پای درس اخلاق مرحوم آیت الله مجتهدی(رحمةالله علیه)؛
همسایه:
توصیه پیامبر (ص) برای برخورد با همسایه مزاحم
شخصی آمد نزد پیغمبر رسول خدا (ص) و گفت: یا رسول الله(ص) همسایهام مرا اذیت میکند، حضرت فرمودند: صبر کن. بعد از مدتی آمد و گفت: باز مرا اذیت میکند. حضرت فرمودند: صبر کن. رفت بعد از مدتی دیگر آمد، گفت: همسایهام مزاحم من است، حضرت فرمودند: «اسباب و اثاثیهات را بگذار داخل کوچه، مردم که عبور میکنند می گویند چرا اثاثت را اینجا گذاشته ای؟ بگو این همسایه مرا اذیت کرده.»
همین کار هم کرد، اثاثش را گذاشت داخل کوچه، مردم که از آنجا رد میشدند علت را از او میپرسیدند او هم میگفت همسایهام مرا اذیت کرده. همسایه مزاحم شنید و آبروش رفت، آمد و التماس کرد و گفت: اثاثت را به خانه ببر، من دیگر اذیتت نمیکنم.
شما هم همین کار را بکنید، اگر همسایهتان این کار را کرد اول صبر کنید. اگه طاقتتون طاق شد اثاثتون را بگذارید تو کوچه. آن وقت از ترس آبروش هم که شده میاد به شما التماس میکند که اثاثتون رو ببرید تو خانه و من دیگه اذیتت نمیکنم.
استاد امام (ره) با همسایه مزاحم چه کرد؟
خدا رحمت کند آقای شاه آبادی (استاد امام) را، یک کسی نقل قول میکرد میگفت، یک دکتری همسایه آقای شاه آبادی بود. این همسایه صدای رادیوش را بلند میکرد، صدا میآمد خانه آقای شاه آبادی. پیغام داد که این رادیوی شما مزاحم ماست. دکتر آنقدر بی تربیت بود که گفت: چهار دیواری اختیاری.
آقای شاه آبادی هم بازاری بود. یک حمالی بود توی مسجد جامع که به آقا اقتدا میکرد، به حمال گفت که فردا ساعت 2 بعد از ظهر بیا خونم کارت دارم. او هم رفت، در زد و آمد تو. آقای شاه آبادی گفت: این پیت حلبی را بردار، این چوب هم بردار برو روی پشت بام مرتب بکوب. خب دکتر ناراحت شد و پیغام داد که آقا این چه وضعیه؟ ما استراحت نداریم. آقا هم پیغام داد: چهار دیواری اختیاری. دکتر اسباب کشی کرد و رفت.
حقوق همسایه
همسایه 3 حق دارد:
1. حق الغراب؛ حق فامیلی
2. حق الاسلام؛ حق مسلمان بودنش
3. حق الجوار؛ حق همسایگی
یعنی اگر همسایهات فاملیت هست و مسلمان هم هست، به خاطر این 3 حق باید وقتی آش میپزی ببری بهش بدی. اگر همسایهات کافر است و غریبه، به خاطر این 1 حق باید وقتی آش میپزی براش ببری.
رابطه تبلیغ اسلام با حلم و بردباری مبلغ
یک یهودی بود که وقتی رسول خدا (ص) میخواست بره مسجد خاکستر میریخت روی سر ایشان. حضرت دو سه روز دید این یهودی خاکستر نریخت. حضرت فرمودند: این دوست ما که هر روز یاد ما میکردند پیداش نیست، کجاست؟ اصحاب گفتند که او مریض شده، پیغمبر هم رفت به دیدنش.
یهودی هم وقتی دید رسول الله(ص) با عصا وارد شد میخواست زمین دهن باز کنه بره توش. همین کار پیغمبر باعث اسلام آوردن یهودی شد و شهادتین رو گفت، ظاهراً رئیس قبیله هم بود و به خاطر اسلام آوردن این یهودی عدهای از یهودیان دیگر هم مسلمان شدند. همه اینها علتش چه بود؟ برای اخلاق و حلم و بردباری پیغمبر(ص).