رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
مساوات در قضاوت
از امام زمان علیه السلام نقل شده که خطاب به امام حسین علیه السلام فرمود:
اشهد انک… تُساوی فی الحکم بین القویّ و الضعیف (1)
گواهی میدهم که تو… بین قوی و ضعیف در قضاوت به مساوات رفتار کردی .
در مقام قضاوت هیچ فرقی، میان افراد بلند پایه و فرو دست، ثروتمند و فقیر، و به تعبیر امام علی(ع) میان احمر و اسود نیست.امام حسین علیه السلام کسی بود که قوی و ضعیف را به یک چشم میدید و هیچگاه قوت قوی باعث نمیشد که نگاه خاص و فوقالعاده به او داشته باشد و در مقابل به ضعیف با دید حقارت نگاه کند، اصولا جامعه پیامبر صلی الله علیه و آله جامعه ای مبتنی بر مساوات و برابری بود .
1 . بحارالانوار، ج 101، ص328
یکی از هزاران درس از سیره سید الشهدا علیه السلام وقت شناسی حضرت بود.
حتی نیمه تمام گذاشتن حج تمتع.
یعنی اینکه عمل به وقتش قابل قبوله .
اگر به ما بگویند حج تمتع را نیمه تمام بگذارید شاید مقدس نمائی کرده و بگوئیم اصلا امکان نداره گناه است.
آری ممکن است زمانی پیش بیآید که با کفش نماز خوند و کار عظیم دیگری انجام داد اگر از سید الشهدا تبعیت نکنیم این کار را گناه بدانیم
امّا کربلای پنج رزمندگان با پوتین و در حال راه رفتن نماز صبح بجا آوردند.
دوستان کار در زماناش ارزش دارد وقتی وقتاش گذشت دیگر ارزش ندارد.
عدهای دنیا پرست و عافیت طلب ، در جریان کربلا ، به بهانههای واهی از همراهی حضرت سرباز زدند ،
بعد از مدتی برای خونخواهی سبدالشهدا علیه السلام قیام کردند …
اینکه در آن زمان امام عصر خود را یاری نکردند لکه ننگی بر پرونده خود حک دارند …
پس وقت شناسی از اهم اصول دینداری است.
زمانی سکوت عبادت است و گاهی سکوت خیانت .
در میان نشانه ها شماری از آنها به روشنی به عنوان علائم حتمی ظهور، یاد شده اند. منظور از نشانه های حتمی در مقابل غیرحتمی، ظاهراً آن است که تحقق پدیدار شدن آنها، بدون هیچ قید و شرطی، قطعی و الزامی خواهد بود، به گونه ای که تا آنها واقع نگردند، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظاهر نخواهد شد. اگر کسی پیش از واقع شدن نشانه های حتمی، ادعای ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بکند، ادعایی است نادرست.
برای روشن شدن این مطلب، بایسته می نماید شرح دهیم که رخدادهایی که از پدید آمدن آنها خبر داده شده سه حالت دارند:
1) برخی از امور مسلم، به همان گونه که خبر داده اند، پدید می آیند و هیچ تغییری در آنها داده نمی شود. این دسته از امور، حوادثی هستند که شرایط اقتضای آنها فراهم است و مانعی در کار نیست. چنین اموری را هر چند خداوند قادر است تغییر دهد و یا آنها را اصلاً بردارد، ولی چون مخالفت و تغییر و حذف آنها با اصول مسلم: (عدالت) (حکمت) و (لطف) خداوند ناسازگار است، تغییر آنها از سوی خداوند، محال خواهد بود. مانند ظهور حضرت مهدی (ع) که امکان ندارد تغییر کند، یا اصلاً برداشته شود، چنانکه خداوند، توان به انجام ظلم را دارد، ولی انجام آنها بر وی محال است.
2) دسته ای از رخدادها، مانند حالت نخست، اموری حتمی و قطعی هستند، ولی تبدیل و برداشتن آنها ناسازگاری با حکمت و عدالت خداوند ندارد. این امور، هر چند از جهت این که اسباب و شرایط ایجاد آنها، وجود دارد و باز دارنده ای هم بر سر راه پیدایش آنها نیست و از این جهت، حتمی هستند، ولی هیچ اشکالی ندارد که اراده خداوند آنها را تغییر دهد، یا آن را بردارد. نشانه های حتمی ظهور، از این گونه اند یعنی از نظر فراهم بودن شرایط و مقتضیات در آن زمان، پیش بینی شده با نبودن بازدارنده بر سر راه پدید آمدن آن، تحقق آن قطعی و الزامی خواهد بود. با این حال، امکان دارد به اراده خداوند، تغییر کنند و یا محقق نشوند، پس حتمی بودن، به معنای آن نیست که محال است رخ ندهند.
3) دسته ای از رخدادها، آنهایی هستند که پدید آمدن آنها، در صورتی که بازدارنده ای پیش نیاید و یا مقتضیات آنها موجود باشد، واقع خواهند شد. شمار زیادی از نشانه های ظهور که در روایات، پدیدار شدن آنها در طول دوره غیبت، پیش بینی شده است و به عنوان نشانه های غیر حتمی شمرده می شوند، از این گونه اند؛ از این روی امکان دارد، پدید آیند و امکان دارد پدید نیایند.
بنابراین، می توان نتیجه گرفت که نشانه های حتمی، از جهت فراهم بودن شرایط و نبودن بازدارنده ها، پدید خواهند آمد. ولی محال نیست که خداوند آنها را تغییر دهد
حضرت امام خمینی (ره) در نامه ای که به فرزندشان حاج احمد آقا نگاشتند، در مورد چگونگی استفاده از دوران جوانی، چنین سفارش میکنند:
عزیزم! از جوانی به اندازه ای که باقی است، استفاده کن در پیری همه چیز از دست می رود؛ حتی توجه به آخرت و خدای تعالی. از مکرهای بزرگ شیطان و نفس اماره آن است که جوانان را وعده طول عمر می دهد و تا لحظه آخر با وعده های پوچ، انسان را از ذکر خدا و اخلاص برای او باز می دارد تا مرگ برسد و در آن حال، ایمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد، می گیرد.
‼️ يک نفر «طرّار» به سراغ دکّان بقّالى رفت و از او قيمت گردو را سئوال کرد او در پاسخ گفت: هر هزار گردو به ده درهم است.
سؤال کرد: قيمت صد عدد چه مقدار است؟ گفت: پيدا است يک درهم! سراغ قيمت ده عدد را گرفت گفت: معلوم است يک دهم درهم! سرانجام قيمت يک گردو را سئوال کرد؟ گفت: قيمتى ندارد.
مردِ طرّار گفت: اگر قيمتى ندارد يک عدد به من عطا کن! صاحب دکّان بى گفتگو يک عدد گردو به او داد. او برگشت و يکى ديگر تقاضا کرد باز صاحب دکّان يک گردو به او داد.
بار سوم که تقاضاى خود را تکرار نمود، بقّال متوجّه شد؛ گفت: اى طرّار حقّه باز! ديگرى را فريب ده! مى خواهى سرمايه مرا با اين حيله و نيرنگ از چنگ من به درآورى؛ من هرگز فريب تو را نخواهم خورد‼️
اگربه ما بگویند تمام عمرت را به چه معامله میکنی؟ قطعا چیزی بهای آن را نخواهد داشت!
اما عمرمان را لحظه به لحظه هدر میدهیم غافل از اینکه عمر ما از همین لحظه لحظه ها تشکیل شده است.