ببخشید شما با این خانم نسبتی دارید؟
توی خیابان که راه می روند هرچه با خودت کلنجار بروی رابطه ای خونیشان را در ظاهرشان پیدا نمی کنی، مادر غرور و حیای خود را در پشت بی حجابی دخترش چنان پنهان کرده تا مبادا دختر از داشتن چنین مادری خجالت بکشد و دختر چنان با افتخار بی حجابی اش را ارائه می کند که انگار نه انگار مادری با حجاب در کنارش قدم بر می دارد.
همیشه وقتی چنین افرادی را می بینم تا مدت زیادی ذهنم مشغول می شود، مشغول باورهای غلط مادر که در پشت حجاب خود پنهان کرده است و شاید هم باور های درستی که نتوانسته به دختر منتقل کند، از قدیم شنیده ایم که برای شناخت دختر باید به مادر نگاه کرد، اما این روز ها با هیچ معادله ی ریاضی راه حلی برای این نوع شناخت پیدا نمی شود، چرا که در همان نگاه اول به وضوح می توان فاصله ی تفکرات مادر و دختر را دید و شاید هم نه، شاید این دختران آرزوهای بر باد رفته ی مادران هستند که با فروش دخترانشان تلاشی مجدد می کنند در رسیدن به آنها و شاید هم گستاخی دختر مادر را به سکوت کشانده که مبادا اوضاع از این بدتر شود و مادر از این بی آبرو تر.
راستی اگر بخواهیم این موضوع را آسیب شناسی کنیم مقصر چه کسی است؟ مادر؟ که چنان الگوی قوی و مناسبی برای دخترش نبوده و حالا هم دیگر کاری نمی تواند انجام دهد؟ یا دختر؟ که آنقدر در فرهنگ غرب فرو رفته، تا جایی که مادر و اعتقادات مذهبی اش را هم فراموش کرده؟