پيامبر اكرم (ص) در شعب ابوطالب
قريش با تمام تلاشى كه كردند نتوانستند پيامبر(ص) و مسلمانان را از راه خود بازدارند و براى رسيدن به مقصود خود اقدام به انعقاد قراردادى مبنى بر تحريم همهجانبه مسلمانان كردند مضمون قرارداد چنين بود اگر ابوطالب كار محمّد(ص) را به قريش واگذار نكند و پاى خود را كنار نكشد، طايفه قريش با هاشميان قطع رابطه مىكند ابوطالب زير بار آنان نرفت و در پى آن، قريش هر گونه رابطه مانند خريد و فروش، رفت و آمد و ازدواج را با بنىهاشم قطع كرد
مسلمانان به ناچار به شعب ابوطالب پناه بردند و با سختى و نهايت دشوارى به زندگى ادامه دادند با اندك غذايى كه مخفيانه به آنان مىرسيد، قدرى از گرسنگى خود را برطرف مىكردند اين محاصره سه سال طول كشيد و در اين مدّت تعدادى از مسلمانان بيمار شده و چشم از اين جهان فروبستند سرانجام پس از تحمّل سختىهاى فراوان، بار ديگر لطف الهى شامل
مسلمانان شد و به فرمان خداوند، موريانهاى پيماننامه كفّار را خورد و فقط عبارت »باسمك اللّهم» را باقى گذارد خداوند متعال خبر اين جريان را به پيامبر اكرم(ص) رسانيد و پيامبر(ص) نيز آن را با عمويش ابوطالب در ميان گذاشت
ابوطالب به همراه گروهى از مسلمانان از شعب خارج شد و به سوى كعبه آمد در همان حال عدّهاى از بزرگان قريش در كنار كعبه گرد آمده بودند ابوطالب گفته پيامبر(ص) را براى آنان بازگو كرد و به آنان گفت اگر محمّد راست گفته باشد شما از ظلم و ستم خود دست برداريد و اگر دروغ گفته باشد بر من است كه او را به شما تحويل دهم تا وى را بكشيد
قريش گفته ابوطالب را پذيرفتند و پيماننامه را گشودند و چنان ديدند كه پيامبر(ص) فرموده بود
ابوطالب به شعب بازگشت و دو روز بعد مسلمانان به همراه پيامبر اكرمص از شعب خارج شدند ولى باز هم از آزار مشركان در امان نبودند بعد از مدّتى ياور قدرتمند و بانفوذ پيامبر(ص) حضرت ابوطالب از دنيا رفت و به فاصله كمى، خديجه، همسر باوفاى وى نيز دار فانى را وداع گفت فوت خديجه چنان براى پيامبر(ص) حزنانگيز بود كه تا مدّتى، كمتر از هميشه از خانه خارج مىشد و آن سال، سال حزن و اندوه ناميده شد.