رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
زن ها تسهیل گرند و مردها سیاست گذار؛ یعنی اگر یک مردی می خواهد برای بچه ش یک سیستم تربیتی را پیاده کند، مرد فقط قدرت طراحی آن را دارد و زن باید آن را پیاده و اجرا کند؛ به عبارت دیگر اگر یک خانم می خواهد به بچه اش یاد بدهد که چطور در یک جا آرام بشیند، خودش می تواند تسهیل کند اما توان سیاست گذاری را ندارد و این یکی دیگر از تفاوت های زن و مرد است.
زن ها سیاست گذار نیستند اما مجری های خوبی هستند و در طرف مقابل مردها سیاستگذارهای خوبی هستند اما مجریان خوبی نیستند؛ مثلا در ادارات و مشاغل کارهایی که با روحیات زن سازگار است مثل معلمی و … را بسیار خوب انجام می دهند و فقط کافیست سیاست مورد نیاز به آن ها اعلام شود.
خانم ها درحد خانواده و خورد و نه در حد کلان، شم اقتصادی فوق العاده ای دارند و از این قدرت و توان می توان بهره برد؛ آقایان و خانم ها هرکدام به وظایف خود عمل کرده و کار یکدیگر را انجام ندهند و رعایت این مساله بسیاری از مشکلات را حل خواهد کرد.
به یقین وفای به عهد مهم ترين سرمايه يک ملت، اعتمادى است كه افراد به يکديگر دارند. هر چيزى كه اين اعتماد و هم بستگى را تقويت كند، مايه سعادت و پيشرفت جامعه است و هرچه بر آن لطمه وارد كند، عامل شكست و بدبختى است. از مهم ترين امورى كه اعتماد عمومى و خصوصى را شكوفا مى كند، وفاى به عهد است كه از فضائل مهم اخلاقى شمرده مى شود و به عكس، پيمان شكنى از بدترين رذايل اخلاقى است.
مصادیق وفای به عهد
در عصر ما موارد وفای به عهد، می تواند در تمام زندگی مان جریان داشته باشد؛ مثلاً شخصی چک یا سفته می دهد؛ اما عملاً آن را پرداخت نمی کند. یا وام گیرنده ای که پیمان می بندد اقساط خود را در موقع مقرر پرداخت کند و وام دهنده یا ضامن را در معرض فشار قرار ندهد؛ ولی به وعده اش وفا نمی کند.
وقتی کسی قول می دهد که به قوانین کشور پایبند باشد؛ اما در عمل بی اعتنایی می کند و می خواهد قانون را دور بزند، نوعی پیمان شکنی می کند؛ یا جوانی پیمان زناشویی می بندد؛ اما به حقوق شرعی و قانونی همسری پایبند نیست؛ یا فردی خانه ای اجاره می کند؛ ولی به موقع پول اجاره را پرداخت نمی کند؛ یا اجیر می شود به عنوان کارمند یا کارگر کاری را انجام دهد؛ ولی وفای به عهد نمی کند و یا کارفرمایی شخصی را استخدام می کند و با او قرارداد می بندد؛ اما در مقام عمل او را آزار می دهد. همه این ها در فهرست افراد عهدشکن قرار می گیرند که نه تنها به جایگاه خود در جامعه لطمه می زنند؛ بلکه روحیه بی اعتمادی را به آحاد جامعه گسترش می دهند؛ بدون این که جبران کرده یا حتی عذرخواهی نمایند.
اینگونه مسلمانان، خطابه های قرآنی را باید نصب العین خود قرار دهند که درباره صفات مؤمنین می فرماید: «المُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ اذا عاهَدُوا؛[1] (اهل ایمان) به عهد خود - هنگامى كه پیمان بستند - وفا مى كنند.»
و می فرماید: «وَالَّذِينَ هُمْ لِأماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ؛[2] و آن ها كه امانت ها و عهد خود را رعايت مى كنند.»
عهدشکنان نه تنها امنیت جامعه را تهدید می کنند، بلکه موجب تسلط دشمنان بر جامعه اسلامی هم می شوند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «إذا نَقَضُوا الْعَهْدَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ عَدُوَّهُمْ؛[۳] هنگامى كه مردم پيمان شكنى كنند، خداوند دشمنانشان را بر آنان مسلط مى سازد.»
اين آيه هم عهدهاى الهى را شامل مى شود و هم پيمان هاى مردمى را؛ خواه در برابر مسلمانان باشد، يا غير مسلمانان.
عهدشکنی نقیض ایمان
اساساً خداوند انسان های پیمان شکن را در ردیف اهل تقوا نمی داند و وفاى به عهد را، يكى از شاخه هاى مهم تقوا قلمداد می کند؛[۴] بنابراین، افرادی که هر روز ده ها بار عهدشکنی می کنند و به وعده های خود عمل نمی کنند، با هر عهدشکنی از اهل ایمان و تقوا فاصله می گیرند. به این سبب امير مؤمنان، على(علیه السلام) فرمود: «ما أيْقَنَ بِاللَّهِ مَنْ لَمْ يَرْعَ عُهُودَهُ وَ ذِمَّتَهُ؛[5] كسى كه رعايت عهد خويش را نكند، به خدا يقين و ايمان پيدا نكرده است.» زیرا پيمان شكنان، منافع خويش را در نافرمانی خدا جستجو مى كنند و اين، دليل بر آن است كه پايه هاى اعتقادشان به توحيد افعالى متزلزل است.
فطری بودن وفای به عهد
لزوم وفاى به عهد، جزء سرشت و فطرت انسان هاست و از فطريات انكارناپذير. فطريات، امورى هستند كه هر انسانى آن را درک مى كند و مى پذيرد؛ بى آن كه نياز به دليل و برهانى داشته باشد. خوبى عدالت، زشتى ظلم و همچنين اهميت وفاى به عهد و ناپسند بودن پيمان شكنى، جزء واضح ترين فطريات هر انسان است كه با مراجعه به وجدان خويش، آن را درک مى كند.
قانونی فراتر از ملت و مکتب
قرآن کریم بر وفای به عقد و عهد تکیه می کند و آن را از برنامه های جهان شمول خود می داند. هرگاه انسان عقدی می بندد ـ خواه با شخص یا دولتی، چه مؤمن و مسلمان یا کافر ـ واجب الاطاعه و واجب الوفاست و نقض آن حرام است؛ از این رو قرآن به مؤمنان دستور می دهد، به عقد و عهدی که با مشرکان بسته اند، وفادار باشند.[6]
امام باقرہعلیه السلام) هم می فرماید: «ثَلاثٌ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ لِاحَدٍ فِيهِنَّ رُخْصَةً أداءُ الْامانَةِ إلَى البَرِّ وَ الْفاجِرِ، وَ الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ لِلْبَرَّ وَ الْفاجِرِ، وَ بِرُّ الْوالِدَيْنِ بَرَّيْنِ كانا أوْ فاجِرَيْنِ؛[7] سه چيز است كه خداوند به احدى اجازه مخالفت با آن را نداده است؛ اداى امانت، خواه صاحب امانت انسان نيكوكارى باشد يا بدكار، وفاى به عهد، خواه طرف مقابل نيكوكار باشد يا بدكار و نيكى به پدر و مادر، خواه آن دو نيكوكار باشند يا بدكار.»
اسوه های وفای به عهد
خداوند متعال، خود را وفادارترین به عهد معرفی کرده[8] و سپس پیامبران و اولیایش را هم از وفا کنندگان به پیمان الهی می شناساند.
[9] انسان ها نیز، باید با اسوه قراردادن آن ها، بر پیمان های خویش پایبند باشند.
درباره امام علی(علیه السلام) هم شهریار می گوید:
دل اگر خداشناسی، همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که می تواند که به سر برد وفا را؟
در زيارت اربعين هم، به وفاداری امام حسین(علیه السلام) شهادت می دهیم.[10] رزمندگان صادق و شهیدان هم، اسوه وفاداران به پیمان معرفی شده اند.[11]
عزت در جامعه، جلب اعتماد دیگران، داشتن ایمان واقعی، هم ردیف نیکان شدن، کسب عصاره شریعت[12] و امنیت از دشمن داخلی و خارجی، از برکات و آثار وفاى به عهد است.
تقویت پایه های ایمان و توجه به آثار شوم عهدشکنی هم، در درمان صفت رذیله عهدشکنی مؤثر است. در نهایت، عهد و پيمان انواع و اقسامى دارد که از جمله آن ها: عهد با خدا، عهد با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، عهدهای یک طرفه، عهد با دشمن، عهد با خود و عهد با مردم است.
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_
پی نوشت:
[1]. بقره، آیه ۱۷۷.
[2]. مؤمنون، آیه ۸.
[3]. كلينى، كافی، ج ۲، ص ۳۷۴.
[۴]. در قرآن وفاى به عهد هم رديف تقوا آمده؛ تقوايى كه بهترين توشه انسان در قيامت و سبب ورود به بهشت و معيار شخصيت و مقام انسان در پيشگاه خداست (بَلى مَنْ أوفى بِعَهْدِهِ وَ اتَّقى فَانَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ).
[5]. تميمى آمدى، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص ۲۵۳.
[6]. توبه، آیه ۷.
[7]. كلينى، كافی، ج ۲، ص ۱۶۲.
[8]. توبه، آیه ۱۱۱.
[9]. نجم، آیه ۳۷.
[10]. أَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ.
[11]. صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللّه.
[12]. شخصى به على بن الحسين، امام سجاد(علیه السلام) عرض كرد: «إخْبِرْنِى بِجَمِيعِ شَرايِعِ الدِّينِ؛ تمام اصول اسلام را (بهطور فشرده) براى من بيان فرما.» امام پاسخ كوتاهى فرمود: «قَوْلُ الْحَقِّ وَ الْحُكْمُ بِالْعَدْلِ وَ الْوَفاءُ بِالْعَهْدِ؛ سخن حق گفتن، داورى به عدالت كردن و به عهد وفا نمودن (مجلسی، بحار الأنوار، ج ۷۲، ص ۲۶).»
مرها معمولا وقتی وارد خانه می شوند ، قاعدتا باید همسر خودشان را ببینند نه تغییرات داخل خانه را، تازه اگر همسر خودشان را ببینند اتفاق میمون و مبارکی ست؛ در واقع همچین خلقیاتی اکتسابی ست و مرد ها باید یاد بگیرند که وقتی وارد خانه می شوند زن ها به محبت آن ها نیاز دارند اما متاسفانه به طور طبیعی مردها از این قضیه غافل می مانند.
شاید یکی از دلایل آن این باشد که مرد ها وقتی همسری اختیار می کنند، زن آن ها در حوزه ادراکی شان قرار می گیرد مثلا ممکن است شما نسبت به وضعیت لباس خود خیلی هوشیار نباشید و این از ویژگی های مردهاست درصورتی که خانم ها اینطور نیستند؛ یعنی اگر یک زن و مرد با هم وارد یک اتاق شده و خارج بشوند، مرد بعد از خروج فقط توان گفتن دو یا سه جمله را خواهد داشت اما اگر از اون خانم پرسیده شود که داخل اتاق چه دیدی؟ حتی ترک دیوار را هم دیده و برای شما توصیف می کند و این جزئی نگری از صفات خانم هاست درحالی که مردها کلی نگر هستند و یکی از دلایلی که مردها متهم به بی تفاوتی می شوند، همین خصلت کلی نگری ست درحالی که این بی توجهی ویژگی روان شناختی آن هاست.
شهید سید مرتضی آوینی:
کدخدای این دهکده [جهانی] که همان ابوالهول یا شیطان اکبر است ما را به همزیستی مسالمت آمیز می خواند تا خود بر اریکه قدرت بماند. او جرات چون و چرا کردن درباره ی ارزش های مقبـول و مشـهور این دهکده جهانی را نیز از ما می گیرد تا ما هرگز به ضرورت انقلاب نرسیم و اگر هم که انقلاب کردیم ، با اختیار «توسعه یافتگی» به مثابه غایت الغایات انقلاب، ناچار بار دیگر کشکول گدایی پیش کدخدا دراز کنیم.
کتاب #آغازی_بر_یک_پایان
مقاله ی ایمان_منجی_جهان_فرداست ص 122