رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
خود نظم دهی
آیا ترس پایه ی دین است ؟
برخی پایه ی ایجاد دین و خداباوری را ترس ناشی از بلایای طبیعی ، کمبودها و ناتوانیها.. دانسته اند نه عقل و فطرت .
درست است که زندگی مملو از تهدید هاست اما یک ترس موهوم چقدر قدرت دارد که موجب این همه برهان و وحی و زحمت پیامبران… باشد ؟ پیامبرانی که با صراحت به حاکمان جوراخطار می دادند !
اگر ترس موجب خداباوری و دین باشد , چه خدایان و چه ادیانی خلق می شد؟ وچقدر پایدار می مانند؟فرعون هم به علت ترس از دست دادن حکومتش به دنبال خدا بود و از خود بهتر خدایی ندید !! دیدن معجزات موسی و شکافته شدن دریا هم موجب بازداری وایمان فرعون نشد. چراکه با تکبر و لجاجت نمیتوان حق را فهمید. او خود را خدا می دانست چون محتاج بود و نمیدانست که غنا و بی نیازی در محتاج بودن به خداست. چنین فرعونی اگر از جهنم هم برگردد , بازهمان خواهد شد که بود! مگر خدا هدایت کند.
خداوند علاوه بر نعمت هدایت , ايمان آوردن بنده ی خويش را به خود نسبت مىدهد و مىفرمايد كسى بدون اذن و اراده من نمىتواند ايمان آورد: «وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَيَعْقِلُونَ» ؛يونس: 100؛ و هيچ كس جز به اجازه خدا ايمان نمىآورد، و [خداوند] پليدى را بر كسانى مىنهدكه نمىانديشند.
#خود_نظم_دهی 21
#خوف 4 از 4 عبرت تجربه حزم حلم حیا
مرتضی محدثی
نقل شده است روزی شیخ جعفر شوشتری(ره) در ماه مبارک رمضان بالای منبر گفت:
بوی سوختن میاد،همه مردم با این حرف شیخ سراسیمه از جا پاشدند و دنبال سوختگی گشتند در حالی که سوختنی در کار نبود!
بعد از مدتی شیخ گفت من شیخ جعغر امروز به شما گفتم بوی سوختن میاد ، همه شما هم باورکردید، اما چگونه است که سخن صد و بیست و چهار هزار پیامبر( که راستگوترین مردم عصر خودبوده اند) را در موردعذاب و عقاب خدا باور ندارید…
خود نظم دهی
ترس از خدا یا ترس از دوری خدا ؟
ایستادن در برابر کوهی مرتفع آنقدرشکوه و عظمت دارد که انسان در برابرآن ناخودآگاه احساس خوف می کند. هیبت و جلال خداوند , درک عظمت و ابهت خداوند ی که بر ما قدرت دارد و از رگ گردن به ما نزدیکتر است ,خواهی نخواهی خوف به دنبال دارد و هر چه این شناخت , درک و بینش در قدرت و عظمت خداوند بیشتر بشود خوف هم بیشتر می شود. اما دوری از خدا موجب بد گمانی و قضاوت های غلط و در نتیجه کوچک دیدن مقام خدا می شود . مثل مشاهده ی کوه ها یا کره ی زمین از فاصله ی دور که در نظر کوچک دیده می شوند .
خداوند مظهر رحمت است و قدرت . خدا , خدای مهربانی است و خوف انسان , خوف از تقصیراست .خوف از عذاب جهنم است . حضرت علی (ع) در این زمینه می فرماید: «و لا یخافن الا ذنبه; هیچ یک از شما ترس نداشته باشد مگر از گناه خویش .»نهج البلاغه، کلمه قصار 82
براستی , این رفتار های ماست که جهنم را خشت به خشت , طبقه بر طبقه و شعله در شعله می آفریند . دوری بنده از خداوند , دوری از منشاء نور است که او رازشت و هولناک می کند و به جایی میرساند که از رحمت خدای مهربان خبری نیست . جایی که رحمت خدای مهربان نباشد بسیار تاریک , تنگ و ناگوار است مملو از نعره ها و التماس برای برگشتن وجبران کردن است . جایی متعفن , پر از نیاز , تشنگی , سوزش و درد است . و چه دشوار است که نتوانی خود را نجات دهی . دوری از خدا موجب جهنم است و این ترسناکترین حقیقت و صورتحساب است !!
جای تعجب و افسوس دارد که چرا انسان که قدرت و اختیار و عقل و دانش دارد به جای نزدیکی به رحمت حق و کسب بهشت رضوان , چنین جایگاه دردآفرینی برای خود فراهم میآورد؟!
بایستی قدر مهربانی و رحمت خدارا دانست ورفتار خود رابه گونه ای تنظیم کرد که از منبع رحمت و آرامش دور نشد,و به اصلاح رفتار , تقویت ایمان و انجام اعمال صالح پرداخت.
#خود_نظم_دهی 20
#خوف 3 عبرت تجربه حزم حلم حیا
مرتضی محدثی
توفیقات الهى بر اثر لیاقت هاست; گاه افرادى چنان مست و مغرور و سرکش مى شوند که هر گونه شایستگى هدایت را از دست مى دهند و در واقع اعمال آنهاست که آنها را آن قدر از خدا دور کرده که حتى لیاقت هشدار ندارند، بلکه به عکس مستحق مجازات هاى سنگین است. همچون عذاب استدراجى که لطف و رحمت خود را از آنها مى گیرد و توفیق را از آنها سلب مى کند، میدان را براى آنها باز مى گذارد، بلکه هر روز نعمت بیشترى به آنها مى دهد تا پشت آنها از بار گناه سنگین گردد. ناگهان مجازات سنگین و دردناکى به سراغشان مى آید و آنها را در هم مى کوبد و به یقین مجازات در این حالت که در ناز و نعمت به سر مى برند بسیار دردناک تر است. این درست به آن مى ماند که شخصى ساعت به ساعت از شاخه هاى درختى بالا برود و هنگامى که به انتهاى آن برسد ناگهان تعادل خود را از دست بدهد و فرو افتد و تمام استخوان هایش در هم بشکند.
قرآن مجید بارها به عذاب استدراجى اشاره مى فرماید;
«(فَلَمّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَىْء حَتّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ); انعام :44 , هنگامى که آنچه را به آنها تذکر داده شده بود به فراموشى سپردند درهاى همه چیز (از نعمت ها) را به روى آنها گشودیم تا (کاملاً) خوشحال شدند (و به آن دل بستند) ناگهان آنها را گرفتیم (و سخت مجازات کردیم) و در این هنگام همگى مأیوس شدند».
«أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً» (مومنون/115)فکر می کنید شماها الکی هستید؟
«أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدیً» (قیامت/36)فکر می کنید آزاد هستید؟ سفره ای گسترده شود و عده ای ظالم شوند و عده ای مظلوم . عده ای گرسنه و عده ای بخور بخور ! بعد همه بروند و هیچی به هیچی ؟ فکر می کنید شما با مردن خلاص می شوید؟
یعنی کار خداوند متعال را از یک کوزه گر مست پایین تر می بینید؟ کدام کوزه گر مست حاضر می شود کوزه ای را که ساخته بشکند که شما می گویید: انسان با مردن هیچ می شود. هستی هدف دارد و حق است. انسان هم هدف دارد و حق است. چرا من پوچ باشم. من زیر نظر هستم. زیر نظارت کامل. مؤمن می گوید: من زیر نظرم. رها نیستم. شما اگر وارد یک خانه شدید گفتی: این خانه بی صاحب است، این خانه بی ناظر است. این خانه بی حساب است. در خانه بی صاحب و بی حساب هر چه نچاپیم از جیبمان رفته است. اما اگر گفتند: نه بابا، این خانه صاحب دارد، کنترل از راه دور دارد:
«إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ» (فجر/14)، «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّه یٍ خَیْراً یَرَهُ» (زلزال/7)
ریز و درشت کارها زیر نظر است. نه تنها زیر نظر است بلکه خدا هم می بیند:«وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلی عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَه یِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (توبه/105)، نه تنها خدا می بیند پیغمبر هم می بیند. امامان هم می بینند. نه تنها خدا و رسول و امام زمان (ع) کارهای مارا می بینند بلکه کارهای ما ثبت می شود.«أَمْ یَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلی وَ رُسُلُنا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُونَ»
(زخرف/80)لب تکان می دهی ثبت می شود.
«ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ» (ق/18)
انسان وقتی فهمید خانه صاحب و حساب دارد، دیگر احساس پوچی نمی کند.
استاد قرائتی - برنامه درسهایی از قرآن سال 77 . ج1، ص: 2