از لقمان حكیم بیاموزیم...
لقمان حكیم، غلام سیاهی بود كه در سرزمین سودان چشم به جهان گشود. گرچه او چهره ای سیاه و نازیبا داشت، ولی از دلی روشن، فكری باز و ایمانی استوار برخوردار بود. او كه در آغاز جوانی برده ای مملوك بود، به دلیل نبوغ عجیب و حكمت وسیعش آزاد شد و هر روز مقامش اوج گرفت تا شهره ی آفاق شد.
او مردی امین بود، چشم از حرام فرو می بست، از ادای حرف ناسزا و بی مورد پرهیز می كرد و هیچگاه دامن خود را به گناه نیالود و همواره در امور زندگی شرط عفت و اخلاص را رعایت می كرد.
اوقات فراغت خود را به سكوت و تفكر در امور جهان و معرفت حق تعالی می گذراند و برای گذراندن امور زندگی به حرفه خیاطی و یا درودگری مشغول بود. (بعضی گویند لقمان بنده ای بود حبشی كه از راه شبانی معیشت خود را می گذراند.)
لقمان از خنده بی مورد و استهزاء دیگران پرهیز می كرد. از كامیابی در دنیا مغرور و از ناكامی اندوهگین نمی شد و صبر و شكیبایی او به حدی بود كه با از دست دادن چند فرزند، از سر زبونی دیدگان خود را به سرشك غم نیالود.
در اصلاح امور مردم و حل نزاع و مرافعه آنها سعی وافر داشت و هرگز به دو كس كه با یكدیگر مخاصمه و منازعه یا مقاتله داشتند نگذشت، مگر آن كه در میان ایشان اصلاح كرد.
در این شرایط بود كه لقمان شایسته پوشیدن جامه حكمت شد و سپس در نیمروزی گرم كه مردم در خواب قیلوله بودند جمعی از فرشتگان كه لقمان قادر به رؤیت آنها نبود، نظر لقمان را در مورد خلافت و پیغمبری خدا جویا شدند.
لقمان در پاسخ فرشتگان گفت: اگر خدای متعال مرا به قبول این امر خطیر امر كند، فرمان او را با دیده منت خواهم پذیرفت و امید و یقین دارم كه در آن صورت او مرا در این كار یاری خواهد كرد و علم و حكمتی كه لازمه این وظیفه باشد به من عطا خواهد كرد و مرا از خطا و اشتباه حفظ می كند، ولی اگر اختیار رد یا قبول این امر با من باشد، از پذیرش این مسئولیت بزرگ عذر خواهم خواست و عافیت را اختیار می كنم.
چون فرشتگان علت امتناع لقمان از پذیرش این مسئولیت را جویا شدند، لقمان گفت: حكومت بر مردم اگر چه منزلتی عظیم دارد، ولی كاری بس دشوار است و در جوانب آن فتنه ها و بلاها و لغزشها و تاریكی های بیكرانی وجود دارد كه هر كس را خدا به خود واگذارد گرفتار آن شود و از صراط مستقیم و راه رستگاری منحرف گردد و هر كس از آنها برهد به فلاح و رستگاری نائل خواهد شد.
فرشتگان كه به عقل سرشار لقمان پی بردند او را تحسین كردند و خدای تعالی او را مورد لطف و عنایت قرار داد و سرچشمه حكمت خود را بر لقمان روان ساخت تا سیل حكمت و نور معرفت بر زبان و بیان لقمان جاری گردد و تشنگان حقیقت را در خور استعدادشان از زلال معرفت و حكمت خود سیراب سازد و در این میان فرزند برومند لقمان كه نظر پدر را به خود معطوف داشته بود، بیشتر مورد خطاب او قرار می گرفت گرچه نصایح لقمان بیشتر جنبه عمومی داشت.