رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
۱- از جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) منقول است که: مردی از اعراب مهاجر که فردی فقیر مستمند بود، پس از نماز عصر از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) طلب کمک و مساعدت نمود. حضرت فرمود که من چیزی ندارم. سپس او را به خانه فاطمه (سلام الله علیها) که در کنار مسجد و در نزدیکی خانه رسول خدا قرار داشت، راهنمایی نمودند. آن شخص به همراه بلال (صحابی و مؤذن رسول خدا) به در خانه حضرت فاطمه(علیها السلام) آمد و بر اهل بیت رسول خدا سلام گفت و سپس عرض حال نمود. حضرت فاطمه (علیها السلام) با وجود اینکه سه روز بود خود و پدر و همسرش در نهایت گرسنگی به سر میبردند، چون از حال فقیر آگاه شد، گردنبندی را که فرزند حمزه، دختر عموی حضرت به ایشان هدیه داده بود و در نزد آن بزرگوار یادگاری ارزشمند محسوب میشد، از گردن باز نمود و به اعرابی فرمود: این را بگیر و بفروش؛ امید است که خداوند بهتر از آن را نصیب تو نماید. اعرابی گردنبند را گرفت و به نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بازگشت و شرح حال را گفت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از شنیدن ماجرا، متأثر گشت و اشک از چشمان مبارکش فرو ریخت و به حال اعرابی دعا فرمود. عمار یاسر (از اصحاب پیامبر) برخاست و اجازه گرفت و در برابر اعطای غذا، لباس، مرکب و هزینه سفر به اعرابی، آن گردنبند را از او خریداری نمود. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از اعرابی پرسید: آیا راضی شدی؟ او در مقابل، اظهار شرمندگی و تشکر نمود. عمار گردنبند را در پارچه ای یمانی پیچیده و آنرا معطر نمود و به همراه غلامش به پیامبر هدیه داد. غلام به نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و جریان را باز گفت. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) غلام و گردنبند را به فاطمه (علیها السلام) بخشید. غلام به خانهی صدیقه اطهر آمد. زهرا (علیها السلام)، گردنبند را گرفت و غلام را در راه خدا آزاد نمود.
گویند غلام در این هنگام تبسم نمود. هنگامی که علت را جویا شدند، گفت: چه گردنبند با برکتی بود، گرسنهای را سیر کرد و برهنهای را پوشانید، پیادهای را صاحب مرکب و فقیری را بینیاز کرد و غلامی را آزاد نمود و سرانجام به نزد صاحب خویش بازگشت.
پيامبر اسلام (ص) مي فرمايند:
(الحياء سبب كلّ جميل) 2
«حيا سبب همه ي زيبايي هاست.»
حضرت اميرالمؤمنين علي (ع) مي فرمايند:
(الحياء جميل) 3
«حيا زيباست.»
(الحياء زينه) 4
2 . آثار الصادقين، ج 5، ص 114.
3 . همان.
4 . همان. «حيا زينت است.»
امام صادق (ع) فرموده است:
«به درستي كه خداوند عزّوجل مخصوص گردانيد پيغمبران را به مكارم اخلاق. پس هر كه داراي آنها باشد، حمد كند خدا را بر آن و كسي كه داراي آنها نباشد، تضرّع كند به سوي خداوند تعالي و مسئلت نمايد آنها را. فرمود از جمله مكارم اخلاق انبياء: الحياء، شرم و حياست.» 1
پيامبر اسلام (ص) به مردي كه در مقابل و منظر مردم غسل مي كرد، نگاه كرد و فرمود:
(ايها الناس: انّ الله يحبّ من عباده الحياء و السّتر…) 2
«اي مردم! خداوند دوست مي دارد از بندگانش حيا و پوشش را، پس هر يك از شما كه مي خواهد غسل كند و خودش را بشويد، به جايي برود كه مردم او را نبينند؛ زيرا حيا زينت و زيور اسلام است.»
1 . زبده الاحاديث، ج 1، ص 283.
2 . آثار الصادقين، ج 5، ص 112، حديث 15.
در زيارت هم مهم نيست آدم دستش به ضريح برسد. آخر گاهي ميگويند: شلوغ بود به دلم نچسبيد. از كجا آنكه به دلت نچسبيد زيارت قبول است. شايد آنكه به دلت نچسبد قبول است، آنكه به دلت چسبيد قبول نيست.
خيلي وقتها ما وقتي به دلمان ميچسبد، اول انحرافمان است. اول انحرافمان آن است كه به دلت چسبيد. خوب معلوم ميشود دنبال دلت بودي.
همين كه انسان وارد حرم شود، حرم هم شلوغ است وارد صحن شود، وارد رواق شود، لازم نيست عربي بخواند. سلام عليكم يا امام رضا ما زوارت هستيم. تو نزد خدا آبرو داري. از خدا براي ما بخواه. زيارت است.
يك سلام يك زيارت است. السلام عليك يا علي بن موسي الرضا!
يك زيارت است. حالا اگر بهتر بخواني كه بهترين زيارت، زيارت امين الله، زيارت جامعه است. چه بهتر، اما اگر كسي سواد ندارد، يا نميتواند، يا وقت ندارد، احساس نكند زيارت به دلش نچسبيد.
استاد قرائتی - درس هايی از قرآن - 12 دی 1392
روي بچههايمان اسم كه ميگذاريم، اسم خوب بگذاريم. نگوييم فاطمه قديمي شده است. چه چيزي جديد شده است؟ جديديها چه گُلي به سر ما ريختهاند؟
آن وقت شما ميداني فاطمه يعني چه؟ «فطم» يعني جدا شد. فاطمه يعني زني كه استثنايي است. اين زن از همه زنها جداست. به دخترت فاطمه بگويي يعني حساب تو از همه جداست.
زهرا به معناي درخشندگي است.
فاطمه يعني يك زن استثنايي، يك زن نمونه!
زينب يعني تو زينت بابا هستي!
معصومه يعني تو پاكي از هر رقم انحراف!
ما چرا اين اسمهاي مقدس و معنادار را ول ميكنيم، اسم دخترمان را يك چيزي ميگذاريم و آن وقت ميگوييم اين اسم يعني چه؟ ميگويد اين اسم يك تيغي است در يونان!!! اِه … در ايران اين همه گل بود، خوب گل ايران را ول كردي و رفتي تيغ يونان را گرفتي؟
اصلاً بعضيها دلشان ميخواهد روشنفكر باشند، حاليشان هم نيست كه چه كنند، دلش ميخواهد يك كاري بكند كه مثلاً … اسم اگر ميخواهيد بگذاريد، روي اسمها عنايت داشته باشيد. اسمهاي زيبا ببريد …
استاد قرائتی - درس هايی از قرآن - 19 اردیبهشت 1387
ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻋﻤﻴﺮ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﻳﺎﻓﺘﮕﺎﻥ ﻣﻜﺘﺐ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﺍﺕ ﻣﻮﺭﺩ ﻭﺛﻮﻕ ﻭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻭ ﻣﺪﺗﻰ ﺑﺸﻐﻞ ﺑﺰﺍﺯﻯ ﺍﺷﺘﻐﺎﻝ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﺍﺭﺍﻯ ﺗﻤﻜﻦ ﻣﺎﻟﻰ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﻰ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﭘﻴﺶ ﺁﻣﺪﻫﺎﺋﻰ ﺍﻣﻮﺍﻟﺶ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻓﻘﺮ ﻭ ﺑﻰ ﭼﻴﺰﻯ ﻣﺒﺘﻠﺎ ﮔﺮﺩﻳﺪ. ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻯ ﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﻫﻢ ﻃﻠﺐ ﺩﺍﺷﺖ. ﻣﺪﻳﻮﻥ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﺪﻫﻰ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺴﻜﻮﻧﻰ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﻫﻢ ﻓﺮﻭﺧﺖ ﻭ ﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﺁﻥ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻋﻤﻴﺮ ﺷﺪ. ﺩﺭ ﺭﺍ ﻛﻮﺑﻴﺪ، ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻋﻤﻴﺮ ﺍﺯ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ. ﻣﺪﻳﻮﻥ، ﭘﻮﻟﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﻭﻯ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﻳﻦ ﻣﺒﻠﻐﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺫﻣﻪ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﭘﺮﺳﻴﺪ ﺍﻳﻦ ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻯ؟ ﺁﻳﺎ ﺍﺯ ﻛﺴﻰ ﺍﺭﺙ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﻯ؟
ﮔﻔﺖ ﻧﻪ، ﺁﻳﺎ ﺷﺨﺼﻰ ﺑﺘﻮ ﺑﺨﺸﻴﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ ﻧﻪ، ﺁﻳﺎ ﻣﺘﺎﻋﻰ ﺩﺍﺷﺘﻰ ﻛﻪ ﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﺍﻯ؟ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﭘﺎﺳﺦ ﻧﻔﻰ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺴﻜﻮﻧﻴﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﺩﺍﺀ ﺩﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻭﺧﺘﻪﺍﻡ ﻭ ﭘﻮﻟﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺷﻤﺎ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻡ. ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻰ ﻋﻤﻴﺮ ﮔﻔﺖ: ﺫﺭﻳﺢ ﻣﺤﺎﺭﺑﻰ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﻣﺮﺩ ﻣﺪﻳﻮﻥ ﺑﺠﻬﺖ ﺍﺩﺍﺀ ﺩﻳﻦ، ﺍﺯ ﻣﻨﺰﻝ ﻣﺴﻜﻮﻧﻴﺶ ﺭﺍﻧﺪﻩ ﻧﻤﻴﺸﻮﺩ. ﺳﭙﺲ ﮔﻔﺖ ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﻫﻢ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﺭ ﻣﻀﻴﻘﻪ ﻣﺎﻟﻰ ﻫﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﺣﺘﻰ ﺑﻪ ﻳﻚ ﺩﺭﻫﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﺝ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﻧﻤﻴﮕﻴﺮﻡ.