عفاف و فضای مجازی
فضاي مجازي براي ما شده است وادي تيه؛ پر از آدم سرگردان. آدمهايي که تا ديروز نميتوانستند با هم رابطه داشته باشند، امروز کلماتشان کنار هم آمده است.
بعيد ميدانم کسي باشد که تلاش کرده باشد تمام رابطه را خلاصه کند در کلمات سياهرنگ. اينجا تناسخ است و آدمها توي کلماتشان حلول کردهاند.
کلمهها احساس دارند؛ شادند؛ غمگينند. زندگي مجازي، بسياري از مرزهاي زندگي واقعي را شکست؛ به بهانه اينکه کسي آدمهاي پشت اين کلمات را نميبيند؛ اما واقعيت چيز ديگري است؛ زندگي مجازي، ديگر مجازي نيست و پشت همه کلماتي که نوشته ميشود، آدمي نشسته است؛ مرد يا زن؛ دختر يا پسر.
ما در حال گذر هستيم. آدمهاي در حال گذار، بيشترين آسيب را خواهند ديد. آسيبهاي فضاي نت، بسيار است. هنوز ما در اين فضا سرگردانيم و براي زندگياش برنامهاي نريختهايم و انگار فکري هم نکردهايم.
براي نسل بعد، زندگي مجازي، بخشي از واقعيت زندگي انساني است؛ اما براي ما بيشتر يک تفريح است و در بهترين حالت، مرجعي براي پژوهش. ما هنوز نميدانيم به کجا ميرويم.
اگر نگاهي به جامعه ارزشي و متدين فضاي مجازي، به ويژه اجتماعات مجازي بيندازيم، اين سرگرداني را ميبينيم. طبق عرف جامعه ارزشيها که مبتني بر احکام ديني است، روابط پسر و دختر و مرد و زن در محدودههاي مشخصي تعريف شده است.
ما براي دنياي مجازي و زندگي مجازي و تنظيم رابطهها، هنوز برنامه درستي تنظيم نکردهايم. در جامعه واقعي ارزشي ما که بر اساس عفاف و حجاب تنظيم شده، رابطه ميان دو جنس مخالف، محدود به ضروريات عرفي بوده است.
فضاي مجازي، بسياري از اين حدود را شکست؛ مثل کامنت گذاشتن و يا لايک زدن براي جنس مخالف. بايد جايگاه عفاف در تنظيم روابط مجازي هم مشخص شود. به نظر ميآيد که در فضاي مجازي، بايد بحث عفاف را مطرح کرد.
آيا عفاف در جامعه مجازي و تأثير آن بر عمل در اين جامعه، براي کاربران ارزشي، مشخص شده است. آنچه من ديدهام، خلاف اين را ميگويد. بايد به اين نکته توجه کرد که فضاي مجازي، گرچه هنوز مجازي است، اما گره خورده به واقعيت است.
اگر عفاف در اين جامعه تعريف و ترويج نشود، بر روابط خارجي هم تأثير مي گذارد و اين يکي از بزرگترين خطرهايي است که کاربران ارزشي را تهديد ميکند.
براي تنظيم يک برنامه زندگي ارزشي در فضاي مجازي، بايد جامعه مجازي را شناخت؛ جزئياتش را دانست و گونههاي مختلف رابطه را تشخيص داد و نيز مخاطبان و حتي رصدگران را شناسايي کرد و … آنگاه بر اساس تعاليم ديني و اخلاقي، به تنظيم اين زندگي پرداخت.