مباهله سندی جاودان بر حقانیت اسلام
مباهله سندی جاودان بر حقانیت اسلام
و شاهدی غیر قابل انکار
بر اصالت و استحکام بنای همیشه استوار
تشیع راستین است.
فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَاجَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أبْنَاءَنـَا وَأبْنَآءَکُمْ وَنِسَاءَنـَا وَنِسَاءَکُمْ وَأنفُسَنَا وَأنفُسَکُمْ ثُمَّ نـَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللهِ عَلَی الْکَذبِینَ
پس هرکه در این[باره] پس از دانشی که تو را [حاصل] آمده، با تو محاجّه کند، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فراخوانیم؛ سپس مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
نور تو را نمیدیدند و حقیقت را درک نمیکردند که تو را به مبارزه میطلبیدند.
باورشان نبود که زمین ارزش خود را مدیون شما است و عرشیان، خاک پایتان را سرمه چشم میکنند.
نمیپنداشتند که غرور پوشالی آنها در مباهله توان مقابله شانههای عزت و سرافرازی آل عبا را ندارد و فرو خواهد ریخت!
یقین نداشتند که آفرینش با شما حرکت میکند و هستی به دنبالتان میآید تا به گامهایتان برسد.
نمیدانستند که صدای دل نشین قدوم شما، عطر خوش کاینات را در گسترهی افلاک میافشاند…
نمیدانستند…
✽❖✽و تو میآیی ساده و بی پیرایه با جانت، نفست و با تمام زندگیات.✽❖✽
میآیی تا حقانیت خویش را اثبات کنی و حقانیت دینت را!
میآیی با نگاهی که هیچ کهکشان نمیتواند در برابر آن تاب بیاورد و تسلیم آن میشود.
و آنان که با تو بودند؛ چهار دلیل محکم برای فرو نشستن توفان جهل و سیاهی: …
إنّمَا یُرِیدُاللهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیر؛
خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.
تو باید میآمدی با چشمان معصوم حسین علیهالسلام و نگاه پر معنای فاطمه علیه االسلام، با آرامش علی علیهالسلام و سکوت صبور حسن علیهالسلام تا عطر یقینتان در همه جا بپیچد و پرده های تردید از دیدگان بیخبر نجرانیان کنار رود.
آنان باید ایمان راسخ در چشمانتان را میدیدند تا بدانند هیچ هیمنهای پاسخ این همه جلال را نخواهد داد و هیچ کوهی، هرچه عظیم، هیبت گامهای مهربان، اما محکم شما پنج گنج را تاب نخواهد آورد!
باید میآمدی استوار با آرامشی آسمانی، سرشار از عطر رضوان تا عاقب دریابد که یارای مواجهه با معجزات علوی علی علیهالسلام را ندارد و ابوحارثه ناتوان از مباهله و مقابله با تو که سرور کایناتی و اشرف مخلوقات.
باید میآمدی با استدلالی زلال؛ همچو آب و برهانی عطوف همچو نسیم تا نجرانیان دریابند نفرین شما باران بی وقفهای است که دنیا را همچو توفان نوح، غرق خواهد کرد، تا زبان ادّعایشان بسته شود و دستهای عهد بستهشان، شکسته.
دریابند که اگر مخلوقات عالم با تو هم ندا گردند، و دستهای ملائک در دستان دعای علی علیهالسلام گره بخورند،
اگر قطره اشکی از چشمان فاطمه علیهاالسلام بر بیابان تشنه نفرین بچکد و عمامه سبز حسن علیهالسلام برای اجابت باز شود و آه حسین علیهالسلام از نهادش برآید؛
و باید حقانیت این جمع الهی را پذیرفت و شکست شانههای خاک گرفته را قبول کرد؛ چرا که خود میدانستند اگر تو با اهلت میآمدی؛ یعنی بر حق بودی و به طریق حق.
24 ذي حجة 10 هجري: وحشتِ مسيحيان نجران, مباهله را ناتمام گذاشت.
شايد حتي ابوحارثه هم كه خوب ميدانست محمد همان پيامبر موعود تورات و انجيل است, باور نميكرد پيامبر اين گونه عزيزترين عزيزانش را براي انجام >فقل تعالوا… ثمّ نبتهل<همراه بياورد: دستهاي كودكانه و معصوم حسن در دست, حسين خردسال زيبا روي در بغل, علي ِ از هر كس عزيزتر در پيش رو و فاطمهي بضعةٌ منّي در پشت سر!
امّا وقتي آمادگي آنها را ديد, وحشت زده گفت: >اگر با ما مباهله كند, پيش از اين كه يك سال بگذرد, يك نصراني بر روي زمين نخواهد ماند. اينها كساني هستند كه اگر از خدا بخواهند كوهي را از جا بكند, هرآينه خواهد كند!<
و اين گونه ماجراي مباهله, برگ ديگري شد براي حقانيت اسلام و براي رسوايي آنها كه: >يعرفونه كما يعرفون أبناﺀهم<