بانوی راوي
گنجينة علوم و معارف رسول خدا(صلي الله عليه و آله) و خاندان پاکش مجموعه اي از احاديث و رواياتي است که از طريق راويان و محدّثين موثّق و متعدّد، به دست ما رسيده است. اينکه کدام حديث از احاديث معتبر است يا اينکه آيا راويان آن موثّق بوده اند يا نه، علوم گسترده اي را همچون علم حديث و علم رجال، به خود اختصاص داده که بحث دربارة آنها در اين مجال کوتاه نمي گنجد. امّا آنچه ذکر آن خالي از لطف نيست، نقش مهم و ارزنده ايست که هر يک از محدّثين و راويان حديث، در انتشار و انتقال علوم و اسرا معارف محمّدي(صلي الله عليه و آله) واستمرار دين مبين اسلام و مذهب ناب تشيّع جعفري ايفا کرده اند، به طوري که بدون ترديد، مي توان گفت اکثر احکام شرعيّة اسلام و علوم و معارف شيعه مديون آنها و احاديث نقل شده از آنهاست.
سلسلة راوياني که از پيامبر خاتم(صلي الله عليه وآله) و دخترگرامي(عليها السلام) و وصيّ بزرگوارش امير المؤمنين (عليه السلام) و فرزندان معصومشان و همچنين بعضي از صحابه، همچون سلمان، مقداد، ابوذر و برخي از همسران پيغمبر، مانند امّ سلمه با واسطه هاي اندک يا بدون واسطه، حديث يا احاديثي را روايت کرده اند، به لحاظ صحّت روايت و مستند بودن احاديثشان، بسيار مورد توجّه علما، فقها و دانشمندان قرار گرفته اند.
حضرت زينب(سلام الله عليها) يکي از راويان مورد وثوق شيعه است که بودن واسطه به بيت زهرا(عليها السلام) و علي(عليه السلام) متصل بوده است.
«محدّثه» يکي از القابي است که براي بانو ذکر شده است و اين خود به تنهايي، بيانگر نقش وي در نقل احاديث و روايات است. اگر چه از روايات منقول از وي اطّلاع زيادي در دست نيست، امّا همان روايات معدود باقي مانده از آن حضرت نشان دهندة مقام روايي وي است.
اکنون به گوشه اي از گواهي مورّخان، علما و محدّثان به مقام روايي حضرت زينب(سلام الله عليها) اشاره مي کنيم.
۱. ابن سعد در الطبقات الکبري، حضرت زينب(سلام الله عليها) را جزء راوياني ذکر مي کند که از همسران پيامبر و ديگران(و آنها از پيامبر(صلي الله عليه و آله) حديث نقل کرده اند.[1]
۲. علّامه جعفر نقدي به نقل از عمادالمحدّثين آورده که او (حضرت زينب(سلام الله عليها)) از مادرش روايت مي کرده است.. مرحوم طبرسي در اعلام الوري بر اين قول تأکيد مي کند و مي گويد:« او از مادرش فاطمه(عليها السلام) حديث نقل مي کرده است.
۳. علّامه مامقاني اورا از محدّثان شمرده و دربارة آن عليا مخدّره نوشته است: صدوق او را در مشایخ نام برده…. و ابن اثير در اسدالغابه او را از صحابه دانسته است…..و من مي گويم:»
زَينَبُ، وَما زَينَبُ وَ ماادريک:َ ما زَينَبُ! هِيَ عِقيلَهُ بَني هاشِمٍ وَ قَد حازَت مِنَ الصِّفاتِ الحَميدَ]ِ مالم يَحزها بَعدَ أُمّها حتّي حقّ أن يقال هي الصدّيقه الصغري.
زينب! زينب کيست؟! توچه مي داني که زينب کيست ؟ اوعقيلة بني هاشم است که در صفات ستوده، برترين است و کسي جز مادرش بر او برتري ندارد؛ تا جايي که اگر او را صدّيقة صغري بخوانيم، حق گفته ايم.
۴. ابوالفرج اصفهاني، صاحب مقاتل الطالبيّين، در مورد آن حضرت از ابن عباس اين گونه مي نويسد:
«حدّثنا عقيلتنا: عقيلة ما برايمان روايت کرد.»[2]
۵. ابن اثير نام حضرت زينب(سلام الله عليها) رادر زمرة اصحاب رسول الله(صلي الله عليه و آله) ذکر کرده و دربارة او مي گويد:« کانَت زَينَبُ امرَأهً عاقِلَه جَزلَه… و کلامها ليزيد… مشهور مذکور في التاريخ، و هو يدّل علي عقل و قوّه جنان: زينب زني عاقل، خردمند و بامنطق قوي بود… وسخن اوبا يزيد، مشهور و مذکور در تاريخ است و اين سخنان دليل بر عقل و قوّت قلب اوست.[3]
بااستناد به احاديث نقل شده از عقيلة بني هاشم و سخن محدّثين و مورّخين بزرگ شيعه و سنّي در مقام روايي آن حضرت، مي توان گفت، اين بانوي بزرگ، جزء محدّثان بي واسطه از بيت وحي بوده است.
______________________
منبع: فصلنامه تخصصي سفينه