الگوها و اسوه ها حمزه سید الشهداعلیه السلام؛
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
در میان یاران حضرت رسول صلی الله علیه وآله، در سال های سخت آغاز اسلام، حضرت حمزه جایگاه والایی دارد. وی از حامیان شجاع دین اسلام و جان بر کفان رکاب پیامبر خدا بود و به پاس رشادت هایش در جنگ اُحد، ملقّب به «سید الشهدا» شد. پیامبر در باره او و حضرت علی علیه السلام گفته است: «بهترین برادرانم، علی و بهترین عموهایم، حمزه است».(1) در این شماره با گوشه ای از شخصیت آن شهید بزرگ آشنا می شویم:
پیش تاز ایمان
حمزه، فرزند عبدالمطّلب و عموی پیامبر اسلام بود. وی چهار سال پیش از واقعه «اصحاب فیل» در مکه به دنیا آمد. ارزش های اخلاقی بنی هاشم، عزتِ نفس، شهامت و بخشندگی این دودمان در شخصیت او تأثیر داشت و به همین دلیل، در دوران جاهلیت و حاکمیت افکار شرک آلود بر مردم حجاز، توانست به آیین پاک و حنیف حضرت ابراهیم وفادار بماند و به کارهای نیک و جوانمردی و حمایت از مظلوم و مبارزه با زورگویان بپردازد و پاک دامن و غیور، زندگی کند.
وقتی دعوت مقدس پیامبر اسلام آغاز شد و مردم به تدریج آیین توحید و پیام قرآن را می پذیرفتند، حمزه نیز به حقانیت دین خدا و دعوتِ برادرزاده اش حضرت محمدصلی الله علیه وآله آگاه شده بود، اما آشکار کردن ایمان و اعتقاد خود را در آن محیط به مصلحت نمی دید و منتظر روزی بود که زمینه فراهم شود و شیفتگی و دلدادگی اش را به اسلام و پیامبر خدا نشان دهد و آشکارا از دین حق پشتیبانی کند.
او که در اجتماعات مشرکان حضور می یافت، از نقشه ها، حرف ها و تصمیم های آنان بر ضد پیامبر آگاه می شد و در دل، به حمایت از حضرت رسول مصمّم تر می گشت. هر چه از عمر اسلام می گذشت و تعداد مسلمانان بیشتر می شد، دشمنی مشرکان هم افزایش می یافت. پیامبر در راه حق و صراط مستقیم الهی خویش مصمّم و استوار بود و همین عزم راسخ و اراده قاطع، در نظر حمزه بسیار ارزش مند بود. چند سالی از بعثت پیامبر گذشته بود که زمینه علنی کردن ایمان و عقیده اش فراهم شد. برخی مسلمان شدن او را در سال دوم و برخی در سال ششم بعثت دانسته اند.(2) ماجرا و داستان مسلمان شدنش بسیار شورانگیز است:
روزی پیامبر از نزدیکی «صفا» می گذشت. ابوجهل به آزار آن حضرت پرداخت و به ایشان اهانت و جسارت کرد. در همین اثنا، حمزه از راه رسید. هنگامی که از ماجرا آگاه شد، در پی ابوجهل رفت و با کمان خود چنان بر سر او زد که فرقش شکافت و خون جاری گشت. حاضران، رفتار حمزه را به حساب روحیه جوانمردی و حمایت از مظلوم گذاشتند و گفتند: تو که مسلمان نیستی، چرا از آزار محمدصلی الله علیه وآله این گونه بر آشفته شدی!؟ حمزه زبان گشود و اسلام خود را آشکار کرد و گفت: «من مسلمانم و به یکتایی خدا و نبوت پیامبر گواهی می دهم. به خدا سوگند، دست از ایمانم نخواهم کشید؛ اگر قدرت دارید، مرا از این راه باز دارید!»(3)
حمزه چنان با صلابت و شجاعت این سخنان را گفت که مشرکان جرئت هیچ گونه پاسخ گویی یا عکس العملی نیافتند. مسلمان شدن حمزه و حمایت آشکار او، اوضاع را دگرگون ساخت و جبهه پیروان پیامبر را تقویت کرد. آن گاه حضرت حمزه نزد پیامبر آمد و از او خواست تا دین خود را آشکارا تبلیغ کند و از احدی هراس نداشته باشد. پیامبر هم دعایش کرد و از خدا درخواست نمود تا ایمانش را استوار سازد. از آن پس، حمزه یکی از مدافعان قوی و پشتیبانان صریح حضرت رسول گشت و این حمایت آشکار، سبب کاهش آزارهای مشرکان گردید.