رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
برادران عزیز:
اگر میگویید منتظر امام زمانید پس چرا قلبش را به درد میآورید؟
منتظر واقعی که دروغ نمیگوید، منتظر واقعی که تهمت نمیزند، منتظر واقعی که غیبت نمیکند، منتظر واقعی همواره در صدد تزکیه نفس و اصلاح درون است منتظر حقیقی همواره آماده است که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور کند تا به یاریش بشتابد.
منتظر واقعی هشیار و آگاه از مسائل روز است و کوچکترین انحراف در این راه را تذکر میدهد و در صورت لزوم برای حفظ دین شهید میشود.
در بحث دشمن شناسی چیزی که بسیار مهم است این است که مبنای دشمن شناسی ما چیست؟ آیا ما یک موقعی مبنایمان را نژاد قرار بدهیم مثل هیتلر و صهیونیستها؟ یا چیز دیگری؟
ما مبنایمان را خود خدا می گذاریم یعنی هر کسی ضد او باشد برای من هم دشمن است. خدا چی گفته؟ گفته پیامبران، بعد خاتم الأنبياء بعد امامت. خود پیامبر وقتی از دنیا می رود می فرماید دو تا خلیفه برایتان می گذارم: کتاب الله و عترتی اهل بیت.
در نگاه شیعی اثنی عشری و قرآنی دشمن موجب رشد است؛اصلا ما از دشمن باکی نداریم اما دشمن را خوب نمی دانیم.
در تضاد من و شما رشد میکنیم. با تضاد کثرت شکل می گیرد. تضاد معیار تشخیص میشود منتها همه چیز را با این تضاد آنالیز کردن ایراد دارد،مثلا خیر و شری را خیلی مبنا قرار بدهی و شر را کامل در مقابل خدا ببینی یعنی ابلیس را بیاوری جلوی خدا، دچار سندیت بشوی،دو خداپنداری مثل زروانیان،همین زرتشتیان. در دین اسلام شیطان جلوی خدا نیست جلوی تو هست.
دشمن وسیله خیلی خوبی برای شناخت خودیهاست. تا دشمن نباشد خودی و ناخودی و نخودی را تشخیص نمیدهی.
دشمن وسیله سنجش محبت است. سوره آل عمران آیه 31 خدا می فرماید اگر مرا دوست دارید از من تبعیت کنید. جایی که مشخص می کند در مسیر شیطان نیستید این است که خدا را تبعیت کنید.
ما نمی خواهیم اسرائیل و غیره را بشناسیم باید خودمان را بشناسیم و مرز خودمان را مشخص کنیم. خیلی وقتها ما کارهایی را می کنیم که گناه نیست اما هوای نفس است. نفس باید رام بشود. شیطان اصلی این است. این دستاویز شیطان است. روزی هزار بار باید به نفستان رجوع کنید و شیطان را در کمین ببینید. مولا فرمود بدترین دشمن، دشمن مخفی است، دشمنی که قایم است.
پیامبر فرمودند: آگاه باشید خردمندترین مردم بنده ایست که پروردگارش را شناخته و فرمانبری میکند و دشمنش را شناخته و عصیان کرده و در مقابل او می ایستد( یعنی مرز را می داند).
یکی دیگر از صفات حسنه انسانهای برتر، مقدّم داشتن دیگران بر خود است. امام علی(علیه السلام) فرمود: «الایثار اعلی الایمان؛[۱] ایثار بالاترین درجه ایمان است.» و فرمود: «الایثار اعلی الاحسان. [2] ایثار برترین احسان است.» و امام حسین(علیه السلام) که خود معصوم و واسطه فیض الهی است هنگام وداع به خواهر عابده اش می فرماید:
یا اختاه لاتنسینّی فی نافلة اللیل؛ خواهرجان! مرا در نماز شب فراموش مکن»
همین طور بخشش و انفاق به دیگران از بارزترین مصداقهای ایثار، و نشانه کمال نفس و خیرخواهی انسان است.
زینب مجلّله هم در ایثار و از خود گذشتگی، و هم انفاق و دستگیری از فقرا، گوی سبقت را از دیگران ربوده است. از ایثار اوست که برای حفظ جان اسرا و کودکان خطر را به جان خود می خرید، و در تمام صحنه ها دیگران را بر خود مقدّم می داشت. او در ماجرای کربلا حتی از سهمیه آب خویش استفاده نمی کرد و آن را به کودکان می داد. در بین راه کوفه و شام با این که خود گرسنه و تشنه بود، ایثار را به بند کشید و آن را شرمنده ساخت چنان که امام سجّاد(علیه السلام) می فرماید: «انّها کانت تقسّم مایصیبها من الطّعام علی الاطفال لانّ القوم کانوا یدفعون لکلّ واحدٍ منّارغیفاً من الخبز فی الیوم و اللّیلة؛[3] عمّه ام زینب (در مدّت اسارت) غذایی را که به عنوان سهمیّه و جیره می دادند بین بچّه ها تقسیم می کرد. چون آن ها در هر شبانه روز به هر یک از ما یک قرص نان می داند.» او نه تنها در بزرگی ایثار داشت که در کودکی نیز اهل ایثار بود.
شبی امیرمؤمنان علی(علیه السلام) مهمانی را به خانه آورد چون آن مرد شام نخورده بود، علی(علیه السلام) به همسرش فرمود: فاطمه جان! آیا غذایی برای مهمان داریم؟
چیزی در خانه نداریم، فقط یک قرص نان، سهم دخترم زینب(سلام الله علیها) است. زینب که کودکی بیش نبود، گفت و گوی پدر و مادرش را شنید، بی درنگ از رختخواب برخاست نزد مادر آمد و گفت: مادر جان! غذای مرا به مهمان بده من صبر می کنم! علی (علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیها) از این رفتار دخترشان بسیار خشنود شدند.[4]
او حتی تازیانه ها را به جان می خرید و نمی گذاشت بر بازوی کودکان اصابت کند.
امّا انفاق او به فقرا نیز زبانزد مردم آن زمان بود. و همچون پدر بزرگوارش امیرمؤمنان علی(علیه السلام) کمک های خود را مخفیانه و به دور از چشم دیگران انجام می داد تا باعث شرمندگی و خجالت نیازمندان نشود.
آن بانو بارها و بارها به نزدیکان و آشنایان خود این موضوع را سفارش می کرد که نباید به آبروی نیازمندان و فقرا لطمه ای وارد شود و آنان در جامعه احساس حقارت و کوچکی کنند.»[5]
مورخان می گویند: بعضی روزها فقرا و بینوایان چنان به در خانه دختر علی(علیه السلام) پناه می آوردند، و تجمّع می کردند که غلامان و کنیزان خانه آن ها را پراکنده می ساختند، ولی همین که زینب(سلام الله علیها) از راه می رسید، همه آنان را اطراف خود جمع می کرد و به یکایک مشکلات و گرفتاریشان رسیدگی و باری از دوش شان بر می داشت.[6]
____________________
پی نوشت:
[۱] میزان الحکمه، ج۱، ص ۴.
[2] همان.
[3] ریاحین الشریعه، همان، ج ۳، ص ۶۲.
[4] همان، ص ۶۴ ؛ و فضایل…و کرامات حضرت زینب، ص۲۷.
[5] زندگی زینب (سلام الله علیها) ص ۲۹، ۳۲، ۳۷.
[6] سیره عملی حضرت زینب، همان، ص ۲۱، چهارده معصوم، ص ۴۰۱ و ۴۰۳.
پیامبر خدا صل الله علیه واله و سلم می فرماید:
يا عَلىُّ إذا لَم يَكُنِ العالِمُ تَقيّا تائِبا زَلَّت مَوعِظَتُهُ عَن قُلُوبِ النّاسِ كَما تَزِلُّ القَطرَةُ عَن بَيضَةِ النَّعامَةِ و َالصَّفا؛
يا على هرگاه عالِم , با تقوا و توبه كار نباشد ، موعظه اش از دل مردم مى لغزد همچنانكه قطره آب از روى تخم شتر مرغ و سنگ صاف مى لغزد.
(ميراث حديث، ج2، ص29، ح81)
وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
” روم/٢١ “
( و از نشانههاى او اين كه از خودتان همسرانى براى شما آفريد تا در كنارشان آرام گيريد، و ميانتان دوستى و مهربانى نهاد. آرى در اين [نعمت] براى مردمى كه مىانديشند نشانههايى است )