رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
اگر مرورى بر صفحات حوادث در رسانه ها داشته باشيم، بیشتر اتفاق های ناگوار، ريشه در عدم توانايى مجرمان در كنترل خشم و غضبشان دارد؛ فرزندى كه به دست پدر مضروب شده و فوت مى كند؛ زنى كه بر اثر شعله ور شدن آتش خشم شوهر به قتل مى رسد و…
خداوند متعال، يكى از مهم ترين ويژگى هاى انسان هاى الهى و پارسا را، كظم غيظ و عفو مردم مى شمارد و مى فرمايد: «الْكاَظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِين؛[1] (مومنان) هنگام عصبانيت خشم خود را فرو مى برند و از خطاى مردم درمى گذرند و خدا نيكوكاران را دوست دارد.»
غيظ، به معنى شدت غضب، حالت برافروختگى و هيجان فوق العاده روحى است كه بعد از مشاهده ناملايمات، به انسان دست مى دهد.
مولوی می گوید:
وقت خشم و وقت شهوت مرد كو
طالب مردى دوانم كو به كو
كو در اين دو حال مردى در جهان
تا فداى او كنم امروز جان[2]
خشم مقدس
البته خشم، مطلقاً بد نیست؛ بلکه يكى از غرايز انسانى است که بهره هاى فراوانى براى وی دارد و در دفاع از هويت، باورها و فرهنگ نقش مهمى ايفا مى كند.
قرآن كريم نه تنها اصل خشم را تخطئه نمى كند، بلكه خشم هاى مقدس را مى ستايد و حتی گاهی برای داشتن آن دستور می دهد.[3] اساساً خشم مقدس، يكى از صفات الهى است كه نام هاى «قهار» و «جبّار» حضرتش به آن اشاره دارد. امام باقر(علیه السلام) درباره ویژگی های شیعیان علی(علیه السلام) می فرماید: «اِذَا غَضِبُوا لَمْ یَظْلِمُوا؛[4] وقتی به خشم می آیند، (بر کسی) ستم نمی کنند.»
آن گرامی در سخن فوق نمى فرمايد كه شيعيان على(علیه السلام) خشمگين نمى شوند؛ زیرا خشمگين شدن، اگر متعادل و در راه حق باشد، ناپسند نيست؛ بلكه پسنديده و مورد رضاى حق هم خواهد بود.
در سيره رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به نقل از امير مؤمنان(علیه السلام) آمده است كه آن حضرت براى امور دنيا، هرگز عصبانى نمى شد؛ اما هرگاه براى حق غضبناک مى شد، احدى را نمى شناخت و خشمش آرام نمى شد تا اين كه حق را يارى كند.[5]
علامه طباطبايى(رحمة الله علیه) در اين باره مى فرمايد: «هر گاه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) خشمگين مى شد - كه جز براى خدا غضب نمى كرد - چيزى تاب مقاومت در برابر غضب آن حضرت را نداشت.»[6]
آرى يک انسان كامل، فقط در راه حق و به دلیل پایمال شدن حقوق الهى و حقوق مردم خشمگين مى شود و در اين باره هم از مرز ايمان و حدود الهى خارج نمى شود.
شيوه هاى كنترل خشم
براى فرو نشاندن خشم، راهكارهاى مختلفى وجود دارد كه با انجام آن مى توان از ضررهاى بعدى عصبانيت جلوگيرى كرد.
براى كنترل عصبانيت، دانشمندان اخلاق و روان راهكارهایى بیان كرده اند که از قرار زیر است:
۱. در آن حالت، شخص به سيره انبيا، اوليا و صلحا ـ كه خود را پيرو آنان مى داند ـ توجه كند و درباره آيات و احاديثى كه غضب بى جا را مذمت كرده اند، فكر كرده و از عواقبش برحذر باشد؛
۲. در هنگام خشم، استعاذه کرده و با جمله «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم» به خداوند عالم پناه ببرد؛
۳. با آب سرد وضو بگيرد يا غسل کند؛
۴. زمينه ها و بسترهاى ديگر خشم (مانند گرسنگى، تشنگى، خستگى، بى خوابى و…) را در خود يا ديگران از ميان بردارد؛
۵. فواید شيرين و لذت بخش كظم غيظ را ـ كه بارها تجربه كرده ـ در نظر آورد؛
۶. از افراد بدخلق و عصبانى فاصله بگيرد و با آنان رفاقت نكند؛
۷. اعتقاد به قضا و قدر خداوندى را در وجود خویش قوت بخشد و بداند كه گاهى پديدآمدن برخى حوادث ناگوار - كه با ميل باطنى او ناسازگار است ـ در اثر تقدير الهى است؛[7]
۸. انسان وقتى بر كسى ضعيف تر از خود خشم مى گيرد، فراموش نكند كه قدرت خداوند خيلى بالاتر از قدرت اوست و ممكن است دچار قهر، غضب و انتقام خداوند شود. قرآن مى فرمايد: «وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَلاتُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛[8] آن ها بايد عفو كنند و چشم بپوشند. آيا دوست نمى داريد خداوند شما را ببخشد؟ و خداوند آمرزنده و مهربان است!»
۹. سفارش به اطرافيان درباره يادآورى عواقب شوم عصبانيت و تذكر نكات موثّر؛
۱۰. انسان هاى عصبانى در ميان مردم و عقلاى عالم منفورند و بردباران عزيز و محترم؛
۱۱. داشتن تفریح سالم، استراحت کافی و کاهش مشغله ها و گرفتاری های خودساخته؛
۱۲. توجه به تغذیه صحیح و سلامت جسمانی؛
۱۳. آشنایی با پاداش های معنوى كنترل عصبانيت؛ از جمله:
ـ نجات از آتش دوزخ،[9]
ـ آرامش روز قيامت،[10]
ـ روشنى چشم اهل بيت(علیهم السلام)،[11]
ـ امنيت از خشم خدا[12] و داخلشدن در رديف اهل ايمان.[13]
همچنین خشم بیجا مضرات دردناکی در پی دارد، زمينه تسلط شيطان را بر انسان آماده می کند و او در آن حال، از فضائل اخلاقى دور می شود، بین مردم خوار و رسوا شده
مسائل تاریخی
آشنایی نسبی با مسائل تاریخی، مخصوصاً تاریخ اسلام و ائمه معصومین(علیهم السلام) برای ملّبغین امری لازم است.
داستان ها و ضرب المثل ها
کتاب های داستانی در موضوعات مختلف مخصوصاً در اقشار کم سواد و روستایی، شیفتگان و علاقه مندان خاص خود را دارد، مثل: «داستان راستان» مرحوم شهید آیت الله مطهری و «داستان دوستان» و «پند تاریخ» مرحوم آیت الله محمدی اشتهاردی.
آگاهی از مسائل اجتماعی و سیاسی
آگاهی نسبی با مسائل سیاسی و اجتماعی، بدون وارد شدن در جزئیات و تعیین مصادیق برای مبلّغین لازم است. وارد شدن در جزئیات یا تعیین مصادیقِ خوب و بد افراد سیاسی یا اجتماعی، کاری بسیار مشکل است و چه بسا برای یک مبلّغ ـ که حکم یک پدر را برای عموم مردم دارد و باید اقشار مختلف را زیر چتر پدرانة خود داشته تا کلامش نافذ باشد ـ مسئله ساز خواهد شد؛ زیرا تمام افراد دارای یک سلیقه و بینش نیستند و ممکن است موجب متفرق شدن عده ای از افراد شود، و در نتیجه زحمات آن مبلّغ کمتر فایده دهد.
توجه به موارد جزئی
توجه به موارد جزئی که در عین جزئی بودن، از اهمیت بالایی برخوردارند و دانستن آنها از مقدمات تبلیغ و ترویج دین می باشد، ضروری است، مثل موارد زیر:
۱.داشتن سابقة سخنوری
دیدن دوره های تمرین منبر و سخنرانی در جلسات محدود با هم حجره ای ها و هم مباحثه ای های دوران طلبگی، در حدی که یک مبلّغ بتواند بدون رعب و ترس از جمعیت، کلام خود را به خوبی بیان کند.
۲.دارا بودن روحیة کارهای فرهنگی
یک مبلّغ باید از چنان روحیه ای برخوردار باشد که از انجام هیچ کار فرهنگی ابایی نداشته باشد، مثل این که اگر در جایی احیاناً وقت اذان شد و مؤذنی نبود، خودش اذان بگوید و آن را کسر شأن خود نداند.
و یا اینکه اگر پس از نماز جماعت کسی که تعقیبات نماز را بخواند، نیست. در اینجا خودِ مبلّغ دعاهای مناسبی را بخواند و مأمومین بهره مند شوند.
آشنایی با احکام اموات
اگر در مدتی که یک مبلّغ در محلّ تبلیغی خود، مخصوصاً روستاها حضور دارد، کسی از دنیا رفت و شخصی برای تجهیز او نبود، آمادگی آن را داشته باشد تا این واجب کفایی را انجام دهد و علاوه بر آن اطلاعات کافی راجع به واجبات کفن و دفن میت داشته باشد؛ و با روحیه ای مناسب این کارها را به بهترین وجه ممکن انجام دهد، یا دیگران را راهنمایی کند تا آن واجب دینی را انجام دهند. مخصوصاً نماز و تلقین میت که باید صحیح خوانده شود.
مسائل تاریخی
آشنایی نسبی با مسائل تاریخی، مخصوصاً تاریخ اسلام و ائمه معصومین(علیهم السلام) برای ملّبغین امری لازم است.
داستان ها و ضرب المثل ها
کتاب های داستانی در موضوعات مختلف مخصوصاً در اقشار کم سواد و روستایی، شیفتگان و علاقه مندان خاص خود را دارد، مثل: «داستان راستان» مرحوم شهید آیت الله مطهری و «داستان دوستان» و «پند تاریخ» مرحوم آیت الله محمدی اشتهاردی.
آگاهی از مسائل اجتماعی و سیاسی
آگاهی نسبی با مسائل سیاسی و اجتماعی، بدون وارد شدن در جزئیات و تعیین مصادیق برای مبلّغین لازم است. وارد شدن در جزئیات یا تعیین مصادیقِ خوب و بد افراد سیاسی یا اجتماعی، کاری بسیار مشکل است و چه بسا برای یک مبلّغ ـ که حکم یک پدر را برای عموم مردم دارد و باید اقشار مختلف را زیر چتر پدرانة خود داشته تا کلامش نافذ باشد ـ مسئله ساز خواهد شد؛ زیرا تمام افراد دارای یک سلیقه و بینش نیستند و ممکن است موجب متفرق شدن عده ای از افراد شود، و در نتیجه زحمات آن مبلّغ کمتر فایده دهد.
توجه به موارد جزئی
توجه به موارد جزئی که در عین جزئی بودن، از اهمیت بالایی برخوردارند و دانستن آنها از مقدمات تبلیغ و ترویج دین می باشد، ضروری است، مثل موارد زیر:
۱.داشتن سابقة سخنوری
دیدن دوره های تمرین منبر و سخنرانی در جلسات محدود با هم حجره ای ها و هم مباحثه ای های دوران طلبگی، در حدی که یک مبلّغ بتواند بدون رعب و ترس از جمعیت، کلام خود را به خوبی بیان کند.
۲.دارا بودن روحیة کارهای فرهنگی
یک مبلّغ باید از چنان روحیه ای برخوردار باشد که از انجام هیچ کار فرهنگی ابایی نداشته باشد، مثل این که اگر در جایی احیاناً وقت اذان شد و مؤذنی نبود، خودش اذان بگوید و آن را کسر شأن خود نداند.
و یا اینکه اگر پس از نماز جماعت کسی که تعقیبات نماز را بخواند، نیست. در اینجا خودِ مبلّغ دعاهای مناسبی را بخواند و مأمومین بهره مند شوند.
آشنایی با احکام اموات
اگر در مدتی که یک مبلّغ در محلّ تبلیغی خود، مخصوصاً روستاها حضور دارد، کسی از دنیا رفت و شخصی برای تجهیز او نبود، آمادگی آن را داشته باشد تا این واجب کفایی را انجام دهد و علاوه بر آن اطلاعات کافی راجع به واجبات کفن و دفن میت داشته باشد؛ و با روحیه ای مناسب این کارها را به بهترین وجه ممکن انجام دهد، یا دیگران را راهنمایی کند تا آن واجب دینی را انجام دهند. مخصوصاً نماز و تلقین میت که باید صحیح خوانده شود.
مرد ها یک حفره و یک نیازی در درونشان دارند، تعبیر به حفره از آن جهت است که هرچه خوراک درون آن بریزی سیر نمی شوند؛ در زن ها هم حفره های روانی ای وجود دارد که هرچه شما آن نیاز را ارضا کنی، باز هم آن نیاز وجود خواهد داشت.
دو نیاز اصلی بر شخصیت مرد و زن حاکم است؛ که این نیازها به صورت معکوس در زن و مرد بزرگ و کوچک می شود و آن نیاز به قدرت و نیاز بهمهر است؛ یعنی زن ها نیاز به قدرت یعنی تسلط پیدا کردن و همچنین نیاز به مهر یعنی تایید، توجه، عشق، احترام گذاشتن و … دارند؛ مرد ها هم دقیقا همین دو نیاز را دارند منتها تصور کنید که مرد ها حفره نیاز به قدرت شان ده برابر حفره نیاز به مهرشان هست، این نیاز روانشناختی یک مرد است و اما زن ها نیاز به مهر و محبتشان ده برابر نیاز به قدرت است.
حالا این دو نفر کنار هم قرار می گیرند؛ مرد نیاز کمتری به مهر دارد پس می تواند مهرورزی کند، در طرف مقابل زن نیاز بیشتری به مهر دارد پس می تواند مهر دریافت کند و هرچقدر مهر و محبت کنید، سیری ندارد؛ حتی یک تماس مرد به همسر خودش در روز می تواند حال روانی مثبتی در او ایجاد کند به خاطر اینکه اون تماس حکم مهرورزی را دارد و بر عکس این جریان صادق نیست یعنی اگر خانمی به شوهرش سرکار زنگ بزند که حالت چطوره؟ آقا می گوید برای چی زنگ زدی؟ لازم بود زنگ بزنی؟ بیخود زنگ زدی! برای اینکه مرد اصلا نیاز به این تلفن ندارد، مشکل هم برایش ایجاد می شود؛ به همین دلیل نیاز های مرد و زن باهم متفاوت اند و اگر به نوع نیازهای زن و مرد توجه نشود، نتیجه عکس خواهد داد.
اگر یک مرد به یک زن گل هدیه بدهد، آن گل برای زن بسیار معنا دار خواهد بود و حال روانی مثبتی به او خواهد داد و برعکس آن اگر یک زن به یک مرد گل بدهد اصلا اهمیتی برای او ندارد و یک دقیقه بعد هم فراموش خواهد کرد، حتی یک خودکار ارزش بیشتری برای او دارد؛ سعی کنید این مسائل را با خودتان تطبیق دهید و ببینید اصلا درست هست یا نه؟
بنابراین مردها نیاز به قدرت و زن ها نیاز به مهر دارند؛ پس اگر زنی نیاز به قدرت مرد را ارضا کند، مرد آرامش پیدا خواهد کرد و رمز آرامش مرد، قدرت بخشی به اوست، همه مردها هم به این قدرت نیاز دارند، علت اینکه مردها به کارشان علاقه مند هستند آن است که به وسیله کار پول در می آورند و پول هم به آن ها قدرت می دهد و … درحالی که زن ها اصلا از کار قدرت نمی گیرند؛ اگر صدتا مرد، یک مرد را تشویق و تمجید کنند به اندازه تایید کوچک یک زن آرامش بخش نیست؛ به عبارت دیگر: مردها نیاز به قدرت از طرف همسرانشان دارند نه از طرف مردهای دیگر، چون از طرف کسی تایید می شود که خودش نیازمند قدرت نیست، به عنوان مثال وقتی من گدا هستم،اگر گدایی پیش من بیاید که فایده ای ندارد، یک مرد کنار مرد دیگر قدرت نمی گیرد اما کنار یک زن قدرت می گیرد برعکسش هم همینطور است اگر یک زنی به واسطه صد زن دیگر مهرورزی شود، نمی توانند به اندازه مهرورزی همسرش به او آرامش بدهند.
سوال من از زن ها این است که آیا شما مردی را سراغ دارید که نیاز به قدرت او ارضا شده باشد و پرخاشگری کند؟
‘
توجه به نافله ها
در بعضی از مساجد طبق آداب و رسومی خاص به نمازهای مستحب همچون نماز غفیله و نماز دهة ذی الحجّه و… پرداخته می شود و لازم است در این زمینه نیز یک مبلّغ توجه داشته باشد و در زمینة استمرار این سنّت حسنه نقش خوبی را ایفا کند.
آشنایی با آداب و رسوم محل تبلیغ
در بعضی شهرها و روستاها رسوم خاصی وجود دارد که چه بسا مستند و ریشة شرعی ندارد اما با آموزه های شرعی و دینی هم تعارضی ندارد. چه خوب است که مبلّغ اطلاعات لازم را نسبت به این گونه رسوم به دست آورد و حتی الامکان در چارچوب مسائل شرعی با آنها همراه باشد.
لازم است یک مبلّغ گویش ها و اصطلاحات مخصوص محل تبلیغ را نیز بداند تا از به کار بردن بعضی از ضرب المثل ها و یا سخنان نامناسب اجتناب کند.
برخورد یکسان با مخاطبین
مبلّغ باید با تمام مردم برخورد مناسب و خوب داشته باشد، و به آنها احترام کند؛ چه در مجالس عمومی و چه خصوصی، و چه در کوچه و بازار و خلاصه طوری وانمود کند که روحانی نسبت به میزبان یا صاحب مجلس و تمام کسانی که با او به نحوی مرتبط هستند، برخورد خوب، یکنواخت و مناسب شأن آنها دارد، نه این که به نحوی باشد که با بعضی افراد، خصوصاً صاحب مجلس و افراد متشخّص برخورد خوب و مخلصانه داشته باشد و دیگران را آن چنان که باید، احترام نگذارد و چه بسا به جای پیش قدم شدن در سلام، حتی به جوان ها و بچه ها و خانم های مسنّ و احترام به آنها، منتظر باشد که آنان به او سلام کنند؛ چرا که این کار ناپسند و شاید نوعی از تکبر مذموم است.
مبلّغ باید به نحوی عمل کند که غیر مستقیم مردم را به دین و آموزه های معصومین(علیهم السلام)و روحانیت خوش بین و علاقه مند کند و مصداق این فرمایش امام صادق(علیه السلام) شود که فرمودند: «كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الْوَرَعَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الصَّلَاةَ وَ الْخَيْرَ فَإِنَّ ذَلِكَ دَاعِيَةٌ»؛[1] مردم را با غیر زبان هایتان به راه درست دعوت کنید، تا مردم پرهیزکاری و تلاش در راه حق و اقامة نماز و اهل خیر بودن را در شما ببینند. به درستی که این، راه، دعوت کردن به خوبی ها است.
برخورد مناسب با اهل گناه
اگر به مبلّغی خبر دادند که در این محل افرادی آلوده به فلان گناه هستند، یا فلان کار حرام یا شبهه ناک را انجام می دهند، یا مثلاً کار واجبی مثل نماز یا روزه را ترک می کنند، مبلّغ نباید با شنیدن این مطالب و بدون هیچ تحقیق یا مقدمه ای و بدون در نظر گرفتن تمام جوانب، آن را موضوع سخنرانی و منبر خود قرار دهد. این مطلب به معنای بی تفاوت بودن در برابر گناه یا گناهکار نیست؛ بلکه چه بسا گفته های افراد نسبت به دیگران نوعی بدگمانی باشد و چه بسا گفتة آنها درست نباشد.
علاوه بر این، شتابزدگی در این گونه موارد موجب پراکنده ساختن افراد و دفع آنها از اطراف یک مبلّغ می شود و تبلیغ معارف دین برای آنها و بر حذر داشتن شان از انجام گناهان به راحتی انجام نمی شود.
در این گونه مسائل باید با برنامه ریزی و مقدمه سازی های حساب شده و با اخلاق پیامبر(صلی الله علیه و آله)گونه آنها را ارشاد کرد.
پرهیز از مواضع اتّهام
یک مبلّغ باید در رفتار و کردار و حتی سخنرانی خود از پرداختن به موضوعاتی که شائبة اتهام را به دنبال دارد، پرهیز کند و این امر باید در طول دورة تبلیغی رعایت شود؛ حتی در محافل و مجالس خصوصی.
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_
پی نوشت:
[1]. اصول کافی، کلینی، دار الحدیث، قم، ۱۴۲۹ ق، چاپ اول، ج۱، ص۷۸، ح ۱۴.