رابطه حیا با دینداری
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «حیا، تمام دین است.» (میزان الحکمه، ج 2، ص 565)
پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: کسی که از مردم حیا نداشته باشد از خداوند نیز حیا نخواهد داشت. (میزان الحکمه، ج 2، ص 566)
برخی تصور کردند که اسلام با علم و فناوری، از جمله ماهواره، مخالف است؛ اما حقیقت آن است که اسلام با علم مخالف نیست؛ چه اینکه همواره به اهمیت دانشاندوزی و پاسداشت عالمان تأکید کرده است: «قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ؛ بگو آيا كسانى كه مىدانند و كسانى كه نمىدانند، يكساناند؟»
اسلام همواره مسلمانان را به تمدنسازی و فراگیری علوم فرا خوانده است. به همین دلیل، مسلمانان در صدر اسلام، آنچنان پیشرفت نمودند که بخش وسیعی از جهانیان را تحت تأثیر فرهنگ خود قرار دادند. رسول اکرم از علم و حکمت، به عنوان گمشده مؤمن یاد نموده و علی نیز دانش را گمشده مؤمن خوانده است: «پس، آن را فراگیر و بیاموز؛ هرچند از منافق باشد.» و یا در جای دیگر فرموده: «حکمت را بیاموزید؛ هرچند از مشرکان باشد.» البته از منظر اسلام، علمی ارزش دارد که در خدمت انسانها قرار گرفته و رنگ الهی داشته باشد؛ در غیر این صورت، تیغی است در کف زنگی مست.
بیگهر را علم و فن آموختن
دادن تیغ است دست راهزن
تیغدادن در کف زنگی مست
به که افتد علم، ناکس را به دست
ماهواره، ابزار علمی دولبهای است که هم میتوان از آن به نفع بشریت استفاده کرد و هم با آن جامعه وخانوادهها را از هم پاشید. متأسفانه، تعداد بسیاری از خانوادهها از آن استفاده خطرآفرین مینمایند. اسلام، با ماهواره به عنوان یک پدیده علمی، مخالف نیست؛ بلکه مخالفت اسلام، با آن جنبههایی از ماهواره است که آسیبآفرین و منحرفکننده میباشد. مراجع عظام نیز حرمت استفاده از این وسیله را منوط به استفاده غیر مشروع نمودهاند، چنانكه آيتا… ناصر مكارم شيرازی به اين امر تصريح نموده است.
ماهواره یا قمر مصنوعی، به دستگاهی گفته میشود که در مدارهایی در فضا به گرد زمین یا سیارات دیگر میچرخد. این پدیده، از رسانههای قدرتمند ارتباط جمعی است که میتواند پيامهايی را به دورترين نقاط جهان انتقال دهد. اگرچه بعضی از برنامههای ماهــواره در اطلاعرسانیهای جهانی و مفید، نقش مهمی دارد، اما شماری از برنامههای تخريبی آن، پیامدهای زیانباری را در جامعه، بهویژه خانواده، بر جای مینهد؛ تا جايی كه این پیامدها، جامعهشناسان را بر آن داشته تا براي مصونيت بنیان خانواده از این آسیبها، چارهانديشی كنند.
امام على عليه السّلام فرمودند:
وَ ايمُ اللّه ، مَا كانَ قَوْمٌ قَطُّ فِى غَضِّ نِعْمَةٍ مِنْ عَيْشٍ فَزالَ عَنْهُمْ اِلاَّبِذُنُوبٍ اِجتَرَحوها لاَنَّ اللّهَ لَيْسَ بِظَـلاّمٍ لِلْعَبيدِ؛
به خدا سوگند، هرگز نعمت گروهى كه از زندگىِ خوش بهره مندند، از بين نمى رود، جز به وسيله گناهانى كه مرتكب مى شوند؛ چرا كه خداوند هرگز به بندگان ظلم نمى كند.
نهج البلاغه، فرازي از خطبه 178
بســم الله الرحمـن الرحیـم
امام مهدی .عج. فرمودند:
【چگونگی بهرهگیرى و استفاده از من در دوران غیبت همانند انتفاع از خورشید است در آن موقعی که به وسیله ابرها از چشم افراد ناپدید شود.¹】
چــرا خورشید پنہـانــــ؟!
علم امروز در زمینه رابطه زمین و خورشید به نکته مهمی رسیده است و آن این است که خورشید، به کمک قوه جاذبه ای که دارد منظومه شمسی را حفظ میکند، به طوری که اگر خورشید نبود و جاذبهاش وجود نداشت، زمین در مدار معینی نمیتوانست حرکت کند، در فضا پرتاب میشد و از بین میرفت.
این جاذبه منحصر به وقتی که خورشید ظاهر باشد نیست، آن وقتی هم که خورشید در پشت ابر است باز این نکته هست و ما در هر لحظه از جاذبه خورشید استفاده میکنیم، جدا از این که خورشید ظاهر باشد یا پشت ابر باشد، یا شب باشد و آن طرف کره زمین را نور بدهد.
شاید یکی از نکاتی که امام تشبیه به خورشید شده در همین باشد که مردم همیشه از وجود امام زمانشان استفاده میکنند و فرق نمیکند که حجت خدا در بین مردم ظاهر و آشکار باشد یا نباشد.
همچنین حدیث «لَو لا الحُجّة لسَاخَت الارض بِاهلهَا» اگر حجت خدا روی زمین نباشد، زمین پا بر جا نمیماند و از بین میرود، از احادیثی است که هم اهل سنت آن را نقل کردهاند و هم شیعه که اگر وجود امام تشبیه به خورشید بشود، از این جهت خیلی قابل توجه است، که خورشید هم اگر لحظهای نباشد زمین نمیتواند، در این نظم خاصی که قرار دارد پا بر جا بماند و از بین میرود.
دلایل و تفسیرهای مفصل و جالبی در این باره وجود دارد که به علاقهمندان پیشنهاد میکنم در این زمینه تحقیق و مطالعه کنند.
منبع
بحارالأنوار، ج 53، ص 181
«وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقوْمُ الْكَافِرُونَ »
از رحمت خدا نوميد مباشيد,جز كافران كسى از رحمت خدا نوميد نمى شود.یوسف :87
انسان به طور طبیعی از ویژگی منفعت طلبی برخوردار است و برای کسب سود تلاش می کند . لذا وقتی بداند انجام رفتاری خاص , پیامد مثبتی در پی دارد , امید (رجا ) در او بر انگیخته می شود و به سوی منبع منفعت حرکت و برای کسب آن اقدام می کند . این اقدام در علم اخلاق به وسیله ی تصحیح و تنظیم رفتار انجام می شود .
رجا و طمع , انتظار امری خوشایند به صورت ظنّی یا قطعی و گمانی است . به دست یابی آنچکه مایه ی خرسندی است . اگر در خوف , قدرت مقابل عامل برانگیختگی ترس بود , در رجا نعمت و رحمت او عامل برانگیختگی امید است .
خداوند متعال ویژگی امید را در نهاد انسان قرار داده و امور خوشایند و خرسند کننده ی بی شماری را برای پاداش رفتار های خوب در نظر گرفته است که موجب شوق و امید نیکو کاران است .لذا در متون دینی هر جا صحبت از آینده ی روشن به میان آمده است در قلمرو این تحفه ی الهی است .
برای مثال , در روایتی پیامبرصلوات الله علیه فرموده اند :طوُبی لِمَن تَرَکَ شَهوَةً حاضِرَةً لِمَوعدٍ لَم یَرَهُ. خصال ,ص 3, ح 2
خوشا به حال کسی که شهوت آماده ای را برای وعده ای که آن را ندیده است ترک نماید.
#خود_نظم_دهی 22
#رجا خوف عبرت تجربه حزم حلم حیا
مرتضی محدثی
امام علی علیه السلام : مَن رَجا شیئا طَلَبَهُ ؛کسی که به چیزی امید داشته باشد , آن را طلب می کند … تحف العقول , ص 213
مولوي مي گويد :
گر نبودي ميل و اميد ثمر
کي نشاندي باغبان بيخ شجر
روزی حضرت عیسی(ع) به پیرمردی که مشغول کشاورزی بود، می نگریست. حضرت عیسی(ع) به خداوند عرض کرد: «خداوندا! امید را از دل او برگیر».
در این هنگام، پیرمرد، بیل خود را به کناری نهاد و روی زمین دراز کشید.مدتی گذشت. حضرت عیسی به خداوند عرض کرد:
«خداوندا! امید را به دل او بازگردان».
ناگهان کشاورز پیر برخاست و شروع به کار نمود. حضرت عیسی نزدیک رفت و ماجرا را از وی پرسید. پیرمرد گفت: «مشغول کار کردن بودم که با خود فکر کردم و گفتم: تا به کی می خواهی کار کنی ای پیرمرد؟! از این رو، بیل را کنار گذاشتم و خوابیدم. کمی گذشت، با خود گفتم: به خدا سوگند، تا زنده هستی باید زندگی کنی! از این رو، برخاستم و بیل را دوباره به دست گرفتم».
تنبیه الخواطر، ج 1، ص 272.
شکستن حدود الهی
یکی از اصلی ترین عوامل بروز مشکلات، گرفتاریها و ناراحتیهای روحی و معنوی انسان، گناه و خروج از دایره عبودیت و بندگی حق تعالی است که انسان را به انواع مصائب دچار می سازد.
امام صادق(ع) در این باره می فرماید:
«ساعاتُ الهُمُومِ ساعاتُ الکَفّاراتِ وَ لا یزالُ الهَمُّ بِالمؤمنِ حتّی یَدَعَهُ و ما لَهُ مِنْ ذَنْبٍ؛بحار الانوار، ج64، ص 244. لحظه های غم و اندوه، لحظه های پوشاندن گناهان است و فرد مؤمن پیوسته گرفتار غم و اندوه می شود تا آنکه از همه گناهانش پاک گردد.»
امام رضا(ع) نیز فرمود: «هیچ یک از شیعیان علی(ع) نیست که در روز، بدی یا گناهی مرتکب شود؛ مگر اینکه در شب اندوهی به او می رسد که آن بدی و گناه را فرو می ریزد. بحار الانوار، ج65، ص 146.
و به صورت خاص در روایات داریم یکی از جاهایی که حزن منفی است، شهوت رانی های لحظه ای است، پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند:
«رُبَّ شَهْوَهِ سَاعَهٍ تورثُ حُزْناً طَویلا»؛بحارالانوار، ج 74، ص 84
یک نگاه شهوت آمیز، و یک حرکت شهوت آمیز برای انسان حزن و اندوه می آورد. لذت شهوت لحظه ای است و پایان می پذیرد,اما آنچکه باقی می ماند اندوه از دست رفته ها و عوارض و عواقبی طولانی و ماندگارخواهد بود.با وجود شهوترانی وبی بند و باری های مرز شکن , محبت به خدا را نمی توان حفظ کرد .
به خاطر سپاری #عوامل_افسردگی : کینه , حسادت , بد اخلاقی - نگاه به داشته های دیگران -
امام صادق عليه السلام فرمودند:
قَضا حاجَةِالْمُؤْمِنِ افْضَلُ مِنْ الْفِ حَجَّةٍ مُتَقَبَّلةٍ بِمَناسِکِها، وَ عِتْقِ الْفِ رَقَبَةٍ لِوَجْهِ اللّهِ، وَ حِمْلانِ الْفِ فَرَسٍ فى سَبیلِ اللّهِ بِسَرْجِها وَ لَحْمِها؛
برآوردن حوائج و نیازمندى هاى مؤمن از هزار حجّ مقبول و آزادى هزار بنده و فرستادن هزار اسب مجهّز در راه خدا، بالاتر و والاتر است.
امالى الصدوق : ص 197.
سوال
بر اساس داستان حضرت آدم تمام انسانها از نسل حضرت آدم بودند
حضرت آدم پیامبر بود دانا لباس داشت کشاورزی میکرد خانه داشت
بچه هاش هم مینطور
پس انسان های غار نشین که
گوشت خام حیوانات رو میخوردن
حرف زدن بلد نبودند
و روی دیوار غار نقاشی میکشیدند
پس آن انسان های میوه چین و غار نشین همان حضرت آدم و فرزندانش بودند؟
پاسخ:
❗️از ایات و روایات استفاده می شود که قبل از خلقت ادم انسان های دیگری نیز بر روی زمین بوده اند .خداوند در سوره بقره از قول فرشتگان نقل می کنند که خطاب به خداوند چنین عرضه داشتند:
« ایا کسی را در زمین قرار می دهی که فساد و خونریزی کند»
بقره 30
❗️بعضی از مفسران بر آن هستند که پیشگویی فرشتگان به خاطر آن بوده که آدم نخستین مخلوق روی زمین نبوده است بلکه پیش از او نیز مخلوقات دیگری بودند که به نزاع و خونریزی پرداختند ،پرونده بد انان سبب بد گمانی فرشتگان نسبت به نسل آدم شد
تفسیر نمونه ج1 ص173
در روایتی امده است که امام باقر به جابر بن یزید (یکی از اصحاب) چنین میگویند:
« وقتى این عالم و این خلقت فانى شود و اهل بهشت در بهشت و اهل آتش در آتش جاى گیرند، خداى تعالى دست به خلقت عالمى غیر این عالم مى زند و خلقتى جدید مى افریند بدون این که مرد و زنى داشته باشند و تنها کارشان عبادت و توحید خدا است و برایشان سرزمینى خلق مى کند غیر از این زمین تا آن خلایق را بر دوش خود بکشد و آسمانى برایشان خلق مى کند غیر از این آسمان تا بر آنان سایه بگستراند. شاید تو خیال مى کردی خدا تنها همین یک عالم را خلق کرده، و یا مى پنداشتی که غیر از شما دیگر هیچ بشرى نیافریده.
به خدا سوگند هزار هزار عالم، و هزار هزار آدم آفریده که تو فعلاً در آخرین آن عوالم هستى و در دودمان آخرین آن آدمها قرار دارى»
توحید صدوق ص277
خصال ج2 ص652
روایات دیگری نیز به همین مضمون آمده است
بحار الانوار ج8 ص374 باب 28
❗️با توجه به این بیانات روشن می شود که انسان های اولیه و غار نشین مربوط به قبل از خلقت حضرت ادم بوده اند .این سخن با کشفیات جدید دانشمندان که عمر انسان را بر روی زمین بالغ بر میلیون ها سال می دانند نیز منطبق است زیرا از خلقت حضرت ادم بیش از هفت هزار سال بیشتر نمی گذارد و این کشفیات با انسان های قبل از حضرت ادم منطبق است .
اسرار عقب ماندگی شرق،مکارم شیرازی،ص23
مقام معظم رهبری حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای حفظهالله:
عزیزان! طلاب جوان! فضلا! توجه کنید که حوزهی علمیه - همانطور که امام(ره) مکرر فرمودند - قاعدهی نظام جمهوری اسلامی است و همه چیز روی این قاعده بنا شده و دوام خواهد یافت. این قاعده باید محکم باشد. استحکام این قاعده، با تضمین سه عنصر اصلی امکانپذیر است، و هر کدام از آنها نباشد و یا کم باشد، این قاعده متزلزل خواهد شد، و اگر قاعده متزلزل شد، طبیعتاً همهی آنچه که بر او سوار است، تکان خواهد خورد…اولین عنصر، فقه است…عنصر دوم، تهذیب و اخلاق است. روزی به اتفاق جمعی از فضلای بزرگ در خدمت امام(ره) بودیم. در آن محفل، از حوزهی قم صحبت شد. یکی از بزرگان اساتید و علمای اعلام قم که مورد احترام و قبول همهی ما هستند، در آن جلسه به امام عرض کردند که شما نسبت به قم، توجه و عنایت داشته باشید. آن روز امام(ره) فرمودند که این چیزها لازم نیست؛ شما اگر فقط به ابقای دو عنصر در حوزهی قم توجه کنید، همه چیز حل خواهد شد: اول، فقاهت است - که گمان میکنم تعبیر ایشان این بود که مواظب باشید شعلهی فقاهت فروننشیند - و دوم، اخلاق و تهذیب است. ما اگر مهذب باشیم، خواهیم توانست هستی خود را در خدمت اسلام و نظام اسلامی قرار دهیم؛ ولی اگر مهذب نباشیم، آنچه که داریم، در خدمت قرار نخواهد گرفت و چه بسا که در جهت عکس هم قرار گیرد.
بیانات در مراسم بیعت طلاب و روحانیون
۱۳۶۸/۰۳/۲۲
آیت اله بهجت(ره):
اگر نمازتان را مراقبت و محافظت نکنید
میلیاردها قطره اشک هم برای سیدالشهدا بریزید،در آخرت شما را نجات نمیدهد…
امام علي عليه السلام فرمودند:
إنَّ اللّه تَعالى إذا أرادَ بِعَبدٍ خَیرا حالَ بَینَهُ وبَینَ ما یَکرَهُ ، ووَفَّقَهُ لِطاعَتِهِ ، وإذا أرادَ اللّه بِعَبدٍ سوءا أغراهُ بِالدُّنیا وأنساهُ الآخِرَةَ ، وبَسَطَ لَهُ أمَلَهُ ، وعاقَهُ عَمّا فیهِ صَلاحُهُ؛
خداى متعال هر گاه خیر بندهاى را بخواهد ، میان او و آنچه ناخوش مىدارد ، حائل مىشود و او را به طاعت خودش موفّق مىدارد ؛ و خدا هر گاه براى بندهاى بدى اراده کند ، او را فریفته دنیا مىگرداند و آخرت را از یادش مىبرد و آرزویش را دراز مىسازد و او را از آنچه صلاح او در آن است ، باز مىدارد.
بحار الأنوار، ج 33 ،ص 97
گفته شد که روايات اسلامى، بعضى علايم ظهور را حتمى الوقوع معرفى نموده اند. از طرفى، ابو هاشم جعفرى گويد: (ما در محضر امام جواد (عليه السلام) بوديم وسخن از سفيانى به ميان آمد وآنچه در روايات آمده که کار او از حتميات است؛ به آن حضرت عرض کردم: آيا خداوند را در امور حتمى بدايى پديد مى آيد؟ فرمود: آرى، عرض کردم: پس با اين ترتيب ما مى ترسيم که در مورد قائم نيز خدا را بدايى حاصل شود، فرمود: همانا قائم از وعده ها است، وخداوند خلاف وعده خود رفتار نمى کند). (1)
آيا اين تناقض نيست؟
پاسخ: يکى از بالاترين عبادات اعتقاد به (بداء) است، وبداء به معنى تغيير نظر پيدا کردن؛ در مورد خدا محال است، زيرا اين معنى، ناشى از جهل ونقص است واين دو در خدا راه ندارد. بلکه در سوره رعد آيه 39 آمده است: (خدا هر تقديرى را بخواهد از لوح قضا پاک کند وهر کدام را بخواهد تثبيت مى نمايد، وام الکتاب (تقدير اصل) نزد او محفوظ است) يعنى خدا چيزى را به زبان پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) يا وصى وجانشين پيامبرش به مصلحتى بر مردم آشکار کرده، سپس آن را پاک نموده ومطلب را بر خلاف آنچه که در پيش ارائه داده بود اظهار مى کند.
با توجه به آنچه بطور اجمال راجع به (بداء) گفته شد، از روايات مربوطه مى توان سه مسئله را استفاده کرد:
1- ممکن است پيشگويى از تحقق مقتضى حوادث ورويدادها باشد بدون اينکه به شرايط وموانع آن توجه شده باشد. بنابراين ممکن است شرايط هم تحقق يابد ومانعى ايجاد نشود، وآن پيشگويى ها به تحقق برسد وممکن است شرايط تحقق نيابد، مانع هم باشد، لذا حوادث پيشگويى شده به وقوع نپيوندد.
اين مسئله مانند اين است که، انسانى يک صله رحم مى کند، اگر از عمرش سه سال مانده باشد، خداوند آن را سى سال مى کند؛ وبرعکس.
2- آن نشانه هايى که پيشگويى در آن، پيشگويى از تحقق علت تامه با تمامى اجزاء وشرايط، ونبود موانع است؛ چنانکه معلول، به صورت امرى حتمى در آيد، که جز دخالت اراده خداوندى، هيچ چيز نمى تواند آن را تغيير دهد. زيرا هر چند علت تامه باشد باز قدرت خداوند وحاکميت مطلق ونيز حق او را در دخالت در امور از بين نمى برد، واين مسئله با عدل الهى، حکمت ورحمت وهيچ کدام از صفات ربوبى خداوند سازگار نيست.
3- آن نشانه هايى که پيشگويى در آن، پيشگويى از امور حتمى الوقوع است، وليکن با وجود اينکه خداوند سبحان قادر است، براى ايجاد تغيير در آن دخالت نمى کند. زيرا با صفات ربوبى پروردگار منافات دارد. به طور مثال: خلف وعده قبيح است، ومحال است که خدا خلاف وعده خود عمل کند. وروايت مورد بحث نيز قيام حضرت مهدى (عليه السلام) را از اين قبيل مى داند.
از مطالبى که گذشت، دانستيم که:
1- بداء در نشانه هاى ظهور از نوع اول است.
2- بداء در نشانه هاى حتمى، از نوع دوم است.
3- بداء در قيام قائم (عليه السلام) از نوع سوم است. (2)
پي نوشته ها :
(1) غيبت نعمانى، باب 18، ص 431.
(2) اقتباس از (جزيره خضراء، افسانه يا واقعيت؟!)، تاليف علامه سيد جعفر مرتضى عاملى، ص 51.
در ضرورت تفریح تردیدی نیست. تفریح یعنی حرکت و یا حالتی که نشاطآفرین باشد و خستگی را از تن و روح انسان خارج کند. برخی از تفریحات برای اکثر آدمها مشخص و مشترکند، اما اکثرا مصادیق تفریحات را انسان خودش تعیین میکند. پس ما میتوانیم و باید تفریحات مفید و معنوی برای خودمان تعریف کنیم.
حجت الاسلام پناهیان
مقایسه بی جای همسر با زن های دیگر مانند: آشپزی، خانه داری، تحصیلات و زیبایی و… در نگاه او، سرزنش و یا تحقیر وی تلقی می شود و در بعضی موارد موجب دلسردی و دلخوری و گاه کینه و عداوت می شود و این امر سبب تضعیف روابط زناشوئی می شود.
هر زنی ویژگی خاص خود را دارد و در قابلیت ها و توانایی ها به هیچ وجه نمی توان زن خود را با زن های دیگر مقایسه کرد. هر ستاره ای در مدار خود و فلک خود حرکت می کند و شرط اصلی سعادت و خوشبختی یک زندگی مشترک این است که بر اساس تونایی های خود در مدارش حرکتش را ادامه دهد.
هنر همسرداری- حسن صدر - ص 45
توجه به ضرورت امر خود سازی
حضرت علی ع در حدیثی می فرمایند:
(مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنَّاسِ امامَاً فَلیَبدَا بِتَعلیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلیمِ غَیرِهِ)
هر که خویش را برای راهبری مردم نصب نموده است،باید پیش از تعلیم دیگران به تعلیم خویش بپردازد.
«نهج البلاغه،ص480»
یکی از اموری که دانستن آن بر مربی و معلم لازم است اهمیت امر خودسازی، تهذیب و تادیب نفس است؛ چرا که اگر قرار است مربی هدایگر و راهنما باشد باید خودش هدایت شده و ره یافته باشد.
پس امر مهمی که یک معلم یا مربی باید به آن توجه داشته باشد، مبادرت به امر خودسازی و اصلاح نفس خویش پیش از پرداختن به دیگران است و اساساً عقل سلیم نیز حکم می کند که چون هر کس دارای حب ذات است و خویش را دوست دارد به تربیت و تادیب خود پیش از دیگران توجه نموده؛
حضرت علی(ع) در حدیثی دیگر می فرمایند که:
(لا تَشتَغِل بِوَعظِ غَیرکَ ما لم تَشتَغِل اوَّلاً بِوَعظِ نَفسِک)
تا نخست به موعظه خود نپرداخته ای، به موعظه دیگران مپرداز.
«مجموعه ورام،ج1،ص238»
و نیز در حدیث قدسی آمده است:خداوند متعال به بعضی از انبیای بنی اسرائیل وحی فرمود:
خود را موعظه نما و اگر خود پند گرفتی، آنگاه به موعظه مردم بپرداز و گرنه از من حیا کن.
(مجموعه ورام،ج1،ص239)
پس باید توجه داشته باشیم که اگر بدون نذهیب نفس به اصلاح فرزندان و متربیان بپردازیم ممکن است ناخواسته باعث افساد آن ها بشویم.
گزیده ای از کتاب اخلاق تدریس
مسئلهی پزشکی زنان، این خیلی مهم است. ما امروز پیشرفتهای پزشکىِ فراوانی داریم که در یک سطحی، تقریباً یک جایگاه بینالمللی در کشور ما پیدا کرده. مهمتر از این، این است که امروز بانوان در کشور ما برای مراجعهی به طبیب، در هیچ بیماریای نیاز ندارند که به غیر زن مراجعه کنند. زنی که میخواهد پزشک زن داشته باشد و به پزشک زن مراجعه کند، امروز این در همهی زمینهها در کشور ما فراهم است. شاید شما جوانها که پیش از انقلاب را ندیدید و اطلاع ندارید، ندانید این قضیه چقدر مهم است. نه فقط برای افراد متدین، حتّی برای آدمهائی هم که خیلی از لحاظ تدین در سطوح آنچنانی نیستند، این قضیه مهم است. من الان نمونههائی در ذهن دارم که لزومی ندارد آنها را مطرح کنم. این امروز در کشور ما تحقق پیدا کرده؛ این خیلی باارزش است. از این قبیل پیشرفتهای علمی در کشور ما فراوان است.
رهبر انقلاب؛ ٩٠/٦/٢
عَن النَّبیّ صلّیاللهعلیهوآله :وَ أَحزَمُ النّاس أَکظَمُهُم لِلغَیظ - نهج الفصاحه ، ص 17 ، ح 95
حزم به معنای دوراندیشی و احتیاط و رعایت همهی جوانب زندگی است. حازم کسی است که در هر قدمی که برمیدارد و هر حرکتی که انجام میدهد، همهی جوانب آن را ملاحظه میکند.
میفرمایند حازمترین مردم آن کسی است که خشم خود را، غیظ خود را فرو ببرد. چرا این [شخص] حازم است؟ برای اینکه غیظ و خشم پردهای بر روی عقل انسان میکشد. انسان در حال عصبانیت از تصرف عقل خود خارج میشود؛ وقتی انسان از تصرف عقل خارج شد، کارهای بیرویه، کارهای غلط، حرفهای نابجا، تصمیم نادرست از او سر میزند. پس انسان اگر بخواهد حزم را رعایت کند و مراعات جوانب گوناگون زندگی را بکند و مواظب باشد که خطا و اشتباه نکند، یکی از راههای مهمش این است که وقتی عصبانی شد کظم غیظ کند؛ یعنی نگذارد که این عصبانیت در حرف او، در عمل او، در رفتار او، در اقدام او اثر بگذارد؛ [راهش] این است؛ این درس بزرگی است. [یکوقت ما] عصبانی میشویم، یک حرف بیرویهای از دهانمان خارج میشود.
شرح حدیث - حضرت آیت الله خامنه ای
ما گفتهایم اقتصاد مقاوتی درونزا و برونگرا است. من هیچوقت نگفتم دُور کشور حصار بکشیم، امّا این درونزایی را فراموش نکنید؛ اگر اقتصاد ملّی از درون نجوشد و فوَران نکند، به جایی نخواهد رسید. بله، تعامل با دنیا در زمینههای اقتصادی خیلی خوب است امّا تعامل هوشمندانه و تعاملی که معنایش درونزایی اقتصاد باشد. راهش این است که ملّت بِایستد، مسئولین بِایستند و آگاهانه و هوشیارانه حرکت کنند. ۱۳۹۴/۱۱/۲۸بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی
ازجمله ى بزرگترین مسئولیّتهاى مسئولین کشور همین است که کارى کنند اگر دشمن دلش نخواست تحریم را بردارد، به رونق کشور و پیشرفت کشور و رفاه مردم ضربه اى وارد نشود۱۳۹۳/۱۰/۱۷بیانات در دیدار مردم قم
کمال انقطاع. در هر کاری میخواهید موفق بشوید کامل الانقطاع نسبت به آن بشوید تا موفق شوید. من میخواستم ترکی یاد بگیرم، در زندان بودم، چون کتاب و اینها در اختیارم نبود. زندان عمومی بود. هنوز زندان سیاسی افتتاح نشده بود. منِ سیاسی را انداخته بودند داخل مجرمها و جرائم عادی. من دیدم اینها یک قسمتی است [که] ترک زباناند. گفتم که ترکی یاد بگیرم. چهل روز من پاسخ مسائل شرعیشان را آنها ترکی میگفتند و من ترکی جواب میدادم. حتی خوابهایشان هم چیزی بلد بودم جواب ترکی میدادم. اجازه ندادم یک کسی فارسی با من حرف بزند. وقتی اینجوری شد انسان ترکی فکر میکند. این ترکی فکر کردن، فارسی فکر کردناین جوری است. [یک] ترک وقتی میگوید “سو” توی ذهنش لفظ آب نمیآید، خود آب میآید. فارس وقتی فارسی فکر میکند و میخواهد ترکی حرف بزند وقتی میگوید “سو” اول لفظ آب میآید و بعد خود آب میآید و علت اینکه انسانهایی که انگلیسی میخواهند حرف بزنند، در موقع حرف زدن اول لفظ انگلیسی، لفظ فارسی، معنا؛ اما آن کسی که انگلیسی فکر میکند لفظ انگلیسی، معنا؛ لفظ فارسی نمیآید به ذهنش. این به خاطر کمال انقطاع است. اگر انسان در آن موقع که میخواهد انگلیسی یاد بگیرد اصلاً فارسی را برای خودش حرام کند یا میخواهد عربی حرف بزند، فارسی صحبت کردن را برای خودش حرام کند، کمال انقطاع کند. خیلی زود مسلط میشود.
منبع سایت آیت الله حائری شیرازی (http://t2lbot.ir/142506)
10. ابراز کلامی محبت
در برخی روايات، بر اهميت ابراز کلامی محبت نسبت به همسر تأکيد شده است؛ زیرا ابراز محبت طرفين به يکديگر، اثر روحی بسیاری داشته، استحکام بنای خانواده را به دنبال دارد. رسول خدا میفرمايد: «قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّي أُحِبُّكِ لَا يَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً؛ مردی که به همسرش بگويد: من تو را دوست دارم، اين کلام هيچگاه از قلب او خارج نمیشود.» وجود زن بايد از وجود مرد، عطوفت و احساسات بگيرد تا بتواند فرزندان را از سرچشمه فياض عواطف خود سيراب کند. رکن حيات خانوادگی، احساسات و عواطف مرد نسبت به زن است. از اين عواطف است که هم زندگی زن و هم زندگی فرزندان، صفا می گيرد.
البته بايد توجه داشت که اگر در ابراز محبت زبانی والدين به فرزندان دقت نشود، اثر مخرب آن بيشتر خواهد بود؛ چرا که بیعدالتی یا زیادهروی در این کار، چه بسا آتش حسادت و کينه را ميان فرزندان به وجود میآورد و فرزندی که از محبت کمتری برخوردار شده یا محبتی ندیده، شخصيت خود را در هم شکسته میبیند، دست به هر کاری میزند و اگر نتواند کاری بکند، دچار بيماری روانی میشود.
9.عدم گفتوگو درباره خواستگاران قبل
گاهی زن برای عزيزکردن خود يا جبران حقارتها، از خواستگاران قبلی سخن گفته، این امور را به رخ شوهر میکشد؛ در حالی که باید توجه داشته باشد که اينگونه سخنان، نه تنها او را عزيز نمیکند؛ بلکه موجب کدورت و يادآور خاطرهها میشود و زيان فراوانی متوجه زن میگردد؛ حتی ممکن است پیامدهای ناخوشایندی در بر داشته باشد؛ مثلاً همسرش تصور کند که آنچنان که باید محبوب زن نیست یا حتی ممکن است موجبات سوء ظن مرد به زن را فراهم كند؛ به اين معنا كه همسرش با كسی در ارتباط بوده و او را دوست داشته است و اين امر، بنای خانواده را آسیبپذير مینماید؛ زیرا از مهمترین اصول در یک خانواده مستحکم، اعتماد زوجین نسبت به یکدیگر است.
امروزه دانشمندان ثابت کردند که اگر انسان هر کاری را با نیت انجام دهد اثر بهتری خواهد داشت مثلاً اگر خانمی که انجام وظیفه می کند در منزل این نیت را داشته باشد و بگوید که قبل از اینکه شوهرم از این کار لذت ببرد، خودم لذت خواهم برد خیلی راحت آن زحمت و خدمت را می پذیرد.
بر کرانه خانواده، مریم میرحسینی، ص 135
امام خامنه ای (مدظله العالی) فرمودند:
مسجد هستهی مقاومت است؛ نه فقط مقاومت نظامی که بالاتر از آن مقاومت فرهنگی/ حصار و خاکریز فرهنگی اگر سست باشد همهچیز از دست خواهد رفت/ اینکه با جمهوری اسلامی مخالفند به خاطر ایمان مردم است؛ این حصار فرهنگی برای حفظ ایمان مردم است.
برخی میخواهند مسجد از مسائل سیاسی باز بماند و پیشنمازی محض باشد؛ این همان سکولاریسم است.
۱۳۹۵/۰۵/۳۱
امام صادق عليه السّلام فرمودند:
إنَّ سُرْعةَ ائْتِلَافِ قُلُوبِ الأبْرَارِ إذا الْتَقَوا ـ وَإنْ لَمْ يُظهِرُوا التَّوَدُّدَ بأَلْسِنَتِهِمْ ـ كَسُرْعَةِ اخْتِلَاطِ ماءِ السَّمَاءِ بِماءِ الأنْهَارِ . وإنَّ بُعْدَ ائْتِلَافِ قُلُوبِ الفُجَّارِ إذَا الْتَقَوا ـ وَإنْ أظْهَـرُوا التـَّوَدُّدَ بأَلْسِنَتِهِـمْ ـ كَبُعْـدِ البَهَـائِـمِ مِـنَ التَّعَاطُفِ وَإنْ طَالَ اعْتِلَافُهَا عَلى مِذْوَدٍ واحِدٍ .
نيكوكاران چون با هم روبه رو شوند ـ هر چند به زبان اظهار دوستى نكنند ـ دلهايشان، به سرعتِ درآميختن باران با آب رودخانه ها، با هم الفت مى گيرد. و بدكاران هر گاه با هم روبه رو شوند ـ هر چند به زبان اظهار دوستى كنند ـ دلهايشان از الفت با يكديگر دور است، همانند چارپايان كه از مهرورزى با هم بدورند، گرچه روزگارى دراز بر سر يك آخور، علوفه خورند.
تحف العقول: 373
بعضی از خانمها خیال میکردند که اگر زن در رشتهی زنان درس میخواند، بایستی فقط در زمینهی بیماریهای ویژهی زنان و مسألهی زایمان درس بخواند؛ درحالی که این طور نیست و خانمها موظفند که انواع و اقسام رشتههای تخصصی پزشکی - مثل قلب و داخلی و اعصاب و… - را دنبال کنند. این، فریضه است. امروز این تکلیف برای زنها، بیشتر از مردهاست؛ اگر چه در جامعهی ما، آموزش رشتههای مختلف علوم که برای ساختن این جامعه لازم میباشد، برای همه فریضه است.
رهبر انقلاب؛ ۱۳۶۸/۱۰/۲۶
#روز_پزشک
خواندن آن هنگام خروج از منزل، هفتاد هزار فرشته نگهبان شما میشوند/هنگام ورود به منزل، قحطی و فقرهرگز به منزلتان نمی آيد/خواندن بعد از وضو،شخصیت شما را70درجه بلند مرتبه تر می سازد/خواندن قبل ازاستراحت، فرشته هاتمام شب رامحافظتان خواهندبود/خواندن بعد ازنمازواجب، فاصله شما تابهشت فقط مرگ است/پخش اين پيام زيباصدقه جاریه است التماس دعا
بدا به حال اشخاصي كه آوازها و جوکها روپخش ميكنند واز نشر آيات قرآن خجالت ميكشند.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
اللّه ُلاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُو الْحَيُّ الْقَيُّوم لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْض مَن ذَاالَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِم ْوَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُون بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَاشَاء وَسِع كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَات وَالأَرْض وَلا يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوالْعَلِي ُّ الْعَظِيمُ ) .خداياكسي كه ارسالش كند روزيش را بيشتر کن
حتى اگرسرت شلوغه بفرستش
کدعاهاي بسيار خوب از قرآن
اگه فرزند صالح ميخواي:
رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ
اگه ميترسي قلبت گمراه بشه:
رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّاب
اگه ميخواي شهيد از دنيا بري:
رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ
اگه غم و غصه ي بزرگي داري:
حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ
اگه ميخواي خودت و فرزندانت پايبند نماز باشيد:
رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاةِ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ
اگه ميخواي همسر و فرزندانت بهت وفادار باشن:
رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا
اگه خونه ي خوب ميخواي:
رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبَارَكًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِين
اگه ميخواي شيطان ازت دور باشه:
رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ
اگه از عذاب جهنم ميترسي:
رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا
اگه ميترسي خدا اعمالت رو قبول نکنه:
رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
اگه ناراحتي:
إنما أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّه
دوستان و عزيزانت رو از اين دعاهاي قرآني مطلع کن
در روز يكشنبه ماه ذی القعده نمازي با فضيلت بسيار از پیامبر(ص)
ثواب و برکات و آثار نماز:
توبه اش مقبول و گناهش آمرزيده شود و خصماء او در روز قيامت از او راضي شوند و با ايمان بميرد و دينش گرفته نشود و قبرش گشاده و نوراني گردد.والدينش ازاو راضي گردند و مغفرت شامل حال والدين او و ذريّه او گردد.توسعه رزق پيدا كند و ملك الموت با او دروقت مردن مداراكند و به آساني جان او بيرون شود.
كيفيّت نماز:
روز يكشنبه غسل كند و وضو بگيردچهار ركعت نماز گذارد در هرركعت حمديك مرتبه و قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ سه مرتبه و مُعَوَّذَتَيْن يك مرتبه پس استغفار كند هفتاد مرتبه وختم كنداستغفار را به لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَليِّ الْعَظيمِ، و این دعا را بخواند"يا عَزيزُ يا غَفّارُ،اغْفِرْ لي ذُنُوبي وَذُنُوبَ جَميع المُؤمِنينَ وَالْمُؤمِناتِ “
و این عمل نیز چون در روز یکشنبه ماه ذی القعده از جانب حضرت رسول صلی الله علیه و آله به اصحاب سفارش شده، در نزد بزرگان به عنوان عمل این روز مشهور است و البته چون در روایت مشخص نیست کدام یکشنبه از ماه ذی القده، می توان آن را در هر یک از یکشنبه های این ماه انجام داد گرچه بهتر است انسان در همه یکشنبه های این ماه از انجام این عمل نورانی و با فضیلت غافل نشود؛
المراقبات -مفاتیح الجنان
مرحوم شیخ رجبعلی خیاط میفرمود:
بطری وقتی پر است و میخواهی خالی اش کنی، خمش میکنی.
هر چه خم شود خالی تر میشود. اگر کاملا رو به زمین گرفته شود سریع تر خالی میشود.
دل آدم هم همین طور است، گاهی وقتها پر میشود از غم، از غصه،از حرفها و طعنههای دیگران.
قرآن میگوید: “هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها، خم شو و به خاک بیفت.” این نسخهای است که خداوند برای پیامبرش پیچیده است: “ما قطعا میدانیم و اطلاع داریم، دلت میگیرد، به خاطر حرفهایی که میزنند.”
“سر به سجده بگذار و خدا را تسبیح کن”
سوره حجر آیه ۹۸…
مقام معظم رهبری حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای حفظهالله:
عزیزان! طلاب جوان! فضلا! توجه کنید که حوزهی علمیه - همانطور که امام(ره) مکرر فرمودند - قاعدهی نظام جمهوری اسلامی است و همه چیز روی این قاعده بنا شده و دوام خواهد یافت. این قاعده باید محکم باشد. استحکام این قاعده، با تضمین سه عنصر اصلی امکانپذیر است، و هر کدام از آنها نباشد و یا کم باشد، این قاعده متزلزل خواهد شد، و اگر قاعده متزلزل شد، طبیعتاً همهی آنچه که بر او سوار است، تکان خواهد خورد…اولین عنصر، فقه است…عنصر دوم، تهذیب و اخلاق است. روزی به اتفاق جمعی از فضلای بزرگ در خدمت امام(ره) بودیم. در آن محفل، از حوزهی قم صحبت شد. یکی از بزرگان اساتید و علمای اعلام قم که مورد احترام و قبول همهی ما هستند، در آن جلسه به امام عرض کردند که شما نسبت به قم، توجه و عنایت داشته باشید. آن روز امام(ره) فرمودند که این چیزها لازم نیست؛ شما اگر فقط به ابقای دو عنصر در حوزهی قم توجه کنید، همه چیز حل خواهد شد: اول، فقاهت است - که گمان میکنم تعبیر ایشان این بود که مواظب باشید شعلهی فقاهت فروننشیند - و دوم، اخلاق و تهذیب است. ما اگر مهذب باشیم، خواهیم توانست هستی خود را در خدمت اسلام و نظام اسلامی قرار دهیم؛ ولی اگر مهذب نباشیم، آنچه که داریم، در خدمت قرار نخواهد گرفت و چه بسا که در جهت عکس هم قرار گیرد.
بیانات در مراسم بیعت طلاب و روحانیون
۱۳۶۸/۰۳/۲۲
مقام معظم رهبری حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای حفظهالله:
اگر روحانیت نبود، شما بدانید این نظام تشکیل نمیشد؛ این انقلاب پیروز نمیشد. بنده از قبل از انقلاب در محافل روشنفکری بودهام، با گروههای سیاسی ارتباط نزدیک داشتهام، همهی آنها را هم میشناختم، با خیلیها هم بحث و جدل کرده بودیم. این را من از روی اعتقاد و یا استدلال میگویم: اگر جامعهی روحانیت نبود، این انقلاب پیروز نمیشد؛ تا صد سال دیگر هم پیروز نمیشد.
۱۳۹۱/۰۷/۱۹
سلامت جسم و روان انسان، از جمله اموری است که اسلام به آن توجه خاصی نموده است. عدم تأمین نيازهای جسمانی و روانی، اگر مدت بسیاری ادامه يابد، سبب ايجاد اختلالهای رفتاری و بيماریهای روانتنی، یعنی بيماری های جسمی که در اثر عوامل روانی، بهخصوص اضطراب و نگرانی به وجود میآيد، خواهد شد.
بر اين اساس، بايد گفت يکی از عوامل افسردگی زنان، نداشتن ارتباط مناسب کلامی با همسرشان می باشد و اين مسئله، گاهی از عدم اطلاع از تفاوتهای ميان زن و مرد و آگاهینداشتن از خصوصيات روحی ـ روانی طرفين نشأت می گيرد.
خانواده، اوّلين و مهمترين مکان برای رعايت بهداشت روانی است. توجه به ارزش انسان، داشتن برنامهريزی صحيح و هدفمند، توکل بر خدا، قناعت، پرهيز از اندوه و کنترل خشم، اميد، مهربانی با خانواده، ميانهروی در کارها، تفريح و شوخطبعی، در شمار امور کمککننده به بهداشت روانی است. آيات قرآن نيز به بهداشت روانی توجه کرده است. تأکيد به ازدواج، اجتناب از روابط نامشروع، روابط صحيح با همسر، رفتار صحيح با والدين و رفتار صحيح با فرزندان، از جمله اين سفارشها هستند.
با دقت در نکات يادشده میتوان گفت: از جمله مسائل مؤثر در اين امر، «چگونگی ارتباط کلامی» و «چگونه سخن گفتن» و «از چه ادبياتی استفادهکردن» است.
برای تعریف نيازهای عاطفی، باید گزارههای دينی بهخوبی بررسی شود. مضامين فراوانی در اسلام وجود دارد که از نيازهای عاطفی زنان در خانواده حکايت میکند؛ مثلاً سفارش مردان به معاشرت خوب با همسران و تأکيد بر نگهداری شايسته زن مطلّقه، پس از رجوع شوهر به او، دليل بر اين ادعا است. همچنين میتوان استحباب رفتار توأم با احترام و محبت شوهر نسبت به وی را به دست آورد. با توجه به اینکه عفو و گذشت، تأثير مستقيمی در کاهش تنش و آسيبهای عاطفی دارد، ميتوان به اهميت اين موضوع پی بُرد؛ نمونه آن، لزوم عفو و گذشت شوهر، از خطای همسر میباشد.
در برخی روايات، محبت به همسر، جزء اخلاق پيامبران به شمار آمده است. رواياتی نيز به شوهران درباره اکرام همسران و بزرگداشت زنان سفارش کردهاند و بهترين مردان کسی دانسته شده که در تکريم همسر خود، بيشتر بکوشد. بعضی احادیث نیز به اهميت پاکيزگي و آراستگي شوهر تأکید نمودهاند. سيره عملی پيامبر و ائمه چنين بوده است. و یا روايات دیگر، مردان را به رعايت خواست همسر در خصوص تهیه لوازم خانگی سفارش می کنند. البته با توجه به گزارههای دينی، اهتمام اسلام را درباره تأمين نيازهای عاطفی زن توسط شوهر، بهتر میتوان تحليل نمود.
وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرينٌ * وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ؛
و هر که از یاد خدای رحمان روی گرداند شیطانی بر او می گماریم که همراه و دمساز وی گردد. و آنها (شیطان) مردم را از راه حق باز می دارند ولی گمان می کنند که هدایت یافته اند.زخرف: 36-37
سیاست شیطان گام به گام است:
مرحله اول القای وسوسه است. (خُطُوات) (بقره، آیه 168)
مرحله دوم تماس می گیرد (وسوس الیه) (اعراف، آیه 201)
مرحله سوم در قلب نفوذ کرده و جای می گیرد
(فی صدور الناس) (ناس، آیه 5)
مرحله چهارم در روح می ماند. (فهو له قرین) (زخرف، آیه36)
مرحله پنجم انسان را عضو حزب خود می داند. (حزب الشیطان) (مجادله، آیه 19)
مرحله ششم سرپرست انسان می شود. (وَمَن یتَّخذ الشیطان ولیاً) (نساء، آیه 119)
مرحله هفتم انسان خود یک شیطان می شود. (شیاطین الانس و الجن) (انعام، آیه 112)
امام علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید: «فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِي صُدُورِهِمْ» شیطان در روح انسان تخم گذاری می کند.
نهج البلاغه، خطبه 7
پرتوی از نور، محسن قرائتی، ص 663
وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
(روم، آیه 21)
از نشانه های وجود خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفریده تا در کنار آنها بیاسایید و بین زن و مرد دوستی و مهربانی برقرار کرد. در این برنامه نشانه هایی برای مردم اندیشمند است.»
بر اساس این آیه، محبت در قلب زن نسبت به مرد و عشق در قلب مرد نسبت به زن از نشانه های وجود خدا و از نعمت های خاص حضرت حق است و بهترین علت برای برپایی عیش سالم و تداوم زندگی و ظهور صفا و صمیمیت در صحنه حیات است.
چهل چراغ پیوند، حسین محمدیان، ص 28 و 27
خدا ترسی موجب قدرت است و ترس بد خواهان
در حدیثی از امام صادق علیهالسلام میخوانیم: «مَنْ خَافَ اللهَ عزَّوجلَّ أخَافَ اللهُ مِنْهُ کلَّ شَی ءٍ وَ مَنْ لَمْ یخِفِ اللهَ عزَّوجلَّ أخَافَهُ اللهُ مِنْ کلِّ شیءٍ(میزان الحکمه، ج 3، ص 294 ) هر کس از خدای بزرگ بترسد خداوند خوف او را در دل هر چیزی قرار میدهد یعنی همه از او میترسند، و هر کس از خدای بزرگ نترسد،خداوند ترس همه چیز را در دل او قرار میدهدو از همه کس میترسد»
وقتی منصور در حیره امام صادق و ابوحنیفه(از بزرگان اهل سنت)را برای مناظره دعوت می کند , ابوحنیفه می گوید : “وقتی چشمم به او افتاد آنچنان تحت تاثیر ابهت و عظمت او قرار گرفتم، که چنین حالی از دیدن منصور به من دست نداد". مثل لرزیدن متوکل در برابرامام هادی علیه السلام . مثل سربازان ساواک وقتی امام خمینی (ره) را دستگیر می کنند از شدت ترس به خود می لرزند و امام آن ها را دلداری می دهند؛و وقتی وزیر امورخارجه ی شوروی با ایشان ملاقات می کنند از ابهت ایشان به خود میلرزد و به لکنت زبان دچار می شود, چراکه ایشان درهمه عمر حتی لحظه ای از غیرخدا نترسیدند.
ترس ازخدای با عظمت به انسان قدرت می دهد و در دل دشمن هراس ایجاد می کند.
خود نظم دهی
آیا ترس پایه ی دین است ؟
برخی پایه ی ایجاد دین و خداباوری را ترس ناشی از بلایای طبیعی ، کمبودها و ناتوانیها.. دانسته اند نه عقل و فطرت .
درست است که زندگی مملو از تهدید هاست اما یک ترس موهوم چقدر قدرت دارد که موجب این همه برهان و وحی و زحمت پیامبران… باشد ؟ پیامبرانی که با صراحت به حاکمان جوراخطار می دادند !
اگر ترس موجب خداباوری و دین باشد , چه خدایان و چه ادیانی خلق می شد؟ وچقدر پایدار می مانند؟فرعون هم به علت ترس از دست دادن حکومتش به دنبال خدا بود و از خود بهتر خدایی ندید !! دیدن معجزات موسی و شکافته شدن دریا هم موجب بازداری وایمان فرعون نشد. چراکه با تکبر و لجاجت نمیتوان حق را فهمید. او خود را خدا می دانست چون محتاج بود و نمیدانست که غنا و بی نیازی در محتاج بودن به خداست. چنین فرعونی اگر از جهنم هم برگردد , بازهمان خواهد شد که بود! مگر خدا هدایت کند.
خداوند علاوه بر نعمت هدایت , ايمان آوردن بنده ی خويش را به خود نسبت مىدهد و مىفرمايد كسى بدون اذن و اراده من نمىتواند ايمان آورد: «وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَيَعْقِلُونَ» ؛يونس: 100؛ و هيچ كس جز به اجازه خدا ايمان نمىآورد، و [خداوند] پليدى را بر كسانى مىنهدكه نمىانديشند.
#خود_نظم_دهی 21
#خوف 4 از 4 عبرت تجربه حزم حلم حیا
مرتضی محدثی
نقل شده است روزی شیخ جعفر شوشتری(ره) در ماه مبارک رمضان بالای منبر گفت:
بوی سوختن میاد،همه مردم با این حرف شیخ سراسیمه از جا پاشدند و دنبال سوختگی گشتند در حالی که سوختنی در کار نبود!
بعد از مدتی شیخ گفت من شیخ جعغر امروز به شما گفتم بوی سوختن میاد ، همه شما هم باورکردید، اما چگونه است که سخن صد و بیست و چهار هزار پیامبر( که راستگوترین مردم عصر خودبوده اند) را در موردعذاب و عقاب خدا باور ندارید…
خود نظم دهی
ترس از خدا یا ترس از دوری خدا ؟
ایستادن در برابر کوهی مرتفع آنقدرشکوه و عظمت دارد که انسان در برابرآن ناخودآگاه احساس خوف می کند. هیبت و جلال خداوند , درک عظمت و ابهت خداوند ی که بر ما قدرت دارد و از رگ گردن به ما نزدیکتر است ,خواهی نخواهی خوف به دنبال دارد و هر چه این شناخت , درک و بینش در قدرت و عظمت خداوند بیشتر بشود خوف هم بیشتر می شود. اما دوری از خدا موجب بد گمانی و قضاوت های غلط و در نتیجه کوچک دیدن مقام خدا می شود . مثل مشاهده ی کوه ها یا کره ی زمین از فاصله ی دور که در نظر کوچک دیده می شوند .
خداوند مظهر رحمت است و قدرت . خدا , خدای مهربانی است و خوف انسان , خوف از تقصیراست .خوف از عذاب جهنم است . حضرت علی (ع) در این زمینه می فرماید: «و لا یخافن الا ذنبه; هیچ یک از شما ترس نداشته باشد مگر از گناه خویش .»نهج البلاغه، کلمه قصار 82
براستی , این رفتار های ماست که جهنم را خشت به خشت , طبقه بر طبقه و شعله در شعله می آفریند . دوری بنده از خداوند , دوری از منشاء نور است که او رازشت و هولناک می کند و به جایی میرساند که از رحمت خدای مهربان خبری نیست . جایی که رحمت خدای مهربان نباشد بسیار تاریک , تنگ و ناگوار است مملو از نعره ها و التماس برای برگشتن وجبران کردن است . جایی متعفن , پر از نیاز , تشنگی , سوزش و درد است . و چه دشوار است که نتوانی خود را نجات دهی . دوری از خدا موجب جهنم است و این ترسناکترین حقیقت و صورتحساب است !!
جای تعجب و افسوس دارد که چرا انسان که قدرت و اختیار و عقل و دانش دارد به جای نزدیکی به رحمت حق و کسب بهشت رضوان , چنین جایگاه دردآفرینی برای خود فراهم میآورد؟!
بایستی قدر مهربانی و رحمت خدارا دانست ورفتار خود رابه گونه ای تنظیم کرد که از منبع رحمت و آرامش دور نشد,و به اصلاح رفتار , تقویت ایمان و انجام اعمال صالح پرداخت.
#خود_نظم_دهی 20
#خوف 3 عبرت تجربه حزم حلم حیا
مرتضی محدثی
توفیقات الهى بر اثر لیاقت هاست; گاه افرادى چنان مست و مغرور و سرکش مى شوند که هر گونه شایستگى هدایت را از دست مى دهند و در واقع اعمال آنهاست که آنها را آن قدر از خدا دور کرده که حتى لیاقت هشدار ندارند، بلکه به عکس مستحق مجازات هاى سنگین است. همچون عذاب استدراجى که لطف و رحمت خود را از آنها مى گیرد و توفیق را از آنها سلب مى کند، میدان را براى آنها باز مى گذارد، بلکه هر روز نعمت بیشترى به آنها مى دهد تا پشت آنها از بار گناه سنگین گردد. ناگهان مجازات سنگین و دردناکى به سراغشان مى آید و آنها را در هم مى کوبد و به یقین مجازات در این حالت که در ناز و نعمت به سر مى برند بسیار دردناک تر است. این درست به آن مى ماند که شخصى ساعت به ساعت از شاخه هاى درختى بالا برود و هنگامى که به انتهاى آن برسد ناگهان تعادل خود را از دست بدهد و فرو افتد و تمام استخوان هایش در هم بشکند.
قرآن مجید بارها به عذاب استدراجى اشاره مى فرماید;
«(فَلَمّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَىْء حَتّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ); انعام :44 , هنگامى که آنچه را به آنها تذکر داده شده بود به فراموشى سپردند درهاى همه چیز (از نعمت ها) را به روى آنها گشودیم تا (کاملاً) خوشحال شدند (و به آن دل بستند) ناگهان آنها را گرفتیم (و سخت مجازات کردیم) و در این هنگام همگى مأیوس شدند».
«أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً» (مومنون/115)فکر می کنید شماها الکی هستید؟
«أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدیً» (قیامت/36)فکر می کنید آزاد هستید؟ سفره ای گسترده شود و عده ای ظالم شوند و عده ای مظلوم . عده ای گرسنه و عده ای بخور بخور ! بعد همه بروند و هیچی به هیچی ؟ فکر می کنید شما با مردن خلاص می شوید؟
یعنی کار خداوند متعال را از یک کوزه گر مست پایین تر می بینید؟ کدام کوزه گر مست حاضر می شود کوزه ای را که ساخته بشکند که شما می گویید: انسان با مردن هیچ می شود. هستی هدف دارد و حق است. انسان هم هدف دارد و حق است. چرا من پوچ باشم. من زیر نظر هستم. زیر نظارت کامل. مؤمن می گوید: من زیر نظرم. رها نیستم. شما اگر وارد یک خانه شدید گفتی: این خانه بی صاحب است، این خانه بی ناظر است. این خانه بی حساب است. در خانه بی صاحب و بی حساب هر چه نچاپیم از جیبمان رفته است. اما اگر گفتند: نه بابا، این خانه صاحب دارد، کنترل از راه دور دارد:
«إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ» (فجر/14)، «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّه یٍ خَیْراً یَرَهُ» (زلزال/7)
ریز و درشت کارها زیر نظر است. نه تنها زیر نظر است بلکه خدا هم می بیند:«وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلی عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَه یِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (توبه/105)، نه تنها خدا می بیند پیغمبر هم می بیند. امامان هم می بینند. نه تنها خدا و رسول و امام زمان (ع) کارهای مارا می بینند بلکه کارهای ما ثبت می شود.«أَمْ یَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلی وَ رُسُلُنا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُونَ»
(زخرف/80)لب تکان می دهی ثبت می شود.
«ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ» (ق/18)
انسان وقتی فهمید خانه صاحب و حساب دارد، دیگر احساس پوچی نمی کند.
استاد قرائتی - برنامه درسهایی از قرآن سال 77 . ج1، ص: 2
لا اقل ناراحت باشید اگر از خدا نمی ترسید
امام باقر(ع) میفرمایند:« لَا مُصِیبَةَ کَعَدَمِ الْعَقْلِ وَ لَا عَدَمَ عَقْلٍ کَقِلَّةِ الْیَقِینِ وَ لَا قِلَّةَ یَقِینٍ کَفَقْدِ الْخَوْفِ وَ لَا فَقْدَ خَوْفٍ کَقِلَّةِ الْحُزْنِ عَلَى فَقْدِ الْخَوْف؛ مصیبتى چون بى خردى نیست و بى خردیى چون کم یقینى نیست و کم یقینیى چون نترسیدن [از خدا] نیست و نترسیدنى چون نداشتن غم از دست دادن ترس(خدا) نیست.» (تحف العقول/286) هیچ مصیبتی مانند بیعقلی نیست، از این مصیبت بدتر کمی یقین است و از کمی یقین بدتر، نترسیدن از خدا است. بدتر از نترسیدن از خدا، این است که از «اینکه از خدا نمیترسی»، ناراحت هم نیستی.
سوءظن به خدا , ریشه ی ترس از دیگران
پیامبر اکرم(ص) ریشه ترس را سوءظن به خدا دانسته و به حضرت امیرالمؤمنین(ع) میفرمودند: اعْلَمْ یا علىُّ ، أنّ الجُبْنَ والبُخْلَ والحِرْصَ غَریزَةٌ واحِدَةٌ ، یَجْمَعُها سُوءُ الظَّنِّ؛ اى على!بدانکه ترسویى و بخل وآزمندى یک سرشتند و ریشه آنها بدگمانى[به خدا]است.
وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الهْوَى * فَإِنَّ الجْنَّةَ هِىَ الْمَأْوَى * نازعات:40 و41 پس کسی که از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از هوی باز دارد , بهشت جایگاه اوست .
وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ؛الرحمن :46
و برای کسی که از مقام پروردگارش بترسد , دو بهشت است .
خوف , بهشت را در پی دارد , اما حلقه ی واسط و رابط میان این دو , رفتار های بهشتی است . بنابر این , خوف موجب اصلاح رفتار ها می گردد و رفتارهای مثبت نیز بهشت را به ارمغان می آورد .
کلمه ی خوف در قرآن کریم در برابر مقام خداوند آمده است , نه دنیا !
در روایات از خوف بسیار آمده است . خوف از خدا رحمت است. اگر کسی از خدا نمیترسد، لااقل دلش بگیرد و ناراحت باشدو افزایش ترس از خدا موجب کاهش ترس از غیر خدا می شود .خداترسی، یک راه حل کلیدی برای نترس و شجاع شدن است. هر کسی از خدا بیشتر بترسد، محبت خدا را بیشتر احساس میکند و به رشد می رسد .
لذا ادعیه غالباً سرشار از خوف است. وقتی اهل بیت(ع) به اوج عاشقی میرسند، اوج ترس بر زبانشان جاری میشود. خوف از خدا، علاوه بر جلب محبت خدا، شدت بیداری و هوشیاری هم به انسان میدهد. امام باقر(ع) میفرمایند:
«و اسْتَجْلِبْ شِدَّةَ التَّیقُّظِ بصِدْقِ الخَوفِ: با خوف راستین [از خدا ]هوشیارى کامل را به دست بیاور»(میزان الحکمه/5030)
خود_نظم_دهی 19
خوف 2 عبرت تجربه حزم حلم حیا
مرتضی محدثی
وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الهْوَى * فَإِنَّ الجْنَّةَ هِىَ الْمَأْوَى * نازعات:40 و41 پس کسی که از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از هوی باز دارد , بهشت جایگاه اوست .
وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ؛الرحمن :46
و برای کسی که از مقام پروردگارش بترسد , دو بهشت است .
خوف , بهشت را در پی دارد , اما حلقه ی واسط و رابط میان این دو , رفتار های بهشتی است . بنابر این , خوف موجب اصلاح رفتار ها می گردد و رفتارهای مثبت نیز بهشت را به ارمغان می آورد .
کلمه ی خوف در قرآن کریم در برابر مقام خداوند آمده است , نه دنیا !
در روایات از خوف بسیار آمده است . خوف از خدا رحمت است. اگر کسی از خدا نمیترسد، لااقل دلش بگیرد و ناراحت باشدو افزایش ترس از خدا موجب کاهش ترس از غیر خدا می شود .خداترسی، یک راه حل کلیدی برای نترس و شجاع شدن است. هر کسی از خدا بیشتر بترسد، محبت خدا را بیشتر احساس میکند و به رشد می رسد .
لذا ادعیه غالباً سرشار از خوف است. وقتی اهل بیت(ع) به اوج عاشقی میرسند، اوج ترس بر زبانشان جاری میشود. خوف از خدا، علاوه بر جلب محبت خدا، شدت بیداری و هوشیاری هم به انسان میدهد. امام باقر(ع) میفرمایند:
«و اسْتَجْلِبْ شِدَّةَ التَّیقُّظِ بصِدْقِ الخَوفِ: با خوف راستین [از خدا ]هوشیارى کامل را به دست بیاور»(میزان الحکمه/5030)
خود_نظم_دهی 19
خوف 2 عبرت تجربه حزم حلم حیا
مرتضی محدثی
یکی دیگر از طلاهای درونی و موهبت های بزرگ خداوند به انسان خوف یا ترس است . انسان اگر از چیزی نمی ترسید مبتلا می شد به بدترین مصائب که از جمله آن هلاکت و نابودیست . مثلا اگر از بلندی و سقوط , از آتش و سوختن , از تصادف و نقص عضو شدن و… نمی ترسید, به خود آسیب می رسانید .
خوف از مفاهیم اخلاقی است که موجب “حذر” و حذر(ترس,پرهیز,احتیاط) موجب “ترک” می شود .واژه ای است که ضد آن امنیت است .
پیامد های ناگوار و دردآور, رفتارهای ناشایست در آینده , از اموری هستند که اگر درک شوند , موجب برانگیخته شدن خوف می گردند .اگر ترس برانگیخته شود , انسان برای دوری از تهدیدات ,اقدام کرده و از منبع تهدید فرار می کند ؛زیرا به صورت فطری ازخصیصه ی دفع خطر برخوردار بوده و از زیانی که به جان و مال و آبرویش برسد گریزان است. این فرار در عرصه ی اخلاق به وسیله ی تغییر و تنظیم رفتار صورت می گیرد .
اما ترس در امور معنوی و اخروی و آینده محرز نیست ، لهذا اکثر مردم در اینگونه امور ترسی ندارند .از این جهت مرتکب معاصی می شوند و این معاصی آنها کاشف از جهل آنهاست ، اگرچه علامه دهر و صاحب مقامات ظاهری علمی باشند .
کسی که گناه می کند معلوم است که خدا را نشناخته و در واقع عالم نیست ، چرا که در فرمایشات رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) آمده است:«أوّلُ العلم مَعرفةُ الجَبّار و آخرُ العلم تَفویضُ الأمر الیه»؛ کیمیای سعادت، ج ۲، ص ۴۰۴ سر آغاز علم، شناخت خداوند جبّار و سرانجام آن، واگذاری امور به او است.
یعنی ,تا زمانی که انسان به معرفت و شناخت خدای تعالی نایل نشود به دروازه علم نرسیده است و تا زمانی که انسان به معرفت خدا نایل نشده؛ چگونه میتواند همه امورش را به موجود ناشناخته واگذار نماید؟!
#خود_نظم_دهی 18
#خوف عبرت تجربه حزم حلم حیا
مرتضی محدثی
امام هادي عليه السّلام فرمودند:
عَلَیکُم بِالوَرَعِ فَاِنَّهُ الدّینُ الَّذی نَلازِمُهُ وَ نُدینُ اللهَ تَعالیَ بِهِ وَ نُریدُهُ مِمَّن یُوالینا لاتَتعَبُونا بِالشَّفاعَةِ؛
با ورع و باتقوا باشید که این ورع و تقوا همان دینی است که همواره ما ملازم آن هستیم و پایبند به آن می باشیم و از پیروان خود نیز می خواهیم که چنین باشند از ما (با عدم رعایت تفوا) شفاعت نخواهید و ما را به زحمت نیندازید.
وسائل الشيعه، ج15، ص 248
امام خامنه ای (مدظله العالی) فرمودند:
امروز نظرات …ابنسینا در طب، نظرات منسوخشدهیی نیست؛ نظراتی است که بر اساس آنها نظراتی آمده، لیکن نسخ نشده است؛ نظرات باطلشدهیی نیست؛ نظرات صحیحی است که البته تکمیل شده است. همهی اینها از کجا ناشی شدند؟ از دین اسلام ناشی شدند؛ یعنی آن عامل اصلی که توانست مسلمین را به این اوج علمی برساند، دین اسلام بود … «ابنسینا»ی ما هم همینطور بود. خود «ابنسینا» یک عالم دینی است؛ او به یک معنا اصلاً یک عارف است…
۱۳۷۰/۱۱/۱۵
#ازدواج
5. پاسخ منطقی به عيبجويی و دخالتهای ديگران
ممکن است، مرد و زن از سوی خانواده طرف مقابل، مورد عيبجويی و بدگويی قرار گیرند که زمينة دلسردی زن و شوهر از زندگی با يکديگر را فراهم می نماید؛ به اين معنا كه گاهی دخالتها و دلسوزيهای بیمورد ـ و نه راهنمايي و انتقال تجربه ـ در زندگی مشکل و اختلاف ايجاد می کند؛ گرچه اين دخالتها بيشتر اوقات با نيت خيرخواهانه صورت میگيرد، اما چون روشمند نيست، گاهی اوقات نتايج ناخوشايندی را در پی دارد. البته گاهی نيز متأسفانه برخی دخالتها به منظور اهداف ديگر صورت میگيرد؛ به داستان ذیل توجه نماييد:
تازهعروسي كه در پايان اوّلين هفته ازدواج، سوزن خورده بود، پس از عمل جراحی به خبرنگار گفت: يك هفته است با مرد 24 سالهای به نام… ازدواج كردهام. روزی كه به خانه شوهر می رفتم، حس میكردم كه مانند زنان ديگر خوشبخت خواهم شد؛ ولی هنوز چند روز نگذشته بود كه ناسازگاری شوهر و خواهرش آغاز شد و زندگیای كه فكر میكردم برايم بهشتی خواهد بود، به جهنمی سوزان تبديل شد. اقوام شوهر در اين مدت كم، آن قدر مرا اذيت كردند كه از زندگی سير شدم و به وسيله خوردن سوزن، اقدام به خودكشی كردم.
در اين صورت، زن و شوهر نبايد تحت تأثير اينگونه حرکات قرار گيرند؛ بلکه با کلامی منطقی و ادبیاتی زیبا، مانع دلگيرشدن خانواده و بیاحترامی به آنها شده، به اينگونه گفتارهای بیاساس و گاهی مملو از بدبينی، غيبت و تهمت، پايان داده و اين آموزه قرآنی را مدّ نظر قرار دهند: «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً.»
#ازدواج
4. مؤدبانه و محبتآميز سخن گفتن
گفتوگوی زن و مرد، بايد مؤدبانه و محبتآميز باشد؛ نه خصمانه و نفرتانگيز. يک مطلب را میتوان طوری بیان کرد که شنونده پاسخ نيکو دهد و همان مطلب را میتوان به صورتی گفت که طرف مقابل يا جواب ندهد يا جواب تندی داشته باشد.
توصيه اسلام اين است که هنگام سخن گفتن با یکدیگر، جملاتی که از همه زيباتر و مؤدّبانهتر است، انتخاب شود تا پاسخی زيبا شنيده شود. گاهی آمرانه سخن گفتن زن، حساسيت مرد را برانگيخته و نه تنها زن به خواستهاش نمیرسد، بلکه امکان به وجود آمدن برخورد لفظی و تنش هم وجود دارد. گاهی نيز ممکن است، ضمن صحبت، زن يا شوهر کلمه يا جملهای بگويد که اثر بد آن تا سالها در ذهن طرف مقابل باقی مانده، حتی باعث افسردگی و دلسردی از زندگی شود.
تمرين مهارت کنترل خشم، به همسران کمک میکند که در استفاده از کلمات، دقت لازم را مبذول دارند. البته بايد توجه داشت که گاهی علاوه بر واژههای مؤثر در ايجاد محبت يا نفرت، حرکات دست و چشم و ابرو و آهنگ صدا نيز در اين مسئله تأثير دارد؛ مثلاً گفتن کلمه «چشم» در مقابل خواسته همسر، بسیار محبتآفرین و معجزهگر است.
امام علی(ع) میفرمايد: «… و أَحْسِنُوا لَهُنَّ الْمَقَالَ لَعَلَّهُنَّ يُحْسِنَّ الْفَعَالَ؛ با زنان خوشگفتار و نیکوسخن باشید تا ایشان هم خوشکردار و نیکورفتار شوند.»
در حديثي از حضرت علی آمده است: «أجمِلوا في الخِطاب تَسمَعُوا جَميلَ الجوابِ؛ زيبا سخن بگوييد تا پاسخ زيبا بشنويد.»
و نيز حضرت میفرمايد: «عَوِّد لِسانَک لينَ الکلامِ و بَذلِ السلامِ، يُکثِرُ مُحِبُّوکَ و يُقِّلُ مُبغِضُوکَ؛ زبانت را به سخن ملايم و سلامکردن عادت بده تا دوستانت زياد و دشمنانت کم شوند.»
امام علی گفتار نرم و ملايم را از نشانههای پرهيزکاران بر میشمارند. علاوه بر «نيک سخن گفتن»، «سخن نيک گفتن» هم اهميت دارد. زن و مرد، هم در ادبياتی که به کار میبرند و هم در محتوای کلام بايد دقت نظر داشته باشند؛ به نمونه زير توجه شود:
خانم موقّر و متينی كه حدود 36 سال داشت، با حالت خشم وارد دادگاه شد و درباره تقاضای طلاق گفت: حدود دوازده سال است که با همسرم ازدواج كردهام. مرد خوبی است. بسياری از مُحسَّنات يك آدم كامل و دوستداشتنی را دارا است؛ اما هرگز نمیخواهد بفهمد كه من همسر او و مادر دو فرزندش هستم. به خيال خودش مرد مجلسآرايی است؛ اما مجالس را با دست انداختن من میآرايد. نمیتوانيد درك كنيد كه چه قدر زجر كشيدهام، اعصابم به كلی خراب شده، دائماً مجبورم به پزشك مراجعه كنم، هزار بار با شوهرم حرف زدهام، خواهش و التماس كردهام كه من همسر تو هستم، سن و سالی دارم، درست نيست كه پيش آشنا و غريبه صد جور شوخی زننده و غير دوستانه با من می كنی، متلك ميگويی كه ديگران بخندند و مثلاً خوش بگذرانند. من اغلب از همه خجالت میكشم و چون از اوّل شوخطبع و بذلهگو نبودهام، هيچ وقت نمیتوانم با شوهرم مقابله به مثل كنم. بنابراين، چون خواهش و تمناهای من فايدهای ندارد، با تمام رنجهايی كه میدانم در انتظار نشسته، خواهم ساخت تا از مرد قدرناشناسی كه هيچ احترام مرا نگه نداشته، جدا شوم.
#ازدواج
3. صدازدن
هر يک از زن و مرد بايد ديگری را به نامی صدا کند که او بيشتر دوست دارد. استفاده نام کامل و مورد علاقه طرف مقابل، ایجاد محبت میکند و چون اسلام به زن و شوهر درس محبت میدهد، سفارش مینماید كه زن را با کلمهای صدا بزند که او میپسندد. نامها و عناوين از لحاظ: زشتی و زيبايی و خوش آمدن و بد آمدن، در خلوت و جلوت یا در شهر و روستا، با یکدیگر فرق دارند.
به هر حال، بهتر است طوری باشد که شنونده احساس افتخار کرده، ميان آنها محبت، صفا و صميميت بیشتری ايجاد کند.
برخی بر اساس سخن «تُسقِطُ الآداب بینَ الأحبابِ»، در نوع صدازدن دقت نمیکنند؛ در حالی که چنین تفکری غلط است و خوب صدازدن، رفتاری عقلایی و از آداب و رسوم زندگی نیک به شمار میرود.
امام خمینی(ره)بهخوبی اين ادب را رعايت مینمود. ايشان در نامهای كه به همسرش مینويسد، ایشان را با تعابیری چون «عزيزم» و «قربانت» یاد مینمايد.
2. خداحافظی
از امور ديگری كه ميان اعضای خانواده، اُنس و الفت ايجاد میکند، خداحافظی است. شايد اين امر مسئله کوچکی به نظر برسد، اما در واقع، راهکار مهمی است كه نبايد از آن غافل شد. مرد زمان خروج از منزل، با اين واژه کوتاه و محبتانگيز، عواطف زن را برمیانگيزد و دل او را گرم نگه میدارد و نتيجه این عمل، محبتزایی و تحکیم رابطه عاطفی میان اعضای خانواده است. در مقابل، زن نيز با شوق و انگيزه بيشتر مشغول كارهای خانه می شود.
1. سلام
خانواده، اجتماع کوچکی است که رعایت برخی اصول، موجب استحکام آن میگردد؛ به عنوان نمونه، همان طور که سلامکردن در برخوردهای اجتماعی، سبب الفت و محبت است، در نظام خانوادگی نیز موجبات همدلی را فراهم میآورد. شاید بر همین اساس باشد که در اسلام، به سلامکردن تأکید خاصی شده است.
در خانواده نیز يکی از راههای ايجاد اُنس و الفت و زدودن کدورتها، سلامکردن است. از این رو، لازم است زن و مرد در اوقاتی همچون ورود به خانه یا هنگام بيدارشدن از خواب، با نشاط و انرژی به يکديگر سلام کنند و در انجام اين عمل پسنديده، بر هم سبقت بجویند. اين عمل، علاوه بر ايجاد و عمقبخشی به اُنس ميان زن و شوهر، رابطه عاطفی محکمی ميان فرزندان و والدين نیز پدید می آورد. اين موضوع، به گونهای اهميت دارد كه پيامبر سلامکردن بر کودکان را جزء سنّت خود برشمرده است.
امام صادق میفرماید: وقتی شوهر به خانه وارد میشود، باید به خانوادهاش سلام کند، پیشتر کفش را به زمین بزند و سرفه کند تا خانوادهاش را از آمدن خود خبر دهد؛ مبادا چیزی ببیند که او را ناخوش آید.
همچنين زمانی كه كدورتی رخ میدهد، بهتر است زن و مرد در سلامکردن بر یکدیگر سبقت بگیرند. کسی که شروعكننده سلام است، در مبارزه با هوای نفس قدم اوّل را برداشته، راه را برای صلح و گذشت هموار نموده و به ترویج ارزشها در خانواده همت گماشته است.
تردیدی نیست که ارتباط کلامی درست و مناسب، بيشترين تأثير را در ايجاد محبت دارد و اگر نادرست باشد، از مؤثرترين عوامل برای نفرتانگيزی است. بنابراین، هدف از بررسی ارتباط كلامی، به دست آوردن مطالبی است که عشق و علاقه را در خانواده افزايش می دهد.
صحبت از عشق و محبت در خانواده و راههای افزايش آن نيز، به اين دليل است که «عشق، قوای خفته را بيدار و نيروهای بسته و مهارشده را آزاد می کند… و الهامبخش و قهرمانساز است… عشق نفس را تکميل، و استعدادات حيرتانگيز باطنی را ظاهر می سازد. از نظر قوای ادراکی، الهامبخش است و از نظر قوای احساسی، اراده و همت را تقويت میکند.»
اين محبت و عشق بايد دوام داشته باشد و بعد از سپریشدن دوران جوانی و از بين رفتن طراوت آن، کانون زندگی را باصفا نگه دارد. در اين حالت، ارتباط کلامی درست، بسيار مؤثر خواهد بود و بر عكس، اگر ارتباط كلامی بين اعضای خانواده كاهش يابد، پيامدهای زشتی را در پی دارد. به اعتقاد کارشناسان، اعضاى یک خانواده در شبانه روز باید ۲ تا ۳ ساعت با یکدیگر ارتباط كلامی و گفتوگو داشته باشند؛ در حالی که هم اکنون این میزان، بسیار کاهش پیدا کرده است. «کاهش گفتوگو و ارتباطات کلامی میان اعضای خانواده، به مرز هشدار رسیده و سلامت خانوادهها را تهدید میکند. نتایج یک پژوهش که در گروه آسیبشناسی اجتماعی در بنیاد علوم رفتاری انجام شده، نشان میدهد میزان همکلامی والدین شاغل با فرزندان در روز، فقط ۴۹ دقیقه است! آنها به دلایلی همچون: گرفتاریهای شغلی، مشکلات رفتوآمد یا تماشای تلویزیون، فقط حدود ۴۹ دقیقه در روز را با فرزندان خود سپری میکنند و همکلام میشوند.»
سلامت جسم و روان انسان، از جمله اموری است که اسلام به آن توجه خاصی نموده است. عدم تأمین نيازهای جسمانی و روانی، اگر مدت بسیاری ادامه يابد، سبب ايجاد اختلالهای رفتاری و بيماریهای روانتنی، یعنی بيماری های جسمی که در اثر عوامل روانی، بهخصوص اضطراب و نگرانی به وجود میآيد، خواهد شد.
بر اين اساس، بايد گفت يکی از عوامل افسردگی زنان، نداشتن ارتباط مناسب کلامی با همسرشان می باشد و اين مسئله، گاهی از عدم اطلاع از تفاوتهای ميان زن و مرد و آگاهینداشتن از خصوصيات روحی ـ روانی طرفين نشأت می گيرد.
خانواده، اوّلين و مهمترين مکان برای رعايت بهداشت روانی است. توجه به ارزش انسان، داشتن برنامهريزی صحيح و هدفمند، توکل بر خدا، قناعت، پرهيز از اندوه و کنترل خشم، اميد، مهربانی با خانواده، ميانهروی در کارها، تفريح و شوخطبعی، در شمار امور کمککننده به بهداشت روانی است. آيات قرآن نيز به بهداشت روانی توجه کرده است. تأکيد به ازدواج، اجتناب از روابط نامشروع، روابط صحيح با همسر، رفتار صحيح با والدين و رفتار صحيح با فرزندان، از جمله اين سفارشها هستند.
با دقت در نکات يادشده میتوان گفت: از جمله مسائل مؤثر در اين امر، «چگونگی ارتباط کلامی» و «چگونه سخن گفتن» و «از چه ادبياتی استفادهکردن» است.
برای تعریف نيازهای عاطفی، باید گزارههای دينی بهخوبی بررسی شود. مضامين فراوانی در اسلام وجود دارد که از نيازهای عاطفی زنان در خانواده حکايت میکند؛ مثلاً سفارش مردان به معاشرت خوب با همسران و تأکيد بر نگهداری شايسته زن مطلّقه، پس از رجوع شوهر به او، دليل بر اين ادعا است. همچنين میتوان استحباب رفتار توأم با احترام و محبت شوهر نسبت به وی را به دست آورد. با توجه به اینکه عفو و گذشت، تأثير مستقيمی در کاهش تنش و آسيبهای عاطفی دارد، ميتوان به اهميت اين موضوع پی بُرد؛ نمونه آن، لزوم عفو و گذشت شوهر، از خطای همسر میباشد.
در برخی روايات، محبت به همسر، جزء اخلاق پيامبران به شمار آمده است. رواياتی نيز به شوهران درباره اکرام همسران و بزرگداشت زنان سفارش کردهاند و بهترين مردان کسی دانسته شده که در تکريم همسر خود، بيشتر بکوشد. بعضی احادیث نیز به اهميت پاکيزگي و آراستگي شوهر تأکید نمودهاند. سيره عملی پيامبر و ائمه چنين بوده است. و یا روايات دیگر، مردان را به رعايت خواست همسر در خصوص تهیه لوازم خانگی سفارش می کنند. البته با توجه به گزارههای دينی، اهتمام اسلام را درباره تأمين نيازهای عاطفی زن توسط شوهر، بهتر میتوان تحليل نمود.
محبوبترين بنا نزد خداوند، بنای خانواده است. بر این اساس، اسلام بر تشکیل و استحکام آن بسیار تأکید کرده است. اين بنای مقدس، جايگاه محبت و مودّت و کانون اصلی تکوين شخصيت انسان است. در اسلام، خانواده وسيله تکامل، آرامش روحی و روانی انسان به شمار میرود. به همین جهت، از ازدواج با افرادي که بد اخلاق هستند، نهی شده است؛ زيرا اين امر، سبب تزلزل ارکان خانواده می شود. پيامبر می فرمايد: «اذا جاءَکُم مَن تَرضَونَ خُلقَه و دينَه فَزَوّجُوهُ و إن لا تَفعَلوُا تَکُن فتنةٌ فِي الارضِ و فسادٌ کبيرٌ؛ با کسي که اخلاق و دينش مورد پسند باشد، ازدواج کنيد و اگر چنين نکنيد، فتنه و فساد بزرگي در زمين به وجود خواهد آمد.»
منظور از اخلاق نيک، تنها خندهرویی نيست؛ بلكه آنچه مورد نظر عقل و شرع میباشد، صفات اخلاقی پسندیده است. يکی از نمودهای خوشخلقی، زیبایی در گفتار است که باعث ایجاد ارتباطهای مهربانانه میان اعضای خانواده میگردد و در تربیت فرزندان، نقش مؤثری ايفا میکند. زبان، ترجمان و بيانگر احوال درون است. «از کوزه همان برون تراود که در او است.» زبان، دريچهای است که محتويات درون را ظاهر می نماید.
10.حضور در مجالس شادی
خانوادهها باید در مجالس شادی دوستان و فامیل که خارج از معیارهای شرعی نباشد، شرکت کنند؛ زیرا همین حضور، عاملی است که سُرور را به همراه میآورد. برای انسان، روزها و موقعیتهایی پیش میآید که بسیار شاد و فرحانگیز است. روزهای عید و برپایی جشنهای عقد و عروسی، از همین قبیل است. انسان بنا بر طبیعت شادیطلب خود، در این مراسم شرکت میکند تا اندوههای درونی خویش را کمتر کند و برای فعالیتهای دیگر آماده شود. روانشناسان معتقدند یکی از راههای مهم رفع افسردگی، حضور در مجالس شادی است.
از دیدگاه شرع، مهم آن است که مجالس شادی، معصیتآلود و توأم با فسق و فجور نباشد؛ بروز شدت شادی در چنین مجالسی، هیچ مانعی ندارد؛ به قول آیت الله خوئی: «دلیلی بر حرمت شادی شدید نداریم.»
آری، بدینسان میتوان خانواده شاد و با نشاط داشت تا در پرتو آن، مسیر رشد و تکامل واقعی را بهخوبی پیمود.
9.معاشرت
خانوادهای که با اقوام و دوستان، به صورت حسابشده و منطقی، رفتوآمد نداشته باشند، معمولاً شاداب نیستند. این گونه خانوادهها، گوشهگیر و افسردهاند. از همین رو، اسلام برای ایجاد روحیۀ شادی و نشاط، توصیۀ فراوانی به «صله رحم» و دیدوبازدید کرده است.
رفتوآمدها باعث زنده ماندن قلب و شادابی روح خواهد شد. امام صادق میفرماید: «به دیدار یکدیگر بروید تا دلهایتان نشاط گیرد و آنگاه سخنان و احادیث ما را یاد کنید که سخنان ما، سبب مهربانی و صمیمیت شما خواهد گشت. اگر به این سخنان چنگ زنید، به رشد و نجات میرسید و اگر آنها را واگذارید، نابود و گمراه میشوید. شما از این سخنان الهام گیرید، نجات و رستگاری شما را ضمانت میکنم.»
فانی ام… آغاز و پایانی ندارم جز خودت
غیر مقدورم که امکانی ندارم جز خودت
……………………………………………
سال ها محتاج نانم از تنور خانه ات
از کسی در سفره ام نانی ندارم جز خودت
امام علي عليه السّلام فرمودند:
اِنَّ صِلَةَ الاَرْحامِ لَمِنْ موجِباتِ الاِسْلامِ وَ اِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ اَمَرَبِاِكْرامِها وَ اِنَّهُ تَعالى يَصِلُ مَنْ وَصَلَها وَ يَقْطَعُ مَنْ قَطَعَها وَ يُكْرِمْ مَنْ اَكْرَمَها؛
به راستى كه صله رحم از واجبات اسلام است و خداى سبحان، امر فرموده كه آن را گرامى بدارند و خداوند متعال با هر كس كه صله رحم كند، رابطه برقرار مى كند و با هر كس كه قطع رحم كند، قطع رابطه مى كند و هر كس كه صله رحم را گرامى بدارد، گرامى اش مى دارد.
غررالحکم، ح 3651
روزی حضرت «داود (ع)» در مناجاتش از خداوند متعال خواست همنشین خودش را در بهشت ببیند.
#داستان
خطاب رسید: «ای پیغمبر ما، فردا صبح از در دروازه بیرون برو، اولین کسی را که دیدی و به او برخورد کردی، او همنشین تو در بهشت است.»
روز بعد حضرت داود (ع) به اتّفاق پسرش «حضرت سلیمان (ع)» از شهر خارج شد. پیر مردی را دید که پشته هیزمی از کوه پائین آورده تا بفروشد.
پیر مرد که «متی» نام داشت، کنار دروازه ایستاده و فریاد زد:
«کیست که هیزمهای مرا بخرد.»
یک نفر پیدا شد و هیزمها را خرید.
حضرت «داود (ع) » پیش او رفت و سلام کرد و فرمود: «آیا ممکن است، امروز ما را مهمان کنی؟!»
پیرمرد فرمود: «مهمان حبیب خداست، بفرمائید.»
سپس پیر مرد، با پولی که از فروش هیزمها بدست آورده بود، مقداری گندم خرید. وقتی آنها به خانه رسیدند، پیر مرد گندم را آرد کرد و سه عدد نان پخت و نان ها را جلویِ مهمانش گذاشت.
وقتی شروع به خوردن کردند، پیرمرد، هر لقمه ای راکه به دهان می برد، ابتدا «بسم الله» و در انتها «الحمد للَّه» می فرمود.
وقتی که ناهار مختصر آنها به پایان رسید، دستش را به طرف آسمان بلند کرد و فرمود:
«خداوندا، هیزمی را که فروختم، درختش را تو کاشتی. آن را تو خشک کردی، نیروی کندن هیزم را تو به من دادی.مشتری را تو فرستادی که هیزم ها را بخرد و گندمی را که خوردیم، بذرش را تو کاشتی. وسایل آرد کردن و نان پختن را نیز به من دادی، در برابر این همه نعمت من چه کرده ام؟!»
پیر مرد این حرفها را می زد و گریه می کرد.
حضرت «داود (ع)» نگاه معنا داری به پسرش کرد. یعنی: همین است علت این که او با پیامبران محشور می شود.
#شکر
(داستانهای شهید دستغیب ص ۳۰- ۳۱)
یا سَیِّدی و مولای یاصاحب الزمان( عج )
مخمل سبز صدای تو فراگیر شده
عشق سرشار تو در سینه سرازیر شده
عطر گیسوی تو از هر جهتی می آید
هر گلی در پس گلزار تو تحقیر شده
دیر شد آمدنت حضرت آیینه و آب
عالم از دوری و این فاصله ها پیر شده
ای تو را پاکترین حادثه سبز امید
آب کر درگذر جوی تو تطهیر شده
و درود خدا بر او فرمود: شما را به پنج چيز سفارش مي كنم كه اگر براي آنها شتران را پرشتاب برانيد و رنج سفر را تحمل كنيد سزاوار است. كسي از شما جز به پروردگار خود اميدوار نباشد، و جز از گناه خود نترسد، و اگر از يكي سوال كردند و نمي داند، شرم نكند، و بگويد، نمي دانم، و كسي شرم نكند در آنچه نمي داند بياموزد، و بر شما باد به شكيبايي، كه شكيبايي، ايمان را، چون سر است بر بدن، كه ايمان بدون شكيبايي چونان بدن بي سر ارزشي ندارد.
از مکائد شیطان بترس و در حذر باش و با خدای خود مکر و حیله مکن که پنجاه سال یا بیش تر شهوت رانی می کنم، و دم مرگ با کلمه استغفار جبران گذشته می کنم. این ها خیال خام است.
اگر در حدیث دیدی یا شنیدی که حق تعالی بر این امت، تفضل فرموده و توبه آن ها را تا قبل از وقت معاینه آثار مرگ یا خود آن قبول می فرماید، صحیح است، ولی هیهات که در آن وقت توبه از انسان گرفته شود.
پس همین الان تصمیم بر توبه بگیر
فرازهایی از چهل حدیث امام خمینی
حضرت زينب كبري (ع) همچون مادرش فاطمه ي زهرا ب وقتي احساس كرد مسؤوليت بزرگي بر عهده ي اوست و در اين راه بياد از مال و منال و شوهر و فرزند بگذرد، با كمال شهامت و فداكاري از خانه و كاشانه، شوهر و زندگي مرفه و عريض و طويلي كه داشت، دست كشيد و در همه جا ياري مهربان و دلسوز براي رهبر عاليقدر اسلام (امام حسين ع) و همراه وي بد. و پس از شهادت امام حسين (ع) حضرت زينب همچون كوهي پولادين و سدي آهنين در برابر دشمنان منحرف ايستاده و از دين و آيين خود و مسلمانان دفاع كرد و با سخنان پرمعنا و پرمحتواي خود پرده از چهره ي كريه بني اميه كنار زد و توطئه ي آنها را خنثي نمود و هر كلامي از سخنان آن حضرت تيري مهلك بود كه بر قلب دشمنان مي نشست.
حزيم روايت كرده كه حضرت زينب (ع) در حال سخراني در شهر كوفه و در ميان تدابير امنيتي و جمعيت از زن و مرد كه گرد هم آمده بودند؛ در ميان جمعيت فرياد كشيد: «ساكت باشيد.»
راوي گويد: به خدا قسم تا آن روز زني را به اين حيا و عفّت و به آن سخنوري و بيان نديده بودم، چنان بود كه گويا از زبان اميرالمؤمنين علي (ع) سخن مي راند. مردم با شنيدن سخنان حضرت زينب (ع) حيرت زده و مبهوت مانده و مي گريستند و دست هاي خود را از حسرت به دندان مي گزيدند، كه پيرمردي در جمع مي گفت: پدر و مادرم فداي شما باد.
پيران شما بهترين پيرها و جوانا شما بهترين جوانان و زنان شما بهترين زن ها و خاندان شما بهترين خاندان هستند كه خوار و مغلوب نمي شوند. 1
و نيز سخنراني و شكيبايي حضرت زينب (ع) در مقابل عبيدالله بن زياد در كوفه و در مقابل يزيد در شهر شام نمونه ي ديگري از اين حضور و شجاعت است.
حضرت زهرا (ع) و حضرت زينب (ع) در مواقع ضرورت و زماني كه دفاع از دين و آيين ايجاب مي كند، پا در عرصه ي مبارزه عليه مخالفان مي گذارند و مجامع سخنراني مي كنند و افشاگري مي نمايند.
و در اين راستا گاهي اوقات زنان مجبورند براي احقاق حق و يا رفع نيازمندي هاي ضروري خود در مجامع عمومي حاضر شوند. در چنين مواقعي اسلام، زن را منع نكرده و قيد و بندي به پاي او نزده كه به طور حتم بايد در خانه باشد و به هيچ نحوي از خانه بيرون نيايد.
1 . ترجمه لهوف سيد بن طاوس، ص 92، سيدمحمد صحفي، چاپ چهارم. ولي آنچه اسلام ممنوع دانسته، اختلاط و آميزش هاي شهوت انگيز زنان با مردان است و شركت كردن زنان در مراكزي كه به فساد و بي بند و باري و شكستن حريم و عفت و پاكدامني آنها منجر شود. آنچه ممنوع است حضور زنان با شكل و قيافه و لباسي است كه موجب تحريك و فساد شود و توجه شهوترانان و بوالهوسان را جلب كند.
در روايت آمده است:
«از 313 نفري كه همراه امام زمان (عج) خواهند بود، 50 نفر آنها زنان هستند كه تعدادي از آنها پست هاي مهم و كليدي خواهند داشت و با شروع قيام آن حضرت زنان نيز چون مردان از هر سوي جهان براي ياري آن بزرگوار به سوي او هجرت مي نمايند.» 1
1 . پيام زن ويژه مقام زن، ص 252
یکی از صفات برجستهی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بهرهمندی از اخلاق پسندیده است که در آیهی 4 سورهی قلم بدان اشاره شده است.
امام حسن علیهالسلام زمینههای پیدایش این فضیلت بزرگ را در امور ذیل معرفی میکند:
1- بهرهمندی از ادب الهی
[صفحه 127]
2- عفو و بخشش
3- انجام کارهای نیک
4- دوری از نادانان
5- پیوند با قطع کنندگان پیوندها
6- عطا و بخشش به محروم کنندگان
7- گذشت از ستمگران به خود
قال علیهالسلام:
ان الله عزوجل أدب نبیه أحسن الأدب فقال: خذ العفو و أمر بالعرف و أعرض عن الجاهلین، فلما وعی الذی أمره، قال تعالی: ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا، فقال لجبرییل علیهالسلام: و ما أقفوا؟ قال ان تصل من قطعک و تعطی من حرمک، و تعفو عمن ظلمک، فلما فعل ذلک أوحی الله الیه: انک لعلی خلق عظیم [153].
امام حسن علیهالسلام فرمود:
(همانا که خدای بزرگ پیامبرش را به بهترین شیوه، ادب آموخت و فرمود: عفو پیشه ساز و به معروف دستور ده و از جاهلان روی بگردان و وقتی آنچه را که خداوند دستور داده بود، به جان شنید، خداوند فرمود: آن چه که رسول برای شما آورد بگیرید و از آنچه که بازتان داشت، دست نگه دارید.
پس به جبرییل علیهالسلام فرمود: چه سیرهای بروم؟ گفت: با کسی که از تو بریده پیوند داشته باش و آن که را که محرومت ساخته ببخشی و از آن که بر تو ستم کرده بگذری. و وقتی چنین کرد، خدا به او وحی کرد: «همانا که تو بر اخلاقی عظیم و پسندیده هستی.»)
اگر میخواهید رضایت آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و به دنبال آن رضایت خداوند را به دست بیاورید ، در یك جمله بهترین عمل این است كه: آنچه را خداوند واجب كرده است ، انجام دهید و آنچه را حرام كرده است، ترك نمایید.
اما شیعیان در عصر غیبت وظایف دیگری دارند كه به طور مختصر به برخی از آنها با استفاده از روایات اشاره میكنیم.
.
در ادامه پستهای قبلی..
2 - انتظار فرج
دومین وظیفهای كه شیعیان در عصر غیبت دارند ، انتظار فرج است : اما سجاد علیه السلام خطاب به ابو خالد كابلی میفرماید :
اى ابو خالد مردم زمان او كه معتقد به امامت وى هستند و منتظر ظهور او هستند ، از مردم تمام زمانها بهترند ؛ زیرا خداوند عقل و فهمى به آنها داده كه غیبت در نزد آن ها حكم مشاهده را دارد ! خداوند آن ها را در آن زمان مثل كسانى میداند كه با شمشیر در پیش روى پیغمبر (علیه دشمنان دین ) پیكار كردهاند ، آن ها مخلصان حقیقى و شیعیان راستگوى ما هستند كه مردم را به طور آشكار و نهان به دین خدا میخوانند. و هم فرمود : انتظار فرج بزرگترین فرج است .
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم، نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی.
در اگر باز نگردد، نروم باز به جایی.
پشت دیوار نشینم، چو گدا بر سر راهی. کس به غیر از تو نخواهم، چه بخواهی چه نخواهی.
باز کن در، که جز این خانه مرا نیست پناهی……!
نادانی دیروز ، شادی امروزم را گرفت !
نادانی امروزم را بگیِر تا شادی فردایم را از دست ندهم …
چه بسا خداوند هر گره ای که در کار ما می اندازد همچو گره های قالی باشد که نهایتا قصد دارد با آنها نقشی زیبا را بیافریند …
اگر میخواهید رضایت آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و به دنبال آن رضایت خداوند را به دست بیاورید ، در یك جمله بهترین عمل این است كه: آنچه را خداوند واجب كرده است ، انجام دهید و آنچه را حرام كرده است، ترك نمایید.
اما شیعیان در عصر غیبت وظایف دیگری دارند كه به طور مختصر به برخی از آنها با استفاده از روایات اشاره میكنیم.
1. معرفت وشناخت مقام امام وامامت ولایت
الف : لزوم شناخت إمام :
فضیل گفت از حضرت ابو جعفر علیه السّلام شنیدم میفرمود : هر كس بدون معرفت امام بمیرد مرگ او چون مردن مردم جاهلیت است هرگز عذر مردم را در شناختن امام نمىپذیرند ، كسى كه با شناختن امام بمیرد ، او را زیانى نخواهد رسید چه جلوتر از ظهور امام بمیرد یا بعد از آن و كسى كه بمیرد ؛ در حالی كه امامش را شناخته ، از دنیا برود ، مانند كسى است كه با قائم عجل اللَّه فرجه در خیمه او بوده است .
سلمة بن عطا از حضرت صادق علیه السّلام نقل كرد كه فرمود:
حضرت امام حسین علیه السّلام در میان اصحاب خود فرمود : اصحاب من ! خداوند مردم را آفرید تا او را بشناسند وقتى شناختند او را مىپرستند وقتى او را پرستیدند از پرستش دیگران دست میكشند.
مردى عرض كرد یا ابن رسول اللَّه پدر و مادرم فدایت معنى معرفت خدا چیست؟
فرمود اینکه نسبت اهل هر زمان نسبت به امام زمان خود معرفت و شناخت داشته باشند.
مرحوم شیخ صدوق رحمت الله علیه بعد از نقل این روایت میگوید :
یعنی بذلك أن یعلم أهل كل زمان زمان أن الله هو الذی لا یخلیهم فی كل زمان من إمام معصوم فمن عبد ربا لم یقم لهم الحجة فإنما عبد غیر الله عز و جل .
اهل هر زمان باید بشناسند و بدانند كه خدا ایشان را وانگذاشته و زمین را خالى از امام معصوم ننموده كسى كه بپرستد خدائى را كه حجت براى مردم قرار نداده او خداى واقعى را نپرستیده دیگرى را پرستش نموده.
اى ابو خالد مردم زمان او كه معتقد به امامت وى هستند و منتظر ظهور او هستند ، از مردم تمام زمانها بهترند ؛ زیرا خداوند عقل و فهمى به آنها داده كه غیبت در نزد آن ها حكم مشاهده را دارد !
و مرحوم علامه مجلسی نیز میگوید :
لعله (علیه السلام) إنما فسر معرفة الله بمعرفة الإمام لبیان أن معرفة الله لا یحصل إلا من جهة الإمام أو لاشتراط الانتفاع بمعرفته تعالى بمعرفته علیه السلام و لما ذكره الصدوق رحمه الله أیضا وجه .
شاید امام علیه السّلام كه معرفت خدا را معرفت امام دانسته منظورش این است كه معرفت خدا حاصل نمىشود مگر از طرف امام یا به جهت این كه شرط انتفاع از معرفت خدا معرفت امام است كه اگر خدا را بشناسد ولى امامشناسى نداشته باشد ، خداشناسى او برایش سودى ندارد و توضیحى كه صدوق نیز داده است بىمناسبت نیست .
ب : إمام ، مظهر اسماء حسناى خداوند :
مرحوم شیخ كلینی رحمت الله علیه در كتاب شریف كافی این روایت را نقل می كند :
و آن حضرت راجع به قول خداى عز و جل «خدا را نامهاى نیكوست او را بآنها بخوانید» فرمود : سوگند بخدا مائیم آن نامهاى نیكو كه خدا عملى را از بندگان نپذیرد مگر آنكه با معرفت ما باشد .
فقال علیعلیهالسلام: «… فَلَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَنَا وَ عَرَفْنَاه ».
به بهشت نمیرود مگر كسى كه ما را بشناسد و ما او را بشناسیم .
ج : احاطه علمى إمام بر همه امور عالم :
فَإِنَّا یُحِیطُ عِلْمُنَا بِأَنْبَائِكُمْ وَ لَا یَعْزُبُ عَنَّا شَیْءٌ مِنْ أَخْبَارِكُم.
ما از اخبار و اوضاع شما كاملا آگاهیم و چیزى از آن بر ما پوشیده نمیماند .
مرحوم كلینی رحمت الله علیه در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام نقل میكند كه آن حضرت فرمود :
به راستى من مىدانم آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و مىدانم آنچه در بهشت است و آنچه در دوزخ است و میدانم آنچه بود و آنچه مىباشد، گوید: سپس اندكى صبر كرد و دید كه این سخن بر هر كه شنید گران آمد پس فرمود: من اینها را از كتاب خدا عز و جل مىدانم، زیرا خدا عز و جل مىفرماید: در آن بیان واضح هر چیزى است .
حدیث (37) امام صادق علیه السلام :
إِذَا أُدْخِلَتْ عَلَيْكَ أَهْلُكَ فَخُذْ بِنَاصِيَتِهَا وَ اسْتَقْبِلْ بِهَا الْقِبْلَةَ وَ قُلْ- اللَّهُمَّ بِأَمَانَتِكَ أَخَذْتُهَا وَ بِكَلِمَاتِكَ اسْتَحْلَلْتُ فَرْجَهَا فَإِنْ قَضَيْتَ لِي مِنْهَا وَلَداً فَاجْعَلْهُ مُبَارَكاً سَوِيّاً وَ لَا تَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ فِيهِ شِرْكاً وَ لَا نَصِيباً.
چون همسرت به خانه تو آمد، دستبر پیشانیش بگذار، و رو به قبله اش برگردان و [دعا کن و] بگو: خداوندا!… اگر از این همسرم، فرزندی برای من تقدیر نمایی، فرزند مبارک و سالم عنایت فرمای.
من لایحضره افقیه ج 3 ، ص 402 ، ح 4405
رسول خدا صلی الله علیه و آله از حضرت جبرئیل علیه السلام سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند ؟
جبرئیل علیه السلام فرمود :
المرأه البارزه إذا ماتت فیسجّى قبرها حتّى یسوّى علیه اللّبن لئلّا یطّلع على حجمها، فتضحک الملائکه و تقول: حین کانت مشتهاه فما سجّیتموها، و الآن صارت منفّره فسجّیتموها … ؟! (۱)
یکی از آنجاهای که فرشتگان می خندند ، زمانی است که زن بی حجاب و بدحجابی می میرد و بستگان او را در قبر می گذارند ، و روی آن زن را با خشت و خاک می پوشانند تا بدنش دیده نشود .
فرشتگان می خندند و می گویند :
تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک می کرد و به گناه می انداخت ، ( پدر و برادر و شوهرش و … از خود غیرت نشان ندادند ) و او را نپوشاندند ، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می پوشانند .
ای کاش همانطور که نسبت به خیلی چیزها اهمیت نشان میدهیم و برای ما ارزش دارد ، به حجاب و عفاف خود نیز اهمیت میدادیم .
یکی از چیزهایی که باعث میشه انسان کمتر طرف گناه برود یاد مرگ است .
اگر همیشه به یاد داشته باشیم که قرارست یک روز از این دنیا برویم ، یکروزی میاد که ما هم زیر خروارها خاک دفن میشویم این خود سدی در برابر گناه و معصیت ایجاد میکند .
پس هر چند شاید بی حجابی برای بعضی از خانم ها تبدیل به عادت شده است ، با یادآوری قبر و مرگ می توانیم هوای نفس خود را کنترل نموده و مواظب حجاب و حیا و عفاف خودمان باشیم .
______________________
مواعظ العددیه صفحه ۹۰
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
حضرت امام در طول مدّتی که در نجف اشرف اقامت داشت ، سالی چند بار به مناسبت زیارتهای ویژه امام حسین علیه السّلام به کربلا مشرّف می شد . آنجا در منزل محقّری که یکی از اهالی کویت در اختیار آن حضرت قرار داده بود سکونت می گزید . در کربلا ، مغرب ها بیشتر در حسینیه مرحوم آیه ا . . . بروجردی و ظهرها در همان منزل ، نماز جماعت به امامت امام اقامه می شد . نماز جماعت منزل ، بیشتر با شرکت جمع معدودی از دوستان در اتاق بیرونی و گاهی که جمعیت بیشتر می شد ، در حیاط منزل برگزار می شد . مساحت حیاط حدود 50 متر بود و فرش هم به اندازه کافی نبود از این رو افراد عباهایشان را تا می کردند و به عنوان سجاده و زیرانداز روی آن به نماز می ایستادند . وقتی حضرت امام از اتاق اندرونی که پشت به قبله بود برای اقامه نماز وارد حیاط می شدند ، برای رسیدن به جلوی جمعیت می بایست از میان صفوف جماعت عبور کنند ، تمام افراد حاضر بی گمان افتخار می کردند که عبایشان با قدم مبارک امام متبرک شود و علی القاعده امام نیز به این نکته واقف بودند . با این حال هنگام عبور ، چه از پشت صفوف که کفشها بود و چه در مسیر که عباها پهن بود ، با حرکتی احتیاطآمیز و برداشتن گامهای مناسب ، با دقت سعی می کردند که به هیچ وجه پایشان را نه روی کفشها بگذارند و نه روی عباهای دیگران . بدین گونه عملاً رعایت دقیق حق مردم را به مقلّدان و پیروان خود می آموختند
در سایه آفتاب ، ص 50 و 51، خاطره به نقل از حجه الاسلام محمد حسن رحیمیان
داستان دوم:
تقسیم گلها
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
وقتی امام خمینیقدس سره در نوفللوشاتو به سر میبرد در شب تولد حضرت مسیحعلیه السلام پیامی برای مسیحیان جهان دادند که خبرگزاریها پخش کردند و در کنار آن دستور دادند تا هدایایی مثل گز، آجیل و شیرینی که از ایران آورده بودند را بین مردم نوفل لوشاتو تقسیم کنند.
هدایا تقسیمبندی شد و همراه یک شاخه گل به هر خانوادهای دادند. این کار برای غربیها که اثری از این عاطفهها و محبتها نمیدیدند بسیار تازگی داشت، و در حیرت فرو رفته بودند که چگونه یک رهبر مسلمان غیر مسیحی برای مسیحعلیه السلام پیام میدهد و یارانش به این گستردگی در شب تولد آن حضرت، به منازل مسیحیها شیرینی و گل تقسیم میکنند.
یکی از خانمهایی که به درب منزل آمده بود تا هدیه امام را دریافت کند چنان هیجانزده شده بود که اشک از چشمانش فرو میریخت.
به دنبال این حرکت اخلاقی امام بود که یکی از افراد آنجا به نمایندگی از سایر اهل محل درخواست ملاقات با امام کرد. امام هم بیدرنگ وقت دادند و روز بعد پانزده نفر از اهالی محل با شاخههای گل به محضر امام آمدند. امام به مترجم فرمودند که احوال آنها را بپرسد و ببیند که آیا نیاز و یا کار خاصی دارند که آنها پاسخ دادند ما کاری نداریم فقط آمدیم خدمت امام برسیم، او را از نزدیک ببینیم و این شاخههای گل را به عنوان هدیه آوردیم. امام هم با تبسم شاخههای گل را یکی یکی از دست آنها گرفتند و در میان ظرفی که در کنار او بود قرار دادند و آنها هم خیلی خوشحال از حضور امام مرخص شدند.(1)
امام صادقعلیه السلام فرمود:
ثَلاثَةٌ تُورِثُ الْمَحَبَّةَ: الدّینُ و التَّواضُعُ وَ الْبَذْلُ.
سه چیز سبب محبّت میگردد: دین، تواضع و بخشش.(2)
1) سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج 1 ، ص 50
2) تحف العقول
حاکم نیشابوری به سند خود از ابوحبیب نقل می کند: روزی رسول الله را در خواب ـ درمنزلی که حجاج در آن اتراق می کنند ـ دیدم، به ایشان سلام کردم. نزد ایشان ظرفی از خرمای مدینه ـ که خرمای صیحانی نام داشت ـ بود. ایشان به من هیجده خرما دادند و من خوردم. پس از بیدار شدن مزه خرما در دهانم بود و آرزو می کردم دوباره از آن بخورم. پس از بیست روز ابوالحسن علی بن موسی الرضا از مدینه به مکه آمد و در آن مکان نزول کرد و مردم برای دیدار وی شتافتند. من نیز به آنجا رفتم و دیدم ایشان در همان حالتی که پیامبر را در خواب دیدم، نشسته است: در حالی که ظرفی پر از خرمای مدینه و خرمای صیحانی نزد او بود. به امام سلام کردم و ایشان مرا نزد خود فراخواند و مشتی از خرما به همان مقداری که پیامبر در خواب به من عطا فرموده بود، به من داد. به ایشان عرض کردم: زیادتر خرما بدهید. امام فرمود: اگر رسول الله زیادتر می داد، من هم به تو زیادتر می دادم.
الصواعق المحرقه، ص122؛ الفصول المهمه، ص246؛ اخبار الدول و آثار الاول، ص114؛ مفتاح النجاة، ص376؛ وسیلة المال، ابن کثیر حضرمی، مکتبه الظاهریه، دمشق، سوریه، بی تا، ص212؛ نورالابصار، ص243؛ جامع کرامات الاولیاء، ج2، ص311؛ نتیج الافکار القدسیه، ج1، ص80؛ الاتحاف بحب الاشراف، ص316؛ وسیلة النجاة، محمد مبین هندی، الکهنو، هند، بی تا.
امام رضا علیه السلام در منابع اهل سنت
#السلام_علیک_یا_علی_ابن_موسی_الرضا
پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرمایند:
«من نَظَرَ الی ما فی أیدی النّاس» هر کس نگاهش به دنبال مال مردم باشد «طال حُزْنُه»اعلام الدین، ص 294 این فرد همیشه احساس کمبود و ناراحتی می کند. لذا در روایات داریم اگر مصیبتی داری به آن که از تو بیشتر مصیبت دیده نگاه کن , آرام می شوی. اگر مشکلی داری به کسی که از تو بیشتر مشکل دارد نگاه کن . در بعضی ها حالت قناعت نیست، هرچه دارند باز نگاهشان به بالاتر از آن است و این خطرناک است. شما ازدواج کردی، همسرت را بهترین همسر بدان و با او زندگی کن، نه این که «العیاذ بالله» به بهتر از او نگاه کنی. بالاخره بهتر از شما هم وجود دارد، از شما نیکوتر هم هست. هرکسی از او بالاتر وجود دارد. فرزند داری او را بهترین فرزند بدان، تربیتش کن. لذا فرمود: یکی از عوامل حزن نگاه به داشته های دیگران است، این حزن منفی است.
در حديث وارد شده است: هنگامي كه آيۀ «وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ اِلَي ما مَتَّعْنَا بِهِ أزْوَاجَاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ»حجر/88 ؛ «هرگز چشم خود را به نعمتهاي [مادّي] كه به گروههايي از آنها (كفّار) داديم، ميفكن؛ و به خاطر آنچه دارند؛ غمگين مباش» نازل شد، پيامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «كسي كه به عنایت و توجه خداوند دلخوش و صبور نباشد ، جانش بر دنيا حسرتها خورد و هر كه چشم به داراييهاي ديگران داشته باشد، اندوهش بسيار شود و ناراحتيش بهبود نيابد.» بحار الانوار، ج 70، ص 89
به خاطر سپاری #عوامل_افسردگی : کینه , حسادت , بد اخلاقی
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) می فرمایند: «ثلاث لا ینهأ لصاحبهن عیش» سه چیز است که اگر در کسی باشد نشاط او را می گیرد و افسردگی می آورد: 1- «الحقد»؛ کینه 2- «والحسد»؛ حسادت 3- «و سوء الخلق»؛ بد اخلاقی. غررالحکم، ح 6779
این سه صفت قبل از آن که به مردم لطمه بزند به صاحب خود لطمه می زند.
قنوت نماز و دعای مؤمنین این است:
«لَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا»؛ سوره حشر، آیه 10 خدایا در دل ما کینه قرار نده؛ چون کینه مثل یک عامل مخرب از درون انسان را آزار می دهد.
رو خویش را صد آب شوی از کینه ها
وانگه شراب عشق را پیمانه شو
کینه یک صفت منفی است، امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمودند: «الحقد الام العیوب»؛غررالحکم، ح 6763 کینه، مادر گرفتاری هاست. آدم کینه ای صفات دیگررا دارا می باشد. سوء ظن، بدخلقی، بدبینی، غیبت، ناسزا. گناه از یک مرحله ای شروع می شود و اندک اندک انسان سقوط می کند.
افراد حسود معمولاً افرادی رنجور،حساس،عصبی،پرخاشگر و افسرده می باشند.بدن تحت تأثیر این حالت روحی دچار بیماری می گردد.
حضرت علی(ع) می فرماید:«شگفتا که حسودان از سلامتی خود غافل مانده اند».غررالحکم،1803. ازنشانه های حسد , غیبت و عیب جویی است . دشمنی و کار شکنی , پنهان کردن صفات برجسته فرد,بی مهری و قطع رابطه و ناراحتی از رسیدن نعمت به فرد است .
آدم بد اخلاق خودش بیشتر اذیت وآزار می بیند. وقتی تندی می کند ضربان قلب و آرامش و اعصابش به هم می ریزد. کسیکه اهل گذشت هست هم خودش آرام است , هم دیگران از او درآسایش هستند .
#عوامل_افسردگی
در پاسخ به سوال یکی از کاربران محترم کانال , درباره ی چگونگی رسیدن به زندگی بهتر , اشاره شده است به (تسویف) اولویت بندی امور زندگی و اهم و مهم کردن.
و قوی شدن : هرچه که موجب ضعف روحی و شخصیتی است و زندگی راتحت فشار خود قرار می دهد باید به سمت قدرتمندی برود و به معنای مقابله کردن و درگیری نیست.
و عرض شد که به الگوی خوب با تمام تعابیرش چون داشتن امام ,همنشین , رهبر, همسر و …نیاز داریم . و بایستی توجه نمود که این هم نشینی ها و ارادت ها و بزرگ دانستن ها در اخلاق دین و دنیا و مذهب و سیاست ما تاثیر دارد . روز قیامت از انسان می پرسند :
«وَ قالُوا رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبيلاَ »
و می گویند: «پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت کردیم و ما را گمراه ساختند! احزاب : 67
گمراهانی چون دواعش!که به خواست صهیونیست و سلفی هابه آبرو و جان و مال مسلمان ها دست می برند.
#بهترشدن_زندگی 4 یاد آوری
1-تسویف 2- قوی شویم 3 همنشین
مرتضی محدثی
استفاده از پیامد های تجربه شده ی دیگران عامل دیگری برای تنظیم رفتار است که فرد را از کسب تجربه در همه چیز بی نیاز می کند . این پیامد های تجربه شده عبرت نام دارد که استدلال , گذر , شناخت و مقایسه ای از ناپیدا بر پیداست .
در متون دینی عبرت در دو قلمرو «سرگذشت افراد» در زمان حال یا گذشته و «خلقت و پدیده های هستی» و چگونگی آفرینش آمده است .
آنچکه در تجربه وعبرت اهمیت دارد حفظ آن است . امام علی علیه السلام می فرمایند :
الْعَقْلُ حِفْظُ التَّجارُبِ ؛ خردمندی , حفظ کردن تجربه هاست. نهج البلاغه نامه ی 31
و پیامبر صلوات الله علیه فرموده اند :
«اعتبروا فقد خَلَتِ المَثُلات فیمن كان قَبلَكم»; عبرت گیرید , که در میان پیشینیان شما درسهای عبرت است .
بحار الانوار , ج 77 , ص 171 .
در تجربه های سیاسی کشورحفظ انگیزه های انقلاب در قالب تصاویر و, شعر و سرود وتبیین اهداف اهمیت دارد . این تجربه ها و اعتبار دادن ها برای هدایت جامعه بایستی کافی باشد ,که بی نیازی از آثار آن موجب نابینایی نسل های بعدی کشوراست.
#خود_نظم_دهی 15
#عبرت تجربه حزم حلم حیا
مرتضی محدثی
علومی که ما را مشغول دنیا می کند،علوم مقدس نیست و علمی که مقدس نباشد،علم نیست، وهم است و صحنه تحرّک شیطان.
باید این عالم را از منظر توجه به حقایق نگریست تا هر چیزی در رابطه با حقیقت قدسی و ملکوتی اش نگریسته شود…
(استاد اصغر طاهر زاده
8.شوخی و مزاح
طبیعت انسان، مزاح را میپسندد و با آن، شاد میشود؛ زیرا شوخی صحیح و هدفدار، تصویرهای پیاپی غمناک را قطع میکند و عناصر شادیبخش را در لایههای روان آدمی فرو میبرد. یکی از ویژگیهای خانواده سالم و متعادل، همین است که شوخی و مزاح صحیح، در آن رواج دارد و افراد آن، بدین وسیله روحیه خود را شاد و با نشاط نگه میدارند. سیرۀ پیامبر خدا و ائمه معصومین بر همین بود که به قصد شادکردن خانواده و دیگران، مزاح میکردند. رسول خدا فرمود: «إنّی لَأمزَحُ و لَا أقولُ إلاّ حَقّا؛ من مزاح میکنم؛ اما جز حق نمیگویم.»
حضرت علی فرمود: «هرگاه یکی از اصحاب رسول خدا اندوهگین بود، ایشان با شوخیکردن او را شادمان میکرد.»
یونس بن شیبانی میگوید: امام صادق به من فرمود: «شوخی شما با یکدیگر، چه اندازه است؟ عرض کردم: اندک است. فرمود: اینگونه نباشید؛ زیرا شوخی از خوشخلقی است و تو با شوخی، برادرت را شادمان میکنی. همانا رسول خدا با کسی شوخی میکرد و هدفش، شادکردن او بود.»
گفتنی است، شوخی باید طوری باشد که اوّلاً: با گناه توأم نباشد؛ یعنی با مسخرهکردن دیگران یا غیبت و دروغ، فضای شادی و نشاط ایجاد نکنیم. ثانیاً: طوری باید شوخی کرد که به وقار و شخصیت آدمی لطمه نزند. روایات فراوانی در این مورد وجود دارد که نقل آنها، بحث را طولانی خواهد کرد؛ برای نمونه، امام علی فرمود: «کَثرۀُ المزاحِ تُسقِطُ الهَیبَة؛ زیاد شوخیکردن، از اهمیت انسان میکاهد.»
7.ورزش
یکی از ابزارهای مهمی که مردم میتوانند با آن، شادی و سُرور را در محیط خانه به وجود آورند، ورزش است. اساساً وضعیت روحی و جسمی انسان، بهگونهای است که از تحرّک ضابطهمند و با هدف، لذت میبرد و از این رهگذر، کارهای دیگر خود را بهتر و مطمئنتر انجام میدهد. نشاطی که در هنگام پیادهروی، دویدن، شنا، سوارکاری و ورزشهای دیگر به انسان دست میدهد، فشار مشکلات و ناملایمات را از بین میبرد و یا کمتر میکند. از همین رو، امام صادق ورزشهای یادشده را به عنوان عوامل ایجادکنندۀ شادی و نشاط، معرفی کردهاند.
6. کار
پدر و مادر، با کار و تلاش خود میتوانند هم معاش خود را بگذرانند و هم با تلاش جسمی و فکری، روح خود را شاداب نگه دارند و به فرزندانشان نیز چنین رویهای را آموزش دهند؛ زیرا کار، افزون بر تأمین آبرو و گذران زندگی، مایه تفریح و نشاط نیز هست و آدمی را از افسردگی میرهاند. امام علی فرمود: «مَن قَصَّر فِی الْعَمَلِ ابتلِیَ بِالهَمِّ؛ هر کسی در کار و تلاش، کوتاهی کند، به اندوه و افسردگی گرفتار میآید.»
امام صادق فرمود: «وَ لَو کُفِیَ الناسُ کُلَُ مَا یَحتاجُونَ إلیه لَمَا تَهَنُّوا بِالعیش؛ اگر مردم هر آنچه را که نیاز داشتند، بدون هیچ زحمت و تلاش در اختیارشان نهاده میشد، لذت زندگی و گوارایی حیات را نمیچشیدند و از بیکاری، خسته و افسرده میشدند.»
4. پوشیدن لباسهای روشن
همسران باید توجه کنند که رنگها، واکنشهای گوناگونی را در انسان برمیانگیزد. رنگهای روشن، غیر از مسئله بهداشت و توجه به گرما و سرما، برای انسان شادیآفرین است. از این رو، اسلام به پوشیدن لباسهای روشن، بهخصوص سفید، توجه بسیاری کرده است. پیامبر خدا فرمود: «اِلبَسُوا البَیاضَ فَإنَّهُ أطیَبُ و أطهَرُ؛ لباس سفید بپوشید که آن، نیکوترین رنگها است.»
در روانشناسی رنگها و تأثیر آن بر روحیۀ انسان، بر رنگ سفید و سبز، تأکید فراوانی شده است؛ زیرا در آرامش و نشاطآفرینی، نقش مؤثری دارند. لباسهای روشن همسران، همراه با اخلاق نیک و تبسم و خنده، دنیایی از شادی را در خانه ایجاد میکند و فرزندان را نیز به همین شیوه تربیت میکند.
3. بوی خوش
در روابط انسانها با یکدیگر و نیز در زندگی خانوادگی، بوی خوش، عامل فرحانگیز مهمی است؛ در مقابل، بوی بد، ناامیدکننده و سبب افسردگی است. رسول خدا آن قدر عطر و مواد خوشبوکننده، بر سر و صورت خود میزد که گاهی جلوه و براقی آن در موهای سرش دیده میشد. ایشان با مشک و عنبر، خود را خوشبو میساخت.
امام صادق فرمود: «کان رسولُ اللهِ یُنفقُ علی الطیب اکثَرَ ما یُنفقُ علی الطعامِ؛ پیامبر خدا، بیش از آنچه برای خوراکی و طعام خرج کند، در راه خوشبویی، هزینه میکرد.»
هرگاه پیامبر از کوچهای میگذشت، پس از عبورش، رهگذران از رایحۀ خوشِ برجایمانده، میدانستند که پیامبر( از این کوچه گذشته است.
ای فرزند آدم
من همنشین کسی ام که به یاد من باشد
من از رگ گردن به تو نزدیکترم و تو را از خودت بهتر می شناسم
در هیچ حالی فراموشم مکن و یاد مرا
از خود دور مساز
چرا باید خجالت بکشم ؟ .
۱- ﻭﻗﺘﯽ عده ای از ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﻥ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺑﺎﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺭﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻠﺸﺎﻥ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﻨﺪ .چراﺍﺯﮔﻮﺵ ﺩﺍﺩﻥ ﻗﺮﺁﻥ ﺩﺭﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻠﻢ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ ….! .
۲- ﻭﻗﺘﯽ عده ای از ﭘﺴﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﺑﺮﻭﯼ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺑﻨﺪ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺑﺼﻮﺭﺗﺸﺎﻥ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﻨﺪ . ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﺯ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﻣﺤﺎﺳﻦ ﻭ ﺭﯾﺶ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ …!
۳ - ﻭﻗﺘﯽ عده ای ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺯﯾﻨﺖ ﻭﺍﻧﺪﺍﻣﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﻨﺪ . ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻥ ﺑﺪﻧﻢ ﻭ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﺣﺠﺎﺏ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ …!
.
۴ - ﻭﻗﺘﯽ عده ای از ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺗﻘﻠﯿﺪ ﺍﺯ ﻫﻨﺮﭘﯿﺸﮕﺎﻥ ﻓﺎﺳﺪ ﻏﺮﺑﯽ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﻨﺪ . ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﻭﻯ ﺍﺯ ﺳﻨﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﻡ ﻭ امامان معصومم ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ …! .
۵ - ﻭﻗﺘﯽ بعضی از ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯﮔﻔﺘﻦ ﻫﺮ ﺧﺰﻋﺒﻼﺗﯽ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﻨﺪ . ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺭﺳﻮﻝ و خواندن احادیث اهل بیت ع ﺩﺭﺟﻤﻊ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ …! .
۶- ﻭﻗﺘﯽ ﺟﺎﻫﻼﻥ ﺍﺯ ﺁﯾﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﺧﺮﺍﻓﯽ ﻭ ﭘﻮﺳﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺠﻮﺳﯿﺖ ﻭتفکر بظاهر روشن فکرانه ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﻨﺪ .ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﺯﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯﺍﺳﻼﻡ ﭘﺎﮎ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ …!
۷ - ﻭﻗﺘﯽ عده ای ازﭘﺴﺮﺍﻥ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﺤﺮﻣﺎﻥ ﺩﺭﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﻨﺪ و با هم در پارک آب بازی می کنند!!! ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺳﺮﺧﻮﯾﺶ ﺟﻠﻮﯼ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ …!
۸ - ﻭﻗﺘﯽ عده ای ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻓﺎﺳﺪ ﺍﺯ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﻓﺴﺎﺩ ﻭ ﻫﺮﺯﮔﯽ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻧﻤﯿﮑﺸﻨﺪ .ﭼﺮﺍ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﺩﯾﻦ ﭘﺎﮐﻢ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﻢ؟ …! .
۹- ﺍﯼ ﻋﺎﻗﻼﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﻧﺸﺮ ﺑﺪﯼ ﻫﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ چرا ﺍﺯ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﭘﺎﮐﯽ ﻫﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﯿﻢ؟ ….!
شما که خجالت نمی کشید ؟؟؟
روزى یکى از منافقین به حضرت ابوالحسن، امام رضا(ع) عرضه داشت: بعضى از شیعیان و دوستان شما خمر(شراب مست کننده) مىنوشند؟!
امام(ع) فرمود: سپاس خداوند حکیم را، که آنها در هر حالتى که باشند، هدایت شده؛ و در اعتقادات صحیح خود ثابت و مستقیم مىباشند.
سپس یکى دیگر از همان منافقین که در مجلس حضور داشت، به امام(ع) گفت: بعضى از شیعیان و دوستان شما نبیذ مىنوشند؟!
حضرت فرمود: بعضى از اصحاب رسول الله(صلى الله علیه و آله) نیز چنین بودند.
منافق گفت: منظورم از نبیذ، آب عسل نیست؛ بلکه منظورم شراب مست کننده است.
ناگهان با شنیدن این سخن، عرق بر چهره مبارک حضرت ظاهر شد و فرمود: خداوند کریمتر از آن است که در قلب بنده مؤمن علاقه به خمر و محبّت ما اهل بیت رسالت را کنار هم قرار دهد و هرگز چنین نخواهد بود.
سپس حضرت لحظهاى سکوت نمود؛ و آنگاه اظهار داشت:
اگر کسى چنین کند؛ و نسبت به آن علاقه نداشته باشد و از کرده خویش پشیمان گردد و توبه نماید، در روز قیامت مواجه خواهد شد با پروردگارى مهربان و دلسوز، با پیغمبرى عطوف و دل رحم، با امام و رهبرى که کنار حوض کوثر مىباشد؛ و دیگر بزرگانى که براى شفاعت و نجات او آمدهاند.
و لیکن تو و امثال تو در عذاب دردناک و سوزانِ برهوت گرفتار خواهید بود.
[… و چقدر سخت و دردناک است که امام(ع) بخاطر برخی گناهان و کارهای حرام شیعیان، مورد طعن و کنایه دشمنان شیعه قرار گیرد…!!!]
« بحارالانوار: ج 27، ص 314»
امام رضا عليه السلام فرمودند:
✔️عقل شخص مسلمان تمام نیست مگر این که ده خصلت را دارا باشد:
از او امید خیر باشد
از بدى او در امان باشند
خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد
خیر بسیار خود را اندک شمارد
هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود
در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود
فقر در راه خدایش از توانگرى محبوبتر باشد
خوارى در راه خدایش از عزت با دشمنش محبوبتر باشد
گمنامى را از پر نامى خواهان تر باشد
سپس فرمود: دهمى چیست و چیست دهمى ؟ به او گفته شد: چیست؟فرمود: کسی را ننگرد جز این که بگـوید او از من بهتر و پرهیز کارتر است.
???? تحف العقول، ص 443
محضر مبارک حضرت رضا (عليه السّلام) عرض کردند: براى ما روايت شده كه نبى اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلم) فرمودهاند: كسى كه خمر بياشامد تا چهل روز نمازش مقبول نيست،
حضرت فرمودند: راويان اين حديث راست گفته و حديث را صحيح نقل كردهاند.
⁉️عرض كردم: چرا نمازش تا چهل روز مقبول نيست نه كمتر از آن و نه بيشتر؟
حضرت فرمودند: براى اين كه حق تعالى خلقت انسان را مقدّر و معين فرموده با اين بيان: نطفه را بعد از چهل روز ايجاد كرده سپس آن را به مرحله بعدى نقل داده پس از چهل روز علقه اش مى كند و بعد آن را به مرحله بعدى منتقل نموده و پس از چهل روز مضغه اش مى نمايد و همچنين تا مرحله نهايى، و چون انسان شراب خورد بقاياى آن شراب چهل روز در مثانه اش مى ماند همان طورى كه غذا و مأكولات و مشروبات ديگر نيز ذرّات و بقاياى آنها تا چهل روز در مثانه مى مانند لا جرم تا وقتى كه اين بقايا در مثانه او هست نماز نبايد مقبول درگاه الهى واقع شود.
منبع: ابن بابويه، محمد بن على، علل الشرائع / ترجمه ذهنى تهرانى - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1380ش.
محضر مبارک حضرت رضا (عليه السّلام) عرض کردند: براى ما روايت شده كه نبى اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلم) فرمودهاند: كسى كه خمر بياشامد تا چهل روز نمازش مقبول نيست،
حضرت فرمودند: راويان اين حديث راست گفته و حديث را صحيح نقل كردهاند.
⁉️عرض كردم: چرا نمازش تا چهل روز مقبول نيست نه كمتر از آن و نه بيشتر؟
حضرت فرمودند: براى اين كه حق تعالى خلقت انسان را مقدّر و معين فرموده با اين بيان: نطفه را بعد از چهل روز ايجاد كرده سپس آن را به مرحله بعدى نقل داده پس از چهل روز علقه اش مى كند و بعد آن را به مرحله بعدى منتقل نموده و پس از چهل روز مضغه اش مى نمايد و همچنين تا مرحله نهايى، و چون انسان شراب خورد بقاياى آن شراب چهل روز در مثانه اش مى ماند همان طورى كه غذا و مأكولات و مشروبات ديگر نيز ذرّات و بقاياى آنها تا چهل روز در مثانه مى مانند لا جرم تا وقتى كه اين بقايا در مثانه او هست نماز نبايد مقبول درگاه الهى واقع شود.
منبع: ابن بابويه، محمد بن على، علل الشرائع / ترجمه ذهنى تهرانى - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1380ش.
2. آراستگی
آراستگی ظاهری انسان، عامل مهمی در ایجاد شادی و نشاط در خانواده و نیز جذب افراد به دین و ایمان است. فرد مؤمنی که میخواهد خود و خانواده را شاد نگه دارد، باید در حد امکان، شکل ظاهرش آراسته باشد.
پیامبر اکرم افزون بر نظافت و بهداشت، به آراستگی ظاهری خود نیز اهمیت میداد، همواره از عطر استفاده میکرد و موهای خود را شانه میزد. جابر بن عبدالله انصاری میگوید: «روزی رسول خدا نزد ما آمد، چشمشان به مرد ژولیدهای افتاد و فرمود: «آیا این شخص، چیزی نمییابد که با آن، موهایش را مرتب کند.» در مورد فرد دیگری که جامۀ چرکینی به تن داشت، فرمود: «آیا این شخص، آبی پیدا نمیکند که با آن، جامهاش را بشوید.»
رسول خدا، همیشه با خود، آینه و شانه داشت. گاهی هم به جای آینه، در ظرف آب نگاه میکرد و موی سر خود را مرتب مینمود. روزی عایشه دید که آن حضرت، در ظرف آبی نگاه میکند که در اتاق او است و خود را میآراید. گفت: پدر و مادرم فدایت! تو پیامبری و بهترین آفریدگانی! چرا چنین میکنی؟ فرمود: «خداوند دوست دارد که انسان هرگاه نزد برادران دینیاش میرود، خود را برای آنان آراسته سازد.»
1. خنده و تبسّم
خندیدن واقعی، یکی از نمونههای بارز شادمانی است. خنده، صرف نظر از نوع و میزان آن، برای انسان، امری لازم و ضروری و از افعال حکیمانۀ پروردگار است. منشأ خنده و گریه، خدا است و او، کار عبث نمیکند. افزون بر اینکه خنده و تبسّم در اسلام، امر پسندیدهای است؛ ولی نوعی از خنده که همان «قهقهه» است، نکوهش شده است. نکته دیگر اینکه خنده اگر شکل افراطی به خود بگیرد و وسیلهای برای تمسخر دیگران و یا هزلگویی باشد، گناه است.
به هر جهت، خنده و تبسم، ابزاری است که اسلام برای ایجاد شادی و نشاط به پیروان خود، توصیه فرموده است. رسول خدا ، صاحب اخلاقی نرم و لطیف و چهرهای متبسّم و گشاده بود.
در روایات آمده است: «یحیی بن زکریا، زیاد میگریست و نمیخندید؛ اما عیسی بن مریم، هم میخندید و هم گریه میکرد و آنچه عیسی بن مریم میکرد، با فضیلتتر از عمل یحیی بود.»
از مجموع آیات و روایات دربارۀ خنده و تبسّم میتوان به این نکتهها دست یافت که از نشانههای انسان کامل و ولیّ خدا، گشادهرویی و وجود تبسّم در چهرۀ او است و این صفت، در انبیا و اولیای الهی وجود داشته و دیگران را هم به این معنا دعوت میکردند؛ تا جایی که آن را یکی از نشانههای مؤمن نامیدهاند؛ «مؤمن، شوخ و زندهدل است و منافق، سخت و غضبناک.»
4. پرهیز از گناه
لذت و خوشی، همیشه در انجامدادن نیست؛ زمانی هم در «پرهیزکردن» است. گاهی اتفاق میافتد که با انجام کارهایی که عادتاً باید لذتبخش باشند، هیچ لذتی به انسان دست نمیدهد؛ حتی عذاب روانی و وجدانی هم میآورد؛ چرا که روح و وجدان، آماده لذت بردن نیست. یک غذای لذیذ، رابطۀ جنسی و خانۀ بسیار زیبا، اگر حرام و نامشروع و غصبی باشد، برای انسان سالم و طبیعی، تلخ و ناگوار است.
اساساً روح انسان، بهگونهای است که از «پرهیز» و «ریاضت معقول»، سرخوش میشود و به شادی و نشاطی میرسد که با هیچ یک از شادیهای دیگر قابل مقایسه نیست. به قول شيخ بهائي:
اگر لذت ترک لذت بدانی دگر لذت نفس، لذت نخوانی
انسانی در زندگی به شادی واقعی دست مییابد که از گناه پرهیز کند و حدود الهی را رعایت نماید و ارادهای در جهت «پرهیز» در خود به وجود آورد. ارضای تمایلات به هر گونه و هر شکل، شادیآور نیست.
از عوامل دیگر شادمانی درونی، میتوان به: کرامت نفس، شُکر، حُسن ظن (خوشبینی) و داشتن نگرش عقلانی، اشاره کرد. هر یک از اینها، به سهم خود، میتوانند سفیر شادمانی در روح و جان ما باشند و زندگی را در مسیر سعادت عاقلانه، پیش ببرند.
3. صبر
صبر، یکی از محورهای اساسی در تعالیم اسلام است. آیات و روایات، مشحون از توصیه به صبر و برخورداری از پیامدهای آن است. واقعیت این است که هر چه قدرت روحی انسان بالاتر باشد، توان بهرهمندی مادی و معنوی او از زندگی بیشتر است. انسان صبور و مقاوم، با پیش آمدن ناملایمات، خود را نمیبازد و در مواجهه با موانع و مشکلات، مأیوس نمیشود و چرخۀ زندگی خود را بر هم نمیریزد و همین روحیه، احساس شعف و شادمانی فراوانی را در او به وجود میآورد.
2. رضا و توکل
در قرآن کریم آیات متعددی دربارۀ توکل وجود دارد و این مطلب، اهمیت این اصل ایمانی را میرساند. در فرهنگ تربیتی قرآن، اعتماد به خدا، شرط لازم ایمان است: «وَعَلَى اللّهِ فَتَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ.»
روح حاکم بر توکل، اعتماد است و همین اعتماد، همیشه آرامبخش است. هر چیز یا کسی که انسان بتواند به آن اعتماد کند، به اندازۀ توان و لطف خود، آرامبخش و شادیآفرین است. حال، اگر این اعتماد به سرچشمۀ همۀ خیرات و نیکیها و لطف و رحمت بیمنتها پیوند یابد، آرامش و خوشحالي وافر به همراه خواهد داشت.
حالت «رضا» نیز چنین است. صاحب مقام «رضا»، کسی است که ارادۀ خود را در ارادۀ حق، فانی کرده است. امام صادق در تفسیر مفهوم «رضا» فرمود: «الرضِّا شُعاعُ نُورِ مَعْرِفۀِ الله… و تفسیرُ الرضا سُرورُ القلبِ؛ رضا، شعاع نور معرفت خدا است و معنای آن، شادی و بهجت قلبی است.» بنابراین، شادمانی واقعی که همانا سُرور قلب و روح انسان است، در اثر راضیشدن به رضای پروردگار و تسلیم در مقابل امر او حاصل میشود.
امیر مؤمنان، علی(ع) در سخنی فرمود: «به رضای خدا خشنود باش تا شاد و راحت زندگی کنی.» و یا امام صادق(ع) فرمود: «نشاط و شادی، در پرتو راضیبودن به رضای خدا و یقین به دست میآید و اندوه و غم، در شک و ناخشنودی به مقدرات الهی حاصل میشود.»
اسلام، به تحکیم نهاد خانواده، به عنوان هستۀ اصلی اجتماع، اهمیت فراوان داده و در جهت رشد و بالندگی آن، دستورهای بسیاری صادر کرده است. یکی از راههای اثربخش در جهت این بالندگی، ایجاد فضای شادی و نشاط در خانواده است. زن و مرد که دو رکن مهم خانوادهاند، موظفاند به روشهایی که اسلام به آنها توصیه کرده، شادی را سخاوتمندانه در میان خود و فرزندان، توزیع کنند و از ثمرات آن بهرهمند شوند.