رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
وقتى راوى از امام صادق(علیه السلام)مى پرسد: فدایت شوم بسیار مى شود که یادى از امام حسین(علیه السلام) مى کنم در آن هنگام چه بگویم؟ فرمود: سه مرتبه بگو «صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ» که سلام به آن حضرت از دور و نزدیک به او مى رسد.
کافى، جلد 4، صفحه 575، حدیث 2.
عزیزم! از جوانی، به اندازه که باقی است استفاده کن که در پیری همه چیز از دست می رود، حتی توجه به آخرت و خدای تعالی. از مکاید بزرگ شیطان و نفس اماره آن است که جوانان را وعده صلاح و اصلاح در زمان پیری می دهد تا جوانی با غفلت از دست برود و به پیران وعده طول عمر می دهد و تا لحظه آخر با وعده های پوچ انسان را از ذکر خدا و اخلاص برای او باز می داد تا مرگ برسد و در آن حال ایمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد می گیرد.
وصیت امام به حجت الاسلام حاج سید احمد خمینی 27/8/65.
دختر باید از مردها پرهیز داشته باشد , به ایشان توجه نکنه , و توجه ایشان را هم به خود جلب نکنه !
افتخار دختر به دلبری کردن از پسر ها نیست !
افتخار دختر بودن به جنسیت و سرمایه دانستن آن نیست !
افتخار دختر بودن به مراقبت از لاک و ناخن و بالا نگهداشتن ظریفانه ی انگشتان دست و نازک کردن صدا نیست !
دختر باید شیر زن باشه ! مبارز و دلاور باشه ! محجبه , مومنه , عاقله !
حجاب و وقار دخترِبابا باید تو محله زبانزد همه باشه!!
هرروز حجاب را بیشتر و بهتر ملاحظه کن تا به خدا نزدیکتر شوی!
#عفت
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
علامه حلى در كشف اليقين و علامه نورى در كلمه طيبه حكايتى كه در بغداد اتفاق افتاده نقل مىكنند شخصى بنام عبدالله بن مبارك يك سال (در ميان مىرفت) به زيارت بيت الله حج مىكرد و طواف مىكرد و مدت پنج سال در اين امر مشغول بود.
در زمان حكومت مأمون يك وقت بيرون رفت در بعضى از سالها كه نوبت حج او بود پانصد مثقال طلا با خود براشت و متوجه بازار شد كه تدارك سفر حج بنمايد.
پس در خرابهاى كه بر سر راه او بود علويهاى را ديد كه مرغ مرده را برداشته و پرهاى او را مىكند و آن را پاك مىكند عبدالله بن مبارك به نزد او آمد و گفت: براى چه اين مرغ مرده را پر مىكنى مگر قرآن نخواندهاى كه خداوند تبارك و تعالى مىفرمايد:
اانما حرم عليكم الميته و الدم و لحم الخنزي(1)
گفت: مگر نمىدانى خوردن ميته حرام است؟
زن علويه گفت: از حال من سوال مكن و مرا به حال خود بگذار و از پى كار خود برو.
عبد الله گفت: از سخن او چيزى بخاطر من رسيد جوياى حال شدم تا اينكه گفت: اى عبدالله بدان كه من زنى سيده و علويه هستم فرزندان يتيم دارم شوهرم از دنيا رفته اين روز چهارم است كه چيزى خوردنى به دست من و بچههايم نيامده است و چون كار به اضطرار رسيد اين مرغ ميته بر ما حلال است و من به غير از اين مرغ مرده چيزى به دست من نيامده اكنون مىخواهم آن را پاك كنم براى بچه هايم ببرم.
عبد الله گفت: چون اين حكايت را شنيدم از اين علويه با خود گفتم واى بر تو اى عبد الله كدام عمل بهتر از رعايت اين علويه و سادات خواهد بود پس آن علويه را گفتم دامنت را باز كن پانصد مثقال طلا كه داشتم همه را در دامن علويه ريختم و آن سال مكه نرفتم و به منزل خود مراجعت كردم چون حجاج مراجعت كردند من به استقبال ايشان رفتم به هر كس از حجاج مىرسيدم مىگفتم خداوند حج ترا قبول فرمايد ديدم او نيز به من همين دعا را مىنمايد.
و مىگويد: اى عبد الله آيا خاطر دارى كه فلان محل با ما چنين و چنان گفتى و مردم بسيار به من همين را مىگفتند من تعجب كردم كه امسال به حج نرفتم.
شب در عالم رويا ديدم رسول خدا صلىالله عليه و آله را كه فرمود اى عبدالله عجب مدار بدرستى كه چون تو به فرياد علويه و فرزندانش رسيدى من از خداوند متعال درخواست كردم كه ملكى به صورت تو بفرستد براى تو حج بنمايد حالا مىخواهى حج بكن و مىخواهى حج مكن بعد از اين(2)
عمل خوب دو ثمره دارد دنيوى و اخروى ملاحظه فرموديد تاريخ را كه ذكر كرديم كسى كه آخرت را مقدم بدارد او به دنيا هم مىرسد ولى اگر بطرف دنيا رفتيم به هيچ كدام نمىرسيم آيه قرآن هم اشاره به اين مطلب دارد.
من كان يريد حرث الاخره نزد له فى حرثه و من كان يريد حرث الدنيا نوته منها و ماله فى الاخره من نصيب(3)
ترجمه آيه شريفه: آنها كه فقط براى دنيا كشت كنند تلاش براى بهرهگيرى از اين متاع زود گذر فانى باشد تنها كمى از آنچه را مىطلبند به آنها مىدهيم اما در آخرت هيچ نصيب و بهرهاى نخواهند داشت.
1- سوره 2 آيه 173
2- ابن جوزى در تذكره الخواص، شيخ ذبيح الله محلاتى ج 2 رياحين ص 147 هم ذكر كرده است
3- سوره 42 آيه 20
عدم شناخت و آگاهي
يكي از عوامل بي حجابي زن در جامعه را مي توان ناآگاهي و ناداني وي نسبت به مسئله ي حجاب دانست.
آيات زادي در قران و روايات فراواني از حضرات ائمه معصومين (ع) ذكر شده كه جهالت و ناداني را موجب انحراف و انحطاط يك قوم و اقوام دانسته و بنيان همه ي بدختي هاي بشر را ناداني معرفي نموده است.
در تأييد اين مطلب به چند نمونه از آيات و روايات و نيز حكاياتي در اين باره اشاره مي شود:
آيات:
«وقتي بني اسرائيل را از دريا به ساحل به سلامت رسانيدم و نجات يافتند، به مردمي رسيدند كه بت ها را پرستش مي كردند، در اطراف آنها ايستاده بودند و در مقابل آنها تعظيم مي نمودند، تا با اين منظره مواجه شدند به موسي گفتند: اي موسي! براي ما هم خدايي مانند خدايان اينان بياور.»
حضرت موسي (ع) در جواب فرمودند:
(انّكم قوم تجهلون) 1
«همانا شما قوم ناداني هستيد.»
در قرآن ضمن اشاره به داستان حضرت نوح (ع) مي فرمايند:
حضرت نوع (ع) به قومش فرمود:
«غير از خداي يكتا خدايي را پرستش نكنيد كه اگر به جز خداي يگانه كسي را پرستش كنيد، براي شما از عذاب روزي سخت مي ترسم.»
آنها در جواب حضرت نوع (ع) گفتند:
«تو هم مانند ما بشري بيش نيستي. آنهايي كه از پيروي مي كنند، افرادي پست و فرومايه اند و تو فرد دروغگويي هستي.»
حضرت نوع (ع) در جواب آنها فرمود:
(ولكنّي آراكم قوماً تجهلون) 2
«ولكن شما را مردمي نادان مي بينم.»
در داستان حضرت لوط (ع) چنين نقل شده كه وقتي به قوم خود اندرز مي داد، فرمود:
1 . اعراف، 138.
2 . هود، 28. «آيا شما كه به عمل زشت خود (لواط) آگاهي داريد، باز هم مرتكب چنين عمل زشتي مي شويد؟ آيا شما با مردان شهوتراني و هم جنس بازي مي كنيد در حالي كه زنان را ترك مي گوييد.»
و بعد مي فرمايد:
(انتم قوم تجلهون) 1
در سرگذشت قوم عاد چنين مي خوانيم كه وقتي حضرت هود (ع) آنها را بند و اندرز مي دارد و از عذاب روز قيامت و كيفر سخت الهي برحذر مي داشت و به يكتاپرستي دعوت مي نمود، آنها در جواب او مي گفتند:
«تو آمده اي كه ما را از عقيده و خدايانمان جدا كني. اين عذابي كه وعده مي دهي، دروغي بيش نيست. اگر در اين اكر توانا هستي، آن را بياور.»
حضرت هود در جواد اين قوم جاهل و پست مي فرمايد:
(ولكني اراكم قوماً تجهلون) 2
قريب به 100 بار در قرآن كلمه ي «لا يعلمون = نمي دانند و لاتعلمون = نمي دانيد) آمده است. اين خود گوياي اين است كه بسياري از انحراف ها از ناداني سرچشمه مي گيرد.
1 . نمل 54.
2 . احقاف، 23.