انتظار
16 خرداد 1395 توسط بهرامی
ابري ام، باراني ام، حال و هوايم خوب نيست
چشم سر، خيس است امّا چشم دل، مرطوب نيست
آفت عصيان به جان نخل دل افتاده است
علتش اين است اگر محصول ها مرغوب نيست
سود بازار عمل از عُرف هم کمتر شده
اي دريغ اوضاع کار و بار من مطلوب نيست
اين دل بي در اگرچه جاي اين و آن شده
غير تو اصلاً براي من کسي محبوب نيست
واقعاً من دوستت دارم عزيز فاطمه!
غير يوسف هر کسي که دلبر يعقوب نيست
با منِ بيچاره هم حرفي بزن چيزي بگو
جنس اين دل که دگر از جنس سنگ و چوب نيست
طاقت دوري ندارم، رحم کن بر عاشقت
صبر من مانند صبر حضرت ايّوب نيست
کربلا مي خواهم آقا … التماست مي کنم
نامه ام را مُهر کن هر چند که مکتوب نيست
محمد فردوسي