شبی باشهدا
04 اسفند 1394 توسط بهرامی
شوخی_های_جبهه
بچه ها دور هم نشسته بودند و صحبت بعدِ جنگ به میان آمد:
اينكه بعد از جنگ مثلاً بسيجی ها چه كار می كنند. هر كسي چيزي مي گفت؛
هيچي، تابلو مي زنيم: صاف كاري مي كنيم، مين خنثي مي كنيم»
ديگري گفت: «خشاب پر مي كنيم، چاشني درمي آوريم. سلاح ميزان مي كنيم،
شاگرد شوفر تانك و نفربر مي شويم.
تركش جمع مي كنيم، پوكه مي خريم، گير سلاح رد مي كنيم، سنبه مي زنيم، پوتين واكس می زنيم، سنگر می سازيم، كانال می كنيم، پاسداری و نگهبانی می دهيم»
و يكی هم گفت:
شهيد ميشيم
مجروح میشيم،
اسير میشیم….