کودکانی که آینده خود را با غفلت مسولین می بازند!
در این بازار هزار رنگ برنامه های کودک، بد نیست گذری به دوران طلایی این طیف از برنامه ها داشته باشیم تا همگی چه مسولان و چه مردم، آینده پیش روی کودکانی که امروز، هر نوع انیمیشن و کارتون را به خورد جماعتی که به گفته امام خمینی (ره) آینده سازان این مملکت هستند، می دهیم را ترسیم کنیم.
دهه60 و 70 دوران طلایی برنامههای کودک تلویزیون بود. در این مقطع برنامههایی ساخته میشدند که بیشتر قالب عروسکی داشتند و در کنار کارتونهای ژاپنی که عمدتا خانوادهمحور بودند، فضای دلنشین و شادی را برای کودکان آن زمان رقم میزدند.از جمله این برنامهها میتوان به محله بهداشت، مدرسه موشها، زیزیگولو، قصههای شیرین دریا و… اشاره کرد. این برنامهها در کنار آثاری نظیر پسر شجاع، خانواده دکتر ارنست، بچههای کوه آلپ، زنان کوچک و … فضایی پر از آرامش به کودکان هدیه میدادند. آنها با دیدن این کارتونها و برنامهها مسائلی نظیر مهر، محبت، انسان دوستی، پشتکار، صداقت و اخلاق را آموزش میدیدند بدون اینکه چیزی به آنها القا یا پیامها به صورت مستقیم به کودکان و نوجوانان منتقل شود. اما پس از این مدت سمت و سوی ساخت برنامهها به سوی برنامههای عروسکمحوری رفت که یک عمو، خاله یا دایی آن را همراهی میکرد. در ابتدا، این برنامهها به مذاق خردسالان خوش آمد و همین خوش آمدن دریچهای باز کرد تا برنامهسازان از سایر ژانرهای این حوزه غفلت ورزند و روزبهروز بر تعداد داییها، خالهها و عموها در تلویزیون افزوده شود.این رویه ادامه داشت تا مسئولین برآن شدند که برنامه های کودک را در شبکه دو متمرکز کنند. در حال حاضر گروههای مختلفی در شبکه دو ویژه گروه سنی خردسال، کودک و نوجوان مشغول برنامهسازی هستند، اما دیگر خاطره زیزیگولو، مدرسه موشها و… تکرار نشد. متاسفانه برنامهها بر مدار تکرار میچرخند و کودکان سرزمین ما اوقات زیادی را صرف دیدن لوحهای فشرده انیمیشنهای روز دنیا میکنند. انیمیشن هایی که تداعی گر خشونت، غضب و شهوت هستند و چه ناباورانه کودک معصوم ایرانی با اینگونه رفتارهای زشت و زننده می خندد و سوپرمن های خونخوار آن را ستایش می کند و مسولان فرهنگی ما در خواب هستند و ضرب المثل پارسی “همه را آّب ببرد، ما را خواب می برد” مصداق عینی اش این افراداند که مسئول آینده فرزندان امروز این مرز و بوم هستند.