نشاندن عبادت به جای عدالت، موجب نا امیدی بزرگی از دین شده است.
به بررسی وضع ملتهای اسلامی باز میگردیم. انسان، از عدالت دور و عبادات، از مضمون خود تهی شده و به صورت تشریفات درآمده. در حالی که قرآن کریم بارها تأکید کردهاست که عبادتها و به ویژه نماز هرگاه همراه زکات یا برآورده کردن نیاز نیازمندان و همسایگان و نزدیکان نباشد، پس وای بر چنین نمازگزاری:فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ الَّذِینَ هُمْ یُرَاؤُونَ وَیَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ
شاید برخی از علمای دین با دعوت و تبلیغ یا با سکوتشان در نشاندنِ عبادت به جای عدالت، سهیم بوده باشند. این در حالی است که اسلام اعلام داشته است:أَفضَلُ الجهاد کَلِمَةُ حَقٍّ عِندَ سُلطانٍ جائِرٍ- برترین عبادت، بیان سخن حق در برابر حاکم ستمکار است.» و عَدلُ ساعَةٍ خَیرٌ مِن عِبادَةِ سَبعینَ سَنَة- ساعتی اجرای عدالت بهتر از هفتاد سال عبادت است.»
روشن است که نتیجهی این روش تربیتی بینهایت خطرناک بوده است، چراکه نبود عدالت در جوامع، از مرحلهی خطرهای سیاسی و اجتماعی گذشته و به مرحلهی انحرافات عقیدتی رسیده و موجب نا امیدی بزرگی از دین و مؤسسههای دینی و علمای دین شده است، مخصوصا از آن دسته از علمای دین که در برابر بیدادگریها سکوت میکنند و برای احقاق حقوق مردم مبارزه نمیکنند.
امام موسی صدر، ادیان در خدمت انسان، چ۲، صص۲۰۰ و ۲۰۱، اسلام و عدالت اجتماعی و اقتصادی