نوری بر خلوت وجود
11 آبان 1395 توسط بهرامی
در حیاط منزل زیبای خود مشغول قدم زدن بود, و به نمای ساختمان نگاه می کرد که متوجه ی دری آهنین شد . درب منتهی می شد به یک راهروی تاریک و طولانی با پله های بسیار و مارپیچ به سمت پایین. در را باز کرد وآرام آرام پائین رفت .فضای تاریک و سرد , بوی بد و آزار دهنده که هر لحظه بیشتر می شد. به زیر زمینی رسید که انباشته از فاضلاب و زباله بود . دیوار های آجر ی و خمیده و پر از ترک و نم . باورکردنی نبود !!!
هراسان از خود می پرسید : چه اشتباه محاسباتی موجب پیدایش این تعفن شده است ؟ چطور سالها ی سال از وجودش بی خبر بوده ام ؟
این نشتی ها از چه بوده و این زباله ها چطور به وجود آمده است؟
او نوری که باعث دیدن زیرزمین خانه ی وجودش شده بود ندید اما برای پاکسازی محل سخت به دنبال چاره بود.