شرح حکمت 470
توحيد در اين جا به معنى خداشناسى است و خداشناسى در صورتى كامل مى شود كه او را برتر از خيال و قياس و گمان و وهم بدانيم و از هرچه ديده ايم و شنيده ايم و گفته ايم فراتر بشماريم.
زيرا آنچه در وهم انسان و خيال و قياس و
عقل او مى گنجد محدود است و خداوند وجودى است نامحدود از هر جهت و به همين دليل
همواره بزرگان علم عقايد گفته اند كه كنه ذات خدا بر هيچ كس حتى بر انبيا و اوليا روشن نيست.
همچنین كه كسى عقيده كامل به عدالت خداوند دارد كه همه كارهاى او را بر وفق حكمت و عدالت بداند. تقسيم نعمت ها در ميان بندگان، وجود حوادث دردناك در زندگى، هجوم آفات و بلاها در مواقع خاص به فرد يا گروهى.
آرى، او همه اين ها را از سوى خداوند مى داند و او را متهم به ظلم و بى عدالتى نمى كند و مشكل را در نقصان علم و آگاهى خود از مصالح و مفاسد امروز و آينده مى شمرد. مى گويد: دليلى ندارد كه اين ها ظالمانه باشد چراكه خداوند نه نياز به كسى دارد و نه كارى برخلاف حكمت انجام مى دهد.