رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
حیا از جمله فضائل اخلاقی و از جمله بازدارندههایی است که در کنترل رفتار انسان نقش دارد از همین رو باید راهکارهایی برای حفظ حیا در جامعه و گسترش فرهنگ حیا اندیشیده شود.
رفتار زنان بیش از مردان تحت تأثیر حیای نفسانی قرار دارد از همین رو تقویت حیای نفسانی یکی از عواملی است که جامعه به خصوص زنان را از برخی آسیبها حفظ میکند.
اگر تقویت حیای نفسانی در آموزش دختران جدی گرفته شود بخش زیادی از مشکلات فرهنگی مرتبط با حوزه عفاف برطرف میشود.
بر مبنای تعاریف، حیای ایمانی به درک و احساس حضور و نظارت خداوند و باور انسان به حضور ناظرانی که انسان آنها را نمیبیند وابسته است.
از طرف دیگر این حیا به جنسیت وابسته نیست به همین دلیل هر چه ایمان و اعتقاد افراد(اعم از زن و مرد) به خداوند و عالم غیب بیشتر شود به همان نسبت حیای ایمانی در آنها تقویت میشود.
حیا، شرم از انجام اعمال زشت در محضر ناظر محترم است.
بنابراین:
اولا، در متون اخلاق اسلامی خداوند و ناظران و نمایندگان او، حقیقت الهی و انسانی فرد و دیگران، به عنوان ناظرانی که باید از آنها شرم و حیا ورزید مطرح شدهاند.
ثانیا، قلمرو حیا امور زشت و ناپسند است و شرمساری در انجام نیکیها هیچ گاه پسندیده نیست.
ولی این حد و مرز در بسیاری از موارد از سوی مردم رعایت نمیگردد.
منشا این امر گاهی جهالت و گاهی بیمبالاتی است.
فتار انسان حاصل اندیشههای اوست، اما گاه رفتار انسان و سبک زندگی او بر افکارش تاثیر میگذارد. به نظر میرسد قدرت نرم به جای آنکه نخست به تغییر در افکار بیندیشد، رفتار و سبک زندگی را هدف قرار میدهد، اگر به صفحه اول درگاه یاهو مراجعه کنید نخستین عکسها و تصاویر غالبا به ستارههای هنر و سینمای هالیوود اختصاص مییابد که مروج سبک زندگی غربی و فرهنگ برهنگی است. فرهنگ مصرفگرایی، مدگرایی و تجمل در نقطه مقابل فرهنگ اسلامی است، اما گویی تصاویر رسانهای، کمکم و با تکرار از حالت غریبگی به حالت آشنا تبدیل میشوند و انسان در گذر زمان در تقلید از فرهنگهای وارداتی، خودش را گم میکند و بیآنکه بداند رفتارش مانند سبک مصنوع رسانه درمیآید.
جنگ نرم، همانگونه که از نامش پیداست، جنگی نامحسوس است که آهستهآهسته بنیانها و شالودههای اصلی یک. فرهنگ، جامعه یا تمدن را استحاله میکند. این جنگ زمانبر است و در ظاهر هیچ درگیری و تنشی ندارد، اما در باطن زمینه درگیری و تنش را در درون جامعه پدید میآورد. این جنگ خاموش و بیصداست، اما فرصتی را فراهم میکند که صید بدون هیچ درگیری به دنبال صیاد میرود. هدف جنگ نرم هویت و فرهنگ ملتهاست.
هدف آن از بین بردن بایدها و نبایدهایی است که چون سنگری مستحکم در مقابل اهداف سلطهگران ایستاده است. مهمترین ابزار جنگ نرم رسانه است. استفاده از ابزار رسانه برای عادی جلوه دادن، آنچه تا قبل از آن زشت شمرده میشده است و برعکس. حرکت و تغییر در عقاید و افکار که البته در گام نخست با تغییر در رفتار حاصل میشود.
حدیث؛
قال الامام محمدالتقی الجواد علیه السلام :
مَن اِنقَطَعَ الی غَیرِ اللهِ وَکَلَهُ اللهُ اِلَیهِ.
كسى كه به غیر خدا تكیه كند، خدا وى را به ھم او وامى گذارد.
بحارالانوار، ج ۷۱ ، ص ۱۵۵ ، روايت ۶۹ ، باب ۶۳
چندین سال از عشق و عاشقی میگذشت، گاهی سوسنگرد محفل سرور بود و گاهی بزم عاشقان در سومار منعقد میگشت. اروند چشم به راه بود تا عاشقان بزمی هم در آن براه بیاندازند.
گاه آن رسید و چشم براهی و انتظار به پایان رسید ، این بار وعده دیدار اروند بود ، چون اروند هم مشتاق یاران بود.
شرطی از عاشقان وضع گردید که دیگر نام تو اروند نیست بلکه رف رف عشق و براق اوج .
مقبول افتاد و رقص عاشقان در آن شب عاشقی شروع شد .
اروند در جوش و خروش بود و منتظر ورود یاران به محفل انس.
اولین عاشقی که سر ستون بود و با لباس وصل ( شما بخوان غواصی ) وارد اروند شد ، یکباره اروند سکوت مطلق اختیار کرد و آرام شد.
خدایا این اروند دیوانه ( دَلی اروند ) است که این چنین آرام و ساکت، گشته است.
مات و مبهوت چیست؟
شب عروسی عاشقان است که لباس نو و خوش رنگ بر تن داماد بودن نیکوست ، امّا اروند مات این است که این عاشقان تازه داماد چرا سیه پوشاند؟
در مبهوتی هاتف غیبی ندا زد بر مَلا ، چرا مبهوتی ؟
اینان با ادب ترین دامادان زمان خویشاند، بزم شان را چون با نام پاره تن رسول ما آغازیدند، ایمان دارند که آن نور عرشی در بزم شان حاضر است لذاست برای تسکین دل آن بانوی پهلو شکسته و کربلا دیده ، رسم ادب نگه داشتند و لباس رنگین بر تن نکردند…
اروند باز آرام بود و عاشقان را به نظاره نشسته بود و هیچ اثری از آن جوش و خروش نبود.
دسته دسته عاشقان بر براق عشق سوار میشدند و به پیش میرفتند…
تا آسمان این آرامش را دید که هیچ شور و حالی، کف و رقصی در بزم عاشقان نیست، و همه از مقابل آن بانوی جوان پیر شده، سر به زیر انداخته و میگذرند و هر کدام به هنگام رسیدن به لنگر عرش الهی زیر زیان زمزمهای میکنند بعضیها : سلام مادر
بعضیها : امان از دل مادر
بعضیها : مادرم درد زخمهایتان چطوره
امّا بعضیها : نیم نگاهی به آن مادر پهلو شکسته میکردند و اشکی بر گونهها جاری میشد…
تا آسمان اینگونه دید شروع به باریدن کرد
این هم اشک شوق آسمان بود که اول مدعی عاشقی بود…
و زیر لب میگفت : اگر عاشقی این است ما را چه رسد به عاشقی…
آری کمک عاشقان میرسیدند به مکانی که…
ادامه دارد ان شاءالله
اگر…
السلام علیک یا انصار دین الله