اگر میخواهید رضایت آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و به دنبال آن رضایت خداوند را به دست بیاورید ...
اگر میخواهید رضایت آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و به دنبال آن رضایت خداوند را به دست بیاورید ، در یك جمله بهترین عمل این است كه: آنچه را خداوند واجب كرده است ، انجام دهید و آنچه را حرام كرده است، ترك نمایید.
اما شیعیان در عصر غیبت وظایف دیگری دارند كه به طور مختصر به برخی از آنها با استفاده از روایات اشاره میكنیم.
1. معرفت وشناخت مقام امام وامامت ولایت
الف : لزوم شناخت إمام :
فضیل گفت از حضرت ابو جعفر علیه السّلام شنیدم میفرمود : هر كس بدون معرفت امام بمیرد مرگ او چون مردن مردم جاهلیت است هرگز عذر مردم را در شناختن امام نمىپذیرند ، كسى كه با شناختن امام بمیرد ، او را زیانى نخواهد رسید چه جلوتر از ظهور امام بمیرد یا بعد از آن و كسى كه بمیرد ؛ در حالی كه امامش را شناخته ، از دنیا برود ، مانند كسى است كه با قائم عجل اللَّه فرجه در خیمه او بوده است .
سلمة بن عطا از حضرت صادق علیه السّلام نقل كرد كه فرمود:
حضرت امام حسین علیه السّلام در میان اصحاب خود فرمود : اصحاب من ! خداوند مردم را آفرید تا او را بشناسند وقتى شناختند او را مىپرستند وقتى او را پرستیدند از پرستش دیگران دست میكشند.
مردى عرض كرد یا ابن رسول اللَّه پدر و مادرم فدایت معنى معرفت خدا چیست؟
فرمود اینکه نسبت اهل هر زمان نسبت به امام زمان خود معرفت و شناخت داشته باشند.
مرحوم شیخ صدوق رحمت الله علیه بعد از نقل این روایت میگوید :
یعنی بذلك أن یعلم أهل كل زمان زمان أن الله هو الذی لا یخلیهم فی كل زمان من إمام معصوم فمن عبد ربا لم یقم لهم الحجة فإنما عبد غیر الله عز و جل .
اهل هر زمان باید بشناسند و بدانند كه خدا ایشان را وانگذاشته و زمین را خالى از امام معصوم ننموده كسى كه بپرستد خدائى را كه حجت براى مردم قرار نداده او خداى واقعى را نپرستیده دیگرى را پرستش نموده.
اى ابو خالد مردم زمان او كه معتقد به امامت وى هستند و منتظر ظهور او هستند ، از مردم تمام زمانها بهترند ؛ زیرا خداوند عقل و فهمى به آنها داده كه غیبت در نزد آن ها حكم مشاهده را دارد !
و مرحوم علامه مجلسی نیز میگوید :
لعله (علیه السلام) إنما فسر معرفة الله بمعرفة الإمام لبیان أن معرفة الله لا یحصل إلا من جهة الإمام أو لاشتراط الانتفاع بمعرفته تعالى بمعرفته علیه السلام و لما ذكره الصدوق رحمه الله أیضا وجه .
شاید امام علیه السّلام كه معرفت خدا را معرفت امام دانسته منظورش این است كه معرفت خدا حاصل نمىشود مگر از طرف امام یا به جهت این كه شرط انتفاع از معرفت خدا معرفت امام است كه اگر خدا را بشناسد ولى امامشناسى نداشته باشد ، خداشناسى او برایش سودى ندارد و توضیحى كه صدوق نیز داده است بىمناسبت نیست .
ب : إمام ، مظهر اسماء حسناى خداوند :
مرحوم شیخ كلینی رحمت الله علیه در كتاب شریف كافی این روایت را نقل می كند :
و آن حضرت راجع به قول خداى عز و جل «خدا را نامهاى نیكوست او را بآنها بخوانید» فرمود : سوگند بخدا مائیم آن نامهاى نیكو كه خدا عملى را از بندگان نپذیرد مگر آنكه با معرفت ما باشد .
فقال علیعلیهالسلام: «… فَلَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَنَا وَ عَرَفْنَاه ».
به بهشت نمیرود مگر كسى كه ما را بشناسد و ما او را بشناسیم .
ج : احاطه علمى إمام بر همه امور عالم :
فَإِنَّا یُحِیطُ عِلْمُنَا بِأَنْبَائِكُمْ وَ لَا یَعْزُبُ عَنَّا شَیْءٌ مِنْ أَخْبَارِكُم.
ما از اخبار و اوضاع شما كاملا آگاهیم و چیزى از آن بر ما پوشیده نمیماند .
مرحوم كلینی رحمت الله علیه در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام نقل میكند كه آن حضرت فرمود :
به راستى من مىدانم آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و مىدانم آنچه در بهشت است و آنچه در دوزخ است و میدانم آنچه بود و آنچه مىباشد، گوید: سپس اندكى صبر كرد و دید كه این سخن بر هر كه شنید گران آمد پس فرمود: من اینها را از كتاب خدا عز و جل مىدانم، زیرا خدا عز و جل مىفرماید: در آن بیان واضح هر چیزى است .