ایثار و بخشش
یکی دیگر از صفات حسنه انسانهای برتر، مقدّم داشتن دیگران بر خود است. امام علی(علیه السلام) فرمود: «الایثار اعلی الایمان؛[۱] ایثار بالاترین درجه ایمان است.» و فرمود: «الایثار اعلی الاحسان. [2] ایثار برترین احسان است.» و امام حسین(علیه السلام) که خود معصوم و واسطه فیض الهی است هنگام وداع به خواهر عابده اش می فرماید:
یا اختاه لاتنسینّی فی نافلة اللیل؛ خواهرجان! مرا در نماز شب فراموش مکن»
همین طور بخشش و انفاق به دیگران از بارزترین مصداقهای ایثار، و نشانه کمال نفس و خیرخواهی انسان است.
زینب مجلّله هم در ایثار و از خود گذشتگی، و هم انفاق و دستگیری از فقرا، گوی سبقت را از دیگران ربوده است. از ایثار اوست که برای حفظ جان اسرا و کودکان خطر را به جان خود می خرید، و در تمام صحنه ها دیگران را بر خود مقدّم می داشت. او در ماجرای کربلا حتی از سهمیه آب خویش استفاده نمی کرد و آن را به کودکان می داد. در بین راه کوفه و شام با این که خود گرسنه و تشنه بود، ایثار را به بند کشید و آن را شرمنده ساخت چنان که امام سجّاد(علیه السلام) می فرماید: «انّها کانت تقسّم مایصیبها من الطّعام علی الاطفال لانّ القوم کانوا یدفعون لکلّ واحدٍ منّارغیفاً من الخبز فی الیوم و اللّیلة؛[3] عمّه ام زینب (در مدّت اسارت) غذایی را که به عنوان سهمیّه و جیره می دادند بین بچّه ها تقسیم می کرد. چون آن ها در هر شبانه روز به هر یک از ما یک قرص نان می داند.» او نه تنها در بزرگی ایثار داشت که در کودکی نیز اهل ایثار بود.
شبی امیرمؤمنان علی(علیه السلام) مهمانی را به خانه آورد چون آن مرد شام نخورده بود، علی(علیه السلام) به همسرش فرمود: فاطمه جان! آیا غذایی برای مهمان داریم؟
چیزی در خانه نداریم، فقط یک قرص نان، سهم دخترم زینب(سلام الله علیها) است. زینب که کودکی بیش نبود، گفت و گوی پدر و مادرش را شنید، بی درنگ از رختخواب برخاست نزد مادر آمد و گفت: مادر جان! غذای مرا به مهمان بده من صبر می کنم! علی (علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیها) از این رفتار دخترشان بسیار خشنود شدند.[4]
او حتی تازیانه ها را به جان می خرید و نمی گذاشت بر بازوی کودکان اصابت کند.
امّا انفاق او به فقرا نیز زبانزد مردم آن زمان بود. و همچون پدر بزرگوارش امیرمؤمنان علی(علیه السلام) کمک های خود را مخفیانه و به دور از چشم دیگران انجام می داد تا باعث شرمندگی و خجالت نیازمندان نشود.
آن بانو بارها و بارها به نزدیکان و آشنایان خود این موضوع را سفارش می کرد که نباید به آبروی نیازمندان و فقرا لطمه ای وارد شود و آنان در جامعه احساس حقارت و کوچکی کنند.»[5]
مورخان می گویند: بعضی روزها فقرا و بینوایان چنان به در خانه دختر علی(علیه السلام) پناه می آوردند، و تجمّع می کردند که غلامان و کنیزان خانه آن ها را پراکنده می ساختند، ولی همین که زینب(سلام الله علیها) از راه می رسید، همه آنان را اطراف خود جمع می کرد و به یکایک مشکلات و گرفتاریشان رسیدگی و باری از دوش شان بر می داشت.[6]
____________________
پی نوشت:
[۱] میزان الحکمه، ج۱، ص ۴.
[2] همان.
[3] ریاحین الشریعه، همان، ج ۳، ص ۶۲.
[4] همان، ص ۶۴ ؛ و فضایل…و کرامات حضرت زینب، ص۲۷.
[5] زندگی زینب (سلام الله علیها) ص ۲۹، ۳۲، ۳۷.
[6] سیره عملی حضرت زینب، همان، ص ۲۱، چهارده معصوم، ص ۴۰۱ و ۴۰۳.