رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
ثوابهای فرزند آوری و تربیت فرزند یکی از انگیزه هایی است که افراد را به فرزند آوری ترغیب می کند. اگرکسی زندگی را فرصتی می داند برای جمع آوری زاد و توشه برای آخرتش، بداند که پیامبر فرمود: «فرزندانتان را گرامی بدارید وادب آنان را نیکو کنید تا خداوند شما را ببخشد».
فرزند و تلاش برای نیکو ادب کردن و تحمل رنجهای شیرین فرزندداری، موجب بخشش گناهان انسان می شود.
امام صادق (ع) نیز دراین باره از پیامبر نقل کردند که حضرت عیسی (ع) از کنار قبری می گذشتند که صاحبش عذاب می شد سال بعد صاحب همان قبر عذاب نمی شد. حضرت علتش را ازخداوند سوال می کنند و خداوند می فرماید، فرزند این مرد بالغ شد و پس از آن راهی را اصلاح کرد و به یتیمی جا داد. به خاطرعمل فرزند این مرد در دنیا، پدراز عذاب در برزخ نجات یافت.
بیست و دوم بهمن، براى ملت ما در حکم عید فطرى است که ملت در آن، از یک دوران روزهى سخت خارج شد؛ دورانى که محرومیت از تغذیهى معنوى و مادّى را بر ملت ما تحمیل کرده بودند. ۱۳۶۸/۱۱/۰۴
بیست و دوم بهمن، در حکم عید قربان است؛ زیرا در آن روز و به آن مناسبت بود که ملت ما اسماعیلهاى خودش را قربانى کرد. ۱۳۶۸/۱۱/۰۴
بیست و دوم بهمن، در حکم عید غدیر است؛ زیرا در آن روز بود که نعمت ولایت، اتمام نعمت و تکمیل نعمت الهى، براى ملت ایران صورت عملى و تحقق خارجى گرفت. ۱۳۶۸/۱۱/۰۴
هر گاه و هر جا که از پیروزی ۲۲ بهمن یادی و نامی آورده می شود، چهره ی شهید و نقش خونین شهادت، در برابر چشم ها پدیدار می گردد. ۱۳۶۸/۱۱/۱۹
اگر کسى مىخواهد بداند در ایران چه خبر است، به راهپیمایى روز قدس و بیست و دوم بهمن و مراسم سالگرد امام نگاه کند، تا بفهمد در ایران چه خبر است. ۱۳۶۹/۰۳/۰۲
دههى فجر، در حقیقت مقطع رهایى ملت ایران و آن بخشى از تاریخ ماست که گذشته را از آینده جدا کرده است.۱۳۶۹/۱۰/۱۱
دههى فجر، جزو رشحات اسلام است. خیال نکنید که دههى فجر منهاى اسلام، چیزى است. ۱۳۶۹/۱۰/۱۱
دههى فجر، آن آیینهیى است که خورشید اسلام در آن درخشید و به ما منعکس شد. اگر این آیینه نبود، باز هم مثل همان دورههاى تاریک و قرون خالیه، بایستى ما مىنشستیم و اسمى از اسلام مىآوردیم. ۱۳۶۹/۱۰/۱۱
برگزارى دههى فجر، باید مثل برگزارى جشن نیمهى شعبان باشد. ۱۳۶۹/۱۰/۱۱
خاطرهى امام، بیش از همیشه، در دههى فجر و بیستودوى بهمن است. حتّى بیشتر از مراسم سالگرد رحلت امام، این بزرگداشت نشاندهندهى شخصیت آن بزرگوار است. ۱۳۶۹/۱۰/۱۱
هر گاه عیبی در من دیدی،به خودم خبر بده نه کسی دیگری…
چون تغییر آن دست من است!!!
کار اولت باعث پیشرفت و بهبودم میشود اما گزینه دوم غیبت است و مرا در تاریکی نگه میدارد…
چرا موقعی که چیز منفی در کسی می بینیم، جز خودش همه را خبر میدهیم؟؟؟
جمله ای که در یک هتل نوشته بود، شگفت زده ام کرد :
“اگر سبب رضایتت شدیم از ما سخن بگو و گرنه با خود ما بگو”
بر خود تطبیقش دهیم تا غیبت از میانمان از بین برود!!!
نصیحت کن اما رسوا نکن!!!
سرزنش کن اما جریحه دار نکن!!!
بهشت وعده دور از دسترسی نیست اگر بی بهانه خوب باشیم!!!
بطور کلی انسانی که به دنیا وابسته است و از ساده زیستی به تجملات روی می آورد حقوق اجتماعی را در نظر نمی گیرد و از عدالت می گریزد. و آن چنان روحیه خودخواهی و غرور پیدا می کند که جز خود نمی تواند کس و چیز دیگری را قبول داشته باشد و با قدرت تمام با آن می ستیزد. خداوند در قرآن می فرماید: وَ ما أَرْسَلْنا في قَرْيَةٍ مِنْ نَذيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُون ، ما در هیچ شهر و دیاری پیامبری انذار کننده نفرستادیم، مگر اینکه مترفین آنان (همان کسانی که مست ناز و نعمت بودند) گفتند: ما به آنچه بر شما فرستاده شده، کافر هستیم.
مترفون در این آیه، جمع مترف از ماده ،ترف، به معنی تنعم است. مترف به کسی می گویند که فزونی نعمت و زندگی سرشار از رفاه، او را مست و مغرور و غافل کرده و به طغیان گری واداشته . مترفان طغیان گر و غافل معمولا در صف نخست مخالفان پیامبران بودند، زیرا آموزه های پیامبران الهی، مزاحم کام جوییها و هوس رانی های آنان بود. همچنین پیامبران از حقوق محرومانی دفاع می کردند که مترفان با غصب حقوق آنان توانسته بودند به این زندگی پر زرق و برق و تجملاتی برسند. علاوه بر آن، این گروه همیشه تمایل دارند برای پاسداری از مال و ثروت شان، قدرت حکومت را به ناروا در اختیار بگیرند .
پيامبر اكرم فرمود: خداوند بزرگ صد باب رحمت دارد يكی از آن را به زمين نازل كرده است و در ميان مخلوقاتش تقسيم نموده و تمام عاطفه و محبتی كه در ميان مردم است از پرتو همان است، ولی نود و نه قسمت را برای خود نگاه داشته و در قيامت بندگانش را مشمول آن می سازد. (طبرسی، مجمع البيان، ج 1، ص 21، تفسير نمونه، مكارم شيرازی، ج1، ص 24)
مهربانی مادر ذره ای از قطره رحمت الهی است، كه حقيقتا ما وسعت رحمت الهی را نمی توانيم به تصوير بكشيم به قدری روز قيامت خداوند با بندگانش كه اصل ايمان و توحيد را حفظ كرده خوب برخورد مي كند كه حتی حاضر نيست امت آخر الزمان را مثلا در محضر خود پيغمبر محاكمه كند بلكه به تنهايی مورد حسابرسی قرار می دهد تا آبروی بنده اش حفظ شود. رحمت خدا به آن وسعت است كه شفاعت پيامبران و امامان و علما و شهداء گوشه ای از رحمت الهی است. و در حالی شامل حال انسان می شود كه همان مادر مهربان در آن روز از فرزندان فرار می كند و فرزندان از او فراری است. (عبس، ص 34-36)