رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
همین محبتی که داری ، بار تورا می بندد !
شخصی از اهل بادیه ( دهات یا روستا) خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و سئوال کرد: ای رسول خدا!
مَتیَ قیامُ الساعه؟ قیامت چه وقت بر پا می شود؟
پیامبر خدا به نماز ایستادند و پس از اقامه نماز فرمود:
اَینَ السائلُ عن الساعه؟ کجاست مردی که از قیامت پرسید؟
مرد گفت: منم ای رسول خدا! حضرت فرمود: تو که می پرسی قیامت چه زمانی است ، برای قیامت خود چه تهیه کرده ای؟! چه کار کرده ای ؟ بارت را بسته ای ؟
او گفت : ای رسول خدا ! قسم به خدا که من عمل زیادی از نماز و روزه فراهم نیاورده ام مگر این که که خدا و رسول خدا را دوست می دارم.
حضرت فرمود: المرء مع من احب ؛ انسان با کسی است که دوستش می دارد.
تو رسول خدا را دوست می داری ، بنابراین در روز قیامت ،تو با خدا و رسول خدا هستی. دیگر ناراحت نباش که عمل زیادی نداری ، همین محبتی که داری ، بار تورا می بندد.
حضرت آیتالله جاودان؛
به عنوان مثال. ببینید صفات بد من مثل یک چیز چسبناکی است که هر آنی ممکن است یک حشره ای به آن بچسبد. و تا این هست امکان یک چیزی نیست. آن این است که آدم یاد خدا باشد. تا صفات بد هست امکان اینکه من بتوانم دائما به یاد خدا باشم، نیست. این را به یک عبارت دیگری عرض می کنیم. قرآن از شرح صدر سخن گفته. از شرح صدر. شرح صدر وقتی است که عوامل ضیق صدر نیست. عوامل ضیق صدر چیست؟ بخل است. حسد است. تکبر است. همه صفات بد. هرکدام اینها یک عاملی است برای ضیق صدر. اگر خدایی نکرده شخصی تعداد زیادی از این صفات بد را داشته باشد، سینه اش خیلی تنگ خواهد بود. هرکدام از این صفات را نداشته باشد، یک درجه ای شرح صدر دارد. این حرف ها، حرف هایی است که وقتی آدم از این دنیا برود، کاملا می فهمد. ببینید هرکدام اینها یک زنجیری است. شما بعد از مرگ می توانید پرواز کنید. در داستان حضرت عیسی که شاید هم مکرر خدمت تان عرض کردیم [آمده.] داستان است. ما نمی خواهیم واقعا این را به ایشان نسبت بدهیم. اما مطلبش، مطلب خوبی است. فرمودند حضرت عیسی علیه السلام یک سوزن داشت. این سوزن را زده بود به پیراهنش. یک تک پیراهن داشت. چیز دیگری هم نداشت. نه خانه داشت. نه زن داشت. نه بچه داشت. هیچ چیز نداشت. یک پیراهن بود. خب پیراهن لازم است. آدم نمی تواند پوشیده نباشد. آدمیزاد نمی تواند پوشیده نباشد. خب پس این پیراهن لازم است. یک سوزن به پیراهنش زده بود. برای وقتی که احتیاج به وصله کردن دارد. گفتند بخاطر همین سوزن ایشان در آسمان چهارم ماند. این اهل آسمان است. آسمانی است. ملکوتی است. اما یک سوزن همراهش بود. از صفات بد که بگذریم بعد دلبستگی های ماست. هرکدام از این دلبستگی ها یک زنجیر است. اعمال بد یک زنجیر است. صفات بد یک زنجیر است. علقه ها یک زنجیر است. اگر اینها نباشد، آدم به آنجا می رود که دیگر جا نیست. یک جاهایی هست که دیگر جا نیست. اینجا جاست. اینجا که ما هستیم، جاست. دست راست دارد. دست چپ دارد. شمال و جنوب دارد. آنجا دیگر جا نیست. شمال و جنوب ندارد.
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
آقا اینها کار می خواهد.
حضرت آیتالله جاودان؛
حكمت القاب و اوصاف معصومين (ع) | #حکمت_عبادات
نه تنها عبادات، بلكه القاب و اوصاف معصومين (ع) نيز حكمتي غير از آن معاني ظاهري دارد. ما موظفيم اين كلمات را بر زبان جاري كنيم؛ اما بايد به دنبال اين باشيم كه باطن اين كلمات و حكمت اين عبارات و الفاظ چيست؟
شخصي از امام صادق (ع) سؤال كرد: چرا رسول خدا را ابوالقاسم ميگويند؟ فرمود: براي اينكه آن حضرت فرزندي داشت به نام «قاسم» و چون پدر قاسم بود از اين جهت به رسول خدا، «ابوالقاسم» ميگفتند. راوي عرض كرد: اين معنا را من ميدانم؛ كمي روشنتر بيان كنيد كه چرا رسول خدا (ص) را ابوالقاسم ميگويند؟ حضرت فرمود: چون عليبن ابيطالب (ع) قسيم الجنّة والنّار است، «قاسم» است؛ يعني قسمتكنندهٴ بهشت و جهنم است. در قيامت آن حضرت به اذن خدا جهنميها را به جهنم و بهشتيها را به بهشت فرا ميخواند. پس علي (س) قاسم است. و چون خداوند متعال عليبن ابيطالب را در همان دوران كودكي به دامان پيامبر منتقل كرد و از همان طفوليت رسول خدا معلم و عليبن ابيطالب شاگرد پيامبر بود و از آنجا كه هر شاگردي فرزند استاد است و استاد حق پدري بر او دارد، پس علي (ع) به منزلهٴ فرزند اوست. از اين رو پيامبر را «ابوالقاسم» مينامند، اين معنا و تفسير براي ابوالقاسم از حكمت اين كنيه است. و هر كسي نميتواند بفهمد و معنا كند.
بنابراين، آنچه در تعبيرات معصومين (ع) به عنوان الفاظ عبادات آمده اين است كه آن حضرات، به اندازهٴ فكر ما سخن گفتهاند، نه اين كه حكمت و حقيقت نماز همين باشد كه ما ميخوانيم؛ بلكه پشت پردهٴ اين الفاظ و معاني و مفاهيم، حقايقي است. ولي اگر فكر را توسعه داديم، آنگاه از پشت پرده و ماوراي اين الفاظ مطالب ديگري را هم كم و بيش ميفهميم. چون رسول خدا (ص) فرمود: «إنّا معاشر الأنبياء أُمرنا أن نكلّم الناس علي قدر عقولهم» ما موظفيم با مردم به اندازهٴ فكر آنها سخن بگوييم. ولي هر كس به اندازه فكر خود ميفهمد.
ادامه دارد…
قَالَ أَ رَءَیْتَكَ هَاذَا الَّذِى كَرَّمْتَ عَلىََّ لَئنِْ أَخَّرْتَنِ إِلىَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلَّا قَلِیلًا(62- اسراء)
شیطان گفت: اگر تا روز قیامت به من مهلت دهی تمام فرزندان این کسی که بر من مقدم داشتی را افسار می زنم؛ مگر عده کمی.
اصل كلمه «احتناک» از «حنك» است. وقتى گفته مىشود:«حنك الدابة بحبلها» معنایش این است كه ریسمانى به گردن حیوان بست و او را كشید. خود «احتناك» هم به معناى افسار كردن است.
شیطان ابتدا وسوسه کرده و به گناه دعوت می کند. پس از آنکه فرد اولین قدم را برداشت و خود را به آن آلود، وسوسه های بعدی سریعتر و راحتتر در او اثر می کند. هر چه انجام گناه ساده تر و سریعتر شود نشان از آن دارد که شیطان بهتر و بیشتر بر او تسلط یافته و به تعبیری بهتر سوار شده و افسار نفس را به دست گرفته است. از این به بعد او می برد هر جا که خاطرخواه اوست و این افسار به دهان یا گردن هم می رود هر جا که او می کشد. چنین کسی به عیان مشاهده می کند که تلاشهای سطحی او برای ترک گناه سودی ندارد و با کوچکترین حرکتی که شیطان به افسار می دهد او با سرعت به سمت گناه رفته و آن را مرتکب می شود.
چاره رهایی از این اسارت، توبه ای حقیقی و تلاش جدی در سایه توکل به خدا و توسل به اولیای اوست.
بقره 267
الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
شیطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهیدستی میدهد؛ و به فحشا (و زشتیها) امر میکند؛ ولی خداوند وعده «آمرزش» و «فزونی» به شما میدهد؛ و خداوند، قدرتش وسیع، و (به هر چیز) داناست. (به همین دلیل، به وعدههای خود، وفا میکند.)