رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
نکات تربیتی :
در مقام خطیب …
تا به چیزی عمل نکنیم، توصیه و سفارش اون کار به دیگران فایده ای نداره.
عالِم بدون عمل کلامش بی تأثیر است.
پس به هر حرفی که می زنیم باید عامل باشیم.
…………………………..
قرآن کریم :
« یَا أَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ »
اى کسانى که ایمان آوردهاید! چرا سخنى مىگوئید که عمل نمىکنید؟
بخش اول
شما به عنوان سرگروه یا مربی باید برداشت درستی از صحبتهای مخاطب و متربی خود داشتهباشید تا رفتار و گفتار مناسبی در برابر آن ارائه کنید. فهم دقیق گفتههای طرف مقابل، خاصه نوجوانان و جوانان که گاهی کمرویی، خجالت یا عدم اعتماد به نفس در آنها، باعث میشود نتوانند چیزی که در ذهنشان میگذرد را به خوبی منتقل کنند؛ یکی از معضلات امروز ماست.
خوب گوش دادن و سپس برداشت درست از شنیدهها، یک مهارت بزرگ است که آمیخته به موانع و مشکلاتی شده که رفع آنها میتواند ما را به موفقیت و ایجاد رابطهای پایدار و مؤثر کمک کند.
برخی از این موانع عبارتند از:
پیشداوری
یکی از عناصر مهم در این پروسه، این است که زود قضاوت نکنیم. اینکه شناختی که از قبل نسبت به مخاطب و نتربی خود دارید، باعث نشود از ابتدا در مورد صحبتهایش داوری کنید و بدون گوش دادن دقیق به حرفش بخواهید نتیجهگیری نمایید.
در این حالت شما اگر با دقت هم به سخنان او گوش بدهید ذهنتان ناخودگاه دنبال بهانهای از میان حرفهای او میگردد تا ذهنیت اولیه شما را اثبات کند.
????گزینش
برخی اوقات به گوشهای از حرفهای مخاطب گوش میکنیم و برخی از حرفهایش را نشنیده میگیریم. این بدترین مانع درک دقیق و درست سخن است. کافی است وقتی مخاطب شما میگوید«این مشکل در برادر من هم وجود داشت» شما این حرف را ندیده بگیرید و برای حل همان مشکل با خودتان فکر کنید از خانوادة او کمک بگیرید.
شاید همین مسأله کوچک تبدیل به یک بحران خانوادگی شود.
فکر کردن به جواب
این عادت اغلب ماست که با شنیدن بخشی از صحبتهای طرف مقابل، سریع ذهنمان درگیر جواب میشود و کامل به صحبتهای او توجه نمیکنیم. وقتی ذهنتان مدام درگير پيداکردن پاسخ مناسب براي طرف مقابل است و او صحبت ميکند و شما در ذهن خود مرور ميکنيد چه جوابي بدهيد؛ یا بخشی از صحبتهایش را متوجه نمیشوید و یا او که میبیند حواس شما به حرفش نیست، دلسرد میشود.
ادامه دارد…
شهر ري با ناله ي عُشّاق مولا آشناست
جاي جايش مركز دارالشّفاي اولياست
در حريم قدسي عبدالكريمم اين دلم
زائر ذرّيه ي پاك امام مجتبي ست
هر شب جمعه ميان مرقد عبدالعظيم
اين دل من ميهمان روضه ي خون خداست
زائر قبر تو آقا نينوايي مي شود
خادم كوي تو مولا، خادم كربُبلاست
حضرت عبدالعظيم (ع) از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي (ع) است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت مي رسد. ولادت با سعادت حضرت عبدالعظيم(ع) در شهر مقدّس مدينه واقع شده است و مدّت 79 سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم يعني امام موسي کاظم (ع)، امام رضا(ع)، امام محمّدتقي (ع) و امام عليّ النّقي (ع) مقارن بوده و احاديث فراواني از آنان روايت کرده است .از آنجا که از ايشان از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي (ع)است به حسني شهرت يافته است.
حضرت عبدالعظيم الحسني (ع) از دانشمندان شيعه و از راويان حديث ائمّه معصومين(ع) و از چهره هاي بارز و محبوب و مورد اعتماد ، نزد اهل بيت عصمت (ع) و پيروان آنان بود و در مسايل دين، آگاه و به معارف مذهبي و احکام قرآن، شناخت و معرفتي وافر داشت. ستايشهايي که ائمّه معصومين عليهم السّلام از وي به عمل آورده اند، نشان دهنده شخصيّت علمي و مورد اعتماد اوست.
زمينه هاي مهاجرت حضرت عبدالعظيم (ع) از مدينه به ري و سکونت در غربت را بايد در اوضاع سياسي و اجتماعي آن عصر جستجو کرد. ديدار حضرت عبدالعظيم (ع) در سامرا با حضرت امام هادي (ع) به خليفه گزارش داده شد و دستور تعقيب و دستگيري وي صادر گشت، او نيز براي مصون ماندن از خطر، خود را از چشم مأموران پنهان مي کرد و در شهرهاي مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد.
مي کرد و شهر به شهر مي گشت تا به ري رسيد. از همان سالها ري يکي از مراکز مهمّ سکونت مسلمانان شد و اعتبار و موقعيّت خاصّي پيدا کرد . در ري ، هم اهل سنّت و هم از پيروان اهل بيت(ع) زندگي مي کردند و قسمت جنوبي و جنوب غربي شهر ري ، بيشتر محلّ سکونت شيعيان بود .
حضرت عبدالعظيم (ع)ميان شيعيان شهرري بسيار ارجمند بود و پاسخگويي به مسايل شرعي و حلّ مشکلات مذهبي آنان را برعهده داشت. روزهاي پاياني عمر پربرکت حضرت عبدالعظيم (ع) با بيماري او همراه بود، خبر درگذشت اين نواده رسول اکرم(ص) دهان به دهان گشت و مردم با خبر شدند و جامه هاي سياه پوشيدند و پيکر مطهّر او را غسل دادند، به نقل برخي مورّخان در هنگام غسل، در جيب پيراهن او کاغذي يافتند که نام و نسب خود را در آن نوشته بود.
( معروف و مشهور بين علما اين است كه آن حضرت، در ري بيمار شد و در اثر بيماري رحلت كرد و برخي را عقيده بر اين است كه آن حضرت را عوامل معتز بالله به شهادت رسانده اند. (التذكره العطيه، ص 217 به بعد، زندگاني حضرت عبدالعظيم، محمد رازي، ص 96 به بعد به طور مفصل و امامزادگان معتبر ايران، سيد عزيزاله امامت، ص 13 به بعد.)
ما زمانی شکست میخوریم که از داخل ضربه بخوریم. دشمن خارجی هیچ غلطی نمیتواند بکند، و اگر بتواند، خدا، خدا نیست، پیغمبرش، پیغمبر نیست و کتابش هم کتاب نیست.
امیرالمؤمنین فرمود: «در جنگ بدر ما هیچ چیز نداشتیم، دشمن تا دندان مسلح بود، از ۳۱۳ نفر دو نفرمان سواره بودند. بعضیها شمشیر شکسته، بعضیها هم چوب داشتند.»
هرجا ما سعیمان را کردیم، ولو چوب برداشتن، بقیهاش با خدا بود.
امروز هم اگر تمام سعیمان را کردیم، بقیهاش با خداست.
امام صادق علیه السلام:
مؤمن غبطه مى خورد و حسادت نمى ورزد، منافق حسادت مى ورزد و غبطه نمى خورد.
(غبطه آن است كه آرزو كنى آنچه ديگرى دارد، داشته باشى بدون اينكه آرزوى نابودى نعمت ديگرى را داشته باشى و حسد آن است كه بخواهى نعمتى را كه ديگرى دارد، نداشته باشد).
كافى(ط-الاسلامیه)، ج۲، ص۳۰۷، ح۷