شیوه های ارتباط کلامی
#ازدواج
4. مؤدبانه و محبتآميز سخن گفتن
گفتوگوی زن و مرد، بايد مؤدبانه و محبتآميز باشد؛ نه خصمانه و نفرتانگيز. يک مطلب را میتوان طوری بیان کرد که شنونده پاسخ نيکو دهد و همان مطلب را میتوان به صورتی گفت که طرف مقابل يا جواب ندهد يا جواب تندی داشته باشد.
توصيه اسلام اين است که هنگام سخن گفتن با یکدیگر، جملاتی که از همه زيباتر و مؤدّبانهتر است، انتخاب شود تا پاسخی زيبا شنيده شود. گاهی آمرانه سخن گفتن زن، حساسيت مرد را برانگيخته و نه تنها زن به خواستهاش نمیرسد، بلکه امکان به وجود آمدن برخورد لفظی و تنش هم وجود دارد. گاهی نيز ممکن است، ضمن صحبت، زن يا شوهر کلمه يا جملهای بگويد که اثر بد آن تا سالها در ذهن طرف مقابل باقی مانده، حتی باعث افسردگی و دلسردی از زندگی شود.
تمرين مهارت کنترل خشم، به همسران کمک میکند که در استفاده از کلمات، دقت لازم را مبذول دارند. البته بايد توجه داشت که گاهی علاوه بر واژههای مؤثر در ايجاد محبت يا نفرت، حرکات دست و چشم و ابرو و آهنگ صدا نيز در اين مسئله تأثير دارد؛ مثلاً گفتن کلمه «چشم» در مقابل خواسته همسر، بسیار محبتآفرین و معجزهگر است.
امام علی(ع) میفرمايد: «… و أَحْسِنُوا لَهُنَّ الْمَقَالَ لَعَلَّهُنَّ يُحْسِنَّ الْفَعَالَ؛ با زنان خوشگفتار و نیکوسخن باشید تا ایشان هم خوشکردار و نیکورفتار شوند.»
در حديثي از حضرت علی آمده است: «أجمِلوا في الخِطاب تَسمَعُوا جَميلَ الجوابِ؛ زيبا سخن بگوييد تا پاسخ زيبا بشنويد.»
و نيز حضرت میفرمايد: «عَوِّد لِسانَک لينَ الکلامِ و بَذلِ السلامِ، يُکثِرُ مُحِبُّوکَ و يُقِّلُ مُبغِضُوکَ؛ زبانت را به سخن ملايم و سلامکردن عادت بده تا دوستانت زياد و دشمنانت کم شوند.»
امام علی گفتار نرم و ملايم را از نشانههای پرهيزکاران بر میشمارند. علاوه بر «نيک سخن گفتن»، «سخن نيک گفتن» هم اهميت دارد. زن و مرد، هم در ادبياتی که به کار میبرند و هم در محتوای کلام بايد دقت نظر داشته باشند؛ به نمونه زير توجه شود:
خانم موقّر و متينی كه حدود 36 سال داشت، با حالت خشم وارد دادگاه شد و درباره تقاضای طلاق گفت: حدود دوازده سال است که با همسرم ازدواج كردهام. مرد خوبی است. بسياری از مُحسَّنات يك آدم كامل و دوستداشتنی را دارا است؛ اما هرگز نمیخواهد بفهمد كه من همسر او و مادر دو فرزندش هستم. به خيال خودش مرد مجلسآرايی است؛ اما مجالس را با دست انداختن من میآرايد. نمیتوانيد درك كنيد كه چه قدر زجر كشيدهام، اعصابم به كلی خراب شده، دائماً مجبورم به پزشك مراجعه كنم، هزار بار با شوهرم حرف زدهام، خواهش و التماس كردهام كه من همسر تو هستم، سن و سالی دارم، درست نيست كه پيش آشنا و غريبه صد جور شوخی زننده و غير دوستانه با من می كنی، متلك ميگويی كه ديگران بخندند و مثلاً خوش بگذرانند. من اغلب از همه خجالت میكشم و چون از اوّل شوخطبع و بذلهگو نبودهام، هيچ وقت نمیتوانم با شوهرم مقابله به مثل كنم. بنابراين، چون خواهش و تمناهای من فايدهای ندارد، با تمام رنجهايی كه میدانم در انتظار نشسته، خواهم ساخت تا از مرد قدرناشناسی كه هيچ احترام مرا نگه نداشته، جدا شوم.