نامه بسیار مهم امام عسکری علیه السلام به علی بن حسین بن بابویه (پدر شیخ صدوق)
امّا بعد اوصیک یا شیخى و معتمدى و فقیهى؛ ابا الحسن علىّ بن الحسین بن بابویه القمىّ؛ وفّقک اللَّه لمرضاته
…….
اى فقیه مورد اعتماد من، على بن الحسین بن بابویه القمى، خداوند تو را به کارهاى مورد رضایتش توفیق دهد و از نسل تو، اولاد صالح بیافریند. تو را به رعایت تقوى و برپا داشتن نماز و اداى زکات وصیّت می کنم
وصیت می کنم به رعایت تقوى و بر پا داشتن نماز و اداى زکات زیرا کسى که زکات نپردازد، نمازش قبول نخواهد شد.
و نیز تو را سفارش می کنم به بخشایش گناه دیگران، و خویشتن دارى به هنگام خشم و غضب، ارتباط با خویشاوندان، تعاون و همکارى با برادران دینى و کوشش در رفع نیازهاى آن ها در تنگدستى و گشاده دستى، بردبارى و کسب آگاهى و معرفت در دین.
در کارها ثابت قدم و با قرآن هم پیمان باش، اخلاق خود را نیکو گردان و دیگران را به کارهاى شایسته امر کن و از پلیدى ها باز دار، زیرا خداوند فرموده است: «در بسیارى از سخنان آهسته و در گوشى آن ها، هیچ خیرى نیست مگر اینکه ضمن آن، به صدقه یا کار نیک و یا اصلاح بین مردم امر نمایند»
تو را سفارش مى کنم به خوددارى از تمام معاصى و گناهان.
نماز شب را ترک مکن، زیرا پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در وصیّت خود به علىّ علیه السّلام، سه مرتبه فرمود: «بر نماز شب مواظبت نما.
و [آگاه باش] هر کس نسبت به نماز شب بى اعتنا باشد، از ما نیست»
پس اى علىّ بن الحسین، تو خود به سفارشات من عمل کن و شیعیان مرا نیز دستور ده تا عمل کنند.
نیز تو را به صبر و پایدارى و انتظار فرج توصیه مى کنم، زیرا پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: «بهترین کارهاى امت من، انتظار فرج است».
شیعیان ما همواره در غم و اندوه به سر مى برند تا فرزندم ظهور کند، همان کسى که پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلّم بشارت آمدنش را داده است. او زمین را از عدل و داد پر مى کند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است.
پس بار دیگر اى علىّ بن بابویه، تو را به صبر و استقامت توصیه مى کنم و تو نیز به همه شیعیان و پیروان مرا به صبر و استقامت فرمان بده.
«به راستى زمین از آن خداست و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد به ارث مىدهد و عاقبت از آن پرهیزگاران است».
سلام و رحمت و برکت حقّ بر تو و بر همه شیعیان ما، و درود خداوند بر محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و آل او.
محمدباقر خوانساری، روضات الجنات، ج4، ص274