طرف مقابل آن مشکل را در درون خودش حل بکند و از حرف زدن درمورد آن مسائل اجتناب می کند و ممکن است علت قهر همسر آن چیزی نباشد که وی درمورد آن حرف زده و آن را دلیل قهر کردن می پندارد مثلا اینکه چرا چای کم رنگ است و یا غذا هنوز آماده نشده است و … در واقع این ها را بهانه می کند اما مساله اصلی چیز دیگری است.
روش های موثر در ارائه سخنرانی قوی:
الف:قابل پذیرش بودن
ب:جلب اعتماد مردم
ج:زمینه سازی
د:تبلیغ بر اساس فطرت مخاطبین
برای اینکه روشها را بنحواحسن عمل کنیم،لازم است ویژگی ها و نکات لازم آن را به صورت مفصل بیان کنیم تا امکان استفاده بهتر حاصل شود.
و اما توضیح روش اول:
الف:قابل پذیرش بودن:
برای پذیرش تبلیغ از سوی مخاطبین،شرایط و ویژگی هایی لازم است،که در صورت رعایت آنها استقبال از سوی مخاطبین بیشتر خواهد شد.
۱.آسان و قابل فهم بودن
تبلیغات معارف الهی باید با زبان ساده و قابل فهم در اختیار توده های مردم قرار گیرد،و هیچ نقطه ابهامی نداشته باشد.برای اینکه بتوانیم در مرحله عمل این مساله را خوب رعایت کنیم لازم است که بعد از آماده کردن محتوا، وقبل از حضور در سخنرانی تامل و دقت کافی برای بیان و انتقال مفاهیم داشته باشیم.
اگر ما آیات قرآن کریم و سیره پیشوایان دینی را مورد مطالعه قرار دهیم،متوجه خواهیم شد که بیان تبلیغ آنها ساده و روان و قابل فهم هست،مگر اینکه در برخی موارد مخاطبین خاصی مد نظر بود.
«وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ»(۲۲/سوره قمر)
ما قران مجید را برای تذکر مردم اسان کردیم،آیا کسی هست که از آن متذکر شود؟
این آیه در یک سوره چهار بار تکرار شده،نشان می دهد که هدف الهی آسان گویی برای ارشاد و هدایت مردم است.
امام صادق علیه السلام می فرماید:«رسول خدا(ص)هرگز مطابق عقل خود با کسی سخن نگفت»[1]
نبی مکرم اسلام(ص) زمانی که نماینده خود«معاذ بن جبل »را به کشور«یمن» می فرستاد،دستور داد:
ای معاذ!سعی کن به مردم بشارت ده و متنفرشان منما،و همچنین آسان بگیر و سختگیر مباش»[2]
به طور خلاصه؛ساده و روان بودن بیان محتوا طبق سیره اهل بیت علیهم السلام یک حسن و امتیاز می باشد.
۲.منطقی بودن
در صورتی مخاطبین و توده های مردم جذابیت معارف الهی را خوب درک می کنند که منطق و برهان محتوا را احساس کنند.
و تحقق این روش در صورتی حاصل می شود که مطالعه و تامل کافی در مباحث محتوا انجام بگیرد.
پس برای اینکه پذیرش مخاطبین بنحواحسن شکل بگیرد لازم است،سیر منطقی بحث را خوب بیان کنیم،و از استدلال عقلی و نقلی بهره مند باشیم،تا ارزش و جایگاه محتوا را بیشتر و حق آن را خوب ادا کنیم.
۳.احتراز از تعصب
دوری از تعصب و نگاه عمیق و واقع گرایانه بزرگترین وجه مثبت در یک سخنرانی است،چنین روشی باعث جلب توجه بیشتر مخاطبین و اهل نظر خواهد بود.
در حدیثی از رسول خدا(ص) می خوانیم که می فرمایند:
رسولُ اللّهِ(ص): لَیسَ مِنّا مَن دَعا إلى عَصَبِیَّةٍ…[3]
از ما نیست که مردم را به تعصب و حمیت وا دارد….
پس برای اینکه بتوانیم ازنگاه سطحی گرایانه و مغرضانه به دور باشیم و یک بحث جامع و دلپسند و مطابق با واقعیت را ارائه دهیم، لازم است،از تعصب دوری کنیم،در این صورت انگیزه مخاطب برای پذیرفتن حق و تسلیم در مقابل آن بیشتر خواهد شد.
منابع:
[۱].سلمه ای،مسعود،روش شناسی سخنرانی دینی،موسسه امام خمینی،۱۳۹۳
[۲].علی اکبر بابا زاده،شیوه هایتعلیم وتبلیغ،انتشارات دانش و ادب،۱۳۸۲
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_
پی نوشت:
[1].مکارم الاخلاق،ص۲۰
[2].میزان الحکمة ج۱،ص۴۶۹
[3].سنن ابی داود ج۴،ص۳۳۲
‘•’•’•’•’•’•’•’•’•’•’•’•’•’•’•’•’•’•’•’•’•’•’•’•’•’•