خود نظم دهی
یکی دیگر از طلاهای درونی و موهبت های بزرگ خداوند به انسان خوف یا ترس است . انسان اگر از چیزی نمی ترسید مبتلا می شد به بدترین مصائب که از جمله آن هلاکت و نابودیست . مثلا اگر از بلندی و سقوط , از آتش و سوختن , از تصادف و نقص عضو شدن و… نمی ترسید, به خود آسیب می رسانید .
خوف از مفاهیم اخلاقی است که موجب “حذر” و حذر(ترس,پرهیز,احتیاط) موجب “ترک” می شود .واژه ای است که ضد آن امنیت است .
پیامد های ناگوار و دردآور, رفتارهای ناشایست در آینده , از اموری هستند که اگر درک شوند , موجب برانگیخته شدن خوف می گردند .اگر ترس برانگیخته شود , انسان برای دوری از تهدیدات ,اقدام کرده و از منبع تهدید فرار می کند ؛زیرا به صورت فطری ازخصیصه ی دفع خطر برخوردار بوده و از زیانی که به جان و مال و آبرویش برسد گریزان است. این فرار در عرصه ی اخلاق به وسیله ی تغییر و تنظیم رفتار صورت می گیرد .
اما ترس در امور معنوی و اخروی و آینده محرز نیست ، لهذا اکثر مردم در اینگونه امور ترسی ندارند .از این جهت مرتکب معاصی می شوند و این معاصی آنها کاشف از جهل آنهاست ، اگرچه علامه دهر و صاحب مقامات ظاهری علمی باشند .
کسی که گناه می کند معلوم است که خدا را نشناخته و در واقع عالم نیست ، چرا که در فرمایشات رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) آمده است:«أوّلُ العلم مَعرفةُ الجَبّار و آخرُ العلم تَفویضُ الأمر الیه»؛ کیمیای سعادت، ج ۲، ص ۴۰۴ سر آغاز علم، شناخت خداوند جبّار و سرانجام آن، واگذاری امور به او است.
یعنی ,تا زمانی که انسان به معرفت و شناخت خدای تعالی نایل نشود به دروازه علم نرسیده است و تا زمانی که انسان به معرفت خدا نایل نشده؛ چگونه میتواند همه امورش را به موجود ناشناخته واگذار نماید؟!
#خود_نظم_دهی 18
#خوف عبرت تجربه حزم حلم حیا
مرتضی محدثی