ایه های زندگی
13 اردیبهشت 1395 توسط بهرامی
فجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوكَ لِیَجْزِیَكَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءهُ وَقَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ
پس یكى از آن دو در حالى كه از روى حیا گام برمى داشت نزد وى آمد و گفت: پدرم تو را مى طلبد تا پاداش آن كه براى ما آب دادى به تو بپردازد. و چون موسى نزد وى آمد و سرگذشت خود را بر او حكایت كرد، گفت: مترس كه از گروه ستمكاران نجات یافتى . ( ترجمه بهرام پور )
سوره_قصص_۲۵
حیای_قرانی