رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
” دو کوهـــــــه ” سین ندارد اما !
“ساختمانهـایش"سحرگاهانی را به خاطر دارد که رزمندگان ، با نوای دلنیشن مناجات نورایی همــدوش ِستارگان ، همپای فرشتگان و در کنــــار ِماه ،با خدا سخن میگفتند،سنگر سازان بی سنگر…
” فکـــــــــه ” سین ندارد اما !
“سجده های"بسیجیانی را به خاطر دارد که با سربندهای سبز و سرخ ،سرهایشان را به خدا سپردند و با ندای” اعرلله جمجمتک ” به دیدار معشوق شتافتند…
” شـــــــــرهانی ” سین ندارد اما !
“سنگرهایش” زخم ِ تن ِ شقایق هایی را به خاطر دارد که در کربلای خمینی(ره) با رمــــز ” یا زینب ” هر آنچه داشتند تقدیم ِ حضـــرتِ ارباب نمودند…
” کانال کمیــــــــــــل ” سین ندارد اما !
“‘سکــوی’"پرواز ِلب تشنگانی شد ، که مقتل شان یادآور کربلاست…
” طلائیــــــــــــــــه ” سین ندارد اما !
“سه راه"شهادتش گــواه ِ رشادت ِمردانی ست که سبکبـــــــــــال ، تا عرش ِ اعــــلا ،پرستــــو شدند…
” ارونـــــــــــد “سین ندارد اما !
“ساحل"خونینش ، غواصانی را به خاطر دارد که در شبهای عملیات ، از سیم خادار ِ نـَفــس،گــذشتند و دل ، به دریای بیکران ِ عشق و عرفان زدن…
” شلمچــــــــــــه ” سین ندارد اما !
“سرداران ” بی نام و نشـانی را به خاطر دارد کــــــــه همچون مادرشان زهـــرا(س)فدایی ولایت شـــــــــــدند و گمنــــــام ماندند..
بسم رب الشهداء و الصديقين
عصر غربت لاله هاست ، اینجا کسی دیگر از شهیدان نمی گوید
از آنان که تلاطمی هستند در این دنیای سرد و سکوت
ما بعد از شما هیچ نکردیم ، چفیه هایتان را به دست فراموشی سپردیم
و وصیت نامه هایتان را نخوانده رها کردیم .
پلاکهایتان را که تا دیروز نشانی از شما بود امروز گمنام مانده است .
کسی دیگر به سراغ سربندهایتان نمی رود و دیگر کسی نیست
که در وصف گلهای لاله شاعرانه ترین احساسش را بسراید
و بگوید چرا آلاله آنقدر سرخ است
چرا کسی نپرسید مزار باکری کجاست ؟؟؟
چرا وقتی گفتیم : یک گردان که همگی سربند یا حسین ( ع ) بسته بودند
شهید شدند کسی تعجب نکرد
چرا وقتی گفتند : تنی معبر عبور دیگران از میدان مین شد
شانه ای نلرزید
چرا نمی دانیم شیمایی چیست و زخم شیمیایی چقدر دردناک است
و چطورمی شود یک عمر با درد زیست
نمی دانم که چرا کسی نپرسید چگونه خدا خرمشهر را آزاد کرد !!!!
ای شهيدان ما بعد از شما هیچ نکردیم
آن ندای یاحسین ( ع ) که ما را به کربلا نزدیک و نزدیکتر می کرد
دیگر بگوش نمی رسد .
یادتان هست که گفتید
سرخی خونمان را به سیاهی چادرتان به امانت می دهیم .
ما امانت دار خوبی نبودیم و خونتان را فرش راه رهگذاران کردیم .
یادتان هست هنگامی که گفتید :
رفتیم تا آسمانی شویم و شما بمانید
و بگویید که بر یاران خمینی ( ره ) چه گذشت
آری بسیجیان و شهیدان زنده امروز ما
می دانم که از آن روزی که تمام شهیدان را بدرقه کردید
و برگشتید دلهایتان را در سنگرها جا گذاشتید
می دانم که هنوز هم دلهایتان هوای خاکریزهای جنوب را می کند
و می دانم که دیگر کسی از بسیج نمی گوید
ولی بدانید که تا شما هستید ما می توانیم از همت بشنویم
و از خاطرات حسین خرازی لذت ببریم
تا شما هستید میدانم که رهبر تنها نیست
و تا شما هستید تنها عشق تنها میاندار این عرصه است …
ما ماندیم تا امروز از آنان بگوییم
و فریاد برآوریم « ما از این گردنه آسان نگذشتیم ای قوم »
ما ماندیم که نه یک هفته بلکه سالهای سال از آنان بگوییم .
چرا که خون آنان است که می تپد .
و یادمان نرود که اگر امروز در آسایش زندگی می کنیم مدیون آنانیم .
مدیون حماسه هایی که آنان آفریدند .
یادمان نرود که ما هنوز باید جواب بدهیم که :
بعد از شهدا چه کردیم . بعد از شهدا چه کردیم
از ثمرات ایمان به الله، ایمان به ارزشها و ویژگیهای مطلقی است که امکان ندارد با ایمان نداشتن به خدای مطلق جمع شود. اگر آدمی به الله مطلق ایمان نیاورد چگونه ممکن است به صداقت مطلق، حق مطلق و عدل مطلق ایمان بیاورد؟ ایمان چنین فردی همیشه از خودش آغاز میشود و در نتیجه یک ایمان نسبی است.
صداقت چنین فردی از خودش و منافعش و منافع صنف و گروهش فراتر نمیرود. به همین خاطر ارزشهای مدرن حاکی از این است که نه دوستی مطلق وجود دارد و نه دشمنی مطلق بلکه آنچه مطلق است منفعت است.
امام موسی صدر، حدیث سحرگاهان: گفتارهای تفسیری، چ۱، ص۳۸۸
*میتوانیم بگوییم که قرار گرفتن مذاهب به عنوان مبنای توزیع حقوق و وظایف و به تعبیر دیگر نظام مذهبی موجود در کشور به زیان دین تمام شد.*
آنان عبادتها، مسیر خداوند، تعالیم دینی و شعارهای معنوی را به ابزار کسب منافع مادی تبدیل کردند، هرچند آن منافع، حق باشد. اما آنان ارزش این شعارها و شعایر را تنزل دادند و به تعبیر دیگر زندگی دینی و معابد دینی و شعارهای دینی را از محتوای حقیقیشان تهی کردند. محتوایی مادی جانشین آن کردند که با نتایج سنجیده میشود. در چنین وضعی شأن انسان مؤمن در این کشور به اندازهی نتایجی است که میتواند محقق کند. زیرا در هر مذهب، کسی ظهور میکند که برای مذهبش بیشترین حد ممکن از منافع مادی و نه معنویت و تقرب به خدا را کسب میکند. در این وضعیت، دین به چیزی تبدیل میشود که خدا بدان رضایت نمیدهد. هر چند ما معتقدیم که خداوند دنیای مردم را نادیده نگرفته است، اما آن را از طریق تعالی روحی و شیوههای خاص تأمین میکند و به هیچ شکل رضایت نمیدهد که نام او و پیامبران و شعایر و خانههایش دستمایهی تجارت قرار گیرد. بنابراین، در درجهی نخست میتوانیم بگوییم که قرار گرفتن مذاهب به عنوان مبنای توزیع حقوق و وظایف و به تعبیر دیگر نظام مذهبی موجود در کشور به زیان دین تمام شد. در کشور نام دین را فراوان مییابیم ولی وضعیت واقعی دین چگونه است؟ سخنی از پیامبر اکرم محمد بن عبدالله (علیه و آله الصلاة والسلام) به یادم آمد که دربارهی امت خود یعنی مسلمانان چنین گفته است:«به زودی زمانی فرا خواهد رسید که از اسلام جز نشانی و از قرآن جز خطوطی باقی نمیماند. مساجدشان از نظر بنا آباد و از نظر هدایت ویران است.» آبادی دین به هدایت است و نه به بناها. محتوای قرآن، حقیقت اسلام است و نه صحفههای تذهیب شده و جلدهای فاخر و صندوقچههای پرنقش و نگار. خدای سبحان اعتنایی به این امور نمیکند، هرچند نعمتی که خداوند به انسان میدهد، نزد خدا ارزشمند است و خداوند دوست دارد اثر نعمتی را که به بندهاش بخشیده است ببیند. اما این وضعیت اساساً تحریف و تغییری خطرناک است که دین بدان رضایت نمیدهد.
امام موسی صدر، موسوعه،چ۱، ج۲، ص۳۶۳، ١٩۷۰/۴/۱۲
من بر خودم حرام میدانم که در چهارچوب کلام بر منبرها باقی بمانم. صحبت من این است که مقاومت باید حفظ شود و مقاومت با کلام و منبر حفظ نمیشود. مقاومت وقتی حفظ میشود که کسی جانش را سر دست بگیرد و در مسیر خداوند گام بردارد. وقتی ما جان و سرمان را در راه خداوند تقدیم کردیم آن وقت مقاومت حفظ میشود.
أنا أحرم على نفسي أن أبقى في إطار الكلام من وراء المنابر، أقول يجب أن تحفظ المقاومة، لأن المقاومة لا تحفظ بالكلام والمنابر، المقاومة تحفظ عندما يتقدم إنسانا بدمه في سبيل الله، عندما نقدم أرواحنا وجماجمنا في سبيل الله، آنذاك تحفظ المقاومة.
شهید سید عباس موسوی، کلمات قصار، ص۱۸۷، ۱۹۸۸/۴/۳۰