رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
لَيْسَ مِنْ نَفْسٍ بَرَّةٍ وَ لا فاجِرَةٍ اِلاّ وَ تَلومُ نَفْسَها يَوْمَ الْقيامَةِ اِنْ عَمِلَت خَيرا كَيفَ لَم اَزِد و اِنْ عَمِلَت شَرّا قالَت: لَيتَنى كُنتُ قَصَّرْتُ أو نَفْسُ آدَمَ فَاِنَّها لم تَزَل تَتَلَوَّمُ عَلى ما خَرَجَت بِهِ مِنَ الجَنَّةِ؛
هيچ نيكوكار و بدكارى نيست، مگر اين كه در روز قيامت، خودش را سرزنش مى كند. اگر خيرى انجام داده باشد، مى گويد: چرا به آن نيفزودم و اگر شرّى مرتكب شده باشد، مى گويد: اى كاش مرتكب نمى شدم، همچون آدم عليه السلام كه خود را همواره به خاطر كارى كه باعث بيرون شدنش از بهشت شد، سرزنش مى كند.
بحارالأنوار، ج 7، ص 29.
#پای_درس_اخلاق_آیت_الله_مجتهدی
حق فرزند؛
چون ایام فاطمیه است به جای حدیث یک مقدار راجع به حضرت زهرا(س) از کتاب «منتهی الآمال» محدث قمی میگویم. من کتابهای زیادی در این رابطه مطالعه کردم، اما آنطور که از کتاب منتهی الآمال شیخ عباس قمی لذت بردم، از هیچکدام لذت نبردهام. ایشان چقدر زحمت کشیدند این کتاب را جمع و جور کردند.
قبل اینکه مطلبی راجع به اسماء حضرت زهرا(س) بگویم، من یک چیزی گاهی در دعاهایم میگویم، که «خدایا ما را عاق اولادمان قرار مده»؛ خوب عاق والدین را همه شنیدهاند؛ پدر و مادر از انسان راضی نباشند میشود عاق والدین..
مصادیق عاق اولاد چیست؟
اما عاق اولاد چیست؟ اگر به فرزندت لقمه حرام بدهی، این عاق اولاد است. اسم بد رویش بگذاری، عاق اولاد است؛ قرآن یادش ندهی، عاق اولاد است. باسوادش نکنی… یعنی به تکلیف شرعیت راجع به ادب این بچه، اسم این بچه، هرجوری که تکلیفت را عمل نکنی عاق اولاد میشوی. در قیامت این بچه جلوی تو را میگیرد. خیلی حرف است.
توصیه حاج آقا مجتهدی به علما که در آن زمینه کتاب بنویسند
من نمیدانم چرا این همه کتاب علما راجع به عاق والدین نوشتهاند، یک کتاب راجع به عاق اولاد کسی ننوشته است. من سنم زیاد شده، کارم زیاد شده وگرنه مینوشتم. این کتاب خوبی است. بروید حدیثهایش را پیدا کنید بنویسید؛ خیلی حدیث دارد در این رابطه.
یک حدیث از رسول الله (ص): «ویل لآباء آخرالزمان من ابنائهم»، وای بر پدرهای آخرالزمان، قیل: «من آباء المشرکین أو مسلمین؟» فرمودند: لا من آبائهم المومنین- از پدرهای مومن، از مقدسین دارای محاسن، عمامه… از این ناراحتم، که این هم بچهاش را اروپا میفرستند! بابا بچهات را چرا به بلاد کفر میفرستی؟ چرا به آتش میفرستی؟ چرا بچهات را تربیت دینی نمیکنی؟
روزگاری که اگر بچهها هم بخواهند درس دین بخوانند، پدرها منع میکنند
آنوقت حضرت فرمودند: روزگاری میشود که اگر بچهها هم بخواهند بروند درس دین بخوانند، «منعوه…» منع میکنند. پدر، مقدس است ولی منع میکند میگوید برو دانشگاه، طلبگی چیست، برو دانشگاه.
سعید فرشچی، از شاگردان ما، شهید شد. پدرش سر کوچه آهن فروش بود. از شاگردهای چهل سال پیش من. وقتی طلبه شده بود، فامیلهایش میگفتند: برو دانشگاه درس بخوان، برای چه طلبه شدی؟ یک عبارتی گفته بود این بچه آن موقع هفده سالش بیشتر نبود، مکاسب میخواند شهید شد. گفته بود:
جواب شهید فرشچی به فامیلی که میگفت برو دانشگاه برای چه طلبه شدی؟
اگر ما کمبود دکتر و مهندس داشته باشیم میتوانیم از خارج بیاوریم. الآن گاهی از خارج میآورند. ما یک وقتی دکتر مراجعه کردیم دیدم هندی است! از هندوستان آمده. دکتر میشود از خارج آورد اما شهید مطهری، علامه طباطبایی، علامه بهجت، اینها را نمیشود از خارج آورد. از خارج ما کی میتوانیم جوادی آملی بیاوریم، آیتالله حسن زاده بیاوریم. طلبهها یاد بگیرید اگر کسی از فامیلهایتان گفت چرا رفتی طلبه شدی بگویید: اگر یک روزی خدای نکرده دکتر و مهندس کم شد میشود از خارج آورد، اما علمایی که به درد مردم میخورند، آنهایی که به درد مردم نمیخورند را نمیگویم،علمایی که به درد مردم میخورند را نمیشود از خارج آورد.
خدا همه شهدا خصوصا شهید فرشچی را که از شاگردان درجه یک ما بود[غریق رحمت بفرماید]
شرح اسماء حضرت زهرا
یک چیز دیگری هم که إنشاءالله یاد بگیرید وقتی که دختر دار شدید این نه تا اسمی که حضرت زهرا دارند إنشاءالله انتخاب کنید و قبل از اینکه بچهتان به دنیا بیاید، اسمش را انتخاب کنید.
از مستحباتی که خانوادهها درقبال فرزندشان انجام نمیدهند
یکی از مستحباتی که معمولا خانوادهها عمل نمیکنند اینست که اسم بچه شان را قبل از به دنیا آمدن نمیگذارند. اگر کسی اسم بچهاش را در زمانی که به دنیا نیامده نگذارد و بعد این بچه سقط بشود، قبل از اینکه به دنیا بیاید. این در قیامت از پدرش شکایت میکند که چرا برای من اسم نگذاشتی من بی اسمم اینجا.
از جنایات صدر اسلام در مورد سادات
حضرت رسول صلوات الله علیه اسم بچهای را که در رحم حضرت زهرا سلام الله علیه بود محسن گذاشته بود. هنوز به دنیا نیامده بود، لذا وقتی سقط شد، بین در و دیوار، بچه از بین رفت و ثلث سیدها را کشتند با این عملشان.
یکی از جنایتها و خیانتهایی که شده در صدر اسلام کشتن ثلث سیدها بوده. سادات حسنی و سادات حسینی هستند اما سادات محسنی… «من قتل نفسا… فکأنّما قتل الناس جمیعا…» یعنی یک محسن کشتند، ثلث سیدها را کشتند.
اسمهای حضرت زهرا را اختیار کنید. اگر إنشاء الله خانواده شما در رحمش بچهای دارد، بگید خدایا اگر دختر است یکی از این نه اسمی که میگویم و اگر پسر است؛ علی، حسن، حسین، احمد، محمود… . هوشنگ و رستم که نشد اسم. دختر است اسمش را فاطمه بگذار.
امام صادق(ع) به شخصی فرمودند: اسم دخترت را چه گذاشتی؟ عرض کرد: فاطمه. فرمودند
خدا وقتی بخواهد ، می شود
وقتی نخواهد ، نه
گلی بازیچه ی طوفان غارتگر نخواهد شد
خدا وقتی بخواهد
غیر ممکن می شود ممکن؛
ولی وقتی نخواهد واقعا دیگر نخواهد شد
#مریم_سقلاطونی
نامه ی اعمالم فردا در دست توست
آبروی یک شیعه در دست توست
کاش وقت خواندن خنده آید بر لبت
اخم گشایی و شاد شود روحِ دلت
برای تعجیل در ظهور و سلامتی مهدی موعود (عج) شاید همین یک صلوات تو کافی باشد آن را دریغ نکن!
روزے با #پدر مےخواستيم برويم به يڪ مجلس مهم.
وقتے آمدند بيرون خانه، ديدم بدون عبا هستند!????
گفتم عبايتان كجاستــ؟!
گفتند مادرتان خوابيده بود و عبا را رويشان ڪشیده بودم!
به ايشان گفتم : ولے بدون عبارفتن آبروريزے است!!
ايشان گفتند:
اگر آبروے من در گروے آن عباستــ و برداشتن آن عبا هم به بهاے از خوابــ پريدن مادرتان استــ، نه آن عبا را مےخواهم نه آن #آبرو را … ????
#آیت_الله_فاطمی_نیا
دائم به کودکت می گویی :
میخ نکوب ،
روی دیوارها نقاشی نکش …
و مراقب خانه باش
اما اینهمه مراقبت برای چیست ؟!
چون خانه مال تو نیست مال صاحبخانه ست …
چون این خانه دست تو امانت است …
خانه ی دلت چطور !؟
خانه ی دل تمامش مال خداست ؛
در خانه ی خدا نقش گناه کشیدن و میخ گناه کوبیدن ممنوع . . . !
خانه ی دلت همیشه آباد …
پیام حضرت امام خمینی(ره) به ملت به مناسبت فرار شاه
????شما ملت شجاع و ثابت قدم به ملت های مظلوم ثابت کردید که با فداکاری و استقامت می توان بر مشکلات هر چه باشد غلبه کرد و به مقصد هر چه دشوار باشد رسید.
????گرچه این ستمگر با دست آغشته به خون جوانان ما و جیب انباشته از ذخایر ملت از دست ما گریخت ولی به خواست خداوند متعال به زودی به محاکمه کشیده خواهد شد و انتقام مستضعفین از او گرفته خواهد شد لکن قطع دست ستمکار از ادامه ظلم، به دست ستمدیدگان فوری است.
????او رفت و به هم پیمان خود اسرائیل دشمن سرسخت اسلام و مسلمین پیوست و جرائم و آشفتگی هائی را به جای گذاشت که ترمیم آن جز به تایید خداوند متعال و همت همه طبقات ملت و فداکاری اقشار کاردان و روشنفکر میسر نخواهد شد.
#امام_سید_روح_الله_موسوی_خمینی
????صحیفه نور، جلد ۴، ص ۲۳۷
کلُ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوکمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیرِ فِتْنَةً وَ إِلَینا تُرْجَعُونَ
هر نفسی چشنده مرگ است و ما شما را با مبتلا کردن به بدی ها و خوبی ها آزمایش می کنیم و به سوی ما باز گردانده می شوید.
پیامها ????
1- سنّت الهی بر جاوید نبودن انسان در این جهان است. م
2- اگر بنا باشد انسانی در دنیا همواره زنده بماند، آن شخص، پیامبر صلی الله علیه و آله خواهد بود.
3- گرچه خیر و شر، هر دو ابزار آزمایش اند، ولی آزمایش با تلخی ها مناسب تر است.
منبع: تفسیر نور، ج 5، ص448
سوره انبیاء، آیه 35
پاک شدن گناهان
????یکی دیگر از آثار نماز شب پاکی روح از آلودگی گناه میباشد.
????در جلد سوم کافی صفحه ۲۶۶ در ذیل آیهی شریفهی «إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ»(سورهی هود، آیهی ۱۱۴) حضرت میفرمایند:
????«صلوة المؤمن باللّیل تذهب بما عمل من ذنبٍ بالنّهار»؛
یعنی انسانی که سحرخیز باشد و نماز شب بخواند، آن گناهانی که در روز انجام داده پاک میشود.
نورُ الوجه
????یکی دیگر از آثار نافلهی شب «نورُ الوجه» است؛ یعنی چهرهی انسان نورانی میشود.
????این روایت را هم مرحوم شیخ طوسی در کتاب تهذیب جلد دوم در صفحهی ۱۱۹ آورده است. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرمایند:
????«من صلّی باللّیل حَسُنَ وجهه بالنّهار»؛
کسی که در شب نماز بخواند، چهرهاش در روز نورانی میشود.
????البته این نورانیّت، نورانیّتی نیست که با چشم ظاهر قابل دیدن باشد. ممکن است کسی از نظر ظاهر زیبا نباشد ولی آن نور را داشته باشد.
????این طبیعی است که وقتی گناه پاک شد و انسان از آلودگی آن گناه پاک شد، نورانی میشود.
???? آیتالله محمد محمدی ریشهری، رئیس دانشگاه قرآن و حدیث و تولیت حرم حضرت عبدالعظیم علیهالسلام.
مهندس , با اشتها و ولع مشغول غذا خوردن بود ومدام از ماهی کباب شده تعریف می کرد,که ناگهان مثل اسپند روی آتش از جا پرید , قاشق را کنار گذاشت ,و با سرعت از میز غذا دور شد. با تعجب و نگرانی پرسیدم: چی شد ؟!! شما که دوست داشتید, میل بفرمائید . گفت :نه دیگه, من رژیم دارم. دیدم این غذا خیلی خوشمزه اس و نمی تونم دل بکنم , تصمیم گرفتم کات کنم .
مدتی گذشت واین برخورد چکشی و سریع برای من تداعی کننده ی دو آیه ی قرآن شد.
«ففروا الی الله» ذاریات : 50
به سوی خدا فرار کنید.
«وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ»آل عمران : 133
بشتابید , سرعت بگیرید به سوی بخشایش خداوند .
در هر دو صورت !! اگر خود را در یک برنامه ی رژیم گونه فرض کنیم , این برش های ناگهانی و تصمیم گیری های قاطعانه و سرکوبگرانه , به جای دست دست کردن و امروز و فردا کردن,برخورد خوبی با تمایلات و تنبلی ها و راحت طلبی هاست .
مثلا, کسی که به مال دنیا به شدت وابسته شده ,علیه این تمایل, جسورانه با وقف کردن قیام کند .
#تسویف
علامه حلّی، از علمای شیعه قرن هشتم قمری ودر شهر حله به دنیا آمد.او قبل از رسیدن به سن بلوغ به درجه اجتهاد نایل میشود .علامه نخستین کسی بود که به علت فضل و دانش بسیارش با لقب آیت الله خوانده شد.
علامه وقتی وارد ایران شد در مجلسی به مناظره با دانشمندان مذاهب فقهی چهارگانه اهل سنت از جمله خواجه نظام الدین عبدالملک مراغهای پرداخت. وی در این مناظره توانست ولایت و امامت علی(ع) و حقانیت مذهب شیعه را نزد پادشاه به اثبات برساند. این اتفاق باعث شد پادشاه مذهب شیعه را برگزیند و نام خود را از الجایتو به سلطان محمد خدابنده تغییر دهد و تشیع را در ایران رواج دهد.
خوانساری، روضات الجنات، ج۲، ص ۲۷۹ و۲۸۰ #علامه_حلی
امام صادق عليه السلام:
صِلَةُ الْأَرْحَامِ تُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ تُسَمِّحُ الْكَفَّ وَ تُطَيِّبُ النَّفْسَ وَ تَزِيدُ فِي الرِّزْقِ وَ تُنْسِئُ فِي الْأَجَلِ.
صله رحم، انسان را خوش اخلاق، با سخاوت و پاكيزه جان مى نمايد و روزى را زياد مى كند و مرگ را به تأخير مى اندازد.
كافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 151، ح 6
پاسخ: چنانکه گفته شد، يکى از علايم حتمى ظهور امام زمان (عجل الله فرجه) شنيدن نداى آسمانى است. اما اينکه اين ندا چيست وچگونه شنيده مى شود مطلبى است که پاسخش را در روايات اهل بيت عليهم السلام جستجو مى نماييم.
امام صادق (عليه السلام) در جواب به اين سؤال که صداى آسمانى چگونه شنيده مى شود؟
فرمود: (اول روز، گوينده اى از آسمان صدا مى زند، به طورى که تمامى مردم با زبانهاى مختلف خود آن را مى شنوند، ومى گويند: آگاه باشيد! که حق در پيروى از على (عليه السلام) وشيعيان اوست؛ آنگاه شيطان در آخر همان روز، از زمين صدا مى زند: آگاه باشيد! که حق در پيروى از عثمان وپيروان اوست. در آن هنگام است که اهل باطل دچار ترديد مى شوند). (1)
واز رواياتى استفاده مى شود که اين صداى آسمانى که مردم را دعوت پيروى از حق مى کند، ندا وصداى حضرت جبرئيل است، چنانکه محمد بن مسلم روايت مى کند: (گوينده اى از آسمان، قائم را به نام صدا مى زند، به طورى که مردم شرق وغرب آن را مى شنوند واز وحشت آن، هر کس خوابيده، بيدار شده مى ايستد، وهر کس ايستاده روى زمين مى نشيند، وهر کس نشسته برمى خيزد؛ وآن (صداى جبرئيل امين) است). (2)
پي نوشته ها :
(1) کتاب الغيبه، شيخ طوسى، ص 266.
(2) کتاب الغيبه، شيخ طوسى، ص 274.
پاسخ: چنانکه گفته شد، يکى از علايم حتمى ظهور امام زمان (عجل الله فرجه) شنيدن نداى آسمانى است. اما اينکه اين ندا چيست وچگونه شنيده مى شود مطلبى است که پاسخش را در روايات اهل بيت عليهم السلام جستجو مى نماييم.
امام صادق (عليه السلام) در جواب به اين سؤال که صداى آسمانى چگونه شنيده مى شود؟
فرمود: (اول روز، گوينده اى از آسمان صدا مى زند، به طورى که تمامى مردم با زبانهاى مختلف خود آن را مى شنوند، ومى گويند: آگاه باشيد! که حق در پيروى از على (عليه السلام) وشيعيان اوست؛ آنگاه شيطان در آخر همان روز، از زمين صدا مى زند: آگاه باشيد! که حق در پيروى از عثمان وپيروان اوست. در آن هنگام است که اهل باطل دچار ترديد مى شوند). (1)
واز رواياتى استفاده مى شود که اين صداى آسمانى که مردم را دعوت پيروى از حق مى کند، ندا وصداى حضرت جبرئيل است، چنانکه محمد بن مسلم روايت مى کند: (گوينده اى از آسمان، قائم را به نام صدا مى زند، به طورى که مردم شرق وغرب آن را مى شنوند واز وحشت آن، هر کس خوابيده، بيدار شده مى ايستد، وهر کس ايستاده روى زمين مى نشيند، وهر کس نشسته برمى خيزد؛ وآن (صداى جبرئيل امين) است). (2)
پي نوشته ها :
(1) کتاب الغيبه، شيخ طوسى، ص 266.
(2) کتاب الغيبه، شيخ طوسى، ص 274.
وقتی موسی علیه السلام مشغول مناجات بود، ابلیس نزدیک او آمد. فرشته ای نزد ابلیس آمد و گفت: «در این حال از پیغمبر چه می خواهی؟»
ابلیس گفت: «امیدوارم او را فریب دهم.»
جایی که شیطان طمع دارد که پیامبر اولوالعزمی را فریب دهد، باید بسیار هشیار باشیم که ما را فریب ندهد.
منبع: پندهای جاویدان.
عقده هاي روحي ـ رواني :
عقده هاي روحي ـ رواني يكي ديگر از عوامل بي حجابي زنان در جامعه مي باشد. برخي از انسان ها در زندگي خود به نوعي كمبود عاطفي و شخصيتي دچار مي شوند كه ممكن است از اين موضوع بي اطلاع باشند و سعي دارند از راه هاي مختلف آنها را برطرف كنند و خود را اشباع نمايند.
كمبودهاي عاطفي و شخصيتي مي تواند دلايل متعددي داشته باشد. برخي از اين كمبودها ممكن است در كودكي از طرف والدين ايجاد شود و برخي ديگر مي تواند در نوجواني و جواني از طرف اولياء و مربيان جامعه ايجاد گردد. به هر حال دچار شدن به اين گونه كمبود ها مي تواند عواقب بدي داشته باشد تا جايي كه انسان را تا مرز ورشكستگي دروني و باطني پيش مي برد.
افرادي كه به اين گونه بيماري و عقده ي رواني مبتلا مي شوند، سعي دارند با استفاده از شيوه هاي غير عاقلانه و غير منطقي آن را جبران كنند و در ميان مردم جايگاهي براي خود دست و پا كنند؛ چرا كه انسان دوست دارد همواره در ميان مردم از جايگاه ويژه اي برخوردار باشد و براي نيل به اين هدف از دو راه استفاده مي كند:
1ـ از راه هاي درست و منطقي همچون تحصيل علم، ايمان، تقوا، فضائل اخلاقي و مكارم انساني.
2ـ از راه هاي نادرست.
از امام باقر عليه السلام روايت است که: خداوند متعال فرمود:
لَأُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعیَّة ٍ فى الأِسلامِ دانَتْ بِوِلایَةِ کُلِّ اِمامٍ جائِرٍ لَیْسَ مِنَ اللّهِ، وَ اِنْ کانَتِ الرَّعِیَّةُ فى أَعْمالِها بَرَّةً تَقیَّةً وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ کُلِّ رَعیَّةٍ فِىالأِسلامِ دانَتْ بِوِلایَةِ کُلِّ اِمامٍ عادلٍ مِنَ اللّهِ وَ اِنْ کانَتِ الرَّعِیَّةُ فى أَنْفُسِها ظالِمَةً مُسیئَةً؛
در اسلام، هر جمعیت و مردمى را که تن به ولایت و رهبرى هر پیشواى ستمگرى بدهند که از سوى خداوند نیست، حتما عذاب خواهم کرد، هرچند آن مردم در کارهاى خودشان نیکوکار و اهل تقوا باشند و حتما عفو و گذشت خواهم کرد از هر گروهى در اسلام ، که ولایت و رهبرى هر پیشواى دادگرى را که از سوى خداست، بپذیرند و گردن نهند ، هرچند آن مردم در (کارهاى) خودشان ستمگر و بدکار باشند.
اصول کافى ، ج 1، ص 376.
امام جواد عليه السّلام فرمودند:
اَلمُؤمِنُ یحتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوفیقٍ مِنَ اللّه ِ وَواعِظٍ مِن نَفسِهِ وَقَبُولٍ مِمَّن ینصَحُهُ؛
مؤمن نیازمند سه چیز است: توفیقى از پروردگار، پند دهنده اى از درون خویش و پذیرش از نصیحت کنندگان.
بحارالأنوار، ج 78، ص 358، ح 1
????????????????????????????????????
دلایل ازدواج امام زمان عج:
برای اثبات متأهل بودن امام عصر عج می توان به آیات و روایاتی استناد کرد که ازدواج را مستحب و مجردی و ترک ازدواج را در هر شرایطی مکروه می دانند؛از جمله:
الف. (فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَآءِ)
ب.(وَأَنكِحُواْ الاَْيَـمَى مِنكُمْ وَالصَّــلِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَآءكُمْ )
ج. رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) ازدواج را سنّت خود مي داند و در حديثى ديگر مي فرمايد: هر كسى از آن اعراض كند از من نيست.
د.امام صادق(عليه السلام) مي فرمايد: «دو ركعت نماز كسى كه ازدواج كرده با فضيلتتر است از هفتاد ركعت نماز كسى كه بدون همسر است»
ه.همچنین رسول اکرم(صلّى اللّٰه عليه و آله)در مورد کراهت عزوبت فرمودند: رذال موتاكم العزّاب؛پست ترین اموات شما مجردها هستند.
از آیات و روایات فوق که استحباب ازدواج و کراهت عزوبت را بدون قید و به صورت مطلق بیان نموده اند ،احکام کلی زیر استنباط می شود؛
1. ازدواج مستحب شرعى است، خواه نياز و اشتیاق به ازدواج در شخص وجود داشته باشد و خواه وجود نداشته باشد؛ خواه در قالب ازدواج دائم صورت پذیرد و خواه موقّت.
2. استحباب ازدواج شامل تمام عمر انسان مي شود، بنابراین با یک بار ازدواج برای یک برهه از مدت زمان عمر،عمل به استحباب محقق نمی شود همچنان که کراهت عزوبت حتی شامل زمان اندکی از دوران زندگی( که در آن انسان واجد شرایط ازدواج است) نیز می شود.
3. تعدّد همسر نيز مستحب شرعى است.
بدیهی است که شأن و جایگاه امام معصوم به عنوان الگوی مردم اقتضا می کند که قبل از دیگران ،خود مقید به اطاعت از اوامر وجوبی و استحبابی شرع باشد.
در نتیجه می توان ادعا کرد که امام عصر عج به همه ی مستحبات از جمله موارد فوق در مورد ازدواج عمل می نماید.
????????????????????????????????????????
فرزندان و نواده ها برای دیدار بزرگان خانواده بی قرارند. شب یلدا صدای پای «یلدا» آرام آرام به گوش می رسد، پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها خانه را برای استقبال از فرزندان می آرایند و فرزندان و نواده ها نیز از آن سوی برای دیدار بزرگان خانواده بی قرارند. مغازه های آجیل و میوه فروشی جنب و جوشی خاص دارد. هندوانه و انار است که روی دست می برند و سینی های مملو از هدایا که بنا به سنت کهن «شب چله ای» برایبهترین ها فرستاده می شود.
با نزدیکشدن به شب یلدا، شنیدن خاطرات مادربزرگ ها از بزرگترین شب سال، همیشه جذابیتهای خاص خودش را داشته و دارد. امروز همیشه در شنیدن خاطرات، سخن از سالهای دور به میان میآید. 50 سال قبل، 30 سال قبل یا حداقل 20 سال قبل اما در متن زیر علاوه بر سیری در خاطرات 20 تا 50 ساله برخی خاطرات به زمانهای خیلی نزدیک تعلق دارند. وجود این خاطرات یک چیز را یادآوری میکند؛ اینکه این رسم هنوز که هنوز است، در میان مردم برقرار است و هر سال باعث زایش خاطراتی جدیدمیشود. امسال شب یلدا را با خاطرات دور و نزدیک به شب پرستاره خاطرهها تبدیل کنید.
یَلدا یا شب چلّه یکی از کهنترین جشنهای ایرانی است. در این جشن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیمکرهٔ شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته میشود. یلدا به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) گفته میشود. خانوادههای ایرانی در شب یلدا، معمولاً شامی فاخر و همچنین انواع میوهها و رایجتر از همه هندوانه را مهیا و دور هم صرف میکنند. پس از صرف تناولات، قصهگویی بزرگان خانواده برای دیگر اعضای فامیل و همچنین فالگیری با دیوان حافظ رایج است.
شب یلدا، نخستین شب زمستان و طولانی ترین شب سال است که ایرانی ها طی رسوم کهن خود، به دور یکدیگر جمع می شوند و ضمن دید و بازدید، خوراکی های خاصی مانند هندوانه، انار، آجیل و… را مصرف می کنند. در این شب، جوانان پای صحبت ها و قصه های بزرگسالان می نشینند و از لابه لای داستان ها و قصه هایی که از زبان این گنج های زندگی می شنوند، عبرت ها و درس های بی شماری برای خود می اندوزند. از جمله رسوم بسیار زیبا و پسندیده ایرانی در این شب که در اسلام نیز بسیار به آن سفارش شده، عیادت از سالمندان و بیماران است. ملاقات با خویشاوندان و دوستان و رسیدگی به احوال نیازمندان، به ویژه نیازمندان خویشاوند، از جمله آداب پسندیده و نیکویی است که در پرتو دستورات جامع و کامل اسلام، مردمان شریف ایرانی در شب یلدا و دیگر شب های طولانی و بلند زمستان به آن اهتمام می ورزند.
شب یلدا با شعر و شاعری
یلدا همواره در ایران پاسداشته شده است. با این که امروزه تعدادی از مولفه های ویژه این رسم کهن چون گرد کرسی نشستن و شاهنامه خواندن رو به فراموشی گذارده اما هنوز هر ایرانی می کوشد بارقه های اصلی این آیین را حفظ کند. امشب شب یلدا است و «حافظ» میهمان تمام خانه های ایرانی. شان نزول یلدا دی ماه، در ایران کهن، چهار جشن، در بر داشت. نخستین روز دی ماه و روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم، سه روزی که نام ماه و نام روز یکی بود.
آخرین شب پاییز
بنابر گاه شماری کهن هر یک از سی روز ماه، نامی ویژه دارد، که نام فرشتگان است. نام دوازده ماه سال نیز در میان آنهاست. در هر ماه روزی را که نام روز با نام ماه یکی باشد، جشن می گیرند، و در این سی روز ماه، سه روز آن «دی» نام دارد و هر سه روز را در گذشته جشن می گرفتند. امروز از این چهار جشن تنها شب نخستین روز دی ماه، یا شب یلدا را جشن می گیرند، یعنی آخرین شب پاییز، نخستین شب زمستان، پایان قوس، آغاز جدی و درازترین شب سال.
معنای یلدا
واژه یلدا سریانی و به معنی ولادت است. ولادت خورشید (مهر، میترا) و رومیان آن را «ناتالیس انویکتوس» یعنی روز «تولد مهر شکست ناپذیر» نامند. زایش خورشید و آغاز دی را، آیین ها و فرهنگ های بسیاری از سرزمین های کهن آغاز سال قرار دادند، به شگون روزی که خورشید از چنگ شب های اهریمنی نجات می یافت و روزی مقدس برای مهرپرستان بود. در لغت نامه دهخدا درباره این سنت کهن چنین آمده است: «یلدا لغت سریانی است به معنی میلاد عربی» و چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق می کرده اند، از این رو، بدین نام نامیده اند. باید توجه داشت که جشن میلاد مسیح که در 25 دسامبر تثبیت شده، طبق تحقیق، در اصل جشن ظهور میترا بوده که مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد عیسی قرار دادند.
یلدا بلندترین شب سال
یلدا اول زمستان و شب آخر پاییز است که درازترین شب های سال است، و در آن شب، یا نزدیک بدان، آفتاب به برج جدی تحویل می کند و قدما آن را سخت شوم و نامبارک می انگاشتند. در بیشتر نقاط ایران در این شب مراسمی انجام می شود، شاعران زلف یار و همچنین روز هجران را از حیث سیاهی و درازی بدان تشبیه کنند و از شعرهای برخی از شاعران مانند سنائی، معزی، خاقانی و سیف اسفرنگی، رابطه بین مسیح و یلدا ادراک می شود. یلدا برابر با شب اول جدی و شب هفتم دی ماه جلالی و شب بیست و یکم دسامبر فرانسوی است.» آیین و جشن شب یلدا یا شب چله بزرگ تا به امروز در تمامی سرزمین کهنسال ایران و در بین همه قشرها و خانوارها برگزار می شود. یلدا را همچنین می توان جشن و گردهمایی خانوادگی دانست. در شب یلدا خویشاوندان نزدیک در خانه بزرگ خانواده گرد می آیند.
دور همی به همراه صفا و صمیمیت خانوادگی
به بیانی دیگر، در سرمای آغازین زمستان، دور کرسی نشستن و تا نیمه شب میوه و آجیل و غذا خوردن و به فال حافظ گوش کردن از ویژگی های شب یلدا است. برگزاری مراسم یلدا، اگر بتوان نام جشن بر آن نهاد، آیینی خانوادگی است و گردهمایی ها به خویشاوندان و دوستان نزدیک محدود می شود. در کتاب ها و سندهای تاریخی به برگزاری مراسم شب یلدا اشاره ای نشده است. ابوریحان بیرونی از جشن روز اول دی ماه که آن را خرم روز نامند، در دستگاه حکومتی و پادشاهی یاد می کند. نامی از شب یلدا در میان نیست که می توان دلیل آن را خانوادگی و همگانی و غیر رسمی بودن جشن یلدا دانست. خوراکی های یلدا انار در همه جشن ها و آیین ها، در جامعه های ابتدایی یا متمدن، خوردن و آشامیدن بخشی از مشغولیت ها و سرگرمی های جمع را تشکیل می دهد.
خوردنی های شب یلدا
برای شب یلدا، خوراک ویژه ای نمی شناسیم و تهیه شام بستگی به وضع اقتصادی و روند تغذیه خانواده دارد. خوردنی های ویژه شب یلدا، میوه های فصل تابستان چون، خربزه، هندوانه، انگور، انار، سیب، خیار، به و مانند آن است. میوه هایی که می بایستی در این شب تمامی آنها (به جز سیب و به) خورده شود و چیزی برای فردا، یعنی فردای زمستان باقی نماند. میوه هایی را که شب یلدا بر آن می گذشت، نمی خوردند. آجیل و شب چره، که شامل دانه هایی چون گندم و نخود برشته، تخمه هندوانه و کدو، بادام، پسته، فندق، کشمش، انجیر و توت خشک است، در بسیاری از شب نشینی ها، مهمانی ها و گردش ها فراموش نمی شد. ولی در شب یلدا می بایست و می باید بر سر سفره باشد.
شب یلدا و انواع فال ها
فال حافظ و شاهنامه خوانی یکی دیگر از رسم های شب یلدا، «فال حافظ گرفتن» است اگر رسم ها و آیین های دیگر یلدا را میراثی از فرهنگ چند هزار ساله بدانیم ولی فال حافظ گرفتن در شب یلدا و نیز در «تیرماه سیزه شو» (جشن تیرگان در مازندران) _ در سده های اخیر به رسم های شب یلدا افزوده شده است. شاهنامه خوانی و قصه گویی پدربزرگ و مادربزرگ دور کرسی برای کوچکترها نیز از آیین های یلدا است که خاطرات شیرینی برای بزرگسالی آنها فراهم می آورد. جعفر شهری در «طهران قدیم» می نویسد: «زمستان دو چله به اسم چله بزرگه و چله کوچکه داشت که چله بزرگه از اول دی تا دهم بهمن بود که زمین نفس دزده کشیده، تک (حدّت) سرما می شکست و از آن به بعد، تا آخر بهمن که چله کوچک بوده می گفتند کاری که چله بزرگه نکرده چله کوچکه می کند و چله کوچکه گفته اگر پشتم به بهار نبود بچه را در قنداق خشک می کردم و تقریبا به همین صورت هم بود و هرگز سرمای چله بزرگه به پای سرمای چله کوچکه نمی رسید و با تمام شدن چله کوچکه هم بود که فقرا می گفتند زمستان تمام شد و روسیاهی به ذغال ماند و غم سرما و عدم استطاعت تهیه خاکه ذغال را فراموش می کردند که پشتش به بهار می باشد.
شب یلدا و صله ارحام با خویشاوندان
شب اول چله بزرگ یا شب یلدا که «بلندترین شب سال» بود هر دسته از خویشان و بستگان و همسایه ها در برنامه دورهمی حضور به هم می رساندند. شب یلدا بهانه ای برای دید و بازدید از خویشان و اقوام بود. اقوام و خویشان و بزرگ ترها و کوچک ترها در برنامه شب نشینی در کنار سفره ای رنگین از آجیل و شیرینی و میوه و مخصوصا هندوانه و انار و خربزه به همراه شور و نشاط و شب زنده داری و گرفتن فال حافظ به تماشا می نشستند. و در این شب بود که می گفتند با خوردنی های سفره شب یلدا، مثل خوراکی های پای سفره هفت سین طبیعت گرم را می توانند سرد و طبیعت سرد خود را گرم بکنند.
هر کس به هر بهانه ای می خورد…
به این صورت که اگر از گرمی مزاج رنج می برند هندوانه و انار و اگر از سردی ناراحت می شوند توت و کشمش و خرما و مثل آن بخورند و تا سحر آن که گفت و شنید و بگو و بخند می کردند. بگو و بخند و دور هم جمع شدنی که مربوط به شب یلدا و مثل آن نبوده، از هر فرصت و بهانه برای به وجود آوردن آن استفاده می کردند. بعد از آن اهمن و بهمن و پس از آن سرما پیر زن بود که سه دهه اسفند را در بر می گرفت. اهمن و بهمن که دو برادر زمستان بودند و می گفتند «اهمن و بهمن، عهده همه با من» یعنی هر کاری که زمستان و چله های آن نکرده اند ما کرده و تلافی همه را ما در می آوریم، و سرما پیر زن هم آن بود که می گفتند در زمان حضرت رسول (ص) پیر زنی شتری داشت که مست شده بود و نزد حضرت شکایت می برد که زمستان تمام شد و شتر من مست، یعنی فهل گیر یا فهل ده نشده است و حضرت دعا فرموده ده روز به زمستان اضافه شده سرمای آن برگشت می کند، و سرمای دیگری هم به مدت ده روز از اول نوروز تا دهم آن بود که آن را هم سرما گل سرخ می گفتند.»
فرهنگ ایرانی و شب یلدا
آیین های مخصوصی قوم های ایرانی در یلدا به دلیل پهناوری ایران و رواج خرده فرهنگ های گونه گون در این گستره پهناور گاهی به آدابی بر می خوریم که فقط ویژه یک منطقه خاصند. مثلا در گیلان «آوکونوس» میوه ای است که حتما در شب چله مصرف می شود و روش تهیه آن هم به این شرح است که در فصل پاییز ازگیل خام (چند روز مانده به ریختن و رسیدن کامل) را در خمره می ریزند، خمره را پر از آب می کنند و کمی نمک هم به آن می افزایند و در خم را می بندند و در گوشه ای خارج از هوای گرم اطاق می گذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی، پخته و آبدار و خوشمزه می شود.
هفت شهر عشق تا هفت اقلیم
آوکونوس ازگیل در اغلب خانه های گیلان تا بهار آینده پیدا می شود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون می آورند و آن را با گلپر و نمک در سینه کش آفتاب می خورند. در تبریز نیز در موسم یلدا «عاشیق ها» می نوازند. عاشیق ها خنیاگران محلی هستند که اشعار و موسیقی آنها برگرفته از موسیقی مردمی است، آنها در حین اجرای برنامه، داستان می خوانند، فی البداهه شعر می سرایند و ساز می زنند. قصه هایی که عاشیق ها در شب یلدا می گویند ریشه در افسانه های کهن ایرانی دارد. قصه های قهرمانی مثل «کوراوغلو» و قصه های مهر و محبت شبیه «قربانی و پری» از قصه های مشهور عاشیق هاست.
در لرستان مردم در شب چله «گندم شیره» می خورند که گندمی است که در شیره می خیسانند و زردچوبه و نمک را با آن مخلوط می کنند سپس آن را روی ساج برشته می کنند و همراه خلال بادام، گردو، کشمش، سیاه دانه و کنجد مخلوط می کنند و می خورند. یکی دیگر از رسوم زیبای لرها به این شکل بوده که پسران کوچک و نوجوان، شب یلدا بر پشت بام خانه ها می رفتند و کیسه ای را به همراه طنابی از سوراخ دودکش خانه ها به داخل خانه آویزان می کرده اند و شعری محلی می خواندند با این مضمون که صاحب خانه، انشاالله خیر به خانه ات ببارد و کدخدای خانه ات نمیرد چیزی بده این پسر کوچک بیاورد.
صاحبخانه از تنقلاتی که برای شب چله تدارک دیده بود، داخل کیسه می گذاشت و گاهی پیش آمده که صاحبخانه برای مزاح، دختر خردسال کوچکش را در کیسه گذاشته و آن پسر کیسه را کشیده بالا و این آشنایی در خیلی از موارد باعث ازدواج در بزرگسالی می شده است. از این گونه آیین های خاص در برگزاری یلدا فراوان می توان شمرد، ایران کشوری با فرهنگی غنی است که مردمانش بنا به ذوق و سلیقه و طبیعت منطقه ای که در آن زیست می کنند هر یک برای برگزاری سنت های کهن آداب خاص خود را دارند.
یادش بخیر آن شب های پر خاطره
تابه حال از خود پرسیدهاید که چرا شیرینی شب یلدای دوران کودکی را هنوز با خود دارید؟ هنوز تک تک داستانهای پدربزرگان و بزرگ فامیل را ازبر هستید؟ داستانهایی که دور کرسی گفته میشد و میوه این محفل تنها هندوانه و سیبی بود که مادربزرگها از تابستان در صندوقچه نگه داشته بودند و آجیلش گردو و قیصیها(زردآلوی پیوندی) خشک مانده از تابستان بود؟ هنوز شیرینی آن در کامها هست، همه اینها ساده بودند و بیپیرایه.
سادهبودن این محفلها دلیل شیرینی و ماندگاری شبهای یلدای سالیان پیش است، اما این سادگی این روزها رنگ باخته است، تجملات به شبهای یلدا هم وارد شده و از این شبها تنها خاطرات گرانی در ذهنها میماند.
شب چله محفلی بود، برای حلقه ای رندانه و باب طنازی که خنده را چهره به چهره در بین کرسی نشینان توزیع می کرد.
صفت خنده رویی ،در این جمع به همه نسبت داده می شد و صورت های سرخ سرما زده با نیم خنده های دندانه دار، بسان انارهای ترک خورده مجمر وسط کرسی بودند.
اما پای تلویزیون که به وسط آمد،قصه ها و متل های مادر بزرگ و شاهنامه خوانی پدر بزرگ کنار کشیدند و صحفه های لامپی، هر کدام به وسع شان،جمع های کرسی نشینی را کاهش دادند.
بعد از تلویزیون ها، سرفه های گاه و بی گاه تلفن همراه هم در وسط حرف بزرگترها دور کرسی افتاد تا صدا به صدا نرسد و بچه ها،به جای شاهنامه به مسیج بازی و پیامک فرستادن بسنده کردند.
حالا نیز برای برخی از جوان ها، تمام شادباش های شب چله تنها به یک پیامک ختم شده است و این جمع بودن ها در چند، کلمه احساسی پیامکی خلاصه می شود،تازه اگر زبان فارسی پاس داشته شده باشد و کلمات،نصف و نیمه به دست مخاطب نرسیده باشد.
بیاد داشته باشید که حتی طولانی ترین شب نیز به خورشید می رسه. همه لحظه های پایانی پاییزتان پر از خش خش آرزوهای قشنگ………
تربيت دختر
پيامبر اسلام (ص) مي فرمايند:
(من كانت ابنه فادّبها و احسن ادبها و علّمها فاحسن تعليمها، فاوسع عليها من نعم الله التي اسبغ عليه كانت له منعه و ستراً من النار) 2
«هر كس دختري داشته باشد و او را نيكو تربيت نمايد و علم بياموزد و از نعمتي كه خدايش ارزاني فرموده براي دختر گشايشي دهد، اين عمل مانع از آتش براي او خواهد بود.»
درود و صلوات خداند و ملائكه و انبياء و مقربان الهي بر آن خانواده اي كه در حفظ حجاب زن و دختر خود دقت داشته و كوشا باشند.
حضرت امام خميني (ره) به مناسبت هاي مختلف در جمع بانوان كشور فرمايشاتي داشته و در مورد دامن مادران كه اولين مكتب و محل تربيت فرزندان مي باشد، تأكيد زيادي كرده اند و مادران را موظف مي دانند كه فرزندان خود را خوب تربيت كنند و در اين وظيفه هيچ گونه كوتاهي را جايز نمي شمارند.
ايشان مي فرمايند:
«مادرها مبدأ خيرات هستند، اگر خداي ناخواسته مادراني باشند كه بچه ها را بد تربيت كنند، مبدأ شرّند.» 3
«شما در اول كه بچه ها در دامن شما بزرگ مي شوند، مسؤول افعال و اعمال آنها هم شما هستيد. همان طور كه اگر يك بچه ي خوب تربيت كنيد، ممكن است كه سعادت يك ملت را همان يك بچه تأمين كند.» 1
2 . آثار الصادقين، ج 27، ص 167.
3 . صحيفه نور، ج 8، ص 162. «دامن مادر بهترين مكتب است براي اولاد.» 2
«دامن مادر بزرگ ترين مدرسه اي است كه بچه در آنجا تربين مي شود.» 3
«اگر از دامن مادر اين تربيت خود شروع شد و مادر، بچه را خوب تربيت كرد و به دبستان تحويل دادش، دبستان هم خوب تربيت كرد و به دبيرستان تحويل داد، آنجا هم همين طور تا دانشگاه يا مدارس علمي ديگر، آنها هم خوب تربيت كردند، يك وقت در يك برهه از زمان مي بينيد كه جوان ها همه خوب از كار در آمده اند و يك مملكت را به طرف خوبي مي كشانند.» 4
«دامن مادرها، دامني است كه انسان از آن بايد درست شود، يعني اولين مرتبه تربيت، تربيت بچه است در دامن مادر. براي اينكه علاقه ي بچه به مادر بيش تر از همه ي علايق هست و هيچ علاقه اي بالاتر از علاقه ي مادر و فرزند نيست. بچه ها از مادر بهتر چيز أخذ مي كنند.» 5
چنانچه ملاحظه مي شود، حضرت امام (ره) تأثير و نقشي كه زن و مادر در تربيت و شكل گيري شخصيت فرزندان دارد را فراتر و موثرتر از ديگر عوامل مي دانند. 1 . همان، ج 6، ص 137.
2 . همان، ص 293.
3 . همان، ج 8، ص 240.
4 . همان، ص 162.
5 . همان، ج 7، ص 76.
نهج البلاغه
خطبه۶۴-تشويق به عمل صالح:
شتافتن به سوي اعمال پسنديده
اي بندگان خدا! از خدا بپرهيزيد. و با اعمال نيكو به استقبال اجل برويد، با چيزها فاني شدني دنيا آنچه كه جاويدان مي ماند خريداري كنيد. از دنيا كوچ كنيد كه براي كوچ دادنتان تلاش مي كنند، آماده مرگ باشيد كه بر شما سايه افكنده است، چون مردمي باشيد كه بر آنها بانگ زدند و بيدار شدند، و دانستند دنيا خانه جاويدان نيست و آن را با آخرت مبادله كردند. خداي سبحان شما را بيهوده نيافريد، و بحال خود وانگذاشت، ميان شما تا بهشت يا دوزخ، فاصله اندكي جز رسيدن مرگ نيست. زندگي كوتاهي كه گذشتن لحظه ها از آن مي كاهد، و مرگ آن را نابود مي كند، سزاوار است كه كوتاه مدت باشد، زندگي كه شب و روز آن را به پيش مي راند بزودي پايان خواهد گرفت، مسافري كه سعادت يا شقاوت همراه مي برد بايد بهترين توشه را با خود بردارد، از اين خانه دنيا زاد و توشه برداريد كه فرداي رستاخيز نگهبانتان باشد. بنده خدا بايد از پروردگار خود بپرهيزد، خود را پند دهد و توبه را پيش فرستد، و بر شهوات غلبه كند، زيرا زمان مرگ پنهان، و آرزوها فريبنده اند، و شيطان، همواره با اوست و گناهان را زينت و جلوه مي دهد تا بر او تسلط يابد، انسان را در انتظار توبه نگه مي دارد كه آن را تاخير اندازد، و تا زمان فرا رسيدن مرگ از آن غفلت نمايد. واي بر غفلت زده اي كه عمرش بر ضد او گواهي دهد، و روزگار او را به شقاوت و پستي كشاند، از خدا مي خواهيم كه ما و شما را برابر نعمتها مغرور نسازد، و هيچ چيزي ما را از اطاعت پروردگار باز ندارد، كه پس از فرا رسيدن مرگ دچار پشيماني و اندوه نگرداند.
امام على عليه السّلام فرمودند:
قولوا عِندَ افتِتاحِ كُلِّ أَمرٍ صَغيرٍ أو عَظيمٍ: بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ؛ أَىْ أَستَعينُ عَلى هذَا الأَمرِ بِاللّه ِ الَّذى لا يَحِقُّ العِبادَةُ لِغَيرِهِ، المُغيثِ إذَ ا استُغيثَ، المُجيبِ إذا دُعىَ، الرَّحمنِ الَّذى يَرحَمُ بِبَسطِ الرِّزقِ عَلَينا، الرَّحيمِ بِنا فى أديانِنا و دُنيانا و آخِرَتِنا، خَفَّفَ عَلَينَا الدِّينَ و جَعَلَهُ سَهلاً خَفيفا، و هُوَ يَرحَمُنا بِتَمييزِنا مِن أعدائِهِ؛
هنگام آغاز هر كار كوچك و بزرگى بسم اللّه الرحمن الرحيم بگوييد. يعنى براى اين كار، از خدا مدد مى جويم. خدايى كه جز او كسى سزاوار پرستش نيست. پناهگاه پناهجو و فريادرس فرياد خواه است. خداوند بخشنده اى كه با گسترش روزى بر ما رحم مى كند، مهربان به ما، در آيين و دنيا و آخرتمان. دين را بر ما آسان و سبك و سهل گرفت. و به ما رحم مى كند با جدا كردن از دشمنانش.
التوحيد، ص 232.
بخشي از بدحجابي يا بي حجابي زنان و دختران مربوط به نوع تربيت آنها در خانواده است. بدون شك تربيت فرزند وظيفه اي سنگين و مسؤوليتي بس بزرگ است كه بر عهده ي پدر و مادر گذارده شده است و آنان نمي توانند از اين مسؤوليت بزرگ شانه خالي كنند.
خانواده اولين و مهم ترين كانون شكل گيري تربيت فرزندان است. در احاديث زيادي كه از ائمه اطهار (ع) بيان شده، تأكيد فراواني بر تربيت فرزندان در كانون گرم خانواده شده است كه به نقل چند مورد از آنها بسنده مي شود.
تربيت در احاديث
امام زين العابدين (ع) مي فرمايند:
(و اعنّي علي تربيتهم و تأديبهم و برّهم) 1
«بار خدايا! مرا در تربيت و ادب فرزندانم ياري و كمك بفرما.»
پيامبر گرامي اسلام (ص) مي فرمايند:
(حقّ الولد علي الوالد… و يحسّن ادبه) 2
«حقّ فرزند بر پدر آن است كه… و در حسن ادب او بكوشد.»
(جاء رجل الي النّبيّ (ص) فقال: يا رسول الله (ص) ما حقّ ابني هذا؟ قال (ص) : تحسّن اسمه و ادبه) 3
«مردي محضر پيامبر اسلام (ص) رسيد و گفت:
يا رسول الله! حق اين پسر بر من چيست؟
پيامبر (ص) فرمودند: نام نيك بر او بگذاري و و را خوب ادب كني.»
و نيز از حضرت رسول اكرم (ص) نقل شده:
(انّه قال: لان يؤدّب احدكم ولده خير له من ان يتصدّق بنصف صاع كلّ يوم) 4
«اگر كسي فرزند خود را ادب كند، بهتر از اين است كه هر روز نيم ساعت صدقه بدهد.»
پيامبر اسلام (ص) به اميرالمؤمنين علي (ع) فرموده اند:
(يا عليّ: لعن الله والدين حملا ولدهما علي عقوقهما) 5
«اي علي! لعنت خداوند بر پدر و مادري كه فرزند خود را بد تربيت كنند و موجبات عاق خود را فراهم نمايند.»
گویا واقعه ای رخ داده است که بادها این گونه پریشانند که رودها این قدر بی تابانه می خروشند، که ابرها ناله کنان می گریند که زمین این قدر احساس غریبی می کند!
گویا واقعه ای رخ داده است که صدای بی تابی و ضجه فرشتگان، در آسمان ها پیچیده، که اندوه و غم، بر در و دیوارها سایه انداخته، که سامرا سر در گریبان حزن فرو برده!
شاید مصیبتی بزرگ، دامن گیر خاک شده است.
آه، ای یازدهمین ستاره درخشان عشق! روشنای حضورت را از آسمان سامرا مگیر؛ تاریکی، افق های پس از تو را تاب نمی آورد.
سایه مهربانی ات را از سر دنیا نگیر؛ دست های یتیمی خاک، تا ابد به جست وجوی وجود بهارانه ات، در به در خواهد شد.
اگرچه سخت می گذرد برایت، اگرچه لحظه هایت سرخند و دلگیر، اگرچه دورت حصاری کشیدند تا فاصله ای باشد بین تو و دنیا، اگرچه دست های «معتمد»ها، تو را پنهان کردند از چشم ها؛ تنها از ترس حقیقت محضی که از خانه تو برخواهد خواست تا عدالت را در زمین فراگیر کند، کسی که پاره تن تو بود و وارث بعد از تو! سایه ات را از سرِ زمین مگیر!
رفت و فردا را به موعود(عج) سپرد
امام، دل به فردایی سپـرده است که موعودش علیه السلام ، حقیقت دین را فریاد زند. می رود و دنیا را با همه فرازها و نشیب هایش، با همه پستی ها و بلندی هایش به او می سپارد. به او می سپارد، دردهای نهفته ای را که جز در و دیوارهای اتاق کوچکش در سامرا، احدی تاب گفتنش را نداشت.
اسارت و سکوت حسنی علیه السلام باز هم در قصه حماسی او رقم خورده است. باشد تا خروش و فریاد حسینی اش، نصیب فرزندش مهدی(عج) شود.
فرمایشات گوهربار حضرت امام حسن عسگری(ع)
هرکس خوبی و خیری بیفشاند، خوشی و سعادت درو می کند، و هرکس بدی و شرّی افشاند، ندامت و پشیمانی درو می کند.
هیچ چیز برتر از این دو خصلت نیست: ایمان به خدا و سود رساندن به برادران.
از جمله گرفتاریهای سخت، همسایه ای است که چون خوبی یا کار نیکی ببیند آن را پنهان سازد و چون بدی بیند آن را افشا نماید.
از نشانه های فروتنی: سلام کردن به همه، و نشستن در پایین مجلس است.
خشم کلید هر شرّی است.
چه زشت است برای مؤمن؛ تمایل به چیزی که مایه خواری اوست.
عابدترین مردم کسی است که واجبات را انجام دهد.
زاهدترین مردم کسی است که از حرام دوری کند.
هیچ کس را به گونه ای احترام مکن که موجب زحمت او شود.
شهادت، عشق است. فرزند غایبش را سر سلامت بگویید و باران اشکتان را در بی شکیبی انتظار، بهانه سازید!
یکی از مسائل اخلاقی که بایسته است مورد توجه قرار گیرد، پوشش در برابر افراد محرم است. عده ای گمان می کنند که فقط باید در برابر افراد نامحرم حجاب را رعایت کنند؛ درحالی که مسئله حجاب، دامنه ای گسترده دارد و افراد خانواده و محارم را نیز شامل می شود.متأسفانه، این موضوع در برخی خانواده ها اهمیت چندانی ندارد و کمتربه آن پرداخته می شود. پدر و مادر، نباید با شعار معروف«چهاردیواری ـ اختیاری»و به بهانه اینکه همه خانواده، محرم یکدیگرند، هرگونه خواستند، بپوشند و هرچه خواستند، با هم بگویند. چگونگی معاشرت بین تک تک افراد خانواده باید تابع مقررات ویژه ای باشد و مادر و دختر خانواده، از پوشیدن لباس های کوتاه و تنگ و آرایش های زننده خودداری کنند.
1. دعا
نقش دعای والدین در سعادت فرزند، بسیار مهم است؛ چنانکه امام صادق علیه ِالسَّلام
فرمود: سه دعاست که از آستان پروردگار رد نمی شود؛ یکی از آنها، دعای پدر برای فرزندی است که به او نیکی نموده.
امام صادق عليه السّلام فرمودند:
إنّ اللّه تَبارَكَ وَتَعالى خَصَّ رَسولَ اللّه صلى الله عليه و آله بِمَكارِمِ الأخلاقِ ، فَامتَحِنوا أنفُسَكُم فَإن كانَت فيكُم فَاحمَدوا اللّه عَزَّوَجَلَّ وَارغَبوا إلَيهِ فى الزِّيادَةِ مِنها ـ فَذَكَرَها عَشرَةً ـ : اليَقينُ ، والقَناعَةُ ، والصَّبرُ ، والشُّكرُ ، والحِلمُ ، وحُسنُ الخُلقِ ، والسَّخاءُ ، والغَيرَةُ ، والشَّجاعَةُ ، والمُروءَةُ؛
خداى تبارك وتعالى رسول خدا صلى الله عليه و آله را به مكارم اخلاق مخصوص گردانيد. پس شما نيز خود را بيازماييد، اگر اين صفت ها در شما بود خداى عزوجل را سپاس گوييد و از او اين مكارم را بيشتر بخواهيد. ـ سپس آن ده خصلت را برشمردند ـ : يقين، قناعت، صبر، شكر، بردبارى، خوش اخلاقى، سخاوت، غيرت، شجاعت و جوانمردى.
نهج البلاغه، خطبه 91
حاج اسماعیل دولابی(ره)
"هر وقت کسی شما را اذیت کرد و ناراحت شدید، نمی خواهد به کسی بگویید، بلکه (( استغفار ))کنید؛
هم برای خودتان و هم برای کسی که شما را اذیت کرده است.
بگو: بیچاره کار بدی کرده است. اگر فهم داشت نمی کرد. وقتی استغفار می کنی خداوند دوست دارد. قلبت باز می شود.
این قلب یک جوری است که اگر کسی به او خوبی کند، از او تشکر نکند ناراحت می شود. اگر کسی هم اذیتش کرد ناراحت می شود.
در این جا باید استغفار کرد تا قلب انسان باز شود.
آن وقت می بینی که چقدر بزرگ شده ای.
گر دو مرتبه این کار را کردی دیگر غم نمی تواند شما را بگیرد.
چون راهش را بلد هستی .
اگر زنان مسلمان بدانند كه پيامبر بزرگ اسلام زنان بي بند و بار و غير محجّب را اهل جهنم معرفي كرده؛ اين امر مهم را جدّي گرفته و حجاب را رعايت مي كنند.
رسول اكرم حضرت محمد (ع) مي فرمايند:
(صنفان من اهل النّار لم ارهما:…
و نساءكاسيات عاريات، مميلات مائلات، رؤسهنّ كاستمه البخت المائله. لا يدخلن الجنّه، و يا يجدن ريحها، وانّ ريحها ليوجد من مسيره كذا و كذا) 1
«مانند دو گروه از اهل جهنم را نديده بودم (كه يكي از آن دو گروه اينانند): زناني كه لباس هاي نازك (نيمه عريان) مي پوشند، با چهره هاي نپوشيده از روي تكبر شانه هايشان را بجنبانند و سرهاي خود را به وسيله ي موهايشان چون كوهان بلند شترهاي قوي گردن بيارايند.
وارد بهشت نمي گردند و با اينكه بوي از بهشت از مسافت هاي زياد به مشام مي رسد، به مشام آنها نمي رسد.»
1 . ميزان الحكمه، ج 2، ص 259.
بنا بود مصرف «ترس» در انسان این باشد که از همۀ خطرها بترسد و مانند کودکی که به مادر پناه میبرد، به خدا پناه ببرد و سپس با تکیۀ به او از چیزی نترسد، اما هم از خطرات اصلی حیات نترسیدیم و هم هر گاه ترسیدیم به خدا پناه نبردیم؛ حالا از پناه بردن به خدا میترسیم یعنی نمیتوانیم به او توکل کنیم.
(استاد پناهیان)
یکی از چیزهایی که الان متأسفانه در خانواده های مذهبی که داعیه مذهب و دین دارند و بهش اهمیت می دهند، ولی در دین اهمیت ندارد، مسائل مالی است. که بابا به دستور دین عمل کردند و روزی که همسر من آمدند خواستگاری، پدرم گفتند این فرد یک دانشجوی ساده است و هیچ چیزی ندارد، ولی من در او این توان را می بینم که در 10 سال آینده زندگی تو را بسازد و توانایی این را دارد که زندگی تو را آن طوری که دلت می خواهد، برایت بسازد.
یعنی وقتی در آن عرصه بزرگ تر حضور داشته و احساس مسئولیت کرده، خانواده را راحت تر می توان به او سپرد و او انقدر غیرت و مردانگی دارد که از پس خانواده اش برآید. این هم شاخصی بود که برای بابا خیلی مهم بود اینکه فرد بسیجی باشد، اهل جبهه باشد، ایمان و اعتقادش به نظام و انقلاب در حد بالایی باشد که همسر من هم این شرایط را داشت.
نکته دیگر که برایشان مهم بود این بود که همسرم روی پاهای خودش باشد و به واسطه توانمندی های خودش رشد کرده باشد نه به خاطر دستگیری های خانواده یا اطرافیان. این موارد خیلی برای پدرم برجسته بود و در انتخاب همسرم لحاظ کردند.
گفتگوی مهر خانه با مریم صیاد شیرازی
ویژگی های انسان قوی بر اساس روایات :
1-کنترل هوای نفس / من لايحضره الفقيه، ج 4 ،ص 378.
2-مهارخشم به کمک حلم و بردباری/ معجم الفاظ غررالحكم،ص 953.
3-اطاعت از فرمان خدا در ترک معاصی و انجام واجبات /همان ،ص 954.
4- توکل بر خدا که موجب قوت قلب است / همان
5- رسيدن به مقام يقين ؛در معرفت ديني و شناخت خدا/ همان ص 955.
6-برخورداری از قوت فهم و عقل و درايت بيش تر/ همان.
#پرسش_و_پاسخ 18
آيا اين روايت معتبر است؟
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هرکس حلول ماه ربیع الاول را به دیگران مژده دهد، من بهشت را به او مژده خواهم داد.
ما در منابع شيعي حديثي در اين باره پيدا نكرديم.
فقط روايتي در تفسير روح البيان آن هم بدون نقل سند آمده است كه البته در جوامع روايي يافت نشده است و مرحوم ميرزا جواد ملكي تبريزي نيز در المراقبات آن را بيان نموده است، ولي سندي بر اين قول نياورده و به همين دليل نمي توان مورد استناد قطعي قرار گيرد. من بشرنى بخروج الصفر ابشره بالجنة؛ كسي كه مرا به اتمام ماه صفر بشارت دهد او را به بهشت بشارت مي دهم؛ حقى بروسوى اسماعيل، تفسير روح البيان، دار الفكر، بيروت، ج 4، ص 325.
آنچه برای خود می پسندی برای دیگران نیز بپسند .رعایت این قانون طلائی معمولاً باعث میشود ما با مهربانی و دلسوزی، رحمت و سخاوت و خیرخواهی با دیگران رفتار کنیم، و از کارهای بدخواهانه، ظالمانه، فریبگرانه و خیانتآمیز بپرهیزیم.این قاعده , پاد زهر خوبی برای خودخواهی و خودمحوری وتعصب و جانبداری بیجا است. جعفر بن محمد صادق علیه السلام فرمود: تقوای الهی را رعایت کنید و عدالت را اجرا کنید، زیرا شما خودتان از کسانی که عدالت را اجرا نمیکنند عیبجویی میکنید.
بحارالأنوار، ج ۷۲، ص ۳۸
#عدالت #قانون_طلایی
????????????????????????????
نشانه های امامت امام رضا (ع) برای حسین بن عمر ، او حكايت كند:
روزى به همراه پدرم نزد امام كاظم عليه السلام رفتيم و پدرم سؤ ال مطرح كرد كه حضرت آن ها را پاسخ فرمود. پس از گذشت مدّتى از اين جريان ، من با خود گفتم : همان سؤ ال ها را از فرزندش ، حضرت رضا عليه السلام مى پرسم ، چنانچه همانند پدرش پاسخ داد، او نيز امام و حجّت خدا مى باشد.
چون نزد ايشان آمدم و سؤ ال ها را مطرح كردم ، همانند پدرش ، امام كاظم عليه السلام - حتّى بدون تفاوت در يك حرف - پاسخ داد.
و هنگامى كه خواستم از محضرش خداحافظى كنم ، فرمود: هر يك از شيعيان و پيروان ما در اين دنيا به نوعى گرفتار و دچار مشكلات هستند؛ پس اگر صبر و شكيبائى از خود نشان دهند، خداوند متعال پاداش هزار شهيد به آن ها عطا مى نمايد.
و من در اين فكر فرو رفتم كه اين سخن به چه مناسبتى بيان و مطرح شد؛ و با حضرت وداع كردم .
بعد از مدّتى به درد پا مبتلا گشتم و سخت مرا آزار مى داد تا آن كه به حجّ خانه خدا رفتم و امام رضا عليه السلام را ملاقات كردم و از شدّت درد و ناراحتى پا سخن گفتم و تقاضا كردم دعائى را براى شفا و بهبودى آن بخواند؛ و پاى خود را جلوى حضرت دراز كردم ، فرمود: اين پا، ناراحتى ندارد، آن پايت را بياور.
وقتى پاى ديگر خود را دراز كردم ، حضرت دعائى خواند و لحظاتى بعد، به طور كلّى درد و ناراحتى پايم برطرف شد.
بحارالا نوار: ج 49، ص 67، ح 88، اثبات الهداة : ج 3، ص 248، ح 7
#تبیین_امامت
اهل بیت علیهم السلام از سر محبت شان به دنبال قدرت بودند از سر دلسوزی شان برای ما به دنبال قدرت اند و مهمترین ابزارشان برای بدست گرفتن قدرت چیست؟!
بگذارید ابتدا مهمترین ابزار قدرت اولیاء طاغوت را بررسی کنیم .اولیاء طاغوت از سر خودخواهی و خودکامگی شان به دنبال قدرت هستند اما ابزارشان چیست؟ابزارشان ارتباط با صاحبان #ثروت یعنی زر و ارتباط با صاحبان #سلاح یعنی زور و سوم که از همه اینها بدتر است و بیشترین استفاده را از آن میکنند ارتباط با صاحبان #هنر یعنی تزویر است.
اما اولیاء الهی ابزار قدرتشان چیست؟آیه قرآن میفرماید: سوره انفال آیه 62 خدا به انبیاء کمک میکند تا قدرت را بگیرند اما از چه طریق؟ وَإِن يُرِيدُوا أَن يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ ۚ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ؛پیغمبر؛دشمنانت میخواهند تو را زمین بزنند ولی من پشتیبان تو هستم ؛هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ؛ اولا با #امدادهای_غیبی.اولین امداد غیبی نبی اکرم صلی الله علیه واله این بود که خدا در وجود ایشان یک #ابهت و عزتی قرار داد.
دین و انبیاء باید کاری را به عهده بگیرند که کسی غیر از آنها توانایی به عهده گرفتن آن را نداشته باشد؛والا فلسفه ارسال رسل پوچ و عبث خواهد شد.کاری که ما میتوانیم انجام دهیم آنوقت خداوندمتعال به خاطر آن نبی بفرستد،وحی بفرستد، جبرائیل بفرستد،آن کار،کار عبث و بیهوده ای است.
خداوند متعال ارتباط انسان با عالم غیب را در مواقعی برقرار می کند و به شرطی برقرار می کند که انسان بدون آن ارتباط با عالم غیب نتواند در آن مسأله موفق شود.
آیه قرآن میفرماید:هو الذی بعث فی الامیین رسولاً من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و إن کانوا من قبل لفی ظلال مبین، خداوند متعال انبیاء و اهل بیت علیهم السلام را برای کلمه ای به نام #تربیت انسانها فرستاده که تربیت از یک فرآیند دو مرحله ای در این آیه تشکیل شده،#تزکیه و #تعلیم.
این را متوجه باشید مسأله اصلی انبیاء و اهل بیت علیهم السلام تربیت انسان بوده، انسان میتواند تمام عالم را مدیریت کند اما خودش را نمیتواند مدیریت کند،انسان میتواند در تمام موجودات عالم تحول و پیشرفت ایجاد کند اما در خودش نمیتواند تحول و پیشرفت ایجاد کند، نیاز به یک ارتباط با عالم غیب دارد…
اگر در جامعه اسلامی؛نظام تربیت ولایی حاکم شود؛خروجی آن چه انسان هایی خواهد بود؟اوج نظام تربیت و مدیریت ولایی تربیت افرادی مثل عباس بن علی علیهم السلام است.عباس علیه السلام تربیت یافته نظام #ولایتمداری است.
مابادقت درشخصیت حضرت عباس علیه السلام متوجه می شویم نظام تربیت ولایی در پی تربیت چه انسان هایی است؟جواب این سوال در زیارت نامه ایشان که انشاء امام صادق علیه السلام است بیان شده.
در زیارت حضرت عباس علیه السلام می خوانیم اشهدلک بالتسلیم. خصوصیتی که در رأس همه ی فضلیت ها این حضرت قرار دارد و اوج نظام تربیت ولایی است #تسلیم کردن انسان ها در برابر خداست.
اگر کسی میخواهد علت این مسئله که چرا مهمترین راهبرد انبیاء برای تربیت بدست گرفتن صحنه مدیریت است؛باید با معنای دقیق تربیت آشنا باشد.
تربیت یعنی زمینه سازی برای رشد و شکوفایی استعداد های انسان و زمینه سازی برای رشد یک فرآیند دو مرحله ای دارد به نام رفع موانع و ایجاد عامل.
سوال این است که زمینه_تربیت انسان کجاست؟انسان در جامعه زندگی میکند.اگر تربیت یعنی زمینه سازی برای رشد و شکوفایی استعداد؛آن اجتماعی که در آن زندگی میکنیم در اصل آن زمینه تربیت ماست.اگر متولی آن اجتماع #طاغوت باشد آیا در آن جامعه موانع رشد برطرف و عوامل رشد ایجاد میشوند؟!
هرکجا که استکبار مدیریت را به عهده گرفته باشد #استعمار می آید.استکبار ما را برای خودش میخواهند.تفاوت #ولی_خدا و طاغوت در این است که طاغوت کسی است که دعوت به خود میکند و اولیاء الهی کسانی هستند که دعوت به خدا میکنند.
در اعتراضات وال استریت همه مردم دنیا فهمیدند که 99 درصد مردم آمریکا مستعمره 1 درصد مردم آنها هستند؛ وآن یک درصد برای اینکه از لذت های دنیا بهرمند بشوند مقداری هم خوشی به آن 99 درصد میدهند.فرعون زمان های قدیم برای اینکه خوشی ببیند به مردم سختی میداند اما فرعون های این دوره برای خوش بودن به مردم لذت میدهند….
اگر ماخوب به شریعت دین عمل کرده باشیم بایستی به مرحله طریقت دین قدم بگذاریم.طریقت دین همان برنامه ای است که باعث تنظیم باطن و حب و بغض های ما و گرایشات مان میشود.عمل عبادی بعد از اینکه در باطن ما تاثیر گذاشت بایستی به چه چیزی ختم بشود؟
همه اعمال انسان باید ختم به معرفت به توحید بشود.یعنی اگر شما بخواهید بدانید شرکت کردن تان در مجلس عزاداری امام حسین علیه السلام به عنوان یک عمل عبادی با ارزش بر شما اثر گذار بوده یا نه؟! ابتدا باید درون خودتان را بررسی کنید که محبتتان به نماز یا به قرآن زیاد شده یانه؟!
اکثر متدینین از دینداری شان لذت نمیبرند.بلکه رعایت شریعت دین برای آنها سخت و مشکل است.ولی اگر انسان از شریعت به باطن و از باطن به حقیقت دین دست پیدا کند جور دیگری دینداری خواهد کرد.
چه رابطه ای میان ابعاد وجودی انسان و دینداری وجود دارد؟
چگونه دینداری خود را تقویت کنیم و آن لذت ببریم؟
زیباترین تعریفی که از دین میتوان ارائه داد این است که دین؛برنامه سلوک انسانها به لقاء پروردگاراست.دین؛ برنامه ای است که خداوند متعال بعد ازآنی که ما را از خود دور کرد و به عالم دنیا هبوط داد؛بر ما منت نهاد و هدایتش را کامل کرد و برنامه ای جامع و کامل برای ما تدارک دید که با این برنامه به سوی او بازگردیم.
دین اگر بخواهد ما را به خدا برساند مشروط به این است که مطابق با تمام ابعاد وجودی مان باشد.اگر دینداری ما شامل همه ابعاد وجودی مان نباشد،لقاء خداوند محقق نمی شود.
همه علما انسان شناسی متفق اند که انسان از سه لایه وجودی تشکیل شده است. #بینش؛که عمیق ترین لایه وجودی و بخشی از تفکرات و دیدگاه های انسان نسبت به عالم وحوادث آن را تشکیل میدهد. #گرایش؛ تمایلات و نفرت هایی که بعد از شناخت نسبت به چیزی برای ما ایجاد شده است و سومین لایه وجودی انسان #کنش و عمل اوست…
تقرب به اهل بیت علیهم السلام به چه معناست؟
چگونه عاشقانه دینداری کنیم؟
اگر سلسله مراتب این عالم را رعایت نکنیم چه اتفاقی خواهد افتاد؟
وقتی کسی بخواهد درجایی مشغول به کار شود اولین چیزی که به او آموزش میدهندسلسله مراتب تشکیلاتی است.اگر انسان هم سلسله مراتب این عالم راندانددچار مشکل میشود.
اگر این نگاه برای انسان حاصل شد تمام آداب دینی تمام اعمال را رعایت خواهد کردوعاشق دینداری خواهد شد.چرا که همه اعمال ما را به مهدی فاطمه عج نزدیک میکنند.
در زیارت عاشورا میخوانیم یا اباعبدالله انی اتقرب الی الله… تمام؟! نخیر.عنوان تقرب را برای چه کسانی به کار میبرد؟یا ابا عبدالله انی اتقرب الی الله و الی رسوله و الی امیرالمومنین و الی فاطمه الی الحسن و الیک بموالاتک….
شاید برای شما سوال پیش بیاید؟که تقرب به اهل بیت علیهم السلام به چه معناست؟بعضی میگویند ما تا به حال هرچی شنیده ایم تقرب الی الله بوده؟!
آیا امکان دارد بدون تقرب به حسن(ع) به حسین(ع) تقرب پیدا کرد؟امکان داردبدون تقرب به حسن(ع)به فاطمه(س) تقرب پیداکرد؟بدون تقرب به فاطمه(س) میتوان تقرب به علی(ع)پیدا کرد؟وآیاامکان داردبدون تقرب به علی(ع)به رسول خدا(ص) و به خداوندمتعال تقرب پیدا کرد؟
اینها سلسله مراتب عالم هستند.تا این مراتب را طی نکنیم به خداوند متعال تقرب پیدا نمی کنیم.
پیامبر اکرم ص در عمر خود که جز به مجاهده و تلاش و مبارزه در راه توحید نگذشت به دنبال هدفی جز الهی شدن انسانها نبود
همت والای پیامبر اعظم ص این بود که کل بشریت نوای توحید را در جان وروح خود پیاده نموده وزندگی انسانها یک زندگی موحدانه شود . ودراصل تربیت شدن بشر و دوری از شرک با تمام مظاهرش و تشکیل حکومت توسط پیامبر نیز بخاطر همین هدف بود و این غایت انقلاب اسلامی ما نیز هست
حضرت امام خمینی ره بیان زیبایی دارند که این هدف بزرگ را به خوبی ترسیم می کند:
ما میخواهیم دست ظالمها را کوتاه کنیم -انشاءالله- و میخواهیم که قدرتها را سرکوب کنیم و پایشان را از این بلاد مسلمین کوتاه کنیم؛ انشاءالله. همه اینها مقدّمه این است که یک آرامشی در این بلاد پیدا بشود و دنبال این آرامش، یک سیر روحی پیدا بشود، یک هدایت به سوی خدا پیدا بشود. آن چیزی که اساس است سیر الی الله است، توجه به خداست. همه عبادات برای اوست. همه زحمات انبیا از آدم تا خاتم برای این معنا هست که سیر الی الله باشد. شکستن بت نفس که بالاترین بتهاست دنبال او شکستن بتهای دیگر
علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی در کتاب لب الالباب در سیر سلوک (صاحبان عقل)، نقل میکند: حاج امام قلی نخجوانی که استاد معارف مرحوم آقا سید حسین قاضی پدر مرحوم میرزا علی آقا قاضی(ره) بود و در نزد مرحوم آقا سید قریش قزوینی(ره) در اخلاقیات و معارف الهیه مراتب استکمال را طی مینمود، گفت: پس از آن که به سن پیری رسیدم، دیدم با شیطان در بالای کوهی ایستادهایم، من دست خود را بر محاسن گذارده و به او گفتم: مرا سن پیری و کهولت فرا گرفته، اگر ممکن است از من بگذر. شیطان گفت: این طرف را نگاه کن، وقتی نظر کردم درهای بسیار عمیق دیدم که از شدت خوف و ترس عقل انسان مبهوت میماند.
شیطان گفت: در دل من رحم و مروت و مهر و عطوفت قرار نگرفته اگر چنگال من بر تو گیر کند و دستم به تو رسد جای تو در ته این دره خواهد بود که تماشا میکنی و چنان تو را در آن سرنگون کنم که بند از بندت جدا شده و پیکرت قطعه قطعه شود.
حضرتعلی علیه السلام فرمودند: مَنِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ لَمْ یضُرَّهُ شَیطَان، هرکس به خدا متوسل شود، شیطان به او ضرر نمیرساند. (تصنیف غررالحکم ودررالکلم)
خواب معروفی نقل میکنند که در زمان شیخ انصاری یک کسی خواب دید که شیطان در نقطه ای (قضیه مربوط به نجف است) تعداد زیادی افسار همراه خودش دارد، ولی افسارها مختلف است، بعضی از افسارها خیلی شل است، طناب بسیار ضعیفی را به صورت افسار درآورده است، یکی دیگر افسار چرمی، یکی دیگر زنجیری، زنجیرهای مختلف و بعضی از زنجیرها خیلی کلفت است. در میان اینها یک افسار خیلی کلفت و زنجیرقوی بود که خیلی جالب بود. از شیطان پرسید: اینها چیست؟
ـ اینها افسارهایی است که به کله بنیآدم میزنم و آنها را به طرف گناه میکشانم.
آن افسار خیلی کلفت نظر این شخص را جلب کرد، گفت: آن برای کیست؟
ـ این برای آدم خیلی گردن کلفتی است.
ـ کی؟
ـ شیخ انصاری.
ـ چطور؟
ـ اتفاقاً دیشب زدم به کله اش، یک چند قدم آوردم ولی زد آن را پاره کرد.
ـ حالا افسار ماها کجاست؟
ـ شما که افسار نمیخواهید، شما دنبال من هستید! این افسار مال آنهایی است که دنبال من نمیآیند. آن شخص صبح آمد خواب را برای شیخ انصاری نقل کرد.
مثل این که شبی بوده، شیخ خیلی اضطرار پیدا میکند و پولی که بابت سهم امام بوده و فردا بایستی تقسیم میکرده است به عنوان قرض از آن چیزی برمیدارد؛ میآید تا دمِ در، ولی پشیمان میشود، دوباره برمیگردد میگذارد سرجایش.
شیطان که گفته بود زنجیر را زدم به کله اش و او را چند قدم آوردم ولی بعد پاره کرد و رفت، قضیه این بوده است.[شهید مرتضی مطهری،توحید، مجموعه آثار، ج ۴، ص ۳۳۲ و ۳۳۳٫ ]
پس از معمم شدن، برای سفارش لباس رفتیم سراغ مرحوم استاد شیخ رجبعلی خیاط و اولین لباس من را ایشان دوخت.
ایشان به من گفت : آقا می خواهی چه کاره بشوی؟
گفتم می خواهم طلبه شوم.
گفت می خواهی آدم بشوی یا طلبه؟
گفتم من آدم شدن را نمی فهمم یعنی چی؟ می خواهم طلبه شوم.
گفت: اگر آدم بشوی بهتر است تا طلبه.آدم هم می تواند طلبه باشد و هم آدم.
گفتم چگونه می شود آدم شد؟
گفت: هر کاری که می کنی برای خدا بکن. اگر چلوکباب هم می خوری برای خداوند بخور.
گفتم چلوکباب را که نمی شود برای خدا خورد!
گفت: چرا می شود، اگر برای شکم بارگی غذا خوردی، این هوا هوس است اما اگر برای این هدف غذا بخوری که قدرتی بگیری تا خدمت و عبادت کنی، این می شود برای خدا.
به من گفت تا آخر عمرت یادت باشد که هر کاری می کنی برای خدا بکن.
شاید نفس آن مرد که خیاطی اهل دل بود و برخی از علما به ایشان ارادت داشتند، در دل ما اثر کرده باشد و برخی کارهای ما برای خدا باشد.
آیه ی «وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى» پنج مرتبه در قرآن تکرار شده است . گناه هیچ کس به گردن دیگری نیست !
«وِزر» به معنی سنگینی و بار سنگین و نیز به معنای گناه آمده است.چنان که «وزیر» را از این نظر، وزیر می گویند که بار سنگینی از ناحیه امیر، یا مردم بر دوش او گذارده شده است.
بر عکس آنچه معروف است که می گویند: «آتش که گرفت خشک و تر مى سوزد»، هیچ انسانی به جرم گناه دیگری مۆاخذه نمی گردد.به هنگام مجازات قوم لوط، خانواده با ایمانی در میانشان بود و خداوند آنها را نجات داد.
آیات «كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِینَةٌ»(مدثر:38)، «لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اكْتَسَبَتْ»(بقره:286) و «لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ »(نور:11) نیز بیانگر همین قانون هستند.
خداوند در قرآن می گوید: «اگر فرد سنگین بارى، دیگرى را دعوت به حمل گناهانش کند، چیزى از گناه و مسئولیت او را حمل نخواهد کرد، هر چند از نزدیکان و بستگان او باشد» (وَإِن تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلَى حِمْلِهَا لَا یُحْمَلْ مِنْهُ شَیْءٌ وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى)سوره فاطر، آیه
انسان در طول زندگی برای چهار چیز تلاش میکنه:
اسمم بلند باشد
لباسم قشنگ باشد
خانه ام زیبا باشد
سواریم مدل بالا باشد
ولی بعد از مرگش:
اسمش میشه میت
لباسش میشه کفن
خانه اش میشه قبر
و سواریش میشه آمبولانس و تابوت… !!!
ای انسان چه چیزی تورا مغرور کرده!!!
يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ
ای انسان! چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته است؟!
(سوره مبارکه انفطار/ آیه ۶)
نهج البلاغه
خطبه۴۱-وفاداري و نهي از منكر
پرهيز از حيله و نيرنگ :
اي مردم! وفا همراه راستي است، كه سپري محكمتر و نگهدارنده تر از آن سراغ ندارم، آن كس كه از بازگشت خود به قيامت آگاه باشد خيانت و نيرنگ ندارد. اما امروز در محيط و زمانه اي زندگي مي كنيم كه بيشتر مردم حيله و نيرنگ را، زيركي مي پندارند، و افراد جاهل آنان را اهل تدبير مي خوانند. چگونه فكر مي كنند؟ خدا بكشد آنها را؟ چه بسا شخصي تمام پيش آمدهاي آينده را مي داند، و راههاي مكر و حيله را مي شناسد ولي امر و نهي پروردگار مانع اوست، و با اينكه قدرت انجام آن را دارد آن را به روشني رها مي سازد، اما آن كس كه از گناه و مخالفت با دين پروا ندارد از فرصتها براي نيرنگ بازي، استفاده مي كند.
امام باقر عليه السّلام فرمودند:
الصلاة عمود الدين ، مثلها كمثل عمود الفسطاط اذا ثبت العمود ثبتت الاوتاد الاطناب و اذا مال العمود و انكسر لم يثبت وتد و لاطنب ؛
نماز ستون دين است ، مثل نماز همانند عمود و ستون خيمه است كه هرگاه ستون ثابت باشد طنابها و ميخها و پرده آن ثابت است .هنگامى كه ستون آن كج و شكسته شود هيچ كدام از آنها استوار نمى ماند.
بحارالانوار، ج 82، ص 218.ميزان الحكمه ، ج 5، ص 369
ای درس اخلاق مرحوم آیت الله مجتهدی رحمةالله علیه:
شکر نعمت به زبان نیست به صحیح عمل کردن است
این توفیقی است که آدم نعمتهای خدا را به جا مصرف کند. اگر به جا مصرف کند شکر است، نه این که به زبان، الهی شکر میگوید شکر کرده باشد. به نامحرم دارد نگاه میکند و میگوید الهی شکر، این شکر نکرده است دارد گناه میکند. شکر آن است که نعمتهایی را که خدا داده استفاده کنی. گوش داده باید نصیحت بشنوی، موعظه و قرآن بشنوی، حرف خوب بشنوی، با این گوش اگر غیبت شنیدی شکر نکردی بلکه آخر عمر کر میشوی.
اصلا نعمت را میگیرند، نه تنها در آخرت بلکه در دنیا. «إن عذابی لشدید»؛ شکر نعمت نمیکنند، در نتیجه نعمت را میگیرند. خداوند میفرماید: ما به بعضیها ثروت میدهیم ببینیم با این ثروت چه کار میکنند؟ افرادی مراجعه میکنند کمک میخواهند، آیا به آنان کمک میکنند؟ اگر کمک کنند ما این ثروت را زیاد میکنیم و گرنه نعمت را میگیریم. این ثروتمند ورشکست میشود.
شکر نعمت، نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند
هر که شکر نعمت کرده زیاد شده. سعدی میگوید:
هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون بر میآید مفرح ذات. پس در هر نعمتی شکری لازم.
از دست و زبان که برآید کز عهد شکرش به در آید
کسی که خدا را برای خالی بودن سفرهاش شکر میکرد
اولیای خدا در نداری هم شکر میگویند. همین که ما شکر میکنیم، خود این هم شکر دارد. 52 سال قبل خدمت همسر آقای زاهد رفتم. ایشان یکی از اولیای خداست. شب رفت منزل به عیالش گفت شام بیاور. گفت: شام نداریم. گفت: روغن بیاور چراغ روشن کنیم. عیالش گفت: نداریم. حاج خانم زاهد میگوید خوشترین شبهای این ولی خدا آن شب بود، تا صبح خدا را شکر کرد و میگفت: خدایا چه کار خوبی کردم که 2 نعمت به من دادی؟ یکی سفرهام را خالی از نان کردی و یکی چراغم را بی روغن کردی.
یکی از صفات متقین شکرگویی در هنگام فقر است
یعنی نداری هم شکر میکرد. حالا اگر 2 ساعت برق برود چقدر به دولت غر میزنند. آقای شیخ محمد زاهد میگفت: اگر دندان طمع آدم کشیده میشد، اینقدر چشم به دنیا نمیدوخت. میفهمید آدمهایی بودند که در نداری هم خوش بودند. حالا کی ما اینطوری هستیم؟ لذا یکی از اوصاف متقین این است که در حال نداری هم خوشند و خدا میگوید: افرادی که تقوا ندارند در حالی که وضع مالشان خوب است، خوب هستند اما وقتی که وضع مالیشان بد میشود دیگر خدا را فراموش میکنند.
هر دم سرت به درد آید نالان شوی و به سوی من آیی چون درد سرت شفا بدادم یاغی شوی و دگر نیایی
یک عده این طوری هستند، تا وضعشان خوب است میگویند خدا، همین که وضعشان بد میشود خدا را فراموش میکنند. ولی بعضیها هستند که با تقوایند. حضرت مولای متقین در خطبه همام که اوصاف متقین را بیان میکند، میفرمایند: متقین یکی از صفاتشان این است که وقتی وضعشان خوب نیست خدا را شکر میکنند و این را از ناحیه خدا میدانند و میگویند صلاح بوده پول نداشته باشم
توکل به خدا، از بالندگی
توکل از اصول اخلاقی است که در زندگی انسان کاربرد وسیعی دارد و در جای جای زندگی عامل سعادت و بالندگی انسان است. به امام حسن علیهالسلام گفته شد: اباذر میگفت: فقر در نزد من بهتر از دارایی و بیماری برایم محبوبتر است تا تندرستی.
[صفحه 148]
امام حسن علیهالسلام فرمود:
قال علیهالسلام:
رحم الله أباذر. اما أنا أقول: من اتکل الی حسن الاختیار من الله لم یتمنی أنه فی غیر الحال التی اختارها الله له، لعمری یابن آدم الطیر لا تأکل رغدا، و لا تخبأ لغد، فالطیر احسن ظنا منک بالله عزوجل [192].
امام حسن علیهالسلام فرمود:
(خدا اباذر را رحمت کند، اما من میگویم هر کس به حسن اختیار خداوند اتکال داشته باشد گمان نرود که او در غیر آن وضعیتی باشد که خداوند برای او برگزیده است. به جانم سوگند! ای آدمیزاد! پرنده بیمحابا نمیخورد و برای فردا ذخیره نمیکند و تو بیمحابا میخوری و برای فردایت ذخیره میکنی، پس پرنده از تو بهتر حسن ظن به خداوند دارد.)
و در حدیث دیگری آمده است در پاسخ به آن سخن نقل شده از اباذر فرمود:
قال علیهالسلام:
رحم الله أباذر، أما أنا قأقول: من اتکل علی حسن اختیار الله له لم یتمن شیئا، و هذا حد الوقوف علی الرضی بما تصرف به القضاء.
و بعبارة اخری: من لم یتمن غیر ما اختار الله له فقد اتکل علی حسن اختیار الله فهذا حد الوقوف علی الرضا بما یعرف القضا [193].
[صفحه 149]
امام حسن علیهالسلام فرمود:
(خدا اباذر را بیامرزد. اما من میگویم: هر کس به حسن اختیار خداوند اتکال کند، بیمی بر او نباشد، و این حد وقوف بر رضا است که قضا بدان بازگردد.
و در عبارتی دیگر: هر کس جز آن را که خداوند برگزیده، آرزو نکند، به حسن اختیار خداوند اتکال کرده است و این مرز وقوف بر رضا به قضای شناخته شده است.)
[صفحه 153]
بازکن فاطمه جان این در را…
ای فاطمه جان! من تصویر نگرانی های او را می بینم…. من، عمری است که پیغامبر خبر مرگ آدمیانم، اما تاکنون هیچ مصیبتی، چنین دل لرزان نبوده است! و من از کسی تاکنون اذن ورود نگرفته ام جز پدر تو که محبوب ترین خلایق نزد خداوند است!
بازکن فاطمه جان این در را…، چندی نخواهد گذشت که هنگام رفتنت، بر لبخند غریبانه ات، خواهم گریست!
چشمان صد حسینیه ات را گریستم
ما یتیم شده ایم
حتی گذشت قرن ها نتوانسته این گرد غمناک یتیمی را از گونه هایمان پاک کند.
می گویند خاک سرد است و فراموش کار؛ اما داغ دل ما که هنوز می جوشد و از چشم هامان سرریز می شود به یادتان.
ما همه فرزندان شما هستیم. درست است که زمان و مکان، فاصله انداخته بین حضورمان؛ اما برای شما که نگاه آسمانی تان عبور می کند از لامکان، دلجویی از فرزندان یتیم، آسان است. ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ! ما همه یتیمان شماییم؛ حتی اگر از نسل پاک علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام نباشیم، حتی اگر بوی مدینه هم به مشاممان نرسیده باشد، حتی اگر مهمان یک لحظه کعبه هم نباشیم، حتی اگر پایمان را هم از محدوده شهرهامان بیرون نگذاشته باشیم؛ شما پدرمان هستید، جدمان و همه هستی مان.
یا ضامن ثامن!
در سرزمین ما تنها غروب غمگین نیست، که طلوع خورشید هم از سمت مغرب شماست؛ از مشهدِ آفتاب… در کشور ما، کعبه در خراسان است… ما از باب الجواد، مُحرِم می شویم… پای پنجره فولاد حج می گزاریم… عطش حاجاتمان را سقاخانه لطفتان فرو می نشاند… نداشته هامان را برایتان به سوغات می آوریم؛ دردها و غم هامان را و هر بار، دارا و آرام و ایمن باز می گردیم…
یا حضرت عشق!
دیگر بار آمده ایم…
این صحن سیاهپوش دل هامان… این دیدگان جانمان…؛ قدم بگذار و آتش سوگمان را «سلام» کن…
اینک «پدری مهربان» از دنیا می رود، پدری بی مانند جهان را ترک می گوید و آنگاه که بی تابی و بی قراری دخترش را نظاره می کند خطاب به او چنین می فرماید: «فاطمه عزیزم، غصه به خود راه مده که تو اوّلین کسی هستی که به دیدار من می شتابی.
در زمان حاتم طایی، عده ای از دشمنان وی با لشگریان خود برای سرکوبی خاتم و قومش قیام کرده بودند.
حاتم، سوار بر اسب خود شده و نیزه خود را برداشت و با اعلام، لشگریان خود را جمع کرد تا به جنگ دشمن بروند ، هنگامیکه دو لشگر در برابر هم در آستانه جنگ ، قرار گرفتند
یکی از لشگریان دشمن گفت : ای حاتم نیزه خود را به من ببخش ( یا حاتم اهب لی رمحک)
حاتم بی درنگ نیزه را به دشمن بخشد! به حاتم گفتند تو با این کار ، خود را به هلاکت انداختی؟ ! ( در این موقعیت حساس علاوه بر اینکه اسلحه تو رفت ، دشمن نیرومندتر شد).
حاتم- تمام این مطالب را می دانم و لیکن، جواب آن کسی را می گوید : به من ببخش چه بدهم: ! ولکن ما جواب من یقول لک: هب لی؟ 1
قال الإمام علی علیه السلام: کن عفوا فی قدرتک، جوادا فی عسرتک، مؤثرا مع فاقتک، یکمل لک الفضل. 2
امام علی علیه السّلام فرمود:: زمانی که قدرت داری با گذشت باش و در زمان تنگدستی بخشنده و در عین نیازمندی ایثارگر، تا فضل تو به کمال رسد.
پندهای جاویدان ص200 مولف: محمد اشتهاردی
2- غررالحکم ح7179
امام باقر عليه السّلام فرمودند:
الصلاة عمود الدين ، مثلها كمثل عمود الفسطاط اذا ثبت العمود ثبتت الاوتاد الاطناب و اذا مال العمود و انكسر لم يثبت وتد و لاطنب ؛
نماز ستون دين است ، مثل نماز همانند عمود و ستون خيمه است كه هرگاه ستون ثابت باشد طنابها و ميخها و پرده آن ثابت است .هنگامى كه ستون آن كج و شكسته شود هيچ كدام از آنها استوار نمى ماند.
بحارالانوار، ج 82، ص 218.ميزان الحكمه ، ج 5، ص 369
نهج البلاغه
خطبه۴۱-وفاداري و نهي از منكر
پرهيز از حيله و نيرنگ :
اي مردم! وفا همراه راستي است، كه سپري محكمتر و نگهدارنده تر از آن سراغ ندارم، آن كس كه از بازگشت خود به قيامت آگاه باشد خيانت و نيرنگ ندارد. اما امروز در محيط و زمانه اي زندگي مي كنيم كه بيشتر مردم حيله و نيرنگ را، زيركي مي پندارند، و افراد جاهل آنان را اهل تدبير مي خوانند. چگونه فكر مي كنند؟ خدا بكشد آنها را؟ چه بسا شخصي تمام پيش آمدهاي آينده را مي داند، و راههاي مكر و حيله را مي شناسد ولي امر و نهي پروردگار مانع اوست، و با اينكه قدرت انجام آن را دارد آن را به روشني رها مي سازد، اما آن كس كه از گناه و مخالفت با دين پروا ندارد از فرصتها براي نيرنگ بازي، استفاده مي كند.
حكايات :
گفته اند: بلورفروشي در مغازه ي خود اجناس بلور و غيره را براي جلب مشتري به شكل هاي مختلف چيده بود. يكي از مشتريان به در مغازه آمد و كمي به ليوان ها كه وارونه روي هم چيده بود، نگاه كرد و دستي روي يكي از آنها كشيد و گفت: اين ليوان كه در دارد. وقتي كه آن را بلند كرد، گفت: ته اين ليوان هم سوراخ است و به درد نمي خورد.
صاحب مغازه خنديد و ليوان را در درست به دست گرفت و گفت: آقا! ببين اين ليوان هم ته دارد و هم درش باز است.
لذا چنانچه جامعه از كم و كيف يك مسأله اطلاعي نداشته باشند، با آن برخوردي غير مطلوب خواهند داشت. امروزه اگر برخي از زنان ما با پوششي غير معمولي و بي حجاب وارد جامعه مي شوند، بدين جهت است كه آنان با فوائد و آثار مثبت حجاب چون جنبه هاي رواني، خانوادگي، اجتماعي و اخلاقي آن آشنايي ندارند و نيز از آثار مخرّب بي بند و باري و بي حجابي در جامعه اطلاع كافي ندارند.
اگر بدانند حجاب يعني حفظ حرمت و كرامت، عزّت و قداست زن، ديگر امكان ندارد با چنين وضعيت ناشايستي وارد اجتماع شوند.
عبادت بدون ولايت اميرالمومنین"علیه السلام ” اثری ندارد
رسول خدا “صلی الله علیه و آله و سلم ” فرمودند :
هرگاه بندهای خدا را به مدت عمر #نوح كه در ميان قومش قيام كرد (نهصد و پنجاه سال) به #عبادت خدا بپردازد.
و به مقدار كوه احد طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق كند
و بر فرض به قدری عمر كند تا بتواند با پای پياده هزار سال حج به جا آورد.
و بعد (در بهترين مكان) بين #صفا و مروه به ناحق كشته شود.
اما ولايت تو را قبول نداشته باشد بوی بهشت به مشام او نمیرسد و داخل آن نمیشود.
منابع:
الفردوس، 364: 3/ 5103
تنزيه الشريعة، 1، ص 398
المناقب خوارزمي، 67/ 40
بسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
طاووس يمانى گويد: سالى به حج رفتم، خواستم ميان صفا و مروه حج كنم؛ چون به كوه صفا رسيدم، جوانى را با جامهاى كهنه ديدم كه آثار صالحان را در روى او مشاهده مىشد. چون چشمش بر كعبه افتاد، رو به آسمان كرد و گفت: «أنا عريان، كما ترى، أنا جائع كما ترى، فيما ترى يا من يَرى ولا يُرى». لرزه بر اعضاى من افتاد، نگاه كردم، دو طبق ديدم كه از آسمان فرود آمد كه دو پارچه بر آن نهاده شده بود. طبقها در پيش وى گذاشته شد. ميوه هايى بر آن طبقها ديدم كه هرگز مثل آن نديده بودم. وى بر من نگريست و گفت: يا طاووس! گفتم: لبيك يا سيدى و تعجبم زياد شد از آن كه وى مرا شناخت. گفت:
تو را بدين حاجت هست؟ گفتم: به جامه حاجتم نيست؛ اما بدان چه كه در طبق است آرى. وى مشتى از آن به من داد، من آن را بر طرف جامه احرام بستم. آن گاه وى، يكى از آن پارچهها را رداى خود ساخت و ديگرى را ازار خود كرد و آن كهنه كه داشت به صدقه داد و روى بر مروه نهاد و مىگفت: «رب اغفر وارحم وتجاوز عما تعلم وإنك أنت الأعزّ الاكرم»، من در عقب وى رفتم. شلوغى انبوه خلق ميان من و او جدايى افكند. يكى از صالحان را ديدم و از او پرسيدم كه آن جوان كيست؟ گفت: يا طاووس! تو او را نمىشناسى، او راهب عرب است، او مولانا زين العابدين على بن الحسين عليه السلام است.[i]
پی نوشت:
مصابيح القلوب، ص 128 و 129 .[i]
منبع : کارگر، رحیم، داستانها و حكايتهاى حج، ص 21
در روانشناسی، بحثی هست با عنوان «کوچک های بزرگ». یعنی ای بسا انسان، مسئله ای را کوچک می شمارد در حالی که در واقعیت، بسیار بزرگ است. یکی از این کوچک های بزرگ در خانواده، هدیه دادن است.
کودکان دارای روح بزرگ و الهی ومومن هستند , و درک والایی دارند.برخی والدین در فهم کودک تردید می کنند و با عادی جلوه دادن کم پوششی خود , با عادی جلوه دادن مناظر نامتعارف و پست , بدون آنکه نگران قدم های بعدی او باشند راه انحراف را بر کودک معصوم هموار میکنند . مادری که در مقابل فرزند شرم وحیارا حفظ کند ؛ تصویر زیبا ودلنشین و آبرومندانه ای از خود در آینه ی ذهن کودک منعکس کرده ,و اسباب سعادت او را فراهم آورده است .
پوشش نامناسب مادر وپدر تا قبل از سن شش سالگی نگران کننده نیست. اما بین سن شش الی دوازده سالگی کودک با گرافیک بالا تصویر برداری می کند . یعنی او را مبتلا به انحراف اخلاقی نمی کند اما در ذهن کودک ثبت شده باقی می ماند .
با ورود به سن دوازده سالگی وبلوغ پوشیدن لباس های نیمه عریان و باز, تنگ , نازک و بدن نما ی والدین تاثیر سوء دارد وکودک را اذیت می کند . این یک واقعیت است و از بزرگسالان بسیاری نقل شده است .
همیشه محبت کردن لذت بخش تر از محبت گرفتن است به سه شرط !!
اول / محبت باید عاشقانه و خالصانه باشد . اگر طمع دریافتی و یا توقع جبران و تشکر کردن و.. . دارید این ناخالصی کار را ضعیف می کند . محبت کردن برای پاسخ گرفتن نباشد .
دوم / محبت کردن بی منت باشد . نباید محبت و خوبی های انجام شده را مطرح کرد و منت گذاشت یا با اذیت کردن انجام داد. در یک کار بی منت می توان گفت : ” این کارهای نیک کم وکوچک است ؛ نسبت به آنچه وظیفه دارم , نسبت به امر خدای متعال و نعمت هائی که به من داده است , کاری نکرده ام !”
سوم / سبقت و فوریت انجام در محبت کردن ملاحظه شود . اهل سبقت گرفتن باشیم . سریع انجام دهیم . به فرمایش امام حسین علیه السلام : در خوبىها با یکدیگر رقابت کنید و در بهره گرفتن از فرصتها شتاب نمایید و کار نیکى را که در انجامش شتاب نکردهاید، به حساب نیاورید.
(بحارالأنوار، ج 75، ص 121)
کاری که دیر انجام شود و با تانی , به حساب نیارید . مثلا مادر از پسرش یک لیوان آب خواسته. ایشان پنج دقیقه بعد می گوید :الان می آرم . یک ربع بعد : وایسا رفتم ! نیم ساعت بعد : رفتم دیگه … ! این کار را نباید به عنوان کار خوب ثبت کرد . چون بنده ی خدا خون به جگر شد .
پس اگر کاری را سریع انجام دادی … کار کردی ! گرنه مثل نماز های آخر وقت فقط رفع واجبه و از فضیلت آن کم شده است .
خدائی که از روح خود در من دمید , سر انگشتانم را فارغ از پشتوانه های ارث گونه , منحصر به فرد آفرید و من این حضور و توجه را , در هر سختی با لمس سر انگشتانم به خاطر می سپارم !
این خطوط , کد شناسایی ِ من , آیه ی او , و شناسنامه ای متعالی است که به من می فهماند , تنها به خواست پدر و مادر تعقیب نشده ام , من درهیچ تولدی , مشابه ندارم ! خلقت من , بی هدف نیست ؛ من رها شده ای برای مردن و فنا نیستم . من خدائی مهربان , پاک و منزه ! مصوّر و طراح دارم!
امام صادق(ع) درباره فرزند سه حق را بر پدر لازم می داند:
تَجِبُ للوَلَدِ على والِدِهِ ثَلاثُ خِصالٍ : اختِيارُهُ لِوالِدَتِهِ ، وتَحسينُ اسمِهِ ، والمُبالَغَةُ في تَأديبهِ .
فرزند سه حقّ بر گردن پدرش دارد : انتخاب مادرى خوب براى او ، نامگذارى خوب او و كوشش در تربيت او .
بحار الأنوار : 78 / 236 / 67
یکی از وظایف پدر نسبت به فرزند را می فرماید : اختیاره لوالدته . یعنی مادر خوب برای فرزندانش انتخاب کند.
این خیلی محتوا داره . جوان فقط بر اساس احساسات و علاقه صرف خود نباید حقوق فرزندان آینده خود را نادیده بگیرد . بنابراین حق فرزندان آینده او این است که مادر خوبی برای آن ها انتخاب کند . مادر هم وظیفه دارد پدر خوبی برای فرزندان خود انتخاب کند .
اما نقش مادر بر فرزند بیشتر از پدر است . جنین چون عضوی از بدن نه ماه همراه مادر است ! لذا در روایات توجه به نزدیکان زن مثلا خاله ها یا فرد مورد علاقه ی او نیز مطرح است .
قَالَ النَّبِيُّ (ص) اخْتَارُوا لِنُطَفِكُمْ فَإِنَّ الْخَالَ أَحَدُ الضَّجِيعَيْنِ.
الكافي،ج5، ص 332، ح2.
براى نطفه هاى خود جایگاه مناسبی اختیار کنید که دائی در خصوصیات فرزند موثر است همان طوری که دو همخوابه در خصوصیات فرزندانشان موثرند .
به قول دوستان ! تخم از خرمن جدا نمی شه !!! لذا توجه به وراثت می تواند سعادت انسان و خانواده را رقم بزند ! مثلا پدری که دچار اختلال بیش فعالی است فرزندانی چنین نیز خواهد داشت ! و این دردی برای همیشه است .
حضرت موسی(علیه السلام) پیغمبر مرسَلِ خدا میگوید: “رَبِّ اغْفِرْ لی وَ لِأَخی وَ أَدْخِلْنا فی رَحْمَتِکَ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمین “.[1]
در سوره ابراهیم : ” رَبَّنَا اغْفِرْ لی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنینَ “.[2]
حضرت نوح : “رَبِّ اغْفِرْ لی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِنات “.[3]
پیغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) اینطور روایت شده است که عرضه می دارد : “اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَ لِأُمَّتِی اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَ لِأُمَّتِی أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ لِی وَ لَکُمْ “.[4] اینها تعبیرات انبیای مرسَل است.انبیا و اولیای خدا که معصوم هم هستند، اوّل برای خودشان طلب مغفرت میکنند و «ربّ اغفِر لِی» میگویند.
معصومین خواسته اند به گناهکاران بیاموزند که وقتی خواستی دعا کنی، اوّل از خدا بخواه که از سر تقصیراتت بگذرد، بعد بقیّه دعاهایت را مطرح کن. در دعای کمیل حضرت علی(علیهالسلام) این فراز مشاهده می شود : «اللَّهُمَّ اغفِر لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحبِسُ الدُّعَاءَ». یعنی خدایا، آن گناههایی که موجب حبس دعا میشود را ببخش!
پی نوشت:
[1]. سوره الاعراف، آیه 151
[2]. سوره ابراهیم، آیه 41
[3]. سوره نوح، آیه 28
[4]. بحارالأنوار، ج21، ص210
????۱- به جای ازدیاد کارها به تداوم صحیح آنها بیندیشید. «حکمت ۲۷۰»
????۲- برای رسیدن به هدف ها و مقام های بلند، همّت بلند داشته باشید. «خطبه ۲۱۱»
????۳- از تجارب و اندرزها پند بگیرید و از آنها بهره برداری کنید تا دچار نقص نشوید. «نامه ۳۱، خطبه ۱۷۵»
????۴- از شدت سختی نهراسید، زیرا هراس، شکننده تر از خود کار است و به گشایش امور امیدوار باشید. «حکمت ۱۶۶ و ۲۴۶»
????۵- اگر به انجام مسئولیتی گردن نهادید، به آن وفا کنید. «حکمت۳۲۷»
????۶- هیچ وقت کارهای اهم را فدای امور مهم نکنید. «حکمت ۲۷۱»
????۷- پیش از پذیرش هر کاری، به دانش آن مجهز شوید. «حکمت ۴۳۹»
????۸- خویشتن را اصلاح کنید تا خداوند کارهای شما را اصلاح کند. «نهج البلاغه»
????۹- پست ها، امانت و وسیله خدمتگذاری اند، نه منبع بهره برداری. «خطبه ۱۳۱»
????۱۰- پست ها میزان آزمایش شمایند، بکوشید تا سربلند بیرون آیید. «خطبه ۳۳»
????۱۱- مشورت پذیر باشید، اگر مشورت نکنید، تباه می شوید. «نامه ۶۹»
????۱۲- با زیردستان خود مانند پدری مهربان رفتار کنید. نامه 5 به مالک
روایت جالبی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است
که مردی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را برای طعام دعوت کرد،
چون به منزل آن مرد میزبان درآمد، حضرت مرغ پرندهای را دید که روی لبه ی دیوار تخم گذاشته.
سپس تخم مرغ افتاد روی میخی که در دیوار قرار داشت
و با کمال تعجب دیده شد که نه بر زمین افتاد و نه بر اثر اصابت به میخ بشکست!!
پیامبر اکرم(ص) از دیدن این صحنه متعجب شدند.
مرد میزبان به حضرت عرض کرد: از این تخم مرغ (که نشکست) تعجب میکنی؟ به خدایی که تو را به حق مبعوث به پیامبری کرده من هرگز تا بحال هیچ بلایی ندیدهام.
رسول خدا(ص) برخاست و از غذای میزبان نخورد و فرمودند:
کسی که بلایی نبیند
( یا ضرر و زیانی)خدا از او روی برگردانده و به او لطف و رحمت و توجهی نمیکند و نیازی ندارد.
اصول کافی، ج 3، ص 355
پاسخ این پرسش در قرآن و روایات آمده است که در ذیل بیان میشود:
1. رزق انسان در آسمان است: در قرآن کریم به یکی از نشانههاى عظمت پروردگار اینگونه اشاره شده است: «رزق شما و آنچه به آن وعده داده میشوید، در آسمان است».
اگرچه در برخی از منابع تفسیری «رزق» در این آیه به دانههاى حیاتبخش باران تفسیر شده است که منبع هر خیر و برکت در زمین است، اما این معنا میتواند یکى از مصداقهاى روشن آیه باشد، و رزق مفهوم گستردهای دارد. و معنای دیگر «آسمان» در این آیه شریفه؛ عالم غیب و ما وراء طبیعت و لوح محفوظ است که رزق انسانها از آنجا مقدّر میشود.
2. امام علی (ع) میفرماید: «هر وقت از نماز فارغ شدید دستهاى خود را به سوى آسمان بلند نمایید براى دعا کردن»، شخصی از آنحضرت پرسید: اى مولاى من! آیا خداوند در هر مکان و جهتى نیست؟ امام(ع) فرمود: «بله». پرسید: پس چرا باید دستهاى خود را به طرف آسمان بلند کنیم؟ امام(ع) فرمود: «مگر آیه “وَ فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوعَدُونَ” را قرائت نکردهاى! روزى باید از محلش طلب شود و محل آن آسمان است که خداوند بیان فرموده؛ چه باران از آسمان نازل میشود و به سبب آن از زمین قوت خلایق روئیده و بیرون میآید».
3. وقتی انسان دست به دعا برداشت، مستحب است آنرا بر سر و صورت خود بکشد، برای اینکه لطف خدا شامل این دست میشود و دستی که عطای الهی را دریافت کند، گرامی است، بنابراین، خوب است آنرا به سر و صورت بکشد. چنانکه در این زمینه امام صادق(ع) فرمود: «هیچ بندهاى دست به درگاه خداى عزیز جبار نگشاید جز اینکه خداى عزّ و جلّ شرم کند که آنرا تهى بازگرداند تا اینکه به مصلحت خود چیزی از فضل رحمتش در آن بنهد، پس هرگاه یکى از شماها دعا کرد تا دستش را به سر و روى خود نکشید، آن را پس نکشد».
آیتـ الله مجتهدی تهرانے(ره):
زنبور روی گل می نشیند
و مگس اینهمه گل را رها کرده و روی زشتی می نشیند.
مثل زنبور باشید و خوبی های مردم را ببینید،
بعضی ها مثل مگس می مانند و فقط دنبال عیب و بدی مردم می گردند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: …
قسم به خدایی که جز او خدایی نیست،
خداوند مومن را پس از توبه و استغفار عذاب نمی کند مگر به دو چیز:
سوظن به خدا، و غیبت مردم…
غیبت واقعا گرفتاری می آورد.
خــــداوند توفیق خوش گمانی به خودش
و غیبت نکردن را به ما بدهد که گرفتار عذاب الهی نشویم.
شیــــطان
در محیط مجـازے هم بعد از یڪ خــانم و
یڪ آقــا نفر ســــوم مے شود !
فرقے نــــمے کند
در فضاے حقیقے باشد یا مجـازے ،
پیــــامڪ باشد یا ڪـــامنت ،
ڪلامے باشد یا نوشتارے ، تلفنے باشد
یا حضورے …
این را قبل از آنکه ادبــــ سخن
بر ما دیڪته کند،
تقوا حڪم مے کند که ارتباط با نــــامحرم
را بہ حداقــل برسان
و وقتے روے سخنــــ با جنــس مخــــالف است
باید بداند که فعــــل ها را همیشه جمــــع ببندد …
و همیشـــــه یادش باشد که
شیـــــطان برای اضافه شدن ⇜ بہ گفتگوهاے
دو نفره ،
نیازے بہ دعوت نامہ نــــدارد !
(نہ در دنیای حقیقے نہ دنیای مجـازے …)
دنیاستـــــ ؛
مجـازے بودنش فریبـــت نــــدهد
پیامبر گرامے اسلام ( صلوات الله علیه )
فرمود :
بدانيد كه هيچ مردے با زن نامحرم خلوت نمےكند ،
جز آن كه سومے آن ها شيطان است.
نهج الفصاحة
مجموعه كلمات قصار حضرت رسول، ص۲۴۷
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
حاضر جوابی؛
آتاتورک گفته بود اذان را به ترکی بگویید
نماز را باید به عربی خواند، کسی بگوید من میخواهم به فارسی بگویم (خدا بزرگتر است از آن که وصف کرده شود) یا به ترکی بگویم، نمیشود… . یک وقتی در ترکیه شنیدم آتاتورک گفته بود اذان را به ترکی بگویید. در مأذنههای ترکیه، در استامبول، ترکی اذان میگفتند، حالا الحمدلله اینطور نیست.
بابا هر چه دین گفته است [انجام دهید]. نمیروند به دکتر بگویند که شما چرا نسخه را انگلیسی مینویسید، به فارسی بنویسید. یک نفر نشده تا حالا چنین چیزی بگوید. دکتر خندهاش میگیرد، میگوید نسخه را باید اینجوری بنویسم، وقتی پای دین میآید هی انگولک میکنند، چرا به عربی بگوییم؟
پاسخ بیمار به پزشکی که گفت چرا قرآن را که عربی است میخوانی؟
یک وقتی مرحوم استاد ما آقا شیخ اکبر برهان شصت و چهار، پنج سال پیش این را فرمودهاند، من یادم هست، فرمودند: یکی از شیعهها مریض بود در بیمارستان شورویها، آنوقتها نظر ایشان هم این بود که این خارجیها که در ایران بیمارستان درست میکنند، این دارالتبلیغ است. نه اینکه واقعا نظری دارند که خدمت کنند به جامعه … بیمارستان شورگال که الآن اسم دیگری دارد. هر مملکتی در ایران برای خودش بیمارستان داشت.
یک نفر آنجا بستری بوده، دکتر که میآید میبیند این دارد قرآن میخواند. به او میگوید این قرآن عربی است تو که نمیفهمی چه میگوید، برای چه میخوانی؟ این هم میگوید: آقای دکتر شما این نسخههایی که مینویسید مگر ما میدانیم چیست؟ نه، نمیدانیم اما چون شما میگویید بخوریم خوب میشویم ما هم میخوریم. دین ما هم گفته قرآن را ولو اگر عربی نمیفهمید بخوانید. البته، اگر عربی بفهمید بهتر است.
خوب جوابی داده است. اینها را حفظ کنید و بنویسید در کتابهایتان. شصت و چند سال پیش ایشان فرمودهاند. من الآن یادم هست، مثل اینکه دو روز پیش بود. گفت آقای دکتر شما دوا که به ما میدهید ما میفهمیم که چیست؟ اما چون به شما اطمینان داریم که نظر خیر دارید و برای معالجه ما به ما نسخه میدهید ما هم ساکتیم و هیچ اعتراضی به شما نمیکنیم. نمیگوییم چرا نسخه انگلیسی است؟ چرا این داروها را دادید؟ هیچ چیز نمیگوییم، تسلیم محضیم. دین ما هم به ما گفته است قرآن را ولو نفهمید بخوانید، محکومش کرده بود، دکتر ساکت شده بود.
بلد باشید به کسانی که به دین اعتراض میکنند جواب بدهید
چقدر خوب است آدم بتواند جواب بدهد. یک کاری کنید بتوانید جواب بدهید، اینهایی که به دینتان اعتراض میکنند بلد باشید جواب بدهید. من یادم هست وقتی که صرف میخواندیم روز اول این بود: بدان أیّدک الله. چرا بدان گفت؟ بخوان نگفت؟ میگفتند برای اینکه در دانستن خواندن هست اما در خواندن ممکن است دانستن نباشد. خیلیها صرف میخوانند، اما نمیفهمند. فایدهاش چیست؟
هر که داند صرف میر میر را بگسلد هفتصد غل و زنجیر را
چرا أیّد گفت؟ أیّد ماضی است. میگفتند چهار جا ماضی معنای مضارع میدهد. یکیاش در مقام دعاست.
نهضتها در برخى از عوامل مشترک بوده و در برخى اصول و عوامل تفاوت دارند.
قیام امام حسین به رغم این که یک حادثه تاریخى است، اما از برخى مؤلفهها و ویژگىها برخوردار است که آن را از سایر نهضتها متمایز کرده و آن را جاودانه و مقدس گردانیده است.
مهمترین آن عناصر و مؤلفه ها را در موارد ذیل می توان جستجو کرد:
1 - خدا محورى و اخلاص:
انجام فعالیتها بر اساس اخلاص و جلب رضایت خدا مهمترین عامل قداست و بقا است. پیوند عمل با مقدس ترین و جاودانه ترین حقیقت که حقیقت وجود الهی است ، عمل را ماندگار و جاودانه میسازد. خدا فرمود:«ما عندکم ینفد و ما عند الله باق؛(1) آنچه نزد شما است از بین میرود و آنچه نزد خدا است ، باقی می ماند.» امام حسین حرکت و قیام خود را برای خدا و رضای او به انجام رسانید و با خداوند پیوند برقرار کرد ؛ پس او و قیام و حماسه اش ، مقدس و جاودان است .
هنگامی که عمل رنگ خدایی یافت ، جاودانه ترین رنگها را خواهد داشت و از بین رفتنی نیست.
بیتردید یکى از ویژگىهای مهم قیام امام حسین(ع) در خدا محورى ، معنویت و اخلاص ظهور یافته است. امام براى خدا و بر اساس انجام تکلیف الهى قیام نمود و به صراحت و با کمال اخلاص به خدا عرض نمود : «الهی رضا برضائک و تسلیماً لأمرک لامعبود سواک؛(2) خدایا راضیم به رضایت . تسلیم فرمان توام و هیچ معبودی جز تو نیست». امام در وصیتنامه سیاسى - الهى و خطبههای خویش شائبه هر گونه قدرت گرایى و دنیا پرستى را نفى نمود. (3) در آخرین لحظات زندگى، به خدا عرض کرد:
«مالی سواک ولا معبود غیرک یا غیاث من لاغیاث له … ؛خدایا! جز تو کسی را ندارم و غیر تو معبودی نیست، تو یاور کسانی هستی که یاری ندارند».(4)
2 - آزادى خواهى و عزتمندى:
آزادگی زیباترین واژهاى است که همگان، حتى ستمگران آن را دوست دارند. عزتمندى ریشه در آزادى خواهى دارد. یکى از علل مهم حرمت و قداست قیام امام، آزادى خواهى است. همه جهانیان آزادى را دوست داشته و آن را ارمغانى بزرگ مىدانند که طلایه دار و پرچمدار آن امام حسین (ع) رهبر آزادگان است که به منظور ستم ستیزى و حاکمیت حق و عدالت قیام نمود. از این رو محبوب جهانیان بوده و انقلاب او مقدسترین انقلابها است. امام در یک جنگ نابرابر اثبات نمود که مرگ در راه خدا و رهایی از بندگی ستمگران ، افتخار است (5) و مرگ عزتمند بهتر از زندگى ننگین است.
الموت اولى من رکوب العار و العار اولى من دخول النار (6)
3 - پاسدارى از دین تا ایثار جان:
دین وارزشهاى آن میان مسلمانان جایگاه بس مهم دارد؛ از این رو هر فعالیتى به منظور حفظ دین و ارزشهاى آن صورت گیرد، مقدسترین عمل بوده و همیشه قداست خواهد داشت. بى تردید یکى از اهداف قیام امام حسین (ع) حفظ دین و سنت پیامبر اسلام(ص) است.(7) دین ستیزى امویان و دیگر حاکمان جابر به اوج خود رسیده بود، تا آن جا که یزید شعار کفر سر مىداد (8) و به اعمال خلاف دین عمل میکرد. دین در معرض تحریف و نابودی قرار میگرفته، مسلمانان از معارف دین فاصله گرفته بودند. در چنین فضایى امام حسین (ع) مرگ در راه دین را زینت خواند.(9) جاودانگی او در آن است که در این راه و هدف مقدس ، گرانبها ترین دارایی خود (جان ) را نثار کرد و از جان فرزندان عزیز و برادر و… نیز مایه گذاشت و به اسارت اهل بیت که بسیار سخت بود رضایت داد.
4- بصیرت و روشن بینی:
یکی از ویژگی های فکری و عملی در نهضت عاشورا بصیرت و بینش امام(ع) و یارانش بود. این موضوع راه و عمل آنان را بسیار بزرگ و برجسته و جاودانه نمود. آنان به خوبی می دانستند که در یک جنگ نابرابر شرکت کردند و هیچ احتمال پیروزی ظاهری در آن نمی رفت ؛ از این رو یاران امام با رشد فرهنگی و با شناخت عمیق از امام و حجت خدا، نیز شناخت دشمنان دین و معرفت به حق و باطل به امام حسین(ع) پیوستند. جهاد و قیام آنان مکتبی و عقیدتی بود و بر اساس انجام تکلیف الهی به دور از هر گونه تعصبات قومی و جاهلی صورت گرفت. در حالی که عموم مسلمانان در غفلت و بیخبری بودند، حتی کسانی که سالها در کنار علی جنگیده بودند، امروز در صف دشمن بودند! انقلاب حسین و یارانش همانند انفجار نور در تاریکی بود و چنین نوری هم مقدس است و هم جاودانه. امام سجاد(ع) یکی از ویژگی های عموی خود حضرت عباس (ع) را بصیرت و آگاهی او معرفی میکند: «کان عمّنا العباس بن علیّ نافذ البصیره صلب الایمان».(10)
نافع بن هلال شب عاشوار پس از سخنان امام حسین(ع) برخاست و ضمن اعلام وفاداری گفت: «فانّا علی نیّاتنا و بصائرنا؛(11) همان انگیزه ها و بصیرت ها را داریم و از دست نداده ایم».
از امام حسن علیهالسلام سخنان پندآموز بسیاری در کتب نقل شده است که به برخی از آنها اشاره میشود:
قال علیهالسلام:
لا أدب لمن لا عقل له، و لا مروة لمن لا همة له، و لا حیاء لمن لا دین له، و رأس العقل
[صفحه 274]
معاشرة الناس بالجمیل و بالعقل تدرک الداران جمیعا، و من حرم من العقل حرمهما جمیعا [375].
امام حسن علیهالسلام فرمود:
(آن کس که عقل ندارد، ادب ندارد و آن کس که همت ندارد، مردانگی ندارد و آن کس که دین ندارد، حیا ندارد. رفتار خوب با مردم، اصل دانایی است و به وسیلهی عقل، هر دو جهان با هم به دست میآیند و هر کس که از عقل محروم باشد از هر دوی آنها محروم خواهد بود.)
و در حدیث دیگری آمده است:
قال علیهالسلام:
حسن السؤال نصف العلم، و مداراة الناس نصف العقل و القصد فی المعیشة نصف المؤونة [376].
امام حسن علیهالسلام فرمود:
(نیک پرسیدن، نیمی از دانایی است و خوش رفتاری با مردم نیمی از عقل است و میانهروی در معاش نیمی از هزینه است.)
و در حدیث دیگری آمده است:
قال علیهالسلام:
ان أشد الناس حسرة یوم القیامة رجلان: رجل نظر الی ماله فی میزان غیره سعد به و شقی هو به، و رجل نظر الی علمه فی میزان غیره سعد به و شقی هو به [377].
امام حسن علیهالسلام فرمود:
[صفحه 275]
(افسوس خورندهترین مردم در روز قیامت دو نفرند: یکی آن کسی که مال خود در ترازوی دیگری ببیند که او با آن رستگار شده و خود آن شخص با داشتن آن «همه مال، اکنون در قیامت» بدبخت است. و آن کس که دانش خویش را در ترازوی دیگری بنگرد که وی بدان سعادتمند شده و خود آن شخص که در اختیار دیگران قرار داد، اکنون خودش «در قیامت» بدبخت است.)
امام حسن مجتبی(ع):
كسى كه در دلش هوايى جز خشنودى خدا خطور نكند، من ضمانت مىكنم كه خداوند دعايش را مستجاب كند.[1]
امام حسن(ع) را به دليل صفات و فضايل اخلاقي، سخاوت و بخشش بينظيري كه داشت كريم اهل بيت ميناميدند. به صورتي كه بارها نیمي از مال خویش را به نيازمندان داد. گاه پيش از آنكه مستمندى اظهار احتياج كند و عرق شرم بريزد، احتياج او را برطرف مى ساخت و اجازه نمى داد رنج و مذلت درخواست را بر خود هموار سازد.[2]
امام حسن مجتبی علیه السلام بسیار باگذشت و بزرگوار بود و از ستم دیگران چشم پوشی می کرد. بارها پیش می آمد که واکنش حضرت به رفتار ناشایست دیگران، سبب تغییر رویه فرد خطاکار می شد.
درهمسایگی ایشان، خانواده ای یهودی می زیستند. دیوار خانه یهودی، شکاف برداشته و نجاست از منزل او به خانه امام نفوذ کرده بود. مرد یهودی از این ماجرا باخبر شد. روزی زن یهودی برای درخواست نیازی به خانه آن حضرت رفت و دید که شکاف دیوار سبب شده است که دیوار خانه امام نجس شود. بی درنگ، نزد شوهرش رفت و او را آگاه ساخت. مرد یهودی نزد حضرت آمد و از سهل انگاری خود پوزش خواست و از اینکه امام، در این مدت سکوت کرده و چیزی نگفته بود، شرمنده شد.
امام برای اینکه او بیش تر شرمنده نشود، فرمود: «از جدم رسول خدا(ص) شنیدم که گفت به همسایه مهربانی کنید».
یهودی با دیدن گذشت و برخورد پسندیده ایشان به خانه اش برگشت و دست زن و بچه اش را گرفت و نزد امام آمد و از ایشان خواست تا آنان را به دین اسلام درآورد.[3]
سلام، آشنایِ غریب، مهربانِ غریب، بزرگ زاده غریب
سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زایر، بهشت گمشده
سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده
سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده
تاریخ شهادت امام حسن(ع):
در تاریخ شهادت امام حسن مجتبی(ع) دو قول نقل شده است:
1- بيست و هشتم ماه صفر سال 50 يا 49 هجرى در 47 يا 48 سالگى[4]
2- هفتم ماه صفر سال 49 يا سال 50 در 47 سالگى يا 48 سالگى
نامه امام زمان علیهالسلام به سیّد ابوالحسن اصفهانی
آیة اللّه سیّد ابوالحسن اصفهانی از مراجع بزرگ و وارسته ای است که هم به محضر مبارک امام عصر (ع) نائل آمده و هم به افتخار دریافت نامه و توقیع از سوی آن حضرت، مفتخر شده است.
شیخ محمود حلبی می گوید: «من در عصر آن بزرگوار از کسانی بودم که گاه اشکال و ایراد به سبک معظّم له در رهبری معنوی و مذهبی جهان تشیّع داشتم و این ایراد تا هنگام تشّرف به عتبات عالیات و دیدار خصوصی با آن مرحوم ادامه داشت.
به همین جهت هم، آنجا وقتی به محضرش رفتم اشکالات خود و دیگران را گفتم و آن بزرگوار با کمال سعه صدر و گشادگی چهره، جواب همه اشکال و ایرادهای مرا داد و سر انجام فرمود: «من دستور دارم که اینگونه عمل کنم.»
گفتم: «از کجا و چه کسی دستور دارید؟»
فرمود: «از چه کسی می خواهید دستور داشته باشم؟»
گفتم: «یعنی از امام عصر (ع).»
فرمود: «آری.» و برخاست درب صندوق خود را گشود و پاکتی را از آنجا برگرفت و به دست داد.
من به مجّرد این که پاکت را گرفتم مضطرب و منقلب شدم با حالتی وصف ناپذیر کاغذ را از پاکت در آوردم و آن را خواندم که از جمله این عبارت در آن نوشته شده بود:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
یا سیّد ابوالحسن ارخص نفسک و اجلس فی دهلیز بیتک و لا ترخ سترک (و اعن اواغث شیعتنا و موالینا) نحن ننصرک انشاءاللّه. «المهدی»
(یعنی: بنام خداوند بخشاینده مهربان. ای سیّد ابو الحسن! خود را ارزان کن و در اختیار همگان قرار بده و در بیرونی منزلت بنشین و درب را به روی کسی نبند و پرده بین خود و مردم قرار مده و بداد و کمک پیروان و دوستان ما برس که ما ترا یاری می کنیم انشاء اللّه.)
پرسیدم: «این توقیع شریف را به وسیله چه کسی دریافت داشته اید؟»
فرمود: «به وسیله مردی عابد و پارسا و با تقوا به نام شیخ محمّد کوفی که از هر جهت مورد وثوق و اطمینان است.»
اجازه گرفتم تا از آن نسخه ای بردارم مشروط بر اینکه تا سیّد در قید حیات است ابراز نکنم.»
(- کرامات صالحین)
حجاب؛ عامل تحكيم خانواده:
تحكيم و اقتدار خانواده؛ خود عاملي است كه از فلسفه ي حجاب ناشي مي شود. در جامعه اي كه زنان آن بدون حجاب در برابر ديدگان نامحرم و غير خودي ظاهر مي شوند، ديگر نبايد انتظار داشت كه خانواده هايي با اقتدار و متين در آن جامعه شكل گيرد.
وقتي زني بدون حجاب ظاهر شد، ديگر قداست خانواده معنايي ندارد، چرا كه بينندگان يك زن بي حجاب تنها خانم ها نيستند، بلكه اين فيلم شوم و ويرانگر بينندگان ديگري هم دارد و آن مردان هستند كه بعضاً مجردند و هنوز ازدواج نكرده اند. وقتي اين مردان به راحتي مي توانند بيننده ي چنين فيلمي باشند كه بازيگر اصلي آن يك زن بي حجاب است و وقتي كه مي شود به راحتي از چنين زناني كام دل گرفت و تا زماني كه زنان هرزه و نيمه عرياني در اجتماع يافت مي شوند كه كالا را به قيمت بسيار ناچيز در اختيار مشتريان آلوده ي خود قرار مي دهند؛ نمي توان انتظار داشت كه افراد خانواده هايي كه اصول اخلاقي را رعايت مي كنند از اين بلا به دور بمانند. و چه دردناك است اگر با خودنمايي و ناز و كرشمه زهرآگين اين گونه افراد، جوانان پاك ما هم يك لحظه در دل قصد گناه كنند.
بنابراين يك فرد بي حجاب مسؤول بر باد رفتن قداست و استواري خانواده هاست. اگر بگوييم جوانان ما فقط به دليل مشكلات شغلي و اقتصادي ازدواج نمي كنند حق مطلب را به درستي ادا نكرده ايم، چون با استناد به گفته هاي فوق، بي حجابي و هرزگي زنان، خود تيشه اي است كه به ريشه درخت خانواده مي خورد و از طرفي مانع از آن مي شود كه نهال يك خانواده ي ديد با دستان جوانان سالم ما در گلستان اجتماع كاسته شود.
مهدی موعود علیه السلام از دیدگاه وسیعتر:
در عصر اخير دوشادوش پيشرفت همه جانبه اى كه در تمام مسائل عملى نصيب بشريت شده ، اين ايده و عقيده نيز از مرز اديان و مذاهب قدم فراتر نهاده و به عنوان يكى از مهمترى مسائل حياتى مورد بحث و بررسى قرار گرفته است .
انديشمندان بزرگ براى از بين بردن جنگها و خصومتها و بر طرف ساختن بحرانهاى منطقه اى و بالاخره جلوگيرى از جنگها و كشمكشهايى كه احتمالا به جنگ جهانى سوم خواهد انجاميد، تنها راهى كه پيدا كرده اند اين است كه بايد فكر پوسيده ((نژاد برتر)) را از مغزها بيرون ريخت ، ((جهان وطنى )) را جايگزين تبليغات ناسيوناليستى قرار داده ، مرزهاى جغرافيايى را در هم ريخته ، شالوده حكومت واحد جهانى را استوار ساخت . اينك عين گفته دو تن از انديشمندان مشهور جهان را در زير مى آوريم :
1-انيشتين :
يا بايد حكومت جهانى با كنترل بن المللى انرژى تشكيل شود، و يا حكوتهاى ملى جداگانه فعلى همچنان باقى بماند و منجر به انهدام بشرى گرد.(321)
2 - برتراندراسل :
چون هم اكنون خرابى جنگ بيش از قرون گذشته است ، يا بايد حكومت جهانى را بپذيريم و يا به عهد بربريت برگرديم و به نابودى نژاد انسانى راضى شويم )).(322)
يك دانشمند فرانسوى به نام : ((نوستر آداموس )) (متولد 1503 م . و متوفاى 1566 م .) پيشگوييهاى فراوانى در مورد حوادث آينده جهان به صورت رمز و اشاره گفته و بيشتر آنها به صورت دقيقى مطابق پيشگويى او تحقق يافته است .
پيشگوييهاى نوستر آداموس براى نخستين بار به سال 1555 م . منتشر شد.
اين پيشگوييها در طول چهار قرن از طرف دهها دانشمند تجزيه و تحليل شده است .
يكى از پيشگوييها تحقق نيافته او مربوط به يك مصلح جهانى است كه به تصور او پيش از سال 2000 ميلادى از آسمان نازل خواهد شد(323) و اينك متن پيشگويى :
((در سال هزار و نهصد و نود و نه و هفت ماه از آسمان ، يك پادشاه وحشتناكى نزول مى كند. پادشاه انگولم را دو مرتبه زنده مى كند، كمى بعد يا قبل از ظهور مشترى ، سعادت را همراه مى آورد)).
((هيچ زمانى مثل آن روز نخواهد آمد، از مركز آسيا قانون جديدى از ريشه عيسى و هرمس مصرى به داخل اورپا نفوذ خواهد كرد و سپس در تمام شرق سايه خواهد انداخت )).(324)
اين دو فراز كه قطعات 72 و 75 سانتورى دهم پيشگوييهاى اوست به صراحت از آمدن يك مصلح جهانى خبر مى دهد.
جالب توجه است كه تعبير: ((از آسمان .. نزول مى كند)) را در بر دارد و در قطعات بعدى از: قدرت فوق العاده او، حكومت قانون بر سر تا سر جهان ، سرور و شادى همگان ، پيوند ناگسستنى پيروان ، تغيير يافتن چهره جهان ، نفوذ عميق او در ميان دوستان و پراكنده شدن مخالفان سخن گفته است . اين فرازها از يك دانشمند فرانسوى بسيار جالب و اعجاب انگيز است .
م . ب . ادوارد، يكى از مفسران پيشگوييهاى نوستر آداموس در شرح دو فراز بالا مى نويسد:
((از اين دو قطعه به طور وضوح مستفاد مى شود كه پادشاه يا فرمانرواى بسيار مقتدرى براى پايان دادن اين همه بدبختى ها كه به دست بشر فراهم شده ، از آسمان نزول خوهد كرد و مخصوصا تاكيد مى كند كه اين فرمانروا حامل پيام آسمانى است كه مردم انتظار آن را دارند و سايه سعادت او مخصوصا بر سر پادشاهان مشرق افكنده خواهد شد)).(325)
ديگر مفسر اين پيشگوييها: بانو ((اريكا چاتهام )) در تفسير قطعه 75 مى نويسد:
در دوره هرمس HERMES، هرمس در برابر مركورى = تير ((27)) و ژوپيتر ((228)) = پدر آسمانى = زئوس قرار مى گيرد كه برابر با خيزش اسلام در جهان است ))(326).
اين مفسر انگليس پس از آن كه تصريح مى كند كه اين فرمانروا از آسيا بر خواهد خاست ، مى نويسد:
((البته آينده نشان خواهد داد كه او چه كسى است ؟)).(327)
اكنون بايد ديد كدام مصلحى خواهد توانست مرزهاى جغرافيايى را در هم كوبيده شالوده حكومت واحد جهانى را بر اساس عدالت و آزادى پى ريزى كند؟ و آن مهدى موعود و مصلح جهانى كه ضرورت ظهور آن را علم و دين خبر مى دهد و ميليونها انسان در انتظار وى دقيقه شمارى مى كنند، كيست ؟
پاسخ اين سؤ ال را، تنها از كسانى كه با منبع وحى و جهان ماوراء طبيعت ارتباط نزديك دارند، بايد شنيد.
ین اداریها هیچ وقت کسی ترورشان نمیکند.
2. ولا یظلّک سقف سجنٍ ابداً؛ سقف زندان هم بر تو سایه نیاندازد. قول میدهم که زندانی نشوی. بعضیها ده سال، بیست سال در زنداناند. زندان واقعا مشکل است، بعضیها ورشکست شدند. بعضی رانندهها تصادف کردهاند. الآن زندان افرادی هستند همهشان هم با گناه نیستند. تصادف کرده ندارد دیه بدهد. اگر دیه بدهد. میآید بیرون اما ندارد. زن و بچه هم ناراحت.
حالا شنیدهام که بعضیها کمک میکنند میروند دیه اینها را میدهند. این هم یک خدمتی است. کسانی که تمکن مالی دارند بروند بگویند که در این زندان اگر کسی به دیه گرفتار است من میدهم. چنانچه شنیدهام بعضیها این کار را میکنند. دولت هم میگوید که بیایید مراجعه کنید دیه افراد را که بی تقصیر بودهاند، بدهید. اینها غالبا خطری است، عمدی که نیست. لذا میشود گفت که شبیه بی گناهاند. لذا این هم یک کار خیری است که بعضیها میکنند.
3- ولا یدخل الفقر بیتک ابداً؛ فقر هم در خانهات نیاید.
آیة اللّه سیّد ابوالحسن اصفهانی از مراجع بزرگ و وارسته ای است که هم به محضر مبارک امام عصر (ع) نائل آمده و هم به افتخار دریافت نامه و توقیع از سوی آن حضرت، مفتخر شده است.
شیخ محمود حلبی می گوید: «من در عصر آن بزرگوار از کسانی بودم که گاه اشکال و ایراد به سبک معظّم له در رهبری معنوی و مذهبی جهان تشیّع داشتم و این ایراد تا هنگام تشّرف به عتبات عالیات و دیدار خصوصی با آن مرحوم ادامه داشت.
به همین جهت هم، آنجا وقتی به محضرش رفتم اشکالات خود و دیگران را گفتم و آن بزرگوار با کمال سعه صدر و گشادگی چهره، جواب همه اشکال و ایرادهای مرا داد و سر انجام فرمود: «من دستور دارم که اینگونه عمل کنم.»
گفتم: «از کجا و چه کسی دستور دارید؟»
فرمود: «از چه کسی می خواهید دستور داشته باشم؟»
گفتم: «یعنی از امام عصر (ع).»
فرمود: «آری.» و برخاست درب صندوق خود را گشود و پاکتی را از آنجا برگرفت و به دست داد.
من به مجّرد این که پاکت را گرفتم مضطرب و منقلب شدم با حالتی وصف ناپذیر کاغذ را از پاکت در آوردم و آن را خواندم که از جمله این عبارت در آن نوشته شده بود:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
یا سیّد ابوالحسن ارخص نفسک و اجلس فی دهلیز بیتک و لا ترخ سترک (و اعن اواغث شیعتنا و موالینا) نحن ننصرک انشاءاللّه. «المهدی»
(یعنی: بنام خداوند بخشاینده مهربان. ای سیّد ابو الحسن! خود را ارزان کن و در اختیار همگان قرار بده و در بیرونی منزلت بنشین و درب را به روی کسی نبند و پرده بین خود و مردم قرار مده و بداد و کمک پیروان و دوستان ما برس که ما ترا یاری می کنیم انشاء اللّه.)
پرسیدم: «این توقیع شریف را به وسیله چه کسی دریافت داشته اید؟»
فرمود: «به وسیله مردی عابد و پارسا و با تقوا به نام شیخ محمّد کوفی که از هر جهت مورد وثوق و اطمینان است.»
اجازه گرفتم تا از آن نسخه ای بردارم مشروط بر اینکه تا سیّد در قید حیات است ابراز نکنم.»
(- کرامات صالحین)
حجاب؛ عامل تحكيم خانواده:
تحكيم و اقتدار خانواده؛ خود عاملي است كه از فلسفه ي حجاب ناشي مي شود. در جامعه اي كه زنان آن بدون حجاب در برابر ديدگان نامحرم و غير خودي ظاهر مي شوند، ديگر نبايد انتظار داشت كه خانواده هايي با اقتدار و متين در آن جامعه شكل گيرد.
وقتي زني بدون حجاب ظاهر شد، ديگر قداست خانواده معنايي ندارد، چرا كه بينندگان يك زن بي حجاب تنها خانم ها نيستند، بلكه اين فيلم شوم و ويرانگر بينندگان ديگري هم دارد و آن مردان هستند كه بعضاً مجردند و هنوز ازدواج نكرده اند. وقتي اين مردان به راحتي مي توانند بيننده ي چنين فيلمي باشند كه بازيگر اصلي آن يك زن بي حجاب است و وقتي كه مي شود به راحتي از چنين زناني كام دل گرفت و تا زماني كه زنان هرزه و نيمه عرياني در اجتماع يافت مي شوند كه كالا را به قيمت بسيار ناچيز در اختيار مشتريان آلوده ي خود قرار مي دهند؛ نمي توان انتظار داشت كه افراد خانواده هايي كه اصول اخلاقي را رعايت مي كنند از اين بلا به دور بمانند. و چه دردناك است اگر با خودنمايي و ناز و كرشمه زهرآگين اين گونه افراد، جوانان پاك ما هم يك لحظه در دل قصد گناه كنند.
بنابراين يك فرد بي حجاب مسؤول بر باد رفتن قداست و استواري خانواده هاست. اگر بگوييم جوانان ما فقط به دليل مشكلات شغلي و اقتصادي ازدواج نمي كنند حق مطلب را به درستي ادا نكرده ايم، چون با استناد به گفته هاي فوق، بي حجابي و هرزگي زنان، خود تيشه اي است كه به ريشه درخت خانواده مي خورد و از طرفي مانع از آن مي شود كه نهال يك خانواده ي ديد با دستان جوانان سالم ما در گلستان اجتماع كاسته شود.
مهدی موعود علیه السلام از دیدگاه وسیعتر:
در عصر اخير دوشادوش پيشرفت همه جانبه اى كه در تمام مسائل عملى نصيب بشريت شده ، اين ايده و عقيده نيز از مرز اديان و مذاهب قدم فراتر نهاده و به عنوان يكى از مهمترى مسائل حياتى مورد بحث و بررسى قرار گرفته است .
انديشمندان بزرگ براى از بين بردن جنگها و خصومتها و بر طرف ساختن بحرانهاى منطقه اى و بالاخره جلوگيرى از جنگها و كشمكشهايى كه احتمالا به جنگ جهانى سوم خواهد انجاميد، تنها راهى كه پيدا كرده اند اين است كه بايد فكر پوسيده ((نژاد برتر)) را از مغزها بيرون ريخت ، ((جهان وطنى )) را جايگزين تبليغات ناسيوناليستى قرار داده ، مرزهاى جغرافيايى را در هم ريخته ، شالوده حكومت واحد جهانى را استوار ساخت . اينك عين گفته دو تن از انديشمندان مشهور جهان را در زير مى آوريم :
1-انيشتين :
يا بايد حكومت جهانى با كنترل بن المللى انرژى تشكيل شود، و يا حكوتهاى ملى جداگانه فعلى همچنان باقى بماند و منجر به انهدام بشرى گرد.(321)
2 - برتراندراسل :
چون هم اكنون خرابى جنگ بيش از قرون گذشته است ، يا بايد حكومت جهانى را بپذيريم و يا به عهد بربريت برگرديم و به نابودى نژاد انسانى راضى شويم )).(322)
يك دانشمند فرانسوى به نام : ((نوستر آداموس )) (متولد 1503 م . و متوفاى 1566 م .) پيشگوييهاى فراوانى در مورد حوادث آينده جهان به صورت رمز و اشاره گفته و بيشتر آنها به صورت دقيقى مطابق پيشگويى او تحقق يافته است .
پيشگوييهاى نوستر آداموس براى نخستين بار به سال 1555 م . منتشر شد.
اين پيشگوييها در طول چهار قرن از طرف دهها دانشمند تجزيه و تحليل شده است .
يكى از پيشگوييها تحقق نيافته او مربوط به يك مصلح جهانى است كه به تصور او پيش از سال 2000 ميلادى از آسمان نازل خواهد شد(323) و اينك متن پيشگويى :
((در سال هزار و نهصد و نود و نه و هفت ماه از آسمان ، يك پادشاه وحشتناكى نزول مى كند. پادشاه انگولم را دو مرتبه زنده مى كند، كمى بعد يا قبل از ظهور مشترى ، سعادت را همراه مى آورد)).
((هيچ زمانى مثل آن روز نخواهد آمد، از مركز آسيا قانون جديدى از ريشه عيسى و هرمس مصرى به داخل اورپا نفوذ خواهد كرد و سپس در تمام شرق سايه خواهد انداخت )).(324)
اين دو فراز كه قطعات 72 و 75 سانتورى دهم پيشگوييهاى اوست به صراحت از آمدن يك مصلح جهانى خبر مى دهد.
جالب توجه است كه تعبير: ((از آسمان .. نزول مى كند)) را در بر دارد و در قطعات بعدى از: قدرت فوق العاده او، حكومت قانون بر سر تا سر جهان ، سرور و شادى همگان ، پيوند ناگسستنى پيروان ، تغيير يافتن چهره جهان ، نفوذ عميق او در ميان دوستان و پراكنده شدن مخالفان سخن گفته است . اين فرازها از يك دانشمند فرانسوى بسيار جالب و اعجاب انگيز است .
م . ب . ادوارد، يكى از مفسران پيشگوييهاى نوستر آداموس در شرح دو فراز بالا مى نويسد:
((از اين دو قطعه به طور وضوح مستفاد مى شود كه پادشاه يا فرمانرواى بسيار مقتدرى براى پايان دادن اين همه بدبختى ها كه به دست بشر فراهم شده ، از آسمان نزول خوهد كرد و مخصوصا تاكيد مى كند كه اين فرمانروا حامل پيام آسمانى است كه مردم انتظار آن را دارند و سايه سعادت او مخصوصا بر سر پادشاهان مشرق افكنده خواهد شد)).(325)
ديگر مفسر اين پيشگوييها: بانو ((اريكا چاتهام )) در تفسير قطعه 75 مى نويسد:
در دوره هرمس HERMES، هرمس در برابر مركورى = تير ((27)) و ژوپيتر ((228)) = پدر آسمانى = زئوس قرار مى گيرد كه برابر با خيزش اسلام در جهان است ))(326).
اين مفسر انگليس پس از آن كه تصريح مى كند كه اين فرمانروا از آسيا بر خواهد خاست ، مى نويسد:
((البته آينده نشان خواهد داد كه او چه كسى است ؟)).(327)
اكنون بايد ديد كدام مصلحى خواهد توانست مرزهاى جغرافيايى را در هم كوبيده شالوده حكومت واحد جهانى را بر اساس عدالت و آزادى پى ريزى كند؟ و آن مهدى موعود و مصلح جهانى كه ضرورت ظهور آن را علم و دين خبر مى دهد و ميليونها انسان در انتظار وى دقيقه شمارى مى كنند، كيست ؟
پاسخ اين سؤ ال را، تنها از كسانى كه با منبع وحى و جهان ماوراء طبيعت ارتباط نزديك دارند، بايد شنيد.
ین اداریها هیچ وقت کسی ترورشان نمیکند.
2. ولا یظلّک سقف سجنٍ ابداً؛ سقف زندان هم بر تو سایه نیاندازد. قول میدهم که زندانی نشوی. بعضیها ده سال، بیست سال در زنداناند. زندان واقعا مشکل است، بعضیها ورشکست شدند. بعضی رانندهها تصادف کردهاند. الآن زندان افرادی هستند همهشان هم با گناه نیستند. تصادف کرده ندارد دیه بدهد. اگر دیه بدهد. میآید بیرون اما ندارد. زن و بچه هم ناراحت.
حالا شنیدهام که بعضیها کمک میکنند میروند دیه اینها را میدهند. این هم یک خدمتی است. کسانی که تمکن مالی دارند بروند بگویند که در این زندان اگر کسی به دیه گرفتار است من میدهم. چنانچه شنیدهام بعضیها این کار را میکنند. دولت هم میگوید که بیایید مراجعه کنید دیه افراد را که بی تقصیر بودهاند، بدهید. اینها غالبا خطری است، عمدی که نیست. لذا میشود گفت که شبیه بی گناهاند. لذا این هم یک کار خیری است که بعضیها میکنند.
3- ولا یدخل الفقر بیتک ابداً؛ فقر هم در خانهات نیاید.
حجاب؛ عامل تحكيم خانواده:
تحكيم و اقتدار خانواده؛ خود عاملي است كه از فلسفه ي حجاب ناشي مي شود. در جامعه اي كه زنان آن بدون حجاب در برابر ديدگان نامحرم و غير خودي ظاهر مي شوند، ديگر نبايد انتظار داشت كه خانواده هايي با اقتدار و متين در آن جامعه شكل گيرد.
وقتي زني بدون حجاب ظاهر شد، ديگر قداست خانواده معنايي ندارد، چرا كه بينندگان يك زن بي حجاب تنها خانم ها نيستند، بلكه اين فيلم شوم و ويرانگر بينندگان ديگري هم دارد و آن مردان هستند كه بعضاً مجردند و هنوز ازدواج نكرده اند. وقتي اين مردان به راحتي مي توانند بيننده ي چنين فيلمي باشند كه بازيگر اصلي آن يك زن بي حجاب است و وقتي كه مي شود به راحتي از چنين زناني كام دل گرفت و تا زماني كه زنان هرزه و نيمه عرياني در اجتماع يافت مي شوند كه كالا را به قيمت بسيار ناچيز در اختيار مشتريان آلوده ي خود قرار مي دهند؛ نمي توان انتظار داشت كه افراد خانواده هايي كه اصول اخلاقي را رعايت مي كنند از اين بلا به دور بمانند. و چه دردناك است اگر با خودنمايي و ناز و كرشمه زهرآگين اين گونه افراد، جوانان پاك ما هم يك لحظه در دل قصد گناه كنند.
بنابراين يك فرد بي حجاب مسؤول بر باد رفتن قداست و استواري خانواده هاست. اگر بگوييم جوانان ما فقط به دليل مشكلات شغلي و اقتصادي ازدواج نمي كنند حق مطلب را به درستي ادا نكرده ايم، چون با استناد به گفته هاي فوق، بي حجابي و هرزگي زنان، خود تيشه اي است كه به ريشه درخت خانواده مي خورد و از طرفي مانع از آن مي شود كه نهال يك خانواده ي ديد با دستان جوانان سالم ما در گلستان اجتماع كاسته شود.
مهدی موعود علیه السلام از دیدگاه وسیعتر:
در عصر اخير دوشادوش پيشرفت همه جانبه اى كه در تمام مسائل عملى نصيب بشريت شده ، اين ايده و عقيده نيز از مرز اديان و مذاهب قدم فراتر نهاده و به عنوان يكى از مهمترى مسائل حياتى مورد بحث و بررسى قرار گرفته است .
انديشمندان بزرگ براى از بين بردن جنگها و خصومتها و بر طرف ساختن بحرانهاى منطقه اى و بالاخره جلوگيرى از جنگها و كشمكشهايى كه احتمالا به جنگ جهانى سوم خواهد انجاميد، تنها راهى كه پيدا كرده اند اين است كه بايد فكر پوسيده ((نژاد برتر)) را از مغزها بيرون ريخت ، ((جهان وطنى )) را جايگزين تبليغات ناسيوناليستى قرار داده ، مرزهاى جغرافيايى را در هم ريخته ، شالوده حكومت واحد جهانى را استوار ساخت . اينك عين گفته دو تن از انديشمندان مشهور جهان را در زير مى آوريم :
1-انيشتين :
يا بايد حكومت جهانى با كنترل بن المللى انرژى تشكيل شود، و يا حكوتهاى ملى جداگانه فعلى همچنان باقى بماند و منجر به انهدام بشرى گرد.(321)
2 - برتراندراسل :
چون هم اكنون خرابى جنگ بيش از قرون گذشته است ، يا بايد حكومت جهانى را بپذيريم و يا به عهد بربريت برگرديم و به نابودى نژاد انسانى راضى شويم )).(322)
يك دانشمند فرانسوى به نام : ((نوستر آداموس )) (متولد 1503 م . و متوفاى 1566 م .) پيشگوييهاى فراوانى در مورد حوادث آينده جهان به صورت رمز و اشاره گفته و بيشتر آنها به صورت دقيقى مطابق پيشگويى او تحقق يافته است .
پيشگوييهاى نوستر آداموس براى نخستين بار به سال 1555 م . منتشر شد.
اين پيشگوييها در طول چهار قرن از طرف دهها دانشمند تجزيه و تحليل شده است .
يكى از پيشگوييها تحقق نيافته او مربوط به يك مصلح جهانى است كه به تصور او پيش از سال 2000 ميلادى از آسمان نازل خواهد شد(323) و اينك متن پيشگويى :
((در سال هزار و نهصد و نود و نه و هفت ماه از آسمان ، يك پادشاه وحشتناكى نزول مى كند. پادشاه انگولم را دو مرتبه زنده مى كند، كمى بعد يا قبل از ظهور مشترى ، سعادت را همراه مى آورد)).
((هيچ زمانى مثل آن روز نخواهد آمد، از مركز آسيا قانون جديدى از ريشه عيسى و هرمس مصرى به داخل اورپا نفوذ خواهد كرد و سپس در تمام شرق سايه خواهد انداخت )).(324)
اين دو فراز كه قطعات 72 و 75 سانتورى دهم پيشگوييهاى اوست به صراحت از آمدن يك مصلح جهانى خبر مى دهد.
جالب توجه است كه تعبير: ((از آسمان .. نزول مى كند)) را در بر دارد و در قطعات بعدى از: قدرت فوق العاده او، حكومت قانون بر سر تا سر جهان ، سرور و شادى همگان ، پيوند ناگسستنى پيروان ، تغيير يافتن چهره جهان ، نفوذ عميق او در ميان دوستان و پراكنده شدن مخالفان سخن گفته است . اين فرازها از يك دانشمند فرانسوى بسيار جالب و اعجاب انگيز است .
م . ب . ادوارد، يكى از مفسران پيشگوييهاى نوستر آداموس در شرح دو فراز بالا مى نويسد:
((از اين دو قطعه به طور وضوح مستفاد مى شود كه پادشاه يا فرمانرواى بسيار مقتدرى براى پايان دادن اين همه بدبختى ها كه به دست بشر فراهم شده ، از آسمان نزول خوهد كرد و مخصوصا تاكيد مى كند كه اين فرمانروا حامل پيام آسمانى است كه مردم انتظار آن را دارند و سايه سعادت او مخصوصا بر سر پادشاهان مشرق افكنده خواهد شد)).(325)
ديگر مفسر اين پيشگوييها: بانو ((اريكا چاتهام )) در تفسير قطعه 75 مى نويسد:
در دوره هرمس HERMES، هرمس در برابر مركورى = تير ((27)) و ژوپيتر ((228)) = پدر آسمانى = زئوس قرار مى گيرد كه برابر با خيزش اسلام در جهان است ))(326).
اين مفسر انگليس پس از آن كه تصريح مى كند كه اين فرمانروا از آسيا بر خواهد خاست ، مى نويسد:
((البته آينده نشان خواهد داد كه او چه كسى است ؟)).(327)
اكنون بايد ديد كدام مصلحى خواهد توانست مرزهاى جغرافيايى را در هم كوبيده شالوده حكومت واحد جهانى را بر اساس عدالت و آزادى پى ريزى كند؟ و آن مهدى موعود و مصلح جهانى كه ضرورت ظهور آن را علم و دين خبر مى دهد و ميليونها انسان در انتظار وى دقيقه شمارى مى كنند، كيست ؟
پاسخ اين سؤ ال را، تنها از كسانى كه با منبع وحى و جهان ماوراء طبيعت ارتباط نزديك دارند، بايد شنيد.
ین اداریها هیچ وقت کسی ترورشان نمیکند.
2. ولا یظلّک سقف سجنٍ ابداً؛ سقف زندان هم بر تو سایه نیاندازد. قول میدهم که زندانی نشوی. بعضیها ده سال، بیست سال در زنداناند. زندان واقعا مشکل است، بعضیها ورشکست شدند. بعضی رانندهها تصادف کردهاند. الآن زندان افرادی هستند همهشان هم با گناه نیستند. تصادف کرده ندارد دیه بدهد. اگر دیه بدهد. میآید بیرون اما ندارد. زن و بچه هم ناراحت.
حالا شنیدهام که بعضیها کمک میکنند میروند دیه اینها را میدهند. این هم یک خدمتی است. کسانی که تمکن مالی دارند بروند بگویند که در این زندان اگر کسی به دیه گرفتار است من میدهم. چنانچه شنیدهام بعضیها این کار را میکنند. دولت هم میگوید که بیایید مراجعه کنید دیه افراد را که بی تقصیر بودهاند، بدهید. اینها غالبا خطری است، عمدی که نیست. لذا میشود گفت که شبیه بی گناهاند. لذا این هم یک کار خیری است که بعضیها میکنند.
3- ولا یدخل الفقر بیتک ابداً؛ فقر هم در خانهات نیاید.
در عصر اخير دوشادوش پيشرفت همه جانبه اى كه در تمام مسائل عملى نصيب بشريت شده ، اين ايده و عقيده نيز از مرز اديان و مذاهب قدم فراتر نهاده و به عنوان يكى از مهمترى مسائل حياتى مورد بحث و بررسى قرار گرفته است .
انديشمندان بزرگ براى از بين بردن جنگها و خصومتها و بر طرف ساختن بحرانهاى منطقه اى و بالاخره جلوگيرى از جنگها و كشمكشهايى كه احتمالا به جنگ جهانى سوم خواهد انجاميد، تنها راهى كه پيدا كرده اند اين است كه بايد فكر پوسيده ((نژاد برتر)) را از مغزها بيرون ريخت ، ((جهان وطنى )) را جايگزين تبليغات ناسيوناليستى قرار داده ، مرزهاى جغرافيايى را در هم ريخته ، شالوده حكومت واحد جهانى را استوار ساخت . اينك عين گفته دو تن از انديشمندان مشهور جهان را در زير مى آوريم :
1-انيشتين :
يا بايد حكومت جهانى با كنترل بن المللى انرژى تشكيل شود، و يا حكوتهاى ملى جداگانه فعلى همچنان باقى بماند و منجر به انهدام بشرى گرد.(321)
2 - برتراندراسل :
چون هم اكنون خرابى جنگ بيش از قرون گذشته است ، يا بايد حكومت جهانى را بپذيريم و يا به عهد بربريت برگرديم و به نابودى نژاد انسانى راضى شويم )).(322)
يك دانشمند فرانسوى به نام : ((نوستر آداموس )) (متولد 1503 م . و متوفاى 1566 م .) پيشگوييهاى فراوانى در مورد حوادث آينده جهان به صورت رمز و اشاره گفته و بيشتر آنها به صورت دقيقى مطابق پيشگويى او تحقق يافته است .
پيشگوييهاى نوستر آداموس براى نخستين بار به سال 1555 م . منتشر شد.
اين پيشگوييها در طول چهار قرن از طرف دهها دانشمند تجزيه و تحليل شده است .
يكى از پيشگوييها تحقق نيافته او مربوط به يك مصلح جهانى است كه به تصور او پيش از سال 2000 ميلادى از آسمان نازل خواهد شد(323) و اينك متن پيشگويى :
((در سال هزار و نهصد و نود و نه و هفت ماه از آسمان ، يك پادشاه وحشتناكى نزول مى كند. پادشاه انگولم را دو مرتبه زنده مى كند، كمى بعد يا قبل از ظهور مشترى ، سعادت را همراه مى آورد)).
((هيچ زمانى مثل آن روز نخواهد آمد، از مركز آسيا قانون جديدى از ريشه عيسى و هرمس مصرى به داخل اورپا نفوذ خواهد كرد و سپس در تمام شرق سايه خواهد انداخت )).(324)
اين دو فراز كه قطعات 72 و 75 سانتورى دهم پيشگوييهاى اوست به صراحت از آمدن يك مصلح جهانى خبر مى دهد.
جالب توجه است كه تعبير: ((از آسمان .. نزول مى كند)) را در بر دارد و در قطعات بعدى از: قدرت فوق العاده او، حكومت قانون بر سر تا سر جهان ، سرور و شادى همگان ، پيوند ناگسستنى پيروان ، تغيير يافتن چهره جهان ، نفوذ عميق او در ميان دوستان و پراكنده شدن مخالفان سخن گفته است . اين فرازها از يك دانشمند فرانسوى بسيار جالب و اعجاب انگيز است .
م . ب . ادوارد، يكى از مفسران پيشگوييهاى نوستر آداموس در شرح دو فراز بالا مى نويسد:
((از اين دو قطعه به طور وضوح مستفاد مى شود كه پادشاه يا فرمانرواى بسيار مقتدرى براى پايان دادن اين همه بدبختى ها كه به دست بشر فراهم شده ، از آسمان نزول خوهد كرد و مخصوصا تاكيد مى كند كه اين فرمانروا حامل پيام آسمانى است كه مردم انتظار آن را دارند و سايه سعادت او مخصوصا بر سر پادشاهان مشرق افكنده خواهد شد)).(325)
ديگر مفسر اين پيشگوييها: بانو ((اريكا چاتهام )) در تفسير قطعه 75 مى نويسد:
در دوره هرمس HERMES، هرمس در برابر مركورى = تير ((27)) و ژوپيتر ((228)) = پدر آسمانى = زئوس قرار مى گيرد كه برابر با خيزش اسلام در جهان است ))(326).
اين مفسر انگليس پس از آن كه تصريح مى كند كه اين فرمانروا از آسيا بر خواهد خاست ، مى نويسد:
((البته آينده نشان خواهد داد كه او چه كسى است ؟)).(327)
اكنون بايد ديد كدام مصلحى خواهد توانست مرزهاى جغرافيايى را در هم كوبيده شالوده حكومت واحد جهانى را بر اساس عدالت و آزادى پى ريزى كند؟ و آن مهدى موعود و مصلح جهانى كه ضرورت ظهور آن را علم و دين خبر مى دهد و ميليونها انسان در انتظار وى دقيقه شمارى مى كنند، كيست ؟
پاسخ اين سؤ ال را، تنها از كسانى كه با منبع وحى و جهان ماوراء طبيعت ارتباط نزديك دارند، بايد شنيد.
کانال اباصالح المهدی (عج), [14.11.16 20:17]
ین اداریها هیچ وقت کسی ترورشان نمیکند.
2. ولا یظلّک سقف سجنٍ ابداً؛ سقف زندان هم بر تو سایه نیاندازد. قول میدهم که زندانی نشوی. بعضیها ده سال، بیست سال در زنداناند. زندان واقعا مشکل است، بعضیها ورشکست شدند. بعضی رانندهها تصادف کردهاند. الآن زندان افرادی هستند همهشان هم با گناه نیستند. تصادف کرده ندارد دیه بدهد. اگر دیه بدهد. میآید بیرون اما ندارد. زن و بچه هم ناراحت.
حالا شنیدهام که بعضیها کمک میکنند میروند دیه اینها را میدهند. این هم یک خدمتی است. کسانی که تمکن مالی دارند بروند بگویند که در این زندان اگر کسی به دیه گرفتار است من میدهم. چنانچه شنیدهام بعضیها این کار را میکنند. دولت هم میگوید که بیایید مراجعه کنید دیه افراد را که بی تقصیر بودهاند، بدهید. اینها غالبا خطری است، عمدی که نیست. لذا میشود گفت که شبیه بی گناهاند. لذا این هم یک کار خیری است که بعضیها میکنند.
3- ولا یدخل الفقر بیتک ابداً؛ فقر هم در خانهات نیاید.
خدمت به خلق؛
حدیثی که برای اداریها خوب است
یک حدیث عالی که خودم در کتاب آقای صافی اصفهانی دیدم، در آنجا نوشته بود که این حدیث هم در مستدرک الوسائل حسین نوری طبرسی است، هم در بحارالانوار ذکر شده است. این حدیث برای اداریها خوب است اداریها باید کار کنند. اگر کار نکردند این حقوقشان اشکال دارد چون حقوق مال بیتالمال است و مردم راضی نیستند. چون شخص معینی به شما حقوق نمیدهد. از همین منافع نفت و صادرات غیر نفتی و چه و چه و درآمد بیتالمال است. پس اگر یک اداری نشست پشت میز و با تلفن فقط برای خودش حرف زد، یک کاری برای ملت نکرد حقوقش اشکال دارد.
علی بن یقطین وزیر هارون بود اما شیعه بود، هارون هم نمیدانست. یک روزی علی بن یقطین مراجعه کرد به موسی بن جعفر (ع)، حضرت یک جمله به او فرمودند. فرمودند من سه چیز برای تو ضمانت میکنم به شرطی که تو هم یک چیز را برای من ضمانت کنی. آن یک چیزی که تو باید به من قول بدهی این است که: لا یأتی أحدٌ من موالینا فی دارالخلافه إلّا قمت بقضاء حاجته. یعنی قول بده یک نفر از دوستان ما وارد دارالخلافه که میشود و کار دولتی دارد کارش را راه بیاندازی، هی امروز و فردا نکن.
الآن هم این اداریها باید قول بدهند کار مردم را راه بیاندازند. چرا هی میگویی برو فردا بیا، پس فردا بیا. ادرایهایی که میگویند امروز بیا، فردا بیا، پس فردا بیا، کار مردم را راه نمیاندازند مخصوصا دوستان، متدینین، تاجرهای مهم. شنیدم یک تاجری با پالتو و محاسن کار مالیاتی داشتهاند رفتهاند پیش او، گفته برو بگیر بشین اونجا!… اینگونه حرف زده است… همین یکی دوسال پیش. اینها حقوقشان اشکال دارد، بهشان بگویید.
اداریهایی که نوکر دولتاند، حقوق میگیرند، شخص معینی حقوق اینها را نمیدهد. این نیست که یک تاجری به اینها پول میدهد، نه اینها مال ماست. منافع نفت و بیت المال و اگر خدمت نکند حقوقش اشکال دارد، لذا حضرت به علی بن یقطین میفرماید: تو یک چیز برای من ضمانت بکن، من سه چیز برای تو ضمانت میکنم. این را حفظ کنید برای اداریها مخصوصا بگویید و آن یک چیز این است که هیچ کس در دارالخلافه وارد نشود مگر اینکه تو حاجت او را برآورده کنی.
کار یک ماهه را یک روزه راه بیاندازی مثل کسی که یک میلیون به تو رشوه میدهد چطور کارش را راه میاندازی! بدون رشوه کارش را راه بیانداز… حالا که رشوهها زیاد شده. منتهی حالا نمیگویند رشوه؛ میگویند حق حساب. این خارجیها، در سوریه میگفتند بخشش، همان رشوه را بخشش میگفتند. بعضیها اینجا حق حساب میگویند یا پاداش میگویند. هرجا اسمی دارد اما اینها رشوه است.
چه زمانی رشوه دادن ایرادی ندارد؟
الراشی و المرتشی کلهما فی النار؛ آن که رشوه میدهد، آن که رشوه میگیرد هر دو در جهنماند. منتهی آن که رشوه میدهد دو جور است یک جورش جهنم نمیرود، ولی رشوهای که بخواهم حقی را باطل کنم، باطلی را حق کنم مثلا با موتورم زدم یک جوانی را کشتهام رشوه میدهم که بگویند نه ایشان مقصر نبوده، او مقصر بوده. اینجا رشوه اشکال دارد؛ پس رشوه دادن در یک جا اشکال دارد، در یک جا ندارد.
میخواهم فرار از ظلم بکنم. زمان طاغوت میآمدند پسرت را برای سربازی ببرند. پسر هم در خانه بود، اما صد تومان به آن امنیه یا پلیس میدادی میرفت میگفت ندیدمش، نبود. پسر در خانه بود اما با صد تومان رشوه… حالا کی صد تومان رشوه میگیرند؟ الآن یک میلیون، دو میلیون، ده میلیون، بیست میلیون. قیمتها بالا رفته.
حتی من یک وقت از یکی از شخصیتهای مملکتی یک چیز عجیب شنیدم که این اداریها درآمد کمی دارند، به آنها رشوه بدهید. خیلی حرف بدی زده است. اینها حقوقشان کافی نیست زندگیشان تامین نمیشود رشوه بدهید به آنها. مجتهدی شما؟ فتوا میدهی؟ برو ببین مراجع چه میگویند.
در مکاسب محرّمه حدیثش هست: الراشی و المرتشی کلهما فی النار؛ آن که رشوه میدهد و آنکه رشوه میگیرد هر دو در آتشند. منتهی آن که رشوه میدهد یادتان باشد دو قسم است: یک وقت برای فرار از ظلم است، آنجا ایرادی ندارد. میخواهند به تو ظلمی بکنند. یک پولی میدهی رد میشوی. اما یک وقت میخواهی حقی را باطل کنی مال کسی را میخواهی بخوری، پول میدهی، مالش را بالا میکشی. این اشکال دارد. اینها را دقت کنید. اینها مثال شرعی است.
ضمانتهای امام کاظم (ع) برای کسی که کار شیعیان را راه بیاندازد
حالا حضرت فرمودند به علی بن یقطین که تو یک چیز را برای من ضمانت کن من سه چیز را برای تو ضمانت میکنم. آن یک چیزی که تو باید ضمانت کنی اینست که قول بده که هر کس از موالی ما و دوستان ما مراجعه میکند به دربار و دارالخلافه کارش را راه بیاندازی.
اگر قول بدهی من سه چیز را برای تو ضمانت میکنم:
1. أن لا یصیبک حرّ سیف؛ حرارت شمشیر به تو نرسد. به زبان ما یعنی ترورت نکنند. اگر کار راهانداز باشند ا
ین اداریها هیچ وقت کسی ترورشان نمیکند.
2. ولا یظلّک سقف سجنٍ ابداً؛ سقف زندان هم بر تو سایه نیاندازد. قول میدهم که زندانی نشوی. بعضیها ده سال، بیست سال در زنداناند. زندان واقعا مشکل است، بعضیها ورشکست شدند. بعضی رانندهها تصادف کردهاند. الآن زندان افرادی هستند همهشان هم با گناه نیستند. تصادف کرده ندارد دیه بدهد. اگر دیه بدهد. میآید بیرون اما ندارد. زن و بچه هم ناراحت.
حالا شنیدهام که بعضیها کمک میکنند میروند دیه اینها را میدهند. این هم یک خدمتی است. کسانی که تمکن مالی دارند بروند بگویند که در این زندان اگر کسی به دیه گرفتار است من میدهم. چنانچه شنیدهام بعضیها این کار را میکنند. دولت هم میگوید که بیایید مراجعه کنید دیه افراد را که بی تقصیر بودهاند، بدهید. اینها غالبا خطری است، عمدی که نیست. لذا میشود گفت که شبیه بی گناهاند. لذا این هم یک کار خیری است که بعضیها میکنند.
3- ولا یدخل الفقر بیتک ابداً؛ فقر هم در خانهات نیاید.
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
ما من يوم الا و ملك ينادى فى المقابر: من تغبطون ؟ فيقولون : اهل المساجد، يصلون و لانقدر، و يصومون ولانقدر؛
همه روز در ميان مردگان فرشته اى ندا در مى دهد: نسبت به چه كسانى غبطه مى خوريد؟ آنها پاسخ مى دهند: ما نسبت به اهل مساجد غبطه مى خوريم ، زيرا ايشان نماز مى گزارند و روزه مى گيرند و ماتوان انجام آن را نداريم .
مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 363.
از امام حسن علیهالسلام سخنان پندآموز بسیاری در کتب نقل شده است که به برخی از آنها اشاره میشود:
قال علیهالسلام:
لا أدب لمن لا عقل له، و لا مروة لمن لا همة له، و لا حیاء لمن لا دین له، و رأس العقل
[صفحه 274]
معاشرة الناس بالجمیل و بالعقل تدرک الداران جمیعا، و من حرم من العقل حرمهما جمیعا [375].
امام حسن علیهالسلام فرمود:
(آن کس که عقل ندارد، ادب ندارد و آن کس که همت ندارد، مردانگی ندارد و آن کس که دین ندارد، حیا ندارد. رفتار خوب با مردم، اصل دانایی است و به وسیلهی عقل، هر دو جهان با هم به دست میآیند و هر کس که از عقل محروم باشد از هر دوی آنها محروم خواهد بود.)
و در حدیث دیگری آمده است:
قال علیهالسلام:
حسن السؤال نصف العلم، و مداراة الناس نصف العقل و القصد فی المعیشة نصف المؤونة [376].
امام حسن علیهالسلام فرمود:
(نیک پرسیدن، نیمی از دانایی است و خوش رفتاری با مردم نیمی از عقل است و میانهروی در معاش نیمی از هزینه است.)
و در حدیث دیگری آمده است:
قال علیهالسلام:
ان أشد الناس حسرة یوم القیامة رجلان: رجل نظر الی ماله فی میزان غیره سعد به و شقی هو به، و رجل نظر الی علمه فی میزان غیره سعد به و شقی هو به [377].
امام حسن علیهالسلام فرمود:
[صفحه 275]
(افسوس خورندهترین مردم در روز قیامت دو نفرند: یکی آن کسی که مال خود در ترازوی دیگری ببیند که او با آن رستگار شده و خود آن شخص با داشتن آن «همه مال، اکنون در قیامت» بدبخت است. و آن کس که دانش خویش را در ترازوی دیگری بنگرد که وی بدان سعادتمند شده و خود آن شخص که در اختیار دیگران قرار داد، اکنون خودش «در قیامت» بدبخت است.)
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
تشکیل بسیج در نظام جمهورى اسلامى ایران یقیناً از برکات و الطاف جلیه خداوند تعالى بود که بر ملت عزیز و انقلاب اسلامى ایران ارزانى شد. در حوادث گوناگون پس از پیروزى انقلاب خصوصاً جنگ، بودند نهادها و گروههاى فراوانى که با ایثار و خلوص و فداکارى و شهادت طلبى، کشور و انقلاب اسلامى را بیمه کردند. ولى حقیقتاً اگر بخواهیم مصداق کاملى از ایثار و خلوص و فداکارى و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهیم، چه کسى سزاوارتر از بسیج و بسیجیان خواهند بود!
بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پرثمرى است که شکوفه هاى آن بوى بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق مى دهد. بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان چه در جنگ و چه در صلح بزرگترین ساده اندیشى این است که تصور کنیم جهانخواران خصوصاً امریکا و شوروى از ما و اسلام عزیز دست برداشته اند؛ لحظه اى نباید از کید دشمنان غافل بمانیم. در نهاد و سرشت امریکا و شوروى کینه و دشمنى با اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- موج مى زند گمنامى است که پیروانش بر گلدسته هاى رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده اند. بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامى است که تربیت یافتگان آن، نام و نشان در گمنامى و بى نشانى گرفته اند.
بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نموده اند . من همواره به خلوص و صفاى بسیجیان غبطه مى خورم و از خدا مى خواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند، چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجى ام. من مجدداً به همه ملت بزرگوار ایران و مسئولین عرض مى کنم چه در جنگ و چه در صلح بزرگترین ساده اندیشى این است که تصور کنیم جهانخواران خصوصاً امریکا و شوروى از ما و اسلام عزیز دست برداشته اند؛ لحظه اى نباید از کید دشمنان غافل بمانیم. در نهاد و سرشت امریکا و شوروى کینه و دشمنى با اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- موج مى زند. باید براى شکستن امواج طوفانها و فتنه ها و جلوگیرى از سیل آفتها به سلاح پولادین صبر و ایمان مسلح شویم.
ملتى که در خط اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه علیه و آله- و مخالف با استکبار و پول پرستى و تحجرگرایى و مقدس نمایى است، باید همه افرادش بسیجى باشند و فنون نظامى و دفاعى لازم را بدانند، چرا که در هنگامه خطر ملتى سربلند و جاوید است که اکثریت آن آمادگى لازم رزمى را داشته باشد .. خلاصه کلام، اگر بر کشورى نواى دلنشین تفکر بسیجى طنین انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید و الّا هر لحظه باید منتظر حادثه ماند. بسیج باید مثل گذشته و با قدرت و اطمینان خاطر به کار خود ادامه دهد.
امروز یکى از ضروریترین تشکلها، بسیج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم دینى و دانشجویان دانشگاهها باید با تمام توان خود در مراکزشان از انقلاب و اسلام دفاع کنند و فرزندان بسیجى ام در این دو مرکز، پاسدار اصول تغییرناپذیر «نه شرقى و نه غربى» باشند. امروز دانشگاه و حوزه از هر محلى بیشتر به اتحاد و یگانگى احتیاج دارند. فرزندان انقلاب به هیچ وجه نگذارند ایادى امریکا و شوروى در آن دو محل حساس نفوذ کنند. تنها با بسیج است که این مهم انجام مى پذیرد. مسائل اعتقادى بسیجیان به عهده این دو پایگاه علمى است. حوزه علمیه و دانشگاه باید چهارچوبهاى اصیل اسلام ناب محمدى را در اختیار تمامى اعضاى بسیج قرار دهند.
باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامى باشند و این شدنى است، چرا که بسیج تنها منحصر به ایران اسلامى نیست، باید هسته هاى مقاومت را در تمامى جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد. شما در جنگ تحمیلى نشان دادید که با مدیریت صحیح و خوب مى توان اسلام را فاتح جهان نمود. شما باید بدانید که کارتان به پایان نرسیده، انقلاب اسلامى در جهان نیازمند فداکاریهاى شماست و مسئولین تنها با پشتوانه شماست که مى توانند به تمامى تشنگان حقیقت و صداقت اثبات کنند که بدون امریکا و شوروى مى شود به زندگى مسالمت آمیز توأم با صلح و آزادى رسید.
حضور شما در صحنه ها موجب مى شود که ریشه ضد انقلاب در تمامى ابعاد از بیخ و بن قطع گردد .. من دست یکایک شما پیشگامان رهایى را مى بوسم و مى دانم که اگر مسئولین نظام اسلامى از شما غافل شوند، به آتش دوزخ الهى خواهند سوخت. بار دیگر تأکید مى کنم که غفلت از ایجاد ارتش بیست میلیونى، سقوط در دام دو ابرقدرت جهانى را به دنبال خواهد داشت.
من از تمامى بسیجیان خصوصاً از فرماندهان عزیز آن تشکر مى کنم و از دعاى خیر براى این فرزندان با وفاى اسلام غفلت نخواهم نمود. خداوند شهداى عزیز و گمنام بسیج را به نعمت همجوارى اهل بیت- علیهم السلام- متنعم و جانبازان عزیز را شفا و اسرا و مفقودین عزیز را سالماً به اوطانشان بازگرداند و هر روز بر عظمت و شوکت این نهاد مقدس و مردمى که پیروان اسلام عزیز و حضرت بقیه اللَّه الاعظم- ارواحنا لمقدمه الفداء- هستند بیفزاید. والسلام علیکم و رحمه اللَّه ..
۲آذر ۶۷
روح اللَّه الموسوى الخمینى.
حرکت زینب کبری نشان داد، نباید اجازه داد که انگیزه هاى خباثت آلودى که قصد دارند مقاطع اثرگذار و مهم را از یادها ببرند، موفّق بشوند
حادثه ى عاشوراى حسینى را هم ستمگران و ظالمان میخواستند نگذارند باقى بماند، #زینب_کبری (سلام الله علیها) نگذاشت. دو حرکت عمّه ى ما - #زینب کبری (علیهاالسّلام) - انجام داد: یک حرکت، حرکت #اسارت بود به کوفه و شام و آن روشنگرى ها و آن بیانات که مایه ى افشاى حقایق شد؛ یک حرکت دیگر، آمدن به زیارت کربلا در اربعین بود؛ حالا #اربعین اوّل یا دوّم یا هرچه. این حرکت به معناى این است که نباید اجازه داد که انگیزه هاى خباثت آلودى که قصد دارند مقاطع عزیز و اثرگذار و مهم را از یادها ببرند، موفّق بشوند؛ البتّه موفّق هم نخواهند شد. تا ملّتها زنده اند، تا زبانهاى حقگو در کار است، تا دلهاى مؤمن داراى انگیزه هستند، نخواهند توانست این را به فراموشى بسپرند؛ همچنانکه نتوانسته اند.
رهبر انقلاب؛ ۹۳/۱۰/۱۷
حضرت امام باقر (عليه السلام) فرمودند كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده :
هركس در يك شب ده آيه از قرآن بخواند از غافلين نوشته نشود
و هركس پنجاه آيه بخواند در زمره ذاكرين نوشته شود
و هر كس صد آيه بخواند در زمره قانتين نوشته شود
و هركس دويست آيه بخواند از خاشعين نوشته شود
و هر كس سيصد آيه بخواند از فائزين نوشته شود
و هر كس پانصد آيه بخواند از جمله مجتهدين نوشته شود
و هر كس هزار آيه بخواند براى او (ثواب انفاق) يك قنطار از طلا نوشته شود
و قنطار پانزده هزار مثقال طلا است، كه هر مثقالى بيست و چهار قيراط است كه كوچكترين آنها به اندازه كوه احد و بزرگترين آنها به اندازه آنچه ميان زمين و آسمان است.
اصول كافى، ج۴ ، ص۴۱۵، ح۵
هر حکمی را نسخ کنیم، و یا نسخ آن را به تأخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن را میآوریم. آیا نمیدانستی که خداوند بر هر چیز توانا است؟! (۱۰۶) آیا نمیدانستی که حکومت آسمانها و زمین، از آن خداست؟! (و حق دارد هر گونه تغییر و تبدیلی در احکام خود طبق مصالح بدهد؟!) و جز خدا، ولی و یاوری برای شما نیست. (و اوست که مصلحت شما را میداند و تعیین میکند). (۱۰۷) آیا میخواهید از پیامبر خود، همان تقاضای (نامعقولی را) بکنید که پیش از این، از موسی کردند؟! (و با این بهانهجوییها، از ایمان آوردن سر باز زدند.) کسی که کفر را به جای ایمان بپذیرد، از راه مستقیم (عقل و فطرت) گمراه شده است. (۱۰۸) بسیاری از اهل کتاب، از روی حسد -که در وجود آنها ریشه دوانده- آرزو میکردند شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر باز گردانند؛ با اینکه حق برای آنها کاملا روشن شده است. شما آنها را عفو کنید و گذشت نمایید؛ تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد؛ خداوند بر هر چیزی تواناست. (۱۰۹) و نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید؛ و هر کار خیری را برای خود از پیش میفرستید، آن را نزد خدا (در سرای دیگر) خواهید یافت؛ خداوند به اعمال شما بیناست. (۱۱۰) آنها گفتند: «هیچ کس، جز یهود یا نصاری، هرگز داخل بهشت نخواهد شد.» این آرزوی آنهاست! بگو: «اگر راست میگویید، دلیل خود را (بر این موضوع) بیاورید!» (۱۱۱) آری، کسی که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است؛ نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند. (بنابر این، بهشت خدا در انحصار هیچ گروهی نیست.) (۱۱۲)
سرکار خانم نیلچی زاده:
⚪️ نماز شب یازده رکعت است یعنی در حقیقت چهار تا دو رکعت به شیوه نماز صبح به نیت نماز شب خوانده شود
و ویژگی نمازهای مستحب این است که می توان حمد را خواند و نیازی به خواندن سوره نیست
⚪️ و بعد دو رکعت نماز به نیت نماز شفع و یک رکعت به نیت نماز وتر خوانده شود.
خداوند در قرآن قسم می خورد و الشفع و الوتر، یکی از معانی این آیه شریفه در سوره شمس را همین خواندن سه رکعت نماز ویژه در نماز شب گفته اند.
⚪️ حتی به ما یاد داده اند که اگر وقت ندارید یا از لحاظ کشش جسمی این توان را در خود نمی بینید که آن یازده رکعت را بخوانید همان سه رکعت آخر را بخوانید. یعنی همان دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر را بخوانید
و مهمترین ویژگی نماز وتر همان استغفار و طلب مغفرت برای چهل نفر مومن است.
⚪️ در قنوت نماز وتر فرد باید چهل نفر مومن را به هر زبانی که می خواهد دعا کند؛ چون در هنگام قنوت ما حتی می توانیم به زبان خود دعا کنیم و لازم نیست حتما عربی باشد. ما می توانیم مثلا بگوییم خدایا پدر من را بیامرز و … تا چهل نفر شود.
لزوما هم لازم نیست خیلی آدم با تقوایی باشد؛ همینقدر که مومن و مسلمان است و گاهی گرفتار بعضی از گناهان، نیاز به استغفار دارد
⚪️ و چه زیبا است برای کسانی که از ایشان دلخور و کدر هستم ولی می دانم به واسطه بعضی از کارهای خوب ممکن است خداوند به آنها نظر کند دعا کنم،
که دعا کردن برای دیگران یکی از همان زمینه های بعدی زیاد شدن رزق و روزی است.
و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم میخواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود؛ و) کافر نشد؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد پیروی کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد میدادند. و) به هیچ کس چیزی یاد نمیدادند، مگر اینکه از پیش به او میگفتند: «ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!)» ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را میآموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمیتوانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرامیگرفتند که به آنان زیان میرسانید و نفعی نمیداد. و مسلما میدانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهرهای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر میدانستند!! (۱۰۲) و اگر آنها ایمان میآوردند و پرهیزکاری پیشه میکردند، پاداشی که نزد خداست، برای آنان بهتر بود، اگر آگاهی داشتند!! (۱۰۳) ای افراد باایمان! (هنگامی که از پیغمبر تقاضای مهلت برای درک آیات قرآن میکنید) نگویید: «راعنا»؛ بلکه بگویید: «انظرنا». (زیرا کلمه اول، هم به معنی «ما را مهلت بده!»، و هم به معنی «ما را تحمیق کن!» میباشد؛ و دستاویزی برای دشمنان است.) و (آنچه به شما دستور داده میشود) بشنوید! و برای کافران (و استهزاکنندگان) عذاب دردناکی است. (۱۰۴) کافران اهل کتاب، و (همچنین) مشرکان، دوست ندارند که از سوی خداوند، خیر و برکتی بر شما نازل گردد؛ در حالی که خداوند، رحمت خود را به هر کس بخواهد، اختصاص میدهد؛ و خداوند، صاحب فضل بزرگ است. (۱۰۵)
قال ابو عبدالله (عليه السلام):
ليس نبى فى السموات و الارض و اءلا يسألون الله تبارك و تعالى ان يوذن لهم فى زيارة الحسين (عليه السلام) ففوج ينزل و فوج يعرج.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: هيچ پيامبرى در آسمانها و زمين نيست مگر اين كه مى خواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زيارت امام حسين (عليه السلام) مشرف شوند، چنين است كه گروهى به كربلا فرود آيند و گروهى از آنجا عروج كنند.
مستدرك الوسائل، ج 10، ص 244 به نقل از كامل الزيارات، ص 111.
امام رضا عليه السّلام فرمودند:
انما جعلت الجماعة لئلا تكون الاخلاص و التوحيد و الاسلام و العبادة لله الا ظاهرا مكشوفا لان فى اظهاره حجة على اهل الشرق و الغرب لله وحده و ليكون المنافق و المستخف موديا لما اقربه يظهر الاسلام و المراقبة و ليكون شهادات الناس بالاسلام بعضهم ببعض جائزة ممكنة مع مافيه من المساعدة على البر و التقوى و الزجر عن كثير من معاصى الله ؛
علت تشريع نماز جماعت آن است كه اسلام و توحيد و بندگى و اخلاص به خداوند متعال در معرض ديد عموم و ظاهر و مشهور در ميان مردم باشد، زيرا در اين صورت است كه حجت در زمينه وحدانيت خداوند بر مردم شرق و غرب تمام مى شود، و مردمان منافق و بى اعتنا به نماز مطابق اقرار زبانى وادار به عمل مى شوند، و مراقبت صورت مى گيرد و گواهيهاى مردم كه عليه يكديگر در زمينه اسلام امكان پيدا مى كند علاوه آن كه در چنين اجتماعاتى بر توسعه و گسترش نيكوكارى و تقوى مساعدت مى شود، عملا جلوى بسيارى از گناهان گرفته مى شود.
وسائل الشيعه ، ج 5، ص 372
وقتى راوى از امام صادق(علیه السلام)مى پرسد: فدایت شوم بسیار مى شود که یادى از امام حسین(علیه السلام) مى کنم در آن هنگام چه بگویم؟ فرمود: سه مرتبه بگو «صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ» که سلام به آن حضرت از دور و نزدیک به او مى رسد.
کافى، جلد 4، صفحه 575، حدیث 2.
عزیزم! از جوانی، به اندازه که باقی است استفاده کن که در پیری همه چیز از دست می رود، حتی توجه به آخرت و خدای تعالی. از مکاید بزرگ شیطان و نفس اماره آن است که جوانان را وعده صلاح و اصلاح در زمان پیری می دهد تا جوانی با غفلت از دست برود و به پیران وعده طول عمر می دهد و تا لحظه آخر با وعده های پوچ انسان را از ذکر خدا و اخلاص برای او باز می داد تا مرگ برسد و در آن حال ایمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد می گیرد.
وصیت امام به حجت الاسلام حاج سید احمد خمینی 27/8/65.
دختر باید از مردها پرهیز داشته باشد , به ایشان توجه نکنه , و توجه ایشان را هم به خود جلب نکنه !
افتخار دختر به دلبری کردن از پسر ها نیست !
افتخار دختر بودن به جنسیت و سرمایه دانستن آن نیست !
افتخار دختر بودن به مراقبت از لاک و ناخن و بالا نگهداشتن ظریفانه ی انگشتان دست و نازک کردن صدا نیست !
دختر باید شیر زن باشه ! مبارز و دلاور باشه ! محجبه , مومنه , عاقله !
حجاب و وقار دخترِبابا باید تو محله زبانزد همه باشه!!
هرروز حجاب را بیشتر و بهتر ملاحظه کن تا به خدا نزدیکتر شوی!
#عفت
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
علامه حلى در كشف اليقين و علامه نورى در كلمه طيبه حكايتى كه در بغداد اتفاق افتاده نقل مىكنند شخصى بنام عبدالله بن مبارك يك سال (در ميان مىرفت) به زيارت بيت الله حج مىكرد و طواف مىكرد و مدت پنج سال در اين امر مشغول بود.
در زمان حكومت مأمون يك وقت بيرون رفت در بعضى از سالها كه نوبت حج او بود پانصد مثقال طلا با خود براشت و متوجه بازار شد كه تدارك سفر حج بنمايد.
پس در خرابهاى كه بر سر راه او بود علويهاى را ديد كه مرغ مرده را برداشته و پرهاى او را مىكند و آن را پاك مىكند عبدالله بن مبارك به نزد او آمد و گفت: براى چه اين مرغ مرده را پر مىكنى مگر قرآن نخواندهاى كه خداوند تبارك و تعالى مىفرمايد:
اانما حرم عليكم الميته و الدم و لحم الخنزي(1)
گفت: مگر نمىدانى خوردن ميته حرام است؟
زن علويه گفت: از حال من سوال مكن و مرا به حال خود بگذار و از پى كار خود برو.
عبد الله گفت: از سخن او چيزى بخاطر من رسيد جوياى حال شدم تا اينكه گفت: اى عبدالله بدان كه من زنى سيده و علويه هستم فرزندان يتيم دارم شوهرم از دنيا رفته اين روز چهارم است كه چيزى خوردنى به دست من و بچههايم نيامده است و چون كار به اضطرار رسيد اين مرغ ميته بر ما حلال است و من به غير از اين مرغ مرده چيزى به دست من نيامده اكنون مىخواهم آن را پاك كنم براى بچه هايم ببرم.
عبد الله گفت: چون اين حكايت را شنيدم از اين علويه با خود گفتم واى بر تو اى عبد الله كدام عمل بهتر از رعايت اين علويه و سادات خواهد بود پس آن علويه را گفتم دامنت را باز كن پانصد مثقال طلا كه داشتم همه را در دامن علويه ريختم و آن سال مكه نرفتم و به منزل خود مراجعت كردم چون حجاج مراجعت كردند من به استقبال ايشان رفتم به هر كس از حجاج مىرسيدم مىگفتم خداوند حج ترا قبول فرمايد ديدم او نيز به من همين دعا را مىنمايد.
و مىگويد: اى عبد الله آيا خاطر دارى كه فلان محل با ما چنين و چنان گفتى و مردم بسيار به من همين را مىگفتند من تعجب كردم كه امسال به حج نرفتم.
شب در عالم رويا ديدم رسول خدا صلىالله عليه و آله را كه فرمود اى عبدالله عجب مدار بدرستى كه چون تو به فرياد علويه و فرزندانش رسيدى من از خداوند متعال درخواست كردم كه ملكى به صورت تو بفرستد براى تو حج بنمايد حالا مىخواهى حج بكن و مىخواهى حج مكن بعد از اين(2)
عمل خوب دو ثمره دارد دنيوى و اخروى ملاحظه فرموديد تاريخ را كه ذكر كرديم كسى كه آخرت را مقدم بدارد او به دنيا هم مىرسد ولى اگر بطرف دنيا رفتيم به هيچ كدام نمىرسيم آيه قرآن هم اشاره به اين مطلب دارد.
من كان يريد حرث الاخره نزد له فى حرثه و من كان يريد حرث الدنيا نوته منها و ماله فى الاخره من نصيب(3)
ترجمه آيه شريفه: آنها كه فقط براى دنيا كشت كنند تلاش براى بهرهگيرى از اين متاع زود گذر فانى باشد تنها كمى از آنچه را مىطلبند به آنها مىدهيم اما در آخرت هيچ نصيب و بهرهاى نخواهند داشت.
1- سوره 2 آيه 173
2- ابن جوزى در تذكره الخواص، شيخ ذبيح الله محلاتى ج 2 رياحين ص 147 هم ذكر كرده است
3- سوره 42 آيه 20
عدم شناخت و آگاهي
يكي از عوامل بي حجابي زن در جامعه را مي توان ناآگاهي و ناداني وي نسبت به مسئله ي حجاب دانست.
آيات زادي در قران و روايات فراواني از حضرات ائمه معصومين (ع) ذكر شده كه جهالت و ناداني را موجب انحراف و انحطاط يك قوم و اقوام دانسته و بنيان همه ي بدختي هاي بشر را ناداني معرفي نموده است.
در تأييد اين مطلب به چند نمونه از آيات و روايات و نيز حكاياتي در اين باره اشاره مي شود:
آيات:
«وقتي بني اسرائيل را از دريا به ساحل به سلامت رسانيدم و نجات يافتند، به مردمي رسيدند كه بت ها را پرستش مي كردند، در اطراف آنها ايستاده بودند و در مقابل آنها تعظيم مي نمودند، تا با اين منظره مواجه شدند به موسي گفتند: اي موسي! براي ما هم خدايي مانند خدايان اينان بياور.»
حضرت موسي (ع) در جواب فرمودند:
(انّكم قوم تجهلون) 1
«همانا شما قوم ناداني هستيد.»
در قرآن ضمن اشاره به داستان حضرت نوح (ع) مي فرمايند:
حضرت نوع (ع) به قومش فرمود:
«غير از خداي يكتا خدايي را پرستش نكنيد كه اگر به جز خداي يگانه كسي را پرستش كنيد، براي شما از عذاب روزي سخت مي ترسم.»
آنها در جواب حضرت نوع (ع) گفتند:
«تو هم مانند ما بشري بيش نيستي. آنهايي كه از پيروي مي كنند، افرادي پست و فرومايه اند و تو فرد دروغگويي هستي.»
حضرت نوع (ع) در جواب آنها فرمود:
(ولكنّي آراكم قوماً تجهلون) 2
«ولكن شما را مردمي نادان مي بينم.»
در داستان حضرت لوط (ع) چنين نقل شده كه وقتي به قوم خود اندرز مي داد، فرمود:
1 . اعراف، 138.
2 . هود، 28. «آيا شما كه به عمل زشت خود (لواط) آگاهي داريد، باز هم مرتكب چنين عمل زشتي مي شويد؟ آيا شما با مردان شهوتراني و هم جنس بازي مي كنيد در حالي كه زنان را ترك مي گوييد.»
و بعد مي فرمايد:
(انتم قوم تجلهون) 1
در سرگذشت قوم عاد چنين مي خوانيم كه وقتي حضرت هود (ع) آنها را بند و اندرز مي دارد و از عذاب روز قيامت و كيفر سخت الهي برحذر مي داشت و به يكتاپرستي دعوت مي نمود، آنها در جواب او مي گفتند:
«تو آمده اي كه ما را از عقيده و خدايانمان جدا كني. اين عذابي كه وعده مي دهي، دروغي بيش نيست. اگر در اين اكر توانا هستي، آن را بياور.»
حضرت هود در جواد اين قوم جاهل و پست مي فرمايد:
(ولكني اراكم قوماً تجهلون) 2
قريب به 100 بار در قرآن كلمه ي «لا يعلمون = نمي دانند و لاتعلمون = نمي دانيد) آمده است. اين خود گوياي اين است كه بسياري از انحراف ها از ناداني سرچشمه مي گيرد.
1 . نمل 54.
2 . احقاف، 23.
جالب توجه اين است كه تمام مسائل مربوط به حضرت مهدى (عليه السلام )، در ميان توده مردم در هر عصرى مشهور و زبانزد خاص و عام بود و حتى در هر جنبه آن كتابهاى مستقلى نوشته شده است . اگر روزى بتوانيم كتابهايى را كه در هر عصرى پيرامون حضرت مهدى نوشته شده احصاء كنيم خود يكى از مستدل ترين راههاى اثبات ((اصالت مهدويت )) خواهد بود، نگارنده تصميم داشت اين روش بحث را در مورد يكى از مسائل مربوط به حضرت مهدى (عليه السلام ) در اين گفتار دنبال كند و قرعه فال به نام ((مسئله غيبت )) زده شد، هنگامى كه به بحث و تحقيق در اين زمينه شروع كرد، فقط به بحث از كتابهايى پرداخت كه پيش از ولادت حضرت مهدى (عليه السلام ) كتاب مستقلى پيرامون ((غيبت آن حضرت نوشته اند:
1- ابواسحاق ، ابراهيم بن صالح انماطى كوفى اسدى ، از اصحاب حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام ) بوده و كتابى در ((غيبت )) نوشته و ابن قولويه با يك واسط اين كتاب را از او روايت كرده است .(349)
2- ابوالحسن ، على بن حسن بن محمد طائى جرمى شاطرى ، معاصر حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام ) و كتابى به نام ((الغيبه )) نوشته است .(350)
3- ابوالحسن على بن عمر اعرج كوفى ، از ياران حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام ) و مؤ لف كتابى به نام ((الغيبه )).(351)
4- حسن بن على بن ابى حمزه بطاينى ، كه در عصر امام رضا (عليه السلام ) مى زيسته و كتابى پيرامون ((غيبت )) نوشته است .(352)
5- ابوالفضل عباس بن هشام ناشرى ، از اصحاب امام رضا (عليه السلام ) و متوفاى 220 ه و صاحب كتاب ((الغيبه )).(353)
6- ابو محمد فضل بن شاذان ازدى ، از اصحاب امام رضا (عليه السلام ) و متوفاى 260 ه و صاحب 180 جلد كتاب در حمايت از حريم مقدس ولايت ، كه يكى از آنها كتاب ((الغيبه )) است .(354)
7- همچنين كتابهاى فراوانى از معاصرين امام حسن عسكرى (عليه السلام ) مانند ((ابراهيم بن اسحاق ))(355) و معاصرين نواب اربعه ، مانند ((محمد بن قاسم بغدادى )) متوفاى 332(356) به نام ((الغيبه )) به يادگار مانده است .
فهرست بالا مربوط به كسانى است كه پيش از ولادت حضرت مهدى (عليه السلام ) كتاب مستقلى در موضوع ((غيبت )) نوشته اند، وگرنه در صدها كتاب پيش از ولادت آن حضرت موضوع غيبت مطرح شده است ، مثلا حسن بن محبوب يكى از محدثين مورد اعتماد، صد سال پيش از ولادت حضرت مهدى ، احاديث مربوط به غيبت را در ((مشيخه )) خود آورده است .(357)
گشوده شدن زبان مناجات با خدا نیاز به تمرین دارد. تنها حال خوش و محبت به پروردگار نیست که زبان انسان را باز میکند. بعضیها از بس با خدا در خلوت خود حرف نزدهاند، زبان گفتگو با خدا ندارند و نطقشان به مناجات بسته شده است. مطالعۀ ادعیه زبان مناجات را باز میکند.
(استاد پناهیان)
پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:
تبسّمک فی وجه أخیک لک صدقه، و أمرک بالمعروف و نهیک عن المنکر صدقه و إرشادک الرّجل فی أرض الضّلال لک صدقه و إماطتک الحجر و الشّوک و العظیم عن الطّریق لک صدقه؛
لبخند تو بر روى برادرت صدقه است امر به معروف و نهى از منکر کردنت صدقه است و راهنمائى کسى که راه را گم کرده صدقه است و دور کردن سنگ و خار و استخوان از راه صدقه است.
نهج الفصاحه
حضرت موسى (عليه السلام) عرض كرد: پروردگارا كدام يك از بندگان تو نزد تو عزيز و محترمند.
خطاب شد اى موسى! آن كسى كه در وقت قدرت و توانائى، عفو نمايد، و اگر ظلمى به او كردند صبر كند، و انتقام نگيرد و از آنها درگذرد.
امام سجاد (عليه السلام) فرمود: روز قيامت كه مردم در صحراى قيامت جمع مى شوند: منادى ندا مى كند، كجايند اهل فضل، جماعتى بر مى خيزند، خطاب مى شود: به سوى بهشت برويد. ملائكه به آنها مى رسند و مى گويند: شما كيستيد، كجا مى رويد؟ مى گويند: ما اهل فضل هستيم و رو به بهشت مى رويم.
ملائكه مى گويند: فضل شما در دنيا چه بود؟
مى گويند: ما كسانى هستيم كه هرگاه به ما ظلم مى كردند آنها را عفو مى كرديم، و از آنها در مى گذشتيم. ملائكه به آنها مى گويند: داخل بهشت شويد فنعم اجر العاملين همين قدر در شرافت و فضيلت اين صفت بس كه از نيكوترين صفات پروردگار است.
امام صادق عليه السلام فرمودند:
مَنْ عَرَفَ اللّه َ خافَهُ ، وَ مَنْ خافَ اللّه َ حَثَّهُ الْخَوفُ مِنَ اللّه ِ عَلَى الْعَمَلِ بِطاعَتِهِ وَالاَْخْذِ بِتَأدیبِهِ ، فَبَشِّرِ الْمُطیعینَ المُتَأَدِّبینَ بِاَدَبِ اللّه ِ وَ الاْآخِذینَ عَنِ اللّه ِ اَنَّهُ حَقٌّ عَلَى اللّه ِ اَنْ یُنْجیَهُ مِنْ مُضِلاّتِ الْفِتَنِ؛
آن که خدا را شناخت ، از او ترسید و آن کس که از خدا ترسید ، ترس از خدا او را به عمل به فرمان او و در پیش گرفتن ادبش واداشت . پس فرمان بردارانِ ادب شده به ادب خدا و اطاعت کنندگان دستورهاى او را بشارت ده که بر خداست که آنها را از فتنه هاى گمراه کننده برهاند.
بحار الأنوار، ج 67، ص 400، ح 73