نظر رحمت خدا
نظر رحمت خدا
همه چیز از ی جمله شروع شد، خودم خدا خودش،، به فکر رفتم که معنی این جمله چی ميتونه باشه،، فهمیدم که من با دیگران روبهرو نیستم بلکه با خدای خودم روبه رو میشم فهمیدم وقتی همه جا خدا را مدنظر داشته باشی دیگه چیزای کم ارزش دنیوی برات بی معنا میشه، دیگه مهم نیست برات که دیگران زیبایی تو را ببینند و تحسین کنند چون تو خدایی داری که هر لحظه نگات میکنه و از داشتن همچی بنده ای لذت میبره، تو حضرت فاطمه را میبینی که نظر رحمتش سمت تویه و تورا با عشق تماشا میکنه و بهت افتخار میکنه،، با خودم فکر کردم که من چقدر برای خودم ارزش قایلم، چقدر خودما دوست دارم و در جواب چیزی نداشتم که بگم،، با خودم فکر کردم که من زیبام و خدا این زیبایی را داده که در راه درسش استفاده کنم، فهمیدم که هر کس لیاقت دیدن زیبایی های منا نداره و دیگران اینا با پوشش من میفهمند که من چه اندازه برای خودم ارزش قایلم،، با خودم فکر کردم که حجاب چی هست به کی میگن با حجاب و فهمیدم بین حجاب و حیا رابطه مستقیمی وجود داره وفهمیدم که همه چی برميگرده به اعتقاد و نوع نگرش آدمها به این مقوله، وچه خوبه که هرکس خودش به این نتیجه برسه نه با جبر و زور، به قول سهراب چشمها را باید شست جور دیگر باید دید، چادر که پوشیدم آرامشی را احساس کردم که وصف ناپذیر بود به درستی که هر جا عشق به خدا باشه دنبالش آرامش و عشق به اون کار هم میاد، امیدوارم به لطف الهی و یاری دوستان بتونم ادامه دهنده این راه باشم