رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
1. خنده و تبسّم
خندیدن واقعی، یکی از نمونههای بارز شادمانی است. خنده، صرف نظر از نوع و میزان آن، برای انسان، امری لازم و ضروری و از افعال حکیمانۀ پروردگار است. منشأ خنده و گریه، خدا است و او، کار عبث نمیکند. افزون بر اینکه خنده و تبسّم در اسلام، امر پسندیدهای است؛ ولی نوعی از خنده که همان «قهقهه» است، نکوهش شده است. نکته دیگر اینکه خنده اگر شکل افراطی به خود بگیرد و وسیلهای برای تمسخر دیگران و یا هزلگویی باشد، گناه است.
به هر جهت، خنده و تبسم، ابزاری است که اسلام برای ایجاد شادی و نشاط به پیروان خود، توصیه فرموده است. رسول خدا ، صاحب اخلاقی نرم و لطیف و چهرهای متبسّم و گشاده بود.
در روایات آمده است: «یحیی بن زکریا، زیاد میگریست و نمیخندید؛ اما عیسی بن مریم، هم میخندید و هم گریه میکرد و آنچه عیسی بن مریم میکرد، با فضیلتتر از عمل یحیی بود.»
از مجموع آیات و روایات دربارۀ خنده و تبسّم میتوان به این نکتهها دست یافت که از نشانههای انسان کامل و ولیّ خدا، گشادهرویی و وجود تبسّم در چهرۀ او است و این صفت، در انبیا و اولیای الهی وجود داشته و دیگران را هم به این معنا دعوت میکردند؛ تا جایی که آن را یکی از نشانههای مؤمن نامیدهاند؛ «مؤمن، شوخ و زندهدل است و منافق، سخت و غضبناک.»
4. پرهیز از گناه
لذت و خوشی، همیشه در انجامدادن نیست؛ زمانی هم در «پرهیزکردن» است. گاهی اتفاق میافتد که با انجام کارهایی که عادتاً باید لذتبخش باشند، هیچ لذتی به انسان دست نمیدهد؛ حتی عذاب روانی و وجدانی هم میآورد؛ چرا که روح و وجدان، آماده لذت بردن نیست. یک غذای لذیذ، رابطۀ جنسی و خانۀ بسیار زیبا، اگر حرام و نامشروع و غصبی باشد، برای انسان سالم و طبیعی، تلخ و ناگوار است.
اساساً روح انسان، بهگونهای است که از «پرهیز» و «ریاضت معقول»، سرخوش میشود و به شادی و نشاطی میرسد که با هیچ یک از شادیهای دیگر قابل مقایسه نیست. به قول شيخ بهائي:
اگر لذت ترک لذت بدانی دگر لذت نفس، لذت نخوانی
انسانی در زندگی به شادی واقعی دست مییابد که از گناه پرهیز کند و حدود الهی را رعایت نماید و ارادهای در جهت «پرهیز» در خود به وجود آورد. ارضای تمایلات به هر گونه و هر شکل، شادیآور نیست.
از عوامل دیگر شادمانی درونی، میتوان به: کرامت نفس، شُکر، حُسن ظن (خوشبینی) و داشتن نگرش عقلانی، اشاره کرد. هر یک از اینها، به سهم خود، میتوانند سفیر شادمانی در روح و جان ما باشند و زندگی را در مسیر سعادت عاقلانه، پیش ببرند.
3. صبر
صبر، یکی از محورهای اساسی در تعالیم اسلام است. آیات و روایات، مشحون از توصیه به صبر و برخورداری از پیامدهای آن است. واقعیت این است که هر چه قدرت روحی انسان بالاتر باشد، توان بهرهمندی مادی و معنوی او از زندگی بیشتر است. انسان صبور و مقاوم، با پیش آمدن ناملایمات، خود را نمیبازد و در مواجهه با موانع و مشکلات، مأیوس نمیشود و چرخۀ زندگی خود را بر هم نمیریزد و همین روحیه، احساس شعف و شادمانی فراوانی را در او به وجود میآورد.
2. رضا و توکل
در قرآن کریم آیات متعددی دربارۀ توکل وجود دارد و این مطلب، اهمیت این اصل ایمانی را میرساند. در فرهنگ تربیتی قرآن، اعتماد به خدا، شرط لازم ایمان است: «وَعَلَى اللّهِ فَتَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ.»
روح حاکم بر توکل، اعتماد است و همین اعتماد، همیشه آرامبخش است. هر چیز یا کسی که انسان بتواند به آن اعتماد کند، به اندازۀ توان و لطف خود، آرامبخش و شادیآفرین است. حال، اگر این اعتماد به سرچشمۀ همۀ خیرات و نیکیها و لطف و رحمت بیمنتها پیوند یابد، آرامش و خوشحالي وافر به همراه خواهد داشت.
حالت «رضا» نیز چنین است. صاحب مقام «رضا»، کسی است که ارادۀ خود را در ارادۀ حق، فانی کرده است. امام صادق در تفسیر مفهوم «رضا» فرمود: «الرضِّا شُعاعُ نُورِ مَعْرِفۀِ الله… و تفسیرُ الرضا سُرورُ القلبِ؛ رضا، شعاع نور معرفت خدا است و معنای آن، شادی و بهجت قلبی است.» بنابراین، شادمانی واقعی که همانا سُرور قلب و روح انسان است، در اثر راضیشدن به رضای پروردگار و تسلیم در مقابل امر او حاصل میشود.
امیر مؤمنان، علی(ع) در سخنی فرمود: «به رضای خدا خشنود باش تا شاد و راحت زندگی کنی.» و یا امام صادق(ع) فرمود: «نشاط و شادی، در پرتو راضیبودن به رضای خدا و یقین به دست میآید و اندوه و غم، در شک و ناخشنودی به مقدرات الهی حاصل میشود.»
اسلام، به تحکیم نهاد خانواده، به عنوان هستۀ اصلی اجتماع، اهمیت فراوان داده و در جهت رشد و بالندگی آن، دستورهای بسیاری صادر کرده است. یکی از راههای اثربخش در جهت این بالندگی، ایجاد فضای شادی و نشاط در خانواده است. زن و مرد که دو رکن مهم خانوادهاند، موظفاند به روشهایی که اسلام به آنها توصیه کرده، شادی را سخاوتمندانه در میان خود و فرزندان، توزیع کنند و از ثمرات آن بهرهمند شوند.