روایت است در زمانهای قدیم دروغ و حقیقت
روایت است در زمانهای قدیم دروغ و حقیقت با هم دو دوست بودند و لباس زیبایی به تن حقیقت بود که به آن مشهور شده بود. روزی در هوای گرم، به برکه ای رسیدند. دروغ به حقیقت گفت: داخل آب شو و آب تنی کن، تا من هم کمی بعد به تو ملحق شوم و آنوقت با هم شنا می کنیم.
ولی “دروغ می گفت”
به محض آنکه حقیقت لباس هایش را کند و وارد آب شد، دروغ هم از این فرصت استفاده کرد و لباس های او را دزدید و فرار کرد.
از آنروز است که حقیقت، لباس به تن ندارد و از خجالت سرزنش، خود را مخفی می نماید، ولی دروغ با لباس حقیقتهمه جا حضور دارد و همه جا خود را حقیقت معرفی می کند. متاسفانه این یک حقیقت تلخ است.
روایت این داستان به زبان دیگر:
Truth and Lie - African American folk tale-: One day, Truth and Lie agreed to go swimming together. They reached the water, Truth took off his clothes and jumped into the water. Lie picked up the clothes, put them on, and has walked around ever since, claiming to be Truth